پنج شنبه, 15ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست ایران پژوهی ایران پژوهی ققنوس(نوشتارهای هویتی 1)

ایران پژوهی

ققنوس(نوشتارهای هویتی 1)

پس از نشر ششمین شماره‌ی مجله‌ی الکترونیکی خوانندگان، با مهرشان ما را بیشتر به ارائه نوشتارهای هویتی راهنمایی نمودند. پس بر آن شدیم علاوه بر مجله‌ی الکترونیکی نوشتارهایی را که به کیستی و چیستی ایرانیان می‌پردازد به صورت هفتگی و در قالب اچ‌تی‌ام‌ال و به طور گسترده منتشر سازیم. امید است اندکی در خودباوری ملی ایرانیان سهیم باشیم. پیشنهادها و انتقادات ما را در رسیدن هر چه بیشتر به این هدف یاری می‌بخشد.
بخش نخست از این دست مقاله‌ها، به نوشته‌ای از دکتر محمدعلی‌ اسلامی ندوشن تحت عنوان ققنوس اختصاص دادیم. مقاله‌ی ققنوس با این که از سترهای کمی تشکیل شده با این وجود به بهترین شکل دیدگاه‌های ما را بازتاب می‌دهد. همواره به آن باورمندیم و معتقدیم دوباره ایران همانند ققنوس از خاکستر خویش بیرون آمده و به جایگاه والا و شایسته‌ی خود خواهد رسید. ایدون باد. 

 

ایران

در افسانه ها آمده است که "ققنوس" مرغی است خوش رنگ و خوش آواز، منقار او سیصد و شصت سوراخ دارد. رو در روی باد می نشیند و آواهای شگفتینی از منقار او بر می آید. گفته اند که هزار سال زندگی کند و چون سال هزارم به سر آید و زندگیش به پایان رسد، هیزم فراوانی گرد آورد و بر بالای آن بنشیند و سرودی آغاز کند و مست گردد و بال او بجهد و در هیزم افتد و او در آتش خود بسوزد و از خاکسترش تخمی پدیدار گردد و از آن "ققنوس" دیگری پیدا شود. گفته اند که او را جفت نیست و موسیقی را از آواز او دریافته اند.
در افسانه ی "ققنوس" می توان همانندی هایی با سرگذشت ایران دید.
ایران نیز چون آن مرغ شگفتین بی همتا، بارها در آتش خود سوخته  ست و باز از خاکستر خویش زاییده شده. در این چند سال، همواره من آن احساس را داشته ام که ایران بار دیگر یکی از آن دوران های "زاییدگی در مرگ" را می گذراند و در میان درد می شکفد.
گرفتاری های روزانه، دلهره ها و بهت زدگی های این سده نمی گذارد که بسیاری از ما به آن چه که در ژرفای رویدادهای رسیده به ایران است نیکو بنگریم. مانند کسی هستیم که به باغ کهنسال در چله ی زمستان پای می نهد و آن را خشک و خاموش و برهنه، گران بار از درد درماندگی و وحشتی نهان و شرربار می بیند بی آن که نجوای پنهانی زندگی و ولوله ی خاموش جرم های روینده و سبز شونده را در شکم کنده های پیر و در نهاد شاخه های خشک دریابد.
در زندگی ملت ها نیز دوران های زاینده بوده و هست و پیاپی بودن این دوران ها بوده که تمدن را به پایه ی کنونی رسانیده . دوران ما یکی از دوران های بارور است و زایندگی هرچند با درد همراه باشد، باز سعادت بخش و شورانگیز می تواند بود، لیکن برای برخورداری از آن باید دریافتی مادرانه داشت.
در روزگاری که گویی ایران در ابری از فراموشی پیچیده شده است. اگر کاری که از ما برنیاید دست کم خوب است بکوشیم تا اندیشه ی او و غم او را در دل زنده ها نگاه داریم و امید به زایندگی دوران را در سینه نپژمرانیم. ما از این حیث چون بیماران تریاک خورده ای هستیم که به هر افسونی است باید بیدار نگاهش داشت. زیرا، اگر چشم برهم نهد، بیم آن است که دیگر آن را نگشاید.

   1340 بهمن            
دکتر محمدعلی اسلامی (ندوشن)

در پایان شایان ذکر است در حدود شش ماه پیش اعتراض‌ها به گوگل دربه کاربردن نام مجعول خلیج ...! درpetitiononline.com از مرز یک میلیون گذشت(اکنون امضاها  از مرز یک میلیون و صدهزار هم گذشته) پس اینجانب به همراه مهرداد ایران‌مهر برای آگاهی رسانی و شادباش و بیشتر برای خوباوری ملی دراین باره مطلبی نوشتیم. این نوشتار خویش‌کاری ما ایرانیان را در درازنای تاریخ یادآور می‌شد. اما در دو ماه اخیر با کمال تاسف و شگفتی! بیش از بیست رایانامه با متنی توهین آمیز که شمارگان امضاها را کمتر این یادآور می‌شد - دریافت کردم. پس دوباره خود را ملزم به ارسال آن خبر دیدم.  پیوند نوشتار در دنباله می‌آید.

خویش‌کاری ما ایرانیان

در همین زمینه