یادمان
آخرین روزهای عصارخانه دردشت!
- يادمان
- زیر مجموعه: ديدهبان یادگارهای فرهنگی و طبيعی ایران
- یکشنبه, 24 بهمن 1389 08:22
- آخرین به روز رسانی در یکشنبه, 24 بهمن 1389 08:22
- نمایش از یکشنبه, 24 بهمن 1389 08:22
- بازدید: 5823
برگرفته از تارنگار ایران نامه - مهدی فقیهی
در گذشتههای نه چندان دور، کارگاههای روغنگیری متعددی در گوشه و کنار شهر اصفهان دیده میشد که به نام عصارخانه مشهور بودند. در این کارگاهها افرادی به نام عصار کار می کردند که مهارتشان گرفتن عصاره یا روغن دانههای گیاهی گوناگون برای مصارف خوراکی، پزشکی و روشنایی چراغ ها بود. سابقه ساخت این کارگاههای قدیمی به چندین سده پیش باز میگردد. نقش عصارخانه در گذشته و امروز از لحاظ صنعتی، اقتصادی، تأمین روشنایی، توسعه کشاورزی، تغذیه دامها، رنگ سازی، صابونسازی و تهیه مواد خوراکی بسیار مهم بوده است. در آن زمان در جهت رفع احتیاجات عمومی مردم عصارخانههای متعددی همچون «عصارخانه شاهی» نزدیک چهارسوق شاه، «عصارخانه شاهزادگان» در محل بازارچه بلند، «عصارخانه بیدآباد» نزدیک بازارچه حبیباله خان و کارگاههای متعدد دیگری بنا نهاده شد به طوری که اصفهان دارای 17 عصارخانه بود. از میان این عصارخانه ها چند باب آن سالم بر جای مانده که به عنوان مثال می توان به عصار خانه معروف به شیخ بهایی نزدیک گرمابه شیخ بهایی که در کوی جماله اشاره کرد و نیز «عصارخانه شاهی» واقع در بازار بزرگ اصفهان (قیصریه) در ضلع جنوبی میدان نقش جهان قرار دارد و چندی پیش مورد مرمت قرار گرفته است.
اما اغلب عصارخانههای عصر صفوی در ادوار پیشین تخریب شدهاند به عنوان مثال عصارخانه «سر قبر آخوند» واقع در بازار مجلسی نزدیک مسجد جامع که تا سال 1346خورشیدی بر جای بود ولی در این زمان در هم کوبیده شد و تمام آثار آن محو گردید.
عصارخانه تاریخی بازارعربان که در نزدیکی مسجد جامع قرار داشت و ظاهرا از موقوفات مسجد جامع به شمار میآمد و به دستور یکی از علما متنفذ عصر قاجار از میان رفت. دیگری عصارخانه بزرگ واقع در بازار غاز و منتهی به میدان میر که در سال 1311خورشیدی به علت احداث خیابان هاتف تخریب گردید.
دیگری،عصارخانه عظیم شاهزادگان بود که در شمال بازارچه بلند و در محل دادگستری قرار داشت. دیگری، عصارخانه ی نزدیک دروازه ی حسن آباد واقع در بازار که تخریب گردید. دیگری،عصارخانه بیدآباد در بازار بیدآباد (بازارچه حبیباله) نزدیک مسجد و حمام میرزا باقر که ویران شد. دیگری،عصارخانه بازار گلشن که در مجاورت سرای فخر دائر بود و از بین رفت. دیگری، عصارخانه خواجو واقع در بازاری در محل بیستون خواجو که تخریب شده است.
عصارخانه چهارسوق شیرازیها که در محل چهارسوق دائر بوده و به سرنوشت دیگر عصارخانه ها دچار شد و دهها عصارخانه دیگر که از میان رفتند.
ولی یکی از مهمترین آنها، عصارخانهای در محله دردشت است که هنوز قسمتی از آن به صورت نیمه مخروبه بر جای مانده است. عصارخانه دردشت واقع در اول کوچه ارابهچیها تا سال 1340خورشیدی پابرجا بود و در آن بهترین تیرعصاری را به کار برده بودند که به آنها تیر جهان نما می گفتند از این جهت که اصله آن از چنار نزدیک قصر جهان نما، اول چهارباغ عباسی تهیه شده بود. متأسفانه در سال های بعد قسمت عمده ای از این عصارخانه به وسیله یکی از افراد سودجو ویران گردید و تیر مذکور قطعه قطعه شد.
اکنون در محل این عصارخانه چهار منزل بنا کردهاند. وجه تسمیه این عصارخانه به دردشت به خاطر قرار گرفتن در محلهای به همین نام است که خود از ترکیب دو کلمه دری و دشت تشکیل یافته است. محله دردشت مرکب است از دو محله یکی «محله دری» چنان چه «ابن خلکان» درباره «اسمعیل ابن عباد» نوشته است قبر او در «محله دریه» واقع شده؛ و محله دشت که در بنای اصفهان از حمدالله مستوفی نقل شده و در طرائق زیر ترجمه عبدالرحمن جامی می نویسد که پدر او از اهل «محله دشت» اصفهان بوده و در سجلات، دشتی امضای می نموده است. به همین سبب و دلیل این که اهالی این دو محل متحد بوده اند و با اهالی «محله جود باره» دائماً زد و خورد میکردهاند همیشه اسم این دو محل دری و دشت با هم ذکر می شده تا به همین صورت مشهور شد.
در هر حال راه دسترسی به عصارخانه مذکور از مسیرهای مختلفی نظیر ضلع جنوبی خیابان ابن سینا کوچه عرابهچیها و محله جماله کله بعد از بازارچه دردشت کوچه درب زنجیر و از ضلع شمالی عبدالرزاق بازار حاج محمد جعفر آبادهای کوچه حمام وزیر میسر می گردد.
در نگاه اول به این عصارخانه که در پس حصار تازه سازش، دیوارهای رفیع خشت و گلی و قوسهای بلند و با صلابتش را به تماشا گذاشته است با غرور معنیداری متانت معمار بومی را مشاهده می کنیم و صدای چرخش آسیاب سنگ های کوچک و بزرگ و شور و اشتیاق کارگران عصاری را با گوشمان می شنویم. اکنون تمام آن همه شکوه و وقار در گذر روزگاران خواه با تأثیر شرایط طبیعی و محیطی و خواه با دشنه نابخردی افراد ناآگاه در هم فرو شکسته و جز یاد و خاطره تأسف برانگیز افراد سالخورده و یا در نوشتههای پراکندهای که بر جای مانده چیزی باقی نمانده است. مکانی که در گذشته محلی برای تأمین روغن های خوراکی درمانی و عصاره ای جهت تأمین فروغ چراغ اجدادمان بود اکنون با دیوارهای آجری کوتاهش که آنها نیز مورد تعرض یا تخریب قرار گرفته مکانی دنج برای تجمع اوباش و محلی برای انباشته شدن زباله های منازل مسکونی اطراف تبدیل گشته است.
با گذر زمان سرانجام این عصارخانه تاریخی و مخروبه نیز همچون دیگر همتایانش صبر و حوصله نوگرایان را به سرمیآورد و جانشان را به لب می رساند تا به ناچار و تحت فشار همین افراد طعمه تیغ تیز ماشین آلات بزرگ و کوچک تخریب گر شود و جای مناسبی برای ساختمان سازیهای جدید فراهم آید.