صنایع دستی
نابودی صنایع دستی ایران به سه روش
- صنايع دستي
- نمایش از شنبه, 26 دی 1388 12:54
- کاوه مرادی
- بازدید: 4114
کاوه مرادی*
صنايع دستی از يک سو هنري است که با توجه به تقاضا و کاربرد آن جنبه صنعتي پيدا کرده و از سوي ديگر صنعتي است که ذوق سازنده يا هنرمند را در کنار خود پذيرا شده است. صنايع دستي ايران نه در طول حيات يک قوم يا يک قبيله بلکه در طول تاريخ به وجود آمده و علاوه بر نقشي که در حفظ و صدور فرهنگ مردم از زمان هاي گذشته داشته، روشي نيز براي کسب درآمد بوده است.
هنر صنايع دستي و صنعت موجود در کنار اين هنرها که غالباً همچون جسم و روح به هم پيوسته و وابسته است، نوشته هايي است که احوال، تحولات فکري و تکنيکي ايجاد شده در مردم را درگذشت زمان بازگو مي کند اما صنايع دستي در کشور ما در زمان حاضر به صورت کالايي فاخر درآمده و کاربردي نيست. پيش از اين، صنايع دستي ايران به سمت موزه ها رفته و تنها سالي يک بار از هنر دست هنرمندان ايراني با برگزاري همايش و سمينار ياد مي شود.
صنايع دستي ايران به سه روش کلي، بومي و صنعتي در معرض نابودي قرار دارد. نابودي کلي يک هنر دستي زماني اتفاق مي افتد که فن و تکنولوژي توليد يک صنعت هنري به طور کامل نابود شود و ذهن مردم از دانسته ها و تعريف ها در مورد آن خالي شده باشد.
نابودي بومي يا منطقه يي زماني رخ مي دهد که هنر صنعتي خاص يک منطقه با همان کيفيت يا با کيفيت متفاوت (چه پايين تر، چه بالاتر) در منطقه يي ديگر توليد شود. گاهي نوع عادات، فرهنگ ها و اعتقادات و حتي ماده اوليه آنچنان تاثيري در يک مجموعه ايجاد مي کند که حتي اگر يک فرهنگ يا يک يادگاري جديد ساخته شده باشد ولي اصالت اوليه ديگر به چشم نمي خورد و بايد حتي با حفظ هنر جديد و متفاوت براي احياي هنر قديمي تر تلاش کرد.
بهترين نمونه از نابودي صنعتي، نابودي صنعت فرش ايران است. از آنجايي که بسياري از محصولات ما در مقياس صنعتي و براي مصارف صنعتي توليد مي شود، نابودي اين روند نه تنها بر اعتبار محصول و افتخار حاصل از آن براي خود و سرزمين مان تاثير مي گذارد بلکه ما را از فايده هاي مادي آن هم محروم مي کند. به طوري که در حال حاضر درآمد فروش صنايع دستي ايران همراه با فرش حدود 625 ميليون دلار است در حالي که صنايع دستي کشورهايي مانند چين، مالزي و سنگاپور با استفاده و الگوبرداري از توانايي هايي که در ايران وجود دارد در رتبه هاي بسيار بالاتر اقتصادي قرار دارند. شايد تلاش هايي که براي رفع خطرات تهديدکننده صنايع دستي ايران صورت مي گيرد با تدوين برنامه هايي به دوگونه بلندمدت و کوتاه مدت موثر باشد. پرداختن به يک معضل در اين زمينه مستلزم شناخت کافي از آن مقوله، دريافت و در نظر گرفتن نيروهاي اثرگذار بر آن و تفکيک نيروهاي خرابگر و سازنده است، به همين دليل تهيه گزارشي کارشناسي و نتيجه گيري با توجه به مطالعات مورد نياز و زماني که مي طلبد، بعد از دوره يي نه چندان کوتاه عملي خواهد شد.
اما شعله هاي خرابي به سرعت در مسير از بين بردن اين تمدن است. شايد تامل و درنگ تا به دست آوردن يک نتيجه کلي براي يک مورد و سپس اقدام به انجام يک حرکت، صدمات جبران ناپذيري در پي داشته باشد که همان از بين رفتن يکي از هنر هاي اصيل و سنتي خاص اين مرز و بوم است.
نبود يک تعريف جامع و همه فهم براي صنايع دستي، نبود دسته بندي براي تمام هنر هاي حال و گذشته اين سرزمين، ناشناس بودن هنرمندان صاحب سبک و نبود شناسنامه به صورت جمع آوري پيشينه و شيوه تهيه و فن ايجاد يک هنر صنعتي از مشکلات موجود است که با برنامه ريزي بلندمدت مي توان براي رفع اين مشکلات کوشيد.
نزديک به 45 سال است که در سيستم اداري ايران، بخش صنايع دستي وجود دارد، اما اين سازمان نتوانسته در حفظ و احياي اين هنر دستي با قدمت چند هزار ساله کاري انجام دهد. بسياري از هنرمندان صنايع دستي به علت نبود هيچ گونه حمايت از طرف دولت و بازار کم رونق صنايع دستي ايران به شغل و حرفه جديدي روي مي آورند که مي توان اين نبود حمايت را يکي از دلايل نابودي هنر هاي دستي ايران دانست. به همين دليل، امروزه حدود 50 رشته از مجموع رشته هاي صنايع دستي ايران از بين رفته اند و اگر اقدامات سريع و کارشناسي در اين زمينه صورت نگيرد، سرنوشت مشابهي نيز در انتظار ساير رشته ها خواهد بود. شناخت مردم ايران از مجموع 255 رشته صنايع دستي، به حدي کم است که فقط با حدود 10 رشته صنايع دستي آن هم با جنبه تزييني آشنايي دارند، که هيچ کاربرد موثري در زندگي روزمره شان نيز ندارد.
صنايع دستی از يک سو هنري است که با توجه به تقاضا و کاربرد آن جنبه صنعتي پيدا کرده و از سوي ديگر صنعتي است که ذوق سازنده يا هنرمند را در کنار خود پذيرا شده است. صنايع دستي ايران نه در طول حيات يک قوم يا يک قبيله بلکه در طول تاريخ به وجود آمده و علاوه بر نقشي که در حفظ و صدور فرهنگ مردم از زمان هاي گذشته داشته، روشي نيز براي کسب درآمد بوده است.
هنر صنايع دستي و صنعت موجود در کنار اين هنرها که غالباً همچون جسم و روح به هم پيوسته و وابسته است، نوشته هايي است که احوال، تحولات فکري و تکنيکي ايجاد شده در مردم را درگذشت زمان بازگو مي کند اما صنايع دستي در کشور ما در زمان حاضر به صورت کالايي فاخر درآمده و کاربردي نيست. پيش از اين، صنايع دستي ايران به سمت موزه ها رفته و تنها سالي يک بار از هنر دست هنرمندان ايراني با برگزاري همايش و سمينار ياد مي شود.
صنايع دستي ايران به سه روش کلي، بومي و صنعتي در معرض نابودي قرار دارد. نابودي کلي يک هنر دستي زماني اتفاق مي افتد که فن و تکنولوژي توليد يک صنعت هنري به طور کامل نابود شود و ذهن مردم از دانسته ها و تعريف ها در مورد آن خالي شده باشد.
نابودي بومي يا منطقه يي زماني رخ مي دهد که هنر صنعتي خاص يک منطقه با همان کيفيت يا با کيفيت متفاوت (چه پايين تر، چه بالاتر) در منطقه يي ديگر توليد شود. گاهي نوع عادات، فرهنگ ها و اعتقادات و حتي ماده اوليه آنچنان تاثيري در يک مجموعه ايجاد مي کند که حتي اگر يک فرهنگ يا يک يادگاري جديد ساخته شده باشد ولي اصالت اوليه ديگر به چشم نمي خورد و بايد حتي با حفظ هنر جديد و متفاوت براي احياي هنر قديمي تر تلاش کرد.
بهترين نمونه از نابودي صنعتي، نابودي صنعت فرش ايران است. از آنجايي که بسياري از محصولات ما در مقياس صنعتي و براي مصارف صنعتي توليد مي شود، نابودي اين روند نه تنها بر اعتبار محصول و افتخار حاصل از آن براي خود و سرزمين مان تاثير مي گذارد بلکه ما را از فايده هاي مادي آن هم محروم مي کند. به طوري که در حال حاضر درآمد فروش صنايع دستي ايران همراه با فرش حدود 625 ميليون دلار است در حالي که صنايع دستي کشورهايي مانند چين، مالزي و سنگاپور با استفاده و الگوبرداري از توانايي هايي که در ايران وجود دارد در رتبه هاي بسيار بالاتر اقتصادي قرار دارند. شايد تلاش هايي که براي رفع خطرات تهديدکننده صنايع دستي ايران صورت مي گيرد با تدوين برنامه هايي به دوگونه بلندمدت و کوتاه مدت موثر باشد. پرداختن به يک معضل در اين زمينه مستلزم شناخت کافي از آن مقوله، دريافت و در نظر گرفتن نيروهاي اثرگذار بر آن و تفکيک نيروهاي خرابگر و سازنده است، به همين دليل تهيه گزارشي کارشناسي و نتيجه گيري با توجه به مطالعات مورد نياز و زماني که مي طلبد، بعد از دوره يي نه چندان کوتاه عملي خواهد شد.
اما شعله هاي خرابي به سرعت در مسير از بين بردن اين تمدن است. شايد تامل و درنگ تا به دست آوردن يک نتيجه کلي براي يک مورد و سپس اقدام به انجام يک حرکت، صدمات جبران ناپذيري در پي داشته باشد که همان از بين رفتن يکي از هنر هاي اصيل و سنتي خاص اين مرز و بوم است.
نبود يک تعريف جامع و همه فهم براي صنايع دستي، نبود دسته بندي براي تمام هنر هاي حال و گذشته اين سرزمين، ناشناس بودن هنرمندان صاحب سبک و نبود شناسنامه به صورت جمع آوري پيشينه و شيوه تهيه و فن ايجاد يک هنر صنعتي از مشکلات موجود است که با برنامه ريزي بلندمدت مي توان براي رفع اين مشکلات کوشيد.
نزديک به 45 سال است که در سيستم اداري ايران، بخش صنايع دستي وجود دارد، اما اين سازمان نتوانسته در حفظ و احياي اين هنر دستي با قدمت چند هزار ساله کاري انجام دهد. بسياري از هنرمندان صنايع دستي به علت نبود هيچ گونه حمايت از طرف دولت و بازار کم رونق صنايع دستي ايران به شغل و حرفه جديدي روي مي آورند که مي توان اين نبود حمايت را يکي از دلايل نابودي هنر هاي دستي ايران دانست. به همين دليل، امروزه حدود 50 رشته از مجموع رشته هاي صنايع دستي ايران از بين رفته اند و اگر اقدامات سريع و کارشناسي در اين زمينه صورت نگيرد، سرنوشت مشابهي نيز در انتظار ساير رشته ها خواهد بود. شناخت مردم ايران از مجموع 255 رشته صنايع دستي، به حدي کم است که فقط با حدود 10 رشته صنايع دستي آن هم با جنبه تزييني آشنايي دارند، که هيچ کاربرد موثري در زندگي روزمره شان نيز ندارد.
* دبیر بخش صنایع دستی -دیده بان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران زمین
لازم به توضیح است که این نوشتار پیشتر در روزنامه اعتماد در مورخ یکشنبه 4 آذر 1386 به چاپ رسیده است.