دربارهٔ ما
- ROOT
- نمایش از سه شنبه, 15 دی 1388 08:42
- Administrator
- بازدید: 44209
به نام خداوند جان و خرد
ایرانبوم تارنمایی است خبری كه نگرش بر تاریخ و فرهنگ ایران زمین دارد.
ایرانبوم اندیشهی ایران گرایانه را گسترش میدهد.
ایرانبوم دستاورد تلاش کوششهای چند ساله گروهی است كه به فرهنگ ایران عشق میورزند.
برای آنكه بتوان كشوری را دوست داشت و به آبادانی و پیشرفت آن كوشید باید نخست آن را شناخت و این مجموعه به منظور آن ایجاد شده است، كه ایران را به ساكنان خود، به ویژه جوانان بهتر بشناساند. تلاشهای ما در این چند سال كوششی برای نیل به شناسایی و شناساندن گوشههای هستی ملت ایران بوده است.
ایرانبوم میكوشد تا نسل كنونی را درشناسایی تاریخ و تمدن و فرهنگ و هنر و منابع كشور خویش تا اندازهای یاری رساند.
پس از نشر ششمین شمارهی مجلهی الکترونیکی (ویژهنامهی اردیبهشت 1388) خوانندگان، با مهرشان ما را بیشتر به ارائه نوشتارهای هویتی راهنمایی نمودند. پس بر آن شدیم کوششهایمان را به گونهی مجازی هم داشته باشیم. بیشتر نوشتارها را که به کیستی و چیستی ایرانیان میپردازد و در واقع تابلوی تمام نمای كوششهایمان است.
ایران بوم دریچه ای به جهان ایرانی است و برای پاسداشت و نگهبانی فرهنگ و باورهای ایرانی در گسترة ایران فرهنگی - كه امروز ایرانیانِ بسیاری با فرهنگ یكپارچه را در واحدهای سیاسی گوناگون جای داده است – می كوشد.
ایران بوم به جهانی ایرانی میاندیشد، نه ایران جهانی.
ایرانبوم در راستای پوشش فعالیتها و دیدگاهای انجمنهای ایران گرا و همگرایی هر چه بیشتر آنها گام بر میدارد.
امید است اندکی در خودباوری ملی ایرانیان سهیم باشیم. پیشنهادها و انتقادات ما را در رسیدن هر چه بیشتر به این هدف یاری میبخشد.
انگیزه تلاشهای ایران گرایانه و راه اندازی این گونه برنامه ها عشق به این آب و خاك و خدمت به این سرزمین است، كه این دیدگاه را پیشتردر نوشتهای از دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن تحت عنوان ققنوس یافتیم. مقالهی ققنوس با این که از سطرهای کمی تشکیل شده با این وجود به بهترین شکل دیدگاههای ما را بازتاب میدهد. همواره به آن باورمندیم و معتقدیم دوباره ایران همانند ققنوس از خاکستر خویش بیرون آمده و به جایگاه والا و شایستهی خود خواهد رسید. ایدون باد.
ایران
در افسانه ها آمده است که "ققنوس" مرغی است خوش رنگ و خوش آواز، منقار او سیصد و شصت سوراخ دارد. رو در روی باد می نشیند و آواهای شگفتینی از منقار او بر می آید. گفته اند که هزار سال زندگی کند و چون سال هزارم به سر آید و زندگیش به پایان رسد، هیزم فراوانی گرد آورد و بر بالای آن بنشیند و سرودی آغاز کند و مست گردد و بال او بجهد و در هیزم افتد و او در آتش خود بسوزد و از خاکسترش تخمی پدیدار گردد و از آن "ققنوس" دیگری پیدا شود. گفته اند که او را جفت نیست و موسیقی را از آواز او دریافته اند.
در افسانه ی "ققنوس" می توان همانندی هایی با سرگذشت ایران دید.
ایران نیز چون آن مرغ شگفتین بی همتا، بارها در آتش خود سوخته ست و باز از خاکستر خویش زاییده شده. در این چند سال، همواره من آن احساس را داشته ام که ایران بار دیگر یکی از آن دوران های "زاییدگی در مرگ" را می گذراند و در میان درد می شکفد.
گرفتاری های روزانه، دلهره ها و بهت زدگی های این سده نمی گذارد که بسیاری از ما به آن چه که در ژرفای رویدادهای رسیده به ایران است نیکو بنگریم. مانند کسی هستیم که به باغ کهنسال در چله ی زمستان پای می نهد و آن را خشک و خاموش و برهنه، گران بار از درد درماندگی و وحشتی نهان و شرربار می بیند بی آن که نجوای پنهانی زندگی و ولوله ی خاموش جرم های روینده و سبز شونده را در شکم کنده های پیر و در نهاد شاخه های خشک دریابد.
در زندگی ملت ها نیز دوران های زاینده بوده و هست و پیاپی بودن این دوران ها بوده که تمدن را به پایه ی کنونی رسانیده . دوران ما یکی از دوران های بارور است و زایندگی هرچند با درد همراه باشد، باز سعادت بخش و شورانگیز می تواند بود، لیکن برای برخورداری از آن باید دریافتی مادرانه داشت.
در روزگاری که گویی ایران در ابری از فراموشی پیچیده شده است. اگر کاری که از ما برنیاید دست کم خوب است بکوشیم تا اندیشه ی او و غم او را در دل زنده ها نگاه داریم و امید به زایندگی دوران را در سینه نپژمرانیم. ما از این حیث چون بیماران تریاک خورده ای هستیم که به هر افسونی است باید بیدار نگاهش داشت. زیرا، اگر چشم برهم نهد، بیم آن است که دیگر آن را نگشاید.
بهمن 1340
محمد علی اسلامی ندوشن