شنبه, 08ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست یادگارهای فرهنگی و طبیعی زیست بوم روز جهانی مقابله با بیابان زایی به برگزاری همایش محدود است - شتاب بیابان‌زایی در ایران نفس‌گیر است

زیست بوم

روز جهانی مقابله با بیابان زایی به برگزاری همایش محدود است - شتاب بیابان‌زایی در ایران نفس‌گیر است

در حوزه مقابله با بیابان‌زایی در ایران اتفاقات خوب اندکند. به نظر می رسد مسوولان ایرانی هنوز نمی‌دانند تبدیل پهنه‌های سرزمین به بیابان چه بر سر ایران و مردمان آن می‌آورد. ساده‌ترین مورد آن که هیچ اقدام مثبتی برای مقابله با بیابان زایی پیش رونده در مرزهای غربی که ریزگرد ناشی از آن به ریه شهروندان می رود، انجام نشده است.

991 - CN9671 - Blauw - Nike Air Max 1 By You Custom herenschoen - nike air max lays blue cheese commercial actor | AIR JORDAN 4 BLANCAS Y ROJAS - BabylinoShops - nike air jordan grey low heels shoes blue sneakers

خبرگزاری میراث فرهنگی- گروه محیط زیست- 28 خرداد ماه، روز جهانی مقابله با بیابان زایی در ایران کماکان به برگزاری همایش و سخنرانی محدود است، هر چند جسته گریخته خبرهای خوش هم شنیده می‌شود. درست است که در فاصله 28 خرداد 90 تا 91، برای نخستین بار بت شیشه‌ای سدسازی شکسته شد، اما هنوز حقابه تالاب‌ها به یغما می‌رود و سفره‌های آب زیرزمینی خالی‌تر می‌شوند.

یک تصمیم خوب
«محمد جواد محمدی زاده»، رییس سازمان حفاظت محیط زیست چندی پیش اعلام کرد از این پس هیچ مجوز ارزیابی زیست محیطی برای ساخت سد در ایران داده نخواهد شد. این نخستین بار بود که در ایران تصور این که سدسازی نشانه‌ای از سازندگی است، شکسته شد.
 
«محمد درویش»، فعال محیط زیست و مدیر وبلاگ «مهار بیابان‌زایی» این موضع گیری را بهترین اتفاق در عرصه بیابان زایی در سال گذشته ایران می‌داند با این توضیح که: «ممنوع شدن ساخت سدها به حفظ رودخانه ها و حقابه طبیعی تالاب ها منجر می شود که این در نهایت از کاهش سطح سفره های آب زیرزمینی و ایجاد کانون های بحران فرسایش بادی که از مهم ترین شاخصه های بیابان زایی است، جلوگیری می کند.»
 
اما تجربه سالیان طولانی سدسازی در ایران نشان می‌دهد که سازمان محیط زیست در برابر سایر ارگان‌های دولتی به خصوص وزارت نیرو کاری از پیش نمی‌برد.
 
درویش در پاسخ به این پرسش که به توجه به آن چه در گذشته رخ داده، آیا گفته رییس سازمان محیط زیست ضمانت اجرایی دارد می‌گوید: «من تصور نمی‌کنم که این گفته رییس سازمان محیط زیست ضمانت اجرایی داشته باشد و در نهایت این سازمان در برابر وزارت خانه‌هایی مانند وزارت نیرو تسلیم می‌شود؛ اما در هر حال باید پذیرفت این نخستین بار است که در ایران کسی در حد معاون رییس جمهوری اعلام می کند که سدسازی نه تنها افتخار نیست بلکه توقف آن به نفع پایداری بوم شناختی سرزمین است.»
 
او اضافه می‌کند: «این نکته را نیز در نظر بگیرید که تا همین چهار، پنج سال گذشته وزارت نیرو از سوی مسوولان سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان وزارتخانه سبز معرفی می‌شد اما امروز مسوولان این سازمان تاکید می‌کنند که به سدسازی‌های این وزارتخانه مجوز ارزیابی زیست محیطی نمی‌دهند.»
 
بدترین تصمیم
موضع گیری رییس سازمان حفاظت محیط زیست را باید یکی از معدود تصمیم گیری‌ها و اعلام نظرهای مثبت در عرصه مقابله با بیابان زایی در نظر گرفت، چه بیشتر تصمیم گیری‌ها به خصوص از سوی نمایندگان مجلس تنها شتاب بیابان زایی در ایران را تندتر می‌کند.
 
درویش بدترین تصمیم از سوی مسوولان را که در سال‌های آتی به رشد بیش از پیش بیابان زایی در ایران دامن می‌زند، تصمیم نمایندگان مجلس مبنی بر دادن مجوز به چاه‌های غیرمجاز پیش از سال 85 می‌داند: «برترین تصمیم یک سال اخیر در زمینه بیابان زایی که تبعات آن در سال‌های آینده به شدت مشاهده می‌شود، تصمیم نمایندگان مجلس مبنی بر موظف کردن دولت در دادن مجوز به تمامی چاه های غیرمجازی است که پیش از سال 85 حفر شده‌اند.»
 
به گفته او، این تصمیم مردم را به بی قانونی و در نهایت حفر چاه های غیرمجاز تشویق می‌کند و به آن ها این امید را می‌دهد که به هر حال چاه هایشان مجوز می گیرد. این در حالی است که این چاه ها بیش از ظرفیت منطقه از سفره های آب زیرزمینی برداشت می کنند و به کاهش سطح این سفره ها می انجامند. این یکی از مهم ترین شاخصه های بیابان زایی است.
 
باز هم دریاچه ارومیه
دریاچه ارومیه از جمله مناطق طبیعی بود که طی سال‌های گذشته به خصوص در یک‌سال گذشته مدام در معرض بیابان‌زایی بوده‌است.
 
درویش در مورد شرایط فعلی دریاچه ارومیه و مناطق اطراف آن می‌گوید: «بدترین شکل بیابان‌زایی در دریاچه ارومیه مشاهده می‌شود، در جایی که پهنه این دریاچه 500 هزار هکتار است، 390 هزار هکتار از مساحت آن به کویر مبدل شده و آثار خشک شدن آن و شور شدن خاک در مناطق مراغه، عجب شیر، بناب و میاندوآب دیده می شود.»
 
او در توضیح شرایط این مناطق می گوید: «زمین های این مناطق شور شده و گرد نمک روی زمین ها را پوشانده و حاصلخیزی زمین های کشاورزی از دست رفته است که این منجر به رها شدن زمین های کشاورزی از سوی کشاورزان و مهاجرت اجباری آن ها از این مناطق شده است، به علاوه این که بیماری های ریوی افزایش یافته و اساسا شاخص سلامت کاهش یافته است.»
 
به گفته درویش، در منطقه حوزه دریاچه ارومیه ظرفیت گرمایی کاهش یافته و در عرض 20 سال، دو درجه سانتی گراد افزایش یافته است. افزایش دو درجه ای حوزه دریاچه ارومیه در جایی با بی توجهی مسوولان روبرو شده است که افزایش کمتر از یک درجه ای کره زمین موج گرم شدن جهانی زمین و تبعات آن و وادار کردن کشورها به تصمیم گیری های کلان برای مدیدیت افزایش جهانی دما را در پی داشته است.
 
نشست زمین در جنوب تهران
درویش یکی از مهم ترین اتفاقات در حوزه بیابان زایی را پس از دریاچه ارومیه در جنوب تهران می داند با این توضیح که: «در جنوب تهران نشست زمین به عنوان یکی از شدیدترین انواع بیابان‌زایی و در واقع آخرین مرحله از بیابان زایی رخ داده است که این مرحله، مرحله ای این غیرقابل بازگشت است.»
 
پریشانی بختگان و پریشان
اما تالاب های داخلی هم از تبعات تصمیم های تشدید کننده بیابان زایی جان سالم به در نبرده اند. در یک سال گذشته شرایط بسیار ناگواری در دریاچه های پریشان و بختگان رخ داده که در میان بدترین اتفاقات در عرصه بیابان زایی ایران جای می گیرند. در این مناطق اراضی کشاورزی خشک شده اند و سطح آب های زیرزمینی کاهش یافته است.
 
خشک شدن زاینده رود نیز یکی دیگر از رخدادهای ناگوار در عرصه بیابان زایی به حساب می آید. خشک شدن این رودخانه در نهایت به خشک شدن و شوره زار شدن گاوخونی انجامیده است.
 
ریزگردها، نشانه تشدید بیابان زایی در منطقه
در جایی که در سال های اخیر ریزگردها عرصه را بر مردم ایران به خصوص غرب ایران تنگ کرده اند، درویش این مساله را یکی از نشانه های واضح تشدید بیایان زایی در منطقه می داند و از اقدامات ضعیف ایران در مدیریت آن ها انتقاد می کند: «ایران اگر در عرصه دیپلماتیک دارای اثرگذاری بیشتری بود، می توانست مساله ریزگردها را تعدیل کند اما مسوولان ایرانی هنوز نتوانسته اند از مسوولان ترکیه بخواهند سدسازی در این کشور را کاهش دهند زیرا پاسخ ترکیه این خواهد بود که مگر خود شما سدسازی را کاهش داده اید؟!»
 
حرکت ناهمواری های ماسه‌ای 
تمامی آثار بیابان زایی به اندازه ریزگردها قابل لمس نیست. درویش با مثال دیگری در این باره می گوید: «اتفاق دیگری که در سال های اخیر رخ داده این است که حرکت ناهمواری های ماسه ای در ایران مرکزی افزایش یافته است.»
 
او اضافه می کند: «به عنوان نمونه حد آستانه ناهمواری های ماسه ای در شمال شرقی استان اصفهان بیش از 15 کیلومتر طی 30 سال اخیر حرکت کرده اند که این یکی از نشانه های تشدید بیابان زایی است.»

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه