سه شنبه, 29ام اسفند

شما اینجا هستید: رویه نخست ایران پژوهی ایران پژوهی نوشتاری چاپ‌نشده از شادروان استاد عبدالعظیم رضایی - ایران‌زمین گاهواره فرهنگ جهان

ایران پژوهی

نوشتاری چاپ‌نشده از شادروان استاد عبدالعظیم رضایی - ایران‌زمین گاهواره فرهنگ جهان

ایران‌بوم ـ آنچه در پی می‌آید نوشتاری چاپ‌نشده از شادروان دکتر عبدالعظیم رضایی، استاد دانشگاه، است که سال‌ها پیش (حدود 1380) به همکارمان علیرضا افشاری، که در حال گردآوری و نگارش کتاب آشتی با تاریخ (نقدهایی بر آرای ناصر پورپیرار) بود، داده شد و اکنون در دسترس علاقه‌مندان قرار می‌گیرد.

گفتنی است عبدالعظیم رضایی (زاده ۱۳۱۱ در شهریار ـ درگذشته ۱۲ تیر ۱۳۸۷ در تهران)، پژوهشگر در تاریخ ایران باستان بود. او، که در رشته علوم معقول و منقول از دانشگاه تهران مدرک کارشناسی ارشد و در رشته حسابداری و زبان انگلیسی مدرک کارشناسی را دریافت کرد و هم‌زمان پزشکیاری و زبان پهلوی را نیز آموخت، در سال ۱۳۳۰ به خدمت آموزش و پرورش درآمد. وی مدرک دکترای خود را در رشته ادیان از دانشگاه تهران گرفت و در سال ۱۳۸۵ از دانشگاه تاجیکستان دکترای افتخاری تاریخ گرفت. از رضایی که سال‌ها سمت استادی رشته تاریخ دانشگاه شهید بهشتی را بر عهده داشته، بیش از ۷۰ جلد کتاب بر جای مانده‌ است که کتاب ۴ جلدی تاریخ ده هزار ساله ایران از مهم‌ترین آن‌هاست. روانش شاد.

استاد عظيم رضايي - عكس از مهسا خسروی
استاد عظيم رضايي - عكس از مهسا خسروی

 

زمین‌شناسان و نژادشناسان بر این باورند که در یافته‌های دوره میوسن پیکره‌هایی از انسان یافت شده که پیدایش انسان را نزدیک به چهار میلیون سال پیش می‌دانند و این انسان با پیدایش پلیوپیتیک (pliopitheques) و دریوپتیک (Dryopitheques [dryopithecus] = میمون‌های بی‌دم) هم‌زمان بوده است و از این روزگار به بعد نگاره حقیقی نژاد انسانی آشکار می‌شود که اندازه بلندای این انسان نخستین یک متر تا 3/1 متر بوده و روی دو پا راه می‌رفته و گنجایش جمجمه در آنها در مرز 500 سانتیمتر مکعب و کمتر از نیمه کمترین گنجایش جمجمه در انسان امروزی است. کهن‌ترین انسان که از آنِ دو میلیون سال پیش است پیدا شده که هموهابی‌لیس (Homohabilis) نامیده شده است. این انسان از استرالانتروپ (Australantriques) ما جدا شده، ولی گنجایش جمجمه در این انسان در مرز 675 سانتیمترمکعب می‌باشد و کمتر از کوچکترین جمجمه‌ها در انسان پس از آن، پیتک آنتروپ (pithercantropiens) است که گنجایش جمجمه‌های آنها 775 سانتیمتر مکعب بوده. این انسان‌ها به گونه ایستاده راه می‌رفتند و دست‌های آنها توانایی گرفتن چیزها را داشت و تراشیدن سنگ‌ها به وسیله این انسان‌ها آغاز گردیده است. در گروه پپتک‌آنتروپین‌ها شماری از شکل‌های آسیایی و آفریقایی هستند که ویژگی‌های هم‌سان آنها به شرح زیر است: گنجایش جمجمه 1000 سانتیمتر مکعب، پیشانی پس‌ رفته و برآمدگی بالای چشم زیاد است. این انسان‌ها در دوره میندل (Mindel) و دوره بین یخبندان میندل‌ریس زندگی می‌کرده و آتش در 500 هزار سال پیش به وسیله آنها پیدا شده و این انسان‌ها برای زندگی دارای پناهگاه بوده‌اند. پیکره‌هایی از این انسان‌ها، نخستین بار در جاوه و پس از آن در چین و سپس در الجزایر یافت شده است. کهن‌ترین استخوان‌ها و جمجمه‌های انسانی که در اروپا پیدا شده، هوموهایدلبرگانیس Homo-Heidelbelgenis نام دارد که پس از انسان‌های هوموارکتوس و پیش از انسان‌های ساپی‌نس زندگی می‌کردند.

خانم مری و. لیکی، دیرینه‌شناس نامدار در چینه‌های آتش‌فشانی کشور تانزانیا جای پای انسانی را پیدا کرده که براساس حساب رایانه‌ای دارنده جای پا دست کم در 5/3 میلیون سال پیش می‌یسته است. در آفریقای خاوری بازمانده 40 درصد اسکلت زنی به وسیله خانم لیکی که 115 سانتیمتر قد و از ابزار سنگی سود می‌جسته و روی دو پا راه می‌رفته پیدا شده که به وسیله رادیو کربن دیرینه‌سنگی آن بین 000/900/2 تا 000/800/3 سال پیش تخمین زده شده است. در شهریور ماه 1363 خانم لیکی پیروز به پیدا کردن اسکلتی از آن یک پسر بچه 12 تا 14 ساله در کشور کنیا، در کرانه تورکانا، گردید که دیرینگی آن 5/1 میلیون سال پیش و به گونه‌ای کامل همانند انسان امروزی است. در سال 1362 در کشور اتیوپی اسکلتی از انسان پیدا شد که ار آن سه میلیون سال پیش است (اخبار صدای آمریکا، 20/8/63).

آرواره و جمجمه‌ای که در موئر پیدا شده و حقیقت بی‌تردیدی را بیان می‌نماید. پس از پیدا شدن آرواره و جمجمه انسانت در موئر (Mauer)، ده کیلومتری هایدلبرگ، جمجمه دیگری در سال 1971 در 19 کیلومتری پرپی‌نیان (Perpinien) در فرانسه پیدا شد همراه با 000/10 دست‌ساز انسانی که از آن 200 هزار سال پیش است. گردآمده انسان‌های گروه پپتک‌آنتروپین و هایدلبرگ را ارکانتروپ (Archanthropes) می‌گویند.

کمی پیش‌تر از سد هزار سال پیش در اروپا چندین گروه انسانی زندگی می‌کردند که پالئانتروپ یا نئاندرتالین نامیده می‌شدند که بدون تردید این انسان‌ها از دسته‌های گوناگون انسان‌های گروه ارکانتروپ پدید آمده‌اند که گنجایش جمجمه آنها نزدیک به انسان امروزی (1500 سانتیمتر مکعب) بوده در حالی که بخش پیشانی کم‌گنجایش‌تر از آنهاست.

دست‌ساز و کوشش‌های انسانی در چندین دوره انجام گرفته به شرح زیر:

1. دوران چهارم کهن یا دوره پایه‌گزاری صنعت که در 2/2 میلیون سال پیش، یعنی کمی کهن‌تر از هوموبی لیس، بوده و این ابزارها عبارت است از: سنگ‌های کارشده‌ای به نام‌های گاله آمناژه (Galets, amenages) پیبل کولتور (Pebble, cultur) که از یک یا دو یا از چند سو تراشیده شده‌اند. این چیزها در دره امو (Omo)، قرار گرفته در حبشه، پیدا شده‌اند.
2. دوره پارینه‌سنگی کهن که از 000/100 سال پیش آغاز شده و پایان آن 000/60 سال پیش است که در این دوران، بومیان ایران سنگ‌ابزارهای فراوان ساخته که دیرینگی آنها به 000/100 سال می‌رسد. نشانه‌هایی که دلالت بر زندگی انسان‌های نخستین در آن‌سوی قفقاز و کشورهای باختری و نیز نزدیک مرزهای ایران و کردستان می‌نماید. از آن 200 تا 400 هزار سال است، ولی بدون تردید پیش از این نیز، انسان در ایران ساکن بوده است. نشانه‌هایی در باختر ارومیه، خاور کویر نمک، فارس و کرانه‌های کردستان و لرستان پیدا شده که زیست انسان در این کرانه‌ها را از مرز صدهزار سال پیش روشن و آشکار می‌کند. این نشانه‌های باستانی نشان می‌دهد که انسان 30 تا 55 هزار سال پیش از اروپا، در ایران ساکن شده است. آثار به دست آمده در کرانه‌های دیگر ایران از جمله در غار مسکونی کمربند و غار خالو نزدیک جلگه خزر در باختر بهشهر که دیرینگی آنها به هزاره یازدهم ـ دوازدهم پیش از میلاد می‌رسد نشان می‌دهد که مردمان آن کرانه‌ها به شکار ماهی در دریا و شکار گوزن در جنگل‌ها می‌پرداختند و برای دفاع از خود جنگ‌ابزار می‌ساخته و کشاورزی و سفال‌سازی و ساخت ابزار فلزی را به خوبی دانسته و از آنها سود می‌جسته‌اند.

همان‌گونه که در جستارهای پیشین یادآور شدم، چارلز برلی‌تز نویسنده، تاریخ‌نگار و پژوهشگر نامدار انگلیسی، می‌نویسد: در پیمایش بررسی‌ها و کنکاش‌ها و کاوش‌های باستان‌شناسان، دیرینگی برخی از ابزار نخستین بشری به شرح زیر است: ابزار یافته‌شده در باختر ایران 000/100 سال؛ تبرها و چیزهای سنگی در مالاوی 300/56 سال؛ استخوان‌ها با نشانه‌های ویژه در فرانسه 000/30 سال؛ نقاشی‌های درون غار در لوساک فرانسه 16000 سال.

3. پارینه‌سنگی میانه از 000/60 سال تا 000/40 سال پیش بود که بومیان ایران در این دوران سنگ‌های صیقلی شده و گونه‌هایی فراوان از ابزار شخم‌زنی و اثاثیه‌ی خانه را به خوبی آموخته بودند تا آنجا که سوزن‌هایی که از استخوان ساخته شده با ته سوراخ شده برای دوخت و دوز می‌ساختند.

4. پارینه سنگی جدید که از 000/40 سال پیش آغاز و تا مرز 000/13 سال پیش پایان می‌یابد. در واپسین این دوران ایرانیان به ساختن خط دین‌دبیره که از 32 حرف درست می‌شد پرداختند و برای سال و ماه نام گذاشتند به این شرح که سال را به دو بخش کرده و هر بخش را یک چهره سال می‌نامیدند؛ چهره نخست تابستان بزرگ بود که از آغاز فروردین تا سی ام مهر ماه بود و چهره دوم سال از آغاز آبان ماه تا سی‌ام اسفند ماه بود که آن را زمستان بزرگ می‌نامیدند و رفته رفته برای ماه‌ها و هفته‌ها نام گذاشتند و در روزگاری که آریاها به ایران آمدند نام امشاسپندان را برای نام ماه‌ها و هفته‌ها برگزیدند.

5. فراپارینه‌سنگی که از 000/13 سال پیش آغاز شده است. از آغاز این دوران، ایرانیان به فرهنگی درخشان و پربار دست یافته بودند و همه ابزار جنگی و ابزار خانگی خود را از فلز می‌ساختند تا آنجا که پس از چندی کارگاه‌های فلزگداز ساخته و چندین فلز را شناخته و برخی را با هم می‌آمیختند و فلزی دیگر می‌ساختند. باید دانست که شاید فرهنگ مصریان دیرینه‌تر از ایرانیان است، زیرا نشانه‌های تاریخی آن کشور و گل‌نبشته‌های آن به اندازه‌ای کهن است که تاریخ آنها هنوز به دست نیامده است و این کاری بسیار پیچیده و دشوار است. در بین آثار کهن مصر نقشه‌ای از سازوکار ستارگان به دست آمده که پژوهش‌های دانشمندان مصرشناس این نقشه را از آن 000/85 سال پیش می دانند (در جستارهای بعد، از تمدن و فرهنگ مصر سخن به میان خواهم آورد) این را هم باید دانست که البته نمی‌توان پافشاری کرد که فرهنگ مصریان پیش از ایران بوده، زیرا در کتاب‌سوزی اسکندر گجسته هم مدرک و سند ایران به نابودی کشانده شد و اسکندر پس از ویرانی ایران، دستور داد همه کتاب‌های ایرانیان را بررسی کردند؛ آنهایی که درباره پزشکی، فرهنگ، ستاره‌شناسی، دانش و بینش ایرانیان بود به یونان برده و از برکت آن دانش‌های ایرانی افلاطون‌ها، ‌ارسطوها و دیگر دانشمندان یونانی پدیدار گشتند. چشم به راه آن هستیم که روزی نه چندان دور کاوشگران و ایران‌شناسان از دل خاک یافته‌هایی بیابند و فرهنگ دیرینه ایرانیان را آن‌گونه که پیش از مصر و دیگر کشورها بوده به دنیای امروزه بنمایانند.


ایرانیان همان‌گونه که در جستارهای پیش گفتم در 8500 سال پیش به زبان پارسی شعر می‌سرودند و گات‌ها یا سروده‌های اشوزرتشت بیانگر این گفتار است. هنگامی که شعر 8500 ساله داریم به یقین می‌توان گفت که هزاران سال پیش از آن نثر هم پدیدار بوده. ناهماهنگی‌هایی که در آغاز پارینه‌سنگی در رشد اقتصادی بخش‌های گوناگون جهان کهن می‌بینیم در روزگار پس از آن بیشتر و بیشتر می‌شود، آهنگ رشد به ویژه نمایانگر آسیای جنوب باختری از جمله باختر ایران است که در آنجا در صنعت سنگ و چوب سپس در به دست آوردن فلزها و کشت و کار گیاهان و درختان و رویه یکسان تکنیک سنگ و فلز در سنجش با بسیاری از سرزمین‌های دیگر، در ایران پیشرفتی ژرف و شتابان در رشته‌های اقتصاد و فرهنگ اجتماعی پدید آمده بود. کشت‌وکار و دامداری پیش از همه در کرانه‌های کوهستانی زاگرس، تاور و خاور و باختر ایران آغاز شد و پای گرفت و رفته‌رفته به روسیه و فلسطین و مصر راه یافت. ایرانیان به پیدایی گندم و وجود برخی دانه‌های خوراکی پی‌برده و از کشت‌وکار و به دست آوردن فرآورده‌های خود خوراک و از پشم و پوست جانوران پوشاک می‌ساختند و به کشورهای دیگر صادر می‌کردند. بنا بر بازیافت‌های باستان‌شناسی، نخستین بار کشت دانه‌ها در ایران به ویژه در کردستان و لرستان انجام شده و پس از آن در مصر، سوریه، فلسطین و روسیه کشت و کار دانه‌ها را از ایرانیان فرا گرفتند و از آن سود جستند. فرزانگان ایرانی، چه دانشجو و چه دانش‌آموز و چه اهل دانش و بینش، در جستارهای آینده از سازوکار ایران، دین و فرهنگ و هوشمندی ایرانیان سخن خواهم گفت.

کاشکی هستی زبانی داشتی / تا ز هستان پرده‌ها برداشتی

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه