زیست بوم
نفس طبیعت در مناطق گردشگری به شماره افتاده است
- زيست بوم
- نمایش از جمعه, 17 شهریور 1391 23:29
- بازدید: 4984
برگرفته از روزنامه اطلاعات
شهر بزرگ، سرفههای خشک میکند. خسته از آلودگی، تشنه یک تنفس عمیق از هوای پاک است. چشمهایش را که روی هم میگذارد، رویایی همیشگی از گذشتههای دور به سراغش میآید، وقتی که چمنزارهای سرسبز و کوچه باغهای دلگشا داشت... زیبایی عمیق نهفته در طبیعت روحنواز، جانش را تازه میکند. رویای شبانگاه، امیدوار نگاهش میدارد که در میان دود و ترافیک و آهن و آلودگی هوا، روزی دیگر را تاب بیاورد، در آرزوی بازگشت به آن روزهای خوب.
شهرهای بزرگ دنیا، معمولا از مشکلات مشابه رنج میبرند. بهدلیل زیاد بودن امکانات زندگی مدرن و تراکم سازمانهای اداری و مراکز اقتصادی در این شهرها، جمعیت فعال آنها نیز روز به روز بیشتر میشود که جامعه شناسان، این پدیده را تحت عنوان افزایش مهاجرت به کلانشهرها بررسی میکنند.
این جمعیت فعال، آدم آهنی نیستند؛ انسانهایی از جنس پوست و گوشت و خون هستند که طبع انسانی شان، به طبیعت نیاز دارد، به نور خورشید، به صدای جویبار و سبزی درخت. هرچقدر هم که زندگی به تکنولوژیهای روز آمیخته شود، باز هم دلتنگ میشوند برای آب و خاک، چرا که اصل وجودشان از همین دو است. این نیاز، آدمیان را به مناطق ییلاقی و چشم اندازهای طبیعی میکشاند تا خستگی جسم و جان را به مادر طبیعت بسپارند و در آغوشش بیاسایند.
معامله ناجوانمردانه!
جمعیت خیلی از شهرهای بزرگ دنیا در روز و شب، اختلاف چشمگیری دارد، زیرا بسیاری از کسانی که روز کاری را در شهر سپری میکنند، خانه و زندگی شان را در حومه بنا کردهاند و شبها به آنجا میروند. اگر منطقهای ییلاقی در حومه شهر باشد، بی تردید، جمعیت زیادی را برای زندگی به سمت خود جذب میکند و به خصوص در روزهای تعطیل، مفری برای شهرنشینان گرمازده یا خسته از زندگی ماشینی میشود که آرامش را در طبیعت جستجو میکنند.
مشهدیها به شاندیز و طرقبه میروند، تبریزیها به ائل گلی، شاهرودیها به جنگل ابر، شمالیها به کنار دریا و تهرانیها به جاهایی مثل رودبار قصران. مردم بساط خود را در حاشیه رودخانهها و جنگلها پهن میکنند، چادر میزنند، جوجه کباب را ردیف میکنند، هندوانه میبُرند، تخمه میشکنند، بازی میکنند... و خلاصه روز را به تفریح و شادی میگذرانند. اما داستان از بین رفتن طبیعت در این گیرو دار، کهنه و تکراری نمیشود. تک تک ما میدانیم که یک روز خوشی مردم، چه ناخوشی به جان جنگل میاندازد و چه دردی میشود برای کوه و دریا. منظرهای که باید اسباب آرامش آدمیان باشد، به دست خود آنان به تابلوی زشتی از زباله و بطری خالی و پوست میوه تبدیل میشود. طبیعتی که سخاوتمندانه، رنگها و نقشهایش را در معرض استفاده همگان قرار میدهد، قدرناشناسانه توسط آنان با زشتی و پلشتی رنگ میشود، چه معامله ناجوانمردانهای!
مناطق ییلاقی اطراف کلانشهرها، ریههای تنفس آنها هستند، نگینهای سبزی بر انگشتر شهر. چه میشود که چهره آنها را میخراشیم و میآلاییم تا به جای نگین، زخمی باشند بر صورت محیط زیست شهرمان؟
شهر ما، زیرزمین خانه ما!
بعد از انقلاب، «شهر ما، خانه ما» یکی از نخستین شعارهایی بود که مردم را به همکاری با مسئولان برای پاک نگه داشتن محیط زندگی شان فرا میخواند. اما تعارض این شعار با واقعیتها چنان بود که شوخ طبعان را به طراحی شعار «شهر ما، زیرزمین خانه ما» وا میداشت. یک بار هم ظریفی روی دیوار نوشته بود: شهر ما خانه ما... آشغال بریزید، مامان تمیز میکند!
کار در حد همان طراحی شعار باقی ماند و تأثیری در جا انداختن فرهنگ درست حفظ نظافت شهر نداشت. فرهنگ غلط و مسامحه کار نسبت به حفاظت از محیط زیست، در روزهای تعطیل تا ییلاقات اطراف هم پیش رفت و حتی در روستاهای دورتر، خود را تکثیر کرد. هنوز هم شهرنشینان، همان قدر زبالههایشان را در طبیعت جا میگذارند که خستگیشان را.
امروز به جایی رسیدهایم که معروفترین ایرانگرد و طبیعتشناس ایرانی، «محمدعلی اینانلو»، در مصاحبه ای، از این که جایی را برای گردشگری پیشنهاد بدهد، طفره میرود و میگوید تجربه ناخوشایندی از این کار دارد، چون پس از معرفی کلاردشت به عنوان بهشت گمشده، به تدریج پای تخریب گران طبیعت به آنجا باز شده است و او اصلا دلش نمیخواهد هیچ یک از مناطق توریستی و هیچ ذرهای از طبیعت، به سرنوشت بهشت گمشده دچار شوند.
مشکلات حضور گردشگران
یکی از توابع شمیرانات، بخش رودبار قصران است که شامل شهرهای تجریش، اوشان، فَشَم و میگون و دهستانهای پس قلعه، امین آباد، رودک،کلوگان، حاجی آباد، ایگل، باغ گل،آهار، امامه، روته، زایگان(زاگون)، لالان(لالــون)،شـنستون، آبنیک(اونک)،گرمابدر، شمشک، دربنــدسر، جــیرود و دورود میشود.
ما به عنوان نمونهای از ییلاقات ایران، به سراغ شهردار باغشهر «اوشان- فشم- میگون» رفتیم تا بپرسیم اشتیاق مردم به طبیعت، چه نتایجی در این مناطق به بار میآورد؟
محسن تاجیک در پاسخ به این پرسش میگوید: مردم تهران برای فرار از آلودگیهای بصری، صوتی و محیطی به دنبال جایی هستند که در آن آرامش را تجربه کنند، گاهی فقط به این منطقه میآیند تا خاک ببینند، چون دیدن خاک و درخت و شنیدن صدای رودخانه برای انسان آرامش بخش است. ما 7500 نفر جمعیت ثابت بیشتر نداریم، اما در ایام پایان هفته، بیش از 400 هزار گردشگر وارد منطقه میشوند. در چند سال اخیر به دلیل باز شدن جاده شمال از مسیر رودبار قصران، رفت و آمد در این مسیر بیشتر هم شده است. این وضع به خودی خود باعث میشود تولید زباله که برای جمعیت ثابت، 5 تن در روز است، در ایام تعطیل به 25 الی 30 تن برسد. موقع برگشت مردم به تهران، گاهی تا ساعت 2 نیمه شب در جاده ترافیک سنگینی ایجاد میشود و واحد حمل و نقل ترافیک و پلیس راهور مجبور میشوند در چند زمان مشخص، نسبت به یکطرفه کردن جاده اقدام کنند. در این حال، اگر یک بیمار اورژانسی قصد استفاده از بیمارستانهای تهران را داشته باشد با مشکل جدی مواجه میشود، اگرچه در سالهای اخیر، بیش از یک چهارم مسیر، تعریض و چهار بانده شده است و کار بهسازی جاده همچنان ادامه دارد.
تبدیل تهدید به فرصت
مردم روستاها و مناطق ییلاقی، همواره از بیتوجهی گردشگران به طبیعت و از بین بردن آن با شکستن شاخههای درختان و برافروختن آتش در جنگل و چیدن میوههای باغهای متعلق به دیگران، شاکیاند. از دید آنان، ورود گردشگر به محل زندگی شان، چیزی جز خسارت به بار نمیآورد. آیا نمیشود با دریافت عوارض از کسانی که پنجشنبه و جمعهها سر خودروی خود را به سمت جایی مثل اوشان و فشم کج میکنند، ممر درآمدی برای جبران خسارات ناشی از حضور آنان در محیطهای طبیعی و همگانی ایجاد کرد؟
شهردار قصران در پاسخ به این پرسش میگوید: عوارض را در نقاط بن بستی مثل ماسوله میشود دریافت کرد. از آنجا که منطقه ما در مسیر شمال است، نمیشود از کسی عوارضی بابت حضورش در اینجا گرفت.
پس چه باید کرد تا هم گردشگران از تفریح و تفرج خود لذت ببرند و هم اهالی بومی منطقه بهدلیل هجوم گردشگران، متضرر نشوند؟ آقای تاجیک راهکارهایی دارد: وضعیتی را که ممکن است تهدید تلقی شود، میتوان به فرصت تبدیل کرد. با ایجاد سایتهای گردشگری که هم اکنون دو نمونه از آن در «سپیدکمرچال» میگون و «پشمچال» فشم در مرحله تصویب است، میتوان حضور مردم در منطقه را هدفمند کرد، به طوری که آنان به این سایتها بیایند و از امکانات مناسب استفاده کنند. ایجاد محیط مناسب در کنار رودخانه برای استفاده مردم نیز نیاز به احداث دیوار ساحلی و ایجاد فضای بین دیوار و جاده دارد که بعد از هماهنگی با دستگاههای مربوطه امکان پذیر میشود. همچنین راهکارهایی مثل راه اندازی سیستم بازیافت زباله و تفکیک زبالههای خشک و تر که در مرحله آزمایشی، نتایج مثبتی داشته است، بعد از تکمیل و راه اندازی سوله تبدیل( نه تخلیه) زباله، میتواند کمکی برای حفظ محیط زیست باشد.
یکی از ظرفیتهای فراموش شده رودبار قصران، مجموعههای ورزشی آن است که از لحاظ تعداد، بالاترین آمار را در کل استان تهران دارد. شهردار منطقه در این زمینه میگوید: ساختمانهایی مناسب برای تمرین تیمهای ورزشی از جمله فوتبال، فوتسال و والیبال در اینجا به بهرهبرداری رسیده است که با توجه به شرایط منطقه، میتواند به جای اردوهای خارجی، برای تمرین تیمها استفاده شود.
در کنار جاجرود
هرکس که فردای یک روز تعطیل در کنار جویبار یا رودخانهای قدم بزند، از دیدن حجم زبالهای که گردشگران در آب ریخته اند، متاسف و متأثر میشود. آیا تا هنگامی که حضور مردم در کنار آبشارها و رودخانهها ساماندهی شود، میتوان از راهکارهای ساده و سریع تری مثل نصب سطل زباله در این فضاها استفاده کرد؟ این کار، اشکال بزرگی دارد که شهردار قصران به آن اشاره میکند: ایجاد امکانات در یک فضا، به معنای هدایت مردم به آنجا به عنوان یک جای امن و تایید شده از طرف ماست، در حالی که حاشیه رودخانه برای اسکان، نقطه امنی نیست.
با این گفته، به یاد اتفاقی میافتم که تابستان جاری در کنار جاجرود افتاد. زن و شوهر جوانی، کودک دو ساله خود را در چادری که کنار رودخانه برپا کرده بودند، خواباندند و برای قدم زدن از چادر دور شدند. وقتی برگشتند، دیدند جاتر است و بچه نیست!
رودخانه جاجرود، نبض حیاتی تامین آب استان تهران، برخلاف آنچه ممکن است در نگاه اول به نظر برسد، میتواند بر اثر بی احتیاطی و بی توجهی ما، به یک قاتل تمام عیار تبدیل شود، حتی در قسمتهایی که خروشان نیست. ریزش سنگ از کوه، رانش زمین، طغیان رودخانه و سیلاب نیز از دیگر خطراتی است که هرلحظه منطقه را تهدید میکنند. آقای تاجیک آماری در این زمینه به ما میدهد: علاوه بر آن که انسانها میتوانند سلامت یک محیط طبیعی را تهدید کنند، حوادث قهری و طبیعی نیز ممکن است هم به مردم و هم به طبیعت و جاذبههای آن آسیب برسانند کما اینکه در منطقه ما بیش از 23 مورد تجربه چنین حوادثی، ثبت شده است.
دوستی با طبیعت
برای سفرهای یک روزه به حومه شهر، چه نکات ایمنی را باید رعایت کرد؟ شهردار اوشان، فشم و میگون توصیههایی دارد که معلوم است مثل هر شهردار، محیطبان، یا فعال محیط زیست دیگری، بارها آنها را برای رسانهها تکرار کرده است: هرکس دوبار به یک محیط طبیعی برود و آلودهاش کند، بار سوم، دیگرخودش نمیتواند به آنجا برود. این محیطها متعلق به همهاند و میراث گرانبهای طبیعت، به امانت در دست ماست. اگر از این موهبت الهی درسـت استفاده نکنیم و قدرش را ندانیم، برای خودمان هم مخاطره انگیز میشود.
ما در چند نوبت، مردم علاقهمند را دعوت کردهایم تا ضمن گردش، به شکل گروهی به جمعآوری زبالههای به جا مانده در طبیعت بپردازند. در نتیجه چنین رفتارهای تبلیغی، طی سالهای اخیر، مردم بیشتر از گذشته به محیط زیست شان اهمیت میدهند و در طبیعت، زبالههای کمتری به جا میگذارند. به جز طرح تعریض جاده و لکه گیری معابر، هم اکنون طرح گازرسانی به رودبار قصران نیز در دست اقدام است. با توجه به این که عدهای از مسئولان هم در آن حوالی ویلا و باغ دارند و اغلب مرفهان تهرانی برای استفاده از پیستهای اسکی شمشک و دیزین، آب و هوای خوب و جاذبههای دیگر یک منطقه ویلایی، ملکی را در آنجا خریدهاند، شاید به نظر برسد با یک منطقه مرفهنشین مواجهیم، اما واقعیت این است که ظرفیتهای این منطقه مورد بیتوجهی قرار گرفته و فراموش شده است. از این روست که تنها سهم اهالی منطقه، تحمل سرو صدا و ترافیک و آلودگیهای زیستمحیطی ناشی از حضور گردشگران موقتی است و بهره اقتصادی ناشی از این حضور نیز آن قدر کم است که هزینه جمعآوری زبالههای آنان را هم تامین نمیکند.
استفادههای همگانی از طبیعت
آقای تاجیک به عنوان آخرین حرفها میگوید: شهر قصران به عنوان تنفس گاه تهران، با وجود پوشش گیاهی، رودخانه، کوهستان، حیات وحش، شرایط اکولوژیکی خاص و آثار باستانی و طبیعی، میتواند به منطقه ویژه گردشگری در استان تهران تبدیل شود. در ورودی شهر، اگر به اراضی ورجین نگاه کنید، به راحــتی حیات وحـش را میبینید( نگارنده بارها کَلها - بزهای کوهی- را در این مسیر دیده است) که وجود چنین منظرهای در نزدیکی محل زندگی انسان، در دنیا و به خصوص خاورمیانه کمتر سابقه دارد.
باید باور کرد که اینجا یک منطقه گردشگری است و مسئولین استان تهران باید عزم ویژهای برای به انجام رساندن طرح جامع گردشگری در آن نشان بدهند. با ایجاد سایتهای مختلف گردشگری، تشویق و حمایت سرمایهگذاران و ساخت اماکن مربوطه و توجه دستگاههای مسئول در قبال محیط زیست، منابع طبیعی و سازمان آب منطقهای برای تبدیل نگاه درون سازمانی به نگاه کلیتر و گردشگری، میتوان از ویلاسازی به سمت ایجاد فضاهای مناسب برای استفاده همگانی رفت. باید باور کنیم که رودبارقصران، ظرفیتهای قابل توجهی در صنعت توریسم دارد. بنابراین با طرح برنامهای جامع در اشکال گردشگری موقت، گردشگری چندروزه و حتی گردشگری ایستگاهی و اردوگاهی، میتوان بیشتر و بهتر از آن بهره برد.
ارمغان زمان فشمی