سه شنبه, 29ام اسفند

شما اینجا هستید: رویه نخست یادگارهای فرهنگی و طبیعی یادمان ميراث سرنگون

یادمان

ميراث سرنگون

دكتر محمدرضا توكلى صابرى

به تازگى سفرى براى ديدن آثار تاريخى ايران داشتم و از برخى آثار تاريخى ديدن كردم. تعداد كمى از آثار تاريخى و موزه ها در حالت خوبى هستند. بعضى از اين آثار تاريخى به حال خود رها شده اند تا به تدريج بر زمين فروريزند، در بعضى از آنها فقط يك سرباز ميراث فرهنگى ساكن است. در خيلى جاها كه بليط فروش دارد، بليط به بازديد كننده نمى دهند و فروشنده پول را در جيب خودش مى گذارد. در بعضى جاها به بعضى ها بليط مى فروشند و بعضى ها را آزاد مى گذارند تا بدون بليط بازديد كنند. بعضى از موزه ها بسته بودند، در حالى كه كارمندان آن نشسته و در حال تخمه شكستن و چاى خوردن بودند. اسفناكترين وضع را در موزه بابل ديدم كه كارمندان و يا بازديد كنندگان به آجرها و موزاييك هاى صحن حياط موزه هم رحم نكرده بودند و آنها را كنده بودند. سيمها از هر طرف آويزان بود و لوله هاى لاستيكى آب در كف حياط با سيمان پوشانده شده بود. ولى اسفناكترين منظره، ديدن تابلوهاى واژگون و بر زمين افتاده ميراث فرهنگى بود كه در آن براى كسانى كه به تخريب آثار تاريخى و فرهنگى دست بزنند، تعيين مجازات كرده بود و نيز تابلوهاى راهنمايى بود كه مى بايد بازديدكنندگان را به بناى تاريخى هدايت كند. برجى نيز شبيه گنبد كاووس در شهر بندرگز ديدم كه مجتمع اقتصادى كميته امداد آن را به حراج گذاشته بود. نمى دانم كه آن برج يك اثر تاريخى بود و يا باقيمانده از يك كارخانه بود. حتى اگر باقى مانده يك كارخانه بود، به علت اين كه داخل شهر بود، خيلى به جا بود كه آن را به يك موزه تبديل كنند. اينها را به عنوان يك گردشگر و ايرانگرد دلسوز نوشتم تا بلكه مديران ميراث فرهنگى كمى از وقت چاى خوردن خود را صرف رسيدگى به ميراث فرهنگى ايران و احيانا نصب اين تابلوها كنند.

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه