زیست بوم
دیدگاههای موافق ومخالف درباره سد سازی
- زيست بوم
- نمایش از دوشنبه, 11 مرداد 1389 08:30
- بازدید: 6362
برگرفته از روزنامه اطلاعات
دولتمردان در سالهای اخیر سدسازی را به عنوان یکی از مؤلفههای توسعه کشور قلمداد کردهاند.از دیگر سو، منتقدان و فعالان محیط زیست از حاکمیت نگاه تک بعدی به پدیده سدسازی انتقاد میکنند. این دو گروه پیش از این نقدهایی را به صورت یک سویه و تکگویی در تریبونهایی که در اختیار داشتهاند، به گوش مخاطبان رساندهاند.
مدافعان سدسازی، ادعاهای خود را با توجه به برنامههای توسعه کشور توجیه میکنند و سدسازی را به عنوان یکی از مؤلفههای توسعهیافتگی قلمداد میکنند.
در مقابل منتقدان عقیده دارند که توسعه همهجانبه و پایدار در گرو تعطیل کردن سدسازی است.
منتقدان حتی با ارسال نامهای به دفتر مقام معظم رهبری از رویکرد سخت افزاری حاکم بر بخش آب انتقاد کردهاند.
مقام معظم رهبری هم در پاسخ به نامه اساتیدخواستار در نظر گرفتن ایدهها و نظرهای این عده از سوی مقامات اجرایی شدهاند.
اما این بار روزنامه اطلاعات دو گروه سدساز و منتقد را روبروی هم نشاند تا در یک میزگرد علمی به بیان اظهارات خود بپردازند.
مهندس عیسی بزرگزاده رئیس کمیته سد برای نیروگاه برق آبی در کمیته سدهای بزرگ ایران، مهندس مجید سیاری رئیس کمیته شناسنامه سدهای کمیته ملی سدهای بزرگ ایران و مهندس حسین رنجبران مدیسه، کارشناس ارشد سازههای هیدرولیک اگرچه در بخش دولتی فعالیت دارند، اما در این میزگرد به عنوان مدافعان سدسازی در برابر خانم مهندس ظفرنژاد پژوهشگر ارشد آب و توسعه و دکتر آقاخانی استاد دانشگاه تهران و اکولوژیست قرار گرفتند و به نقدهای آنان پاسخ گفتند.
در ابتدای این میزگرد موضوع اصل 50 قانون اساسی را به میان کشیدیم و از شرکتکنندگان درخواست کردیم تا تحلیل کنند که آیا براساس این اصل نباید فعالیتهای سدسازی تعطیل شود؟
اصل 50 قانون اساسی تصریح میکند؛ در جمهوری اسلامی، حفاظت محیط زیست که نسل امروز و نسلهای بعد باید در آن حیات اجتماعی روبه رشدی داشته باشند، وظیفه عمومی تلقی میشود. از این رو فعالیتهای اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیرقابل جبران آن ملازمه پیدا کند، ممنوع است.
از سوی دیگر، برخی از مسئولان وزارت نیرو به آثار منفی سدسازی اذعان دارند چنانکه در این زمینه مدیرکل دفتر برنامهریزی منابع آب شرکت مدیریت منابع آب ایران میگوید: بسیاری از سدهای کشور هم اکنون با دارا بودن گزارش ارزیابی محیط زیست، معضلات عمدهای را بر محیط زیست خود تحمیل کردهاند.
با ذکر این مقدمه از مهمانان در مورد اینکه آیا این اثرات موجب نمیشود سدسازی در کشور متوقف شود، سوال کردیم
مهندس بزرگزاده رئیس کمیته سد برای نیروگاه برقآبی در کمیته سدهای بزرگ ایران در پاسخ به این سؤال میگوید: در ابتدا باید ببینیم که از لحاظ شاخص آب، ما در چگونه جهانی و در چگونه کشوری زندگی میکنیم. آمارها حاکی از آن است که فقط 5/2 درصد از منابع آب جهان شیرین است و از این مقدار حدود چهاردهمدرصد مربوط به آبهای سطحی و جوی هستند که از خود این رقم 6/1 درصد در رودخانهها جریان دارد. از سویی مطالعات نشان میدهد که مجموع نواحیای که در معرض تنش یا بحران آبی هستند، از 8 درصد در سال 2000 به 38 درصد در سال 2025 خواهد رسید.
براساس تحقیق دیگری در حد فاصل سالهای 1970 تا 2025 رشد جهانی مصرف آب تقریباً دوبرابر میشود.
آمارهای موجود در کشور نشان میدهد که سرانه آب تجدیدپذیر در 50 سال اخیر روند نزولی داشته است و از 7000 مترمکعب برای هر فرد در 1335 به 1700 مترمکعب در سال 1387 رسیده است که این رقم حدود 25 درصد متوسط جهانی است و پیشبینی میشود که این روند نزولی همچنان ادامه پیدا کند و در افق 1404 به حدود 1300 مترمکعب برای هر فرد برسد.
بزرگزاده در بخش دیگری از سخنان خود میگوید رقم مصرف 1710 مترمکعب برای هر انسان در سال، مرز تنش آبی و 1000 مترمکعب مرز کمبود آبی است و 500 مترمکعب مرز فقر مطلق آبی تلقی میشود.
در این زمینه به نظر میرسد که کشور ما سالهاست که به این مرزها نزدیک شده است.
در حال حاضر سرانه آب تجدیدپذیر هر ایرانی نصف سرانه آب در آسیا، اروپا، آمریکای جنوبی، یکچهارم مردم منطقه اقیانوسیه و استرالیا و یکنهم مردم منطقه آمریکای شمالی و یکچهارم متوسط جهانی است.
علاوه بر آن جمهوری اسلامی ایران، توزیع مکانی بارش مناسبی ندارد. اگرچه متوسط بارش سالانه، 25 میلیمتر است که یکسوم متوسط جهانی میشود.
این عدد در مناطق فلات مرکزی به 50 میلیمتر و در مناطق شمالی به 1600 میلیمتر میرسد.
وی این گونه از مقدمه خود نتیجهگیری میکند که اگر ما آب را در یک جایی جمع نکنیم، چگونه به فکر توسعه مناطق مختلف باشیم.
وی ادامه میدهد: علاوه بر اینکه بارشها توزیع مکانی مناسب ندارد، از توزیع زمانی مناسب هم برخوردار نیست.
حال اگر همین مقدار را جمعآوری نکنیم چگونه به این نیاز کشور پاسخ دهیم که به شاخصهای فقط مطلق آبی در برخی نقاط ایران رسیدهایم.
مناطق غربی و خوزستان با دارا بودن 12 درصد مساحت کشور 50 درصد منابع آبی را در خود جای دادهاند حال ما نباید به فکر بقیه کشور باشیم. از سوی دیگر خراسان و سمنان با 21درصد مساحت فقط 5 درصد منابع آبی را دارند. همچنین اصفهان و یزد با 6 درصد مساحت کشور 2 درصد بارش را دارد.
بزرگزاده تصریح میکند: ما با بسیاری از اظهارات افرادی که نسبت به محیط زیست نگرانی دارند، موافقیم.
وی در این بخش از سخنان خود به سؤال اصلی و اول این میزگرد درباره رابطه سدسازی و اصل 50 قانون اساسی میپردازد و میگوید: قانون اساسی شامل مجموعهای از اصول مختلف است همانطور که به حفظ محیط زیست پای بند شدهایم و اعتقادمان این است که به طور نسبی رعایت میکنیم و روز به روز این وضع را ارتقا میدهیم.
از طرفی توسعه هم در قانون اساسی است و باید به این مقوله هم توجه کرد.
وی با طرح این سؤال که سدسازی چگونه توانسته است با این موضوع کنار بیاید میافزاید: بعد از کنفرانسهای بینالمللی که در آرژانتین، ریو و دوبلین برگزار شد، یک حرکت کاملاً اصولی در شرکتهای مختلف وزارت نیرو انجام شده است و واحدهای مطالعاتی غیرسازهای در عناوین مختلف همچون زیستمحیطی، میراث فرهنگی، مطالعات یکپارچه منابع آب و نظایر این به وجود آمد و پروژههای مختلفی نظیر طرح جامع آب، طرحهای سیستمی و طرحهای آبخیزداری تعریف شد چرا که خود را متعهد به اجرای اصول توصیه شده کنفرانسهای بینالمللی و اصل 50 قانون اساسی میداند.
صراحت اصل 50 قانون اساسی بر ممنوعیت فعالیتهای تخریب کننده محیط زیست
در این بخش از میزگرد از مهندس مجید سیاری رئیس کمیته شناسنامه سدهای کمیته ملی سدهای بزرگ ایران سؤال کردیم با توجه به اینکه اصل 50 قانون اساسی به طور واضح فعالیتهای تخریبکننده محیط زیست را ممنوع کرده است،حال سدسازی با وجود این اصل چگونه توجیه میشود؟
وی در این زمینه میگوید، میزان بارش در سال آبی جاری با توجه به بارشهای مناسب همچنان 4 درصد پایینتر از متوسط بلند مدت است، نکته دیگر اینکه حجم زیادی از این بارشها در ابتدای سال شمسی اتفاق افتاد از سوی دیگر ذخیره برفی مثل گذشته نداریم.
اتفاقی که در هیدرولوژی کشور افتاده، این است که حداکثرها بسیار حداکثری شدهاند، یعنی دبیهای حداقل بسیار کمتر شدهاند و بارندگیهای حداکثر حجمشان بیشتر شده است.
ا توجه به عنوان میزگرد به نظر میرسد که خیلی جاها سدسازی ضروری است و خیلی جاهای دیگر ضروری نیست.
ما نمیتوانیم یک نسخه واحد برای تمامی این سرزمین بپیچیم. در مورد قانون اساسی باید اعلام کنیم که قانون اساسی یک شاکله و سند بالادستی است که همه اقدامات کشور باید از آن نشأت بگیرد. در این قانون به درستی به بحث محیطزیست اشاره شده است، همچنین تامین رفاه و زندگی مردم هم مورد تاکید قرار گرفته است.
از سویی قوانین دیگری داریم که قانونگذار ما را مکلف کرده است که آنها را انجام بدهیم از جمله این قوانین، قانون توزیع عادلانه آب است. براساس این قانون، دولت مکلف شده است که آب را برای مصارف شرب، بهداشت، کشاورزی و صنایع تامین کند. در این میان اگر ما بخواهیم به نیازهای فزاینده و رشد جمعیت نگاه کنیم باید در وهله اول بتوانیم بهداشت و غذای این جمعیت را تامین کنیم. زمانهای گذشته جمعیت کمتر بود و رژیم طبیعی رودخانهها میتوانست کفاف جمعیت را بدهد. اگر در روستایی قناتی جاری بود، این قنات زندگی آن روستا را تامین میکرد.
اما امروز دیگر آن شرایط حاکم نیست و ما باید آبهایی که در فصول غیرزراعی اگر وجود دارد، با رعایت تمامی جوانب استفاده کنیم.
به نظر میرسد عاملی که محیطزیست و توسعه را تحتالشعاع قرار میدهد، نبود مدیریت یکپارچه منابع آب است.
مدیریت یکپارچه منابع آب، نگاه به توسعه عادلانه و متوازن اقتصادی و اجتماعی جوامع در کنار حفظ محیطزیست دارد.
یعنی نمیتوان هیچ کدام از این اهداف را فدای دیگری کرد.
در حوضه آبریز قزلاوزن، استانهایی که در بالا دست بودند به لحاظ شرایط خاصی که داشتند مثل کردستان، توسعه یافتگیشان کمتر از گیلان بود.
در گیلان یک سرمایهگذاری انجام شده و کشت استراتژیک برنج در آنجا انجام میگیرد.
اقتصاد و معیشت میلیونها نفر وابسته به کشت برنج است.
حالا آیا یک استانی در بالادست اعلام میکند که سطح توسعه من باید به سطح پایین دست برسد.
از آن سو پایین دست اعلام میکند که سرمایهگذاریها در این بخش قبلاً انجام شده است و باید آب از بالادست استحصال نشود تا به پایین دست برسد.
در این میان بحث محیطزیست هم به میان میآید. حال آیا میتوانیم 10 کیلومتر از مسیر رودخانه سفیدرود را بخشکانیم؟ آیا از دید ملی پذیرفتنی است؟ سیاری خاطر نشان میکند: وقتی که توسعه نامتوازن در کشور اتفاق میافتد ما باید اقداماتی که انجام میدهیم در جهت به حداقل رساندن تبعات آن باشد.به عنوان مثال 25 درصد جمعیت و 2 تا 3 درصد منابع آبی در استان تهران وجود دارد. از این رو ما باید اقداماتی که از نظر تامین آب برای چنین جمعیتی انجام میدهیم، به گونهای باشد که تمامی اهداف از جمله توسعه، رفاه، محیطزیست و سرمایهگذاری را ببینیم.
میتوان این گونه نتیجه گیری کرد که در صورت اجرای مدیریت یکپارچه منابع، تبعات منفی اقدامات توسعهای کاهش مییابد.
یک جریب به اراضی زیرکشت اضافه نشده است
در ادامه این میزگرد، خانم مهندس فاطمه ظفرنژاد، پژوهشگر آب و توسعه پایدار به عنوان منتقد سدسازی میگوید: ادعاها و آمار و ارقامی که مشاوران به طور گسترده در گزارشاتشان درباره سدها مینویسند و عنوان میکنند و بلافاصله هم طرح توسعه و ساخت سد با تصویب مهندسان و بدون مشارکت ذینفعان، جوامع بومی و سایر صاحبنظران جنبه اجرایی به خود میگیرد، بر همین اساس اعداد و ارقام مشاوران درباره هیچ سدی تاکنون راستی آزمایی نشده است.
در این زمینه هیچ معیاری درباره اظهارات مشاوران و اینکه از 1200 سدی که برای ساخت برنامهریزی کردهایم و متاسفانه 700 سد هم ساخته شده، آیا یکی از اینها به اهدافشان رسیده است، وجود ندارد آن چیزی که در گزارش مشاوران به نام افزایش سطح زیر کشت اعلام شده، آیا واقعیت داشته است.
مهندس ظفرنژاد میگوید: بررسیهایی بر روی سد تجن و البرز انجام دادهام. براساس برنامه و طرح توجیهی که ارائه شده است، یکی از این سدها قرار بوده 100هزار هکتار و دیگری 50 هزار هکتار به اراضی آبی پایین دست اضافه کند، اما اراضی پایین دست پیش از این هم با روشهایی همچون گردآوری آب باران و آبندانها آبیاری شدهاند.وی تاکید میکند: این سدها نه فقط حتی یک جریب هم به اراضی آبی پایین دست سد نیفزودهاند، بلکه مقدار بسیار زیادی از اراضی مرغوب و روستاها را به زیرآب بردهاند.
این منتقد با اشاره به اینکه فرآیند تصمیمگیری درباره شروع طرح ساخت یک سد روشن و شفاف نیست، میافزاید: به طور قاطع اعلام میکنیم بخش زیادی از 150 سدی که در حوزه دریاچه مازندران ساخته شده اند، هیچ رقمی به اراضی کشاورزی اضافه نکردهاند، در حالی که همه اینها به عنوان سد کشاورزی توجیه شدهاند و بودجه گرفتهاند.
نکته دیگر اینکه هیچ مطالعه مستقلی بر روی 700 سدی که ساخته شده، انجام نگرفته است و هیچ یک از آنها راستیآزمایی نشدهاند. واقعیت این است که سدسازی نه میزان آب یک کشور نه حجم آب تجدیدپذیر را افزایش میدهد.بار دیگر وقتی از مهندس ظفرنژاد پرسیدیم که آیا امکان تعطیل کردن سدسازی با عنایت به اصل 50 قانون اساسی وجود دارد؟ پاسخ میدهد سدسازی نه توزیع بارندگی را در کشور بهتر میکند و نه آب تجدیدپذیر را اضافه میکند، بلکه سدسازی فقط آبی را که متعلق به عدهای است و آنها نسبت به این آب حقابه دارند، بدون کسب اجازه از آنها به حوضه دیگری منتقل و منحرف میکند و باعث بزرگشدن کلانشهرهایی مثل تهران میشود که با توان اکولوژیکی پایین، حدود 2 میلیارد مترمکعب آب را به سمت تهران روانه میکند.
حقابه کشاورزان و باغداران کرج، شهریار، ورامین و طالقان را میگیرد تا به مصرف اسرافآمیز تهرانیها برساند. و ساکنان تهران هر نفرشان در یک روز 1/1 مترمکعب آب مصرف کند در حالی که میزان مصرف استاندارد 150 لیتر است.باید اعلام کنم که اگر سدسازی به نیت توسعه انجام میشود، چنین اتفاقی به هیچ وجه نیفتاده است. اینکه هر تهرانی هشت برابر استانداردهای جهانی آب مصرف کند، به مفهوم توسعه نیست.
ظفرنژاد تاکید میکند: سدسازی میلیونها هکتار از جنگلهای ـ زیر مخزن ـ ما را از بین برده است.
مخازن سدها همیشه در نقاط جنگلی و بهترین مراتع ایجاد میشود و در عین حال تمامی تالابهای ما دچار آسیب بسیار شدید از ناحیه ساخت سدها شدهاند و در هیچ یک از محاسبات سدسازی هیچ هزینه و اعتباری برای تخریب جنگلها و تالابها در نظر گرفته نشده است.
از سویی زندگی خانوادههای بسیار زیادی به این تالابها وابسته است.
سوال انحرافی است
مهندس حسین رنجبران مدیسه، کارشناس ارشد سازههای هیدرولیک در این میزگرد میگوید: طرح این سوال که سدسازی مغایر اصل 50 قانونی است، یک پرسش انحرافی است.
وی میگوید: نیروگاههای برق آبی کاملاً دوستدار محیط زیست هستند و دقیقاً مطابق اصل 50 قانون اساسی ساخته میشوند. به این معنا که مصرف نکردن سوختهای فسیلی و تولید نکردن آلایندهها به محیط زیست کمک میکند.وی با تایید اظهارات خانم مهندس ظفرنژاد، اعلام میکند که سدسازی به حجم آب اضافه نمیکند، ولی آیا از آن هم میکاهد؟ سد زاینده رود که بیش از 40 سال پیش ساخته شد، تا چه حد آب را کم کرده است. البته درست است که آب به باتلاق گاوخونی نمیرود، ولی جلو سیلها را در فصل زمستان میگیرد و آب را ذخیره میکند.
براساس ماده 17 قانون برنامه چهارم، دولت مکلف است با توجه به جایگاه محوری آب در توسعه کشور، منابع آب کشور را با نگرش مدیریت جامع و توأمان عرضه و تقاضا با رویکرد توسعه پایدار در واحدهای طبیعی حوضههای آبریز به گونهای مدیریت کند که اجرای طرحهای استحصال، تنظیم، انتقال و استفاده حداکثر از آبهای رودخانه مرزی و منابع آبی کشور تسریع شود.
سدسازی کاملاً دوستدار محیطزیست است اصلاً محیطزیست را از بین نمیبرد و قطعاً ما مجوزهای محیطزیست را برای همه سدهایمان گرفتهایم.
هیچ سدی نداریم که مجوز محیطزیست نداشته باشد.
رنجبران با طرح این سوال که حیات در درجه اول مهم است و در این خصوص باید دید تامین آب برای انسانها در اولویت است یا محیطزیست؟ اگر سد را نسازیم چه اتفاقی میافتد؟
با ساخت سد کرخه بر روی رود وحشی کرخه و آبگیری در سال 78 هر سال 5/3 میلیارد متر مکعب آب تنظیم و به بخش کشاورزی تحویل داده میشود.
بخش دیگری از این آب به سفرههای زیرزمینی انتقال پیدا میکند و بخشی هم که تبخیر میشود و در چرخه طبیعی آب قرار میگیرد چرا که هیچ آبی از بین نمیرود.
بله! باتلاق هورالهویزه را هم تضعیف میکند. عراق هم سدهایی ساخته است که این باتلاق را تضعیف کرده است.در تابستان 82 ورودی کرخه به 2 متر مکعب بر ثانیه رسید. این یعنی فاجعه و خشکسالی و تمامی دشت سوسنگرد، هویزه و دشت عباس با چالش روبرو شدند. در زمستان سالهای 83 و 84 رودخانههای کرخه، دز و کارون با سیل مواجه شدند. تصور کنید! 15 هزار مترمکعب بر ثانیه بر دشت خوزستان وارد شود و در صورتی که سدهای کرخه، دز و کارون نبودند، فاجعه انسانی در خوزستان
رخ می داد.
وی با طرح مجدد این پرسش که در مقابل حیات و محیطزیست که به ناحق در مقابل هم قرار میدهیم، کدام یک را باید انتخاب کنیم؟
تهدید شریانهای حیاتی
دکتر آقاخانی، استاد دانشگاه تهران و اکولوژیست گیاهی هم در بخشی از این میزگرد به عنوان منتقد میگوید: مدافعان سدسازی از عدالت سخن گفتند. از سوی دیگر ما همه به عنوان ایرانی به گذشته تاریخی خودمان افتخار میکنیم.اگر مردم ایران تمدن ساز بودند به دلیل وجود رودخانه بود. اگر اصفهان، نصف جهان تلقی میشد، به خاطر وجود زایندهرود بود.
تنوع زیستی گیاهی ایران در خاورمیانه منحصر بهفرد است چنانکه 7300 گونه گیاهی در کشور وجود دارد که حدود 1400 گونه آن مختص کشور ماست. وجود این حجم زیاد گونههای منحصربهفرد که خاستگاه بخش عظیمی از ذخایر ژنتیکی دنیاست به دلیل توپوگرافی، پستی و بلندیها و رودخانهها و تنوع آب و هوایی در ایران است.
از سوی دیگر وجود آب و هوای قارهای برعکس باور رایج به نفع تکامل تمام شده است و به همین دلیل بهترین ذخایر ژنتیک را در این کشور داریم. گندمی که امروزه قوت همه مردم دنیاست ، در ایران تکامل یافته است.
از طرفی، رودخانهها شریان حیاتی یک کشور هستند.اینکه بیاییم براساس یک سری تئوریها که در دنیای مهندسی مطرح میشود در یک اتاق دربسته درباره توزیع آب تصمیم بگیریم، نمیتواند امر درستی تلقی شود و بر همین اساس شریان حیاتی این کشور را با ساخت بیش از 1000 سد مورد تهدید قرار دهیم.
قطعکردن شریان حیاتی کشور، نتیجهاش سکتهای است که در بدن انسان ایجاد میشود.
ریزگردهایی که هر روزه بیشتر از قبل زندگی همه ما را تهدید میکند، میتواند نشانهای از رفاه و توسعهیافتگی قلمداد شود؟ حتی اگر تمامی مردم ایران به آب آشامیدنی سالم دسترسی داشته باشند.
بختگان و طشک دریاچههای شوری هستند که در اطراف اینها گیاهان خاصی تکامل پیدا کردهاند.
به عنوان مثال «سالیکورنیا پرسیکا» گیاهی است که میتواند در شوری بالای 200 دسی زیمنس هدایت الکتریک انجام دهد.
این گیاه در طی میلیونها سال در جدال با طبیعت، رودخانه و تالاب تکامل پیدا کرده است.
این گیاه منحصراً در اطراف دریاچه بختگان میروید و با خشکشدن دریاچه بختگان این گیاه و گیاهانی همچون سالیکورنیا پرسپولیتانا، سالیکورنیا ایرانیکا دارند منقرض میشوند.
سالیکورنیا پرسیکا میتواند گندم و سویا در شورهزارهای ما باشد. به دلیل اینکه میزان روغنی که در این گیاه وجود دارد، برابر روغن سویا است. سال 2000 در تحقیقاتی که انجام دادیم به گیاهی رسیدیم که میتواند «فتوسنترسی فور» را در یک سلول انجام بدهد. این امر یعنی یک انقلاب بزرگ ژنتیکی و کشاورزی در جهان است.
این گیاه منحصراً در ایران مرکزی، اطراف خلیجفارس و کویر مرکزی میروید؛ این در حالی است که به دلیل خشکشدن رودخانه در مردآباد کرج، این گیاه در هشت سال گذشته 100 درصد منقرض شده است.
گیاهی که میتواند حل معمای کشاورزی در جهان باشد، زیستگاهش توسط اقدامات ما از بین رفته است.
از دیگر سو مدعی میشویم که میخواهیم با سدسازی آب را به شهروندان تهرانی برسانیم.
تردید در آمار منتقدان
مهندس سیاری، با اشاره به اظهارات منتقدان سدسازی گفت: در این مباحث به یک سری آمار و ارقام اشاره شد، اما به لحاظ اطلاعاتی که به واسطه اشتغالم دارم، نمیدانم این ارقام براساس چه مستنداتی است. اعلام کردید که 1000 سد ساخته شده است، در حالیکه این تعداد سد مجموع تمامی سدهای ساخته شده، در حال ساخت، مطالعه و مرحله شناخت است.
کل سدهای بهرهبرداری شده در سطح کشور 580 سد و طرحهای در دست اجرا 123 سد است.در تهران حدود یک میلیارد متر مکعب آب برای شرب تهران مصرف میشود. در تابستان امسال رکورد مصرف آب شکسته شد و روزانه به 3 میلیون و 300 هزار متر مکعب رسید.
حال اگر فرض کنید که این عدد پیک را در 365 روز ضرب کنیم حاصل آن یک میلیارد و 200 میلیون متر مکعب میشود، در حالیکه اعلام کردید منتقدان میگویند 2 میلیارد متر مکعب آب به تهران انتقال داده میشود.
از سوی دیگر دکتر آقاخانی میگوید که دریاچه های طشک و بختگان خشک شده اند اما به این نکته توجه کنید که بالای دشت ارژن و در کنار آنها دریاچه است و شرایط بارندگیاش هم بسیار بیشتر است.
آیا بالای دشت ارژن هم سد ساخته شده است؟
از طرفی خانم ظفرنژاد میگوید سدها در بالابردن سطح اراضی زیرکشت هیچ تأٍثیری نداشته است؟ در صورتی که با نگاهی به آمار محصولات کشاورزی میبینیم ما در خشکسالی، رکورد تولید گندم را شکستیم.
مغایرت سدسازی با 3 اصل قانون اساسی
خانم مهندس ظفر نژاد در پاسخ به مهندس سیاری میگوید: سدسازی مغایر با اصل 44، 48 و 50 قانون اساسی است. تمامی تصمیمگیریهای سدسازی ایران صرفاً دولتی و بدون پاسخگویی است. این سؤال همچنان باقی است و کسی درباره آن صحبتی نمیکند که سالانه تا 400 میلیون متر مکعب آب در پشت سد کرخه تبخیر میشود.
به همین دلیل پدران ما که سدسازان بسیار ماهری بودند و خیلی زودترها از غربیها اولین سد قوسی جهان را در طبس به نام کوریت و به عنوان بلندترین سد جهان ساختند.این افراد با علم به اینکه این فناوری برای اقلیم ایران که پنج متر ارتفاع تبخیر دارد، به سمت استفاده از روشهای دیگر رفتند.
سدها در اقلیمی مثل ایران رسوب زیادی ایجاد میکنند. بر همین اساس ایرانیها از زمانهای قبل سدسازی را متوقف کردند و این سدسازیهایی که الان انجام میشود، نتیجه کودتای 1332 است که شرکتهای غربی آمدند براساس منافعشان برای تمامی رودخانههای ما سد ساختند.
قطعیت نداشتن مباحث علمی
مهندس حسین رنجبران میگوید: این میزگرد علمی است. حال من متأسفم که این گونه درباره سدسازی حکم کلی صادر میشود. ما قبول داریم که در سدسازی به مخزن خسارت وارد میشود. هیچ چیز قطعی در بحثهای فنی وجود ندارد. 40 سال پیش سد دز ساخته شد و تمامی دشتهای بین اندیمشک و اهواز توسط آب این سد آبیاری میشود.
مهندس بزرگزاده درباره اظهارات خانم مهندس ظفرنژاد در مورد اینکه ادعاهای مشاورین بدون مشارکت ذی نفعان است، میگوید: کشور یک نظام فنی و اجرایی دارد که توسط دولت و مجلس تدوین میشود. این نظام تصریح دارد که یک طرف قرارداد پیمانکار است که غالباً دولتی است و از سوی دیگر یک عده مشاور و پیمانکار اجرایی وجود دارد که میتوانند دولتی و یا خصوصی باشند. در حال حاضر بیش از 10 هزار نفر نیروی متخصص و تحصیلکرده این کشور به عنوان مشاور فعالیت میکنند. همچنین ارزیابی محیطزیستی طرح سدسازی از سوی اساتید دانشگاهی تهیه میشود.
حال اگر منتقدی در یک مطالعه نبود، نمیتواند ادعا بکند که آن مطالعه غلط است.
بزرگزاده درباره اظهارات ظفرنژاد درباره نبود راستیآزمایی اظهارات مشاوران گفت: نهضت سدسازی در دو برهه شکل گرفته است. بخش کوچکی از آن قبل از انقلاب بود و بخش دوم آن بعد از جنگ شکل گرفت.
برای راستیآزمایی سدهای قدیمی مثل زایندهرود و سفیدرود کافی است از بهرهبرداران آب در پاییندست سد سؤال شود. اینکه اعلام میشود هیچ یک از سدها به اهدافشان نرسیدهاند، از مبنای علمی برخوردار نیست.
بزرگزاده تصریح کرد: سدسازی میزان آب را تغییر نمیدهد اگر رودخانه کارون 22 میلیارد مترمکعب آب در خود جای داده است، سدسازی این حجم را تغییر نمیدهد. سدسازی حجم آب تنظیمی و در اختیار را عوض میکند.
زمانی که هیچ سدی بر روی کارون ساخته نشده بود، فقط از 35 درصد آب آن استفاده میشد. در این میان اگر گفته میشود تالابها از بین رفتند، حال آیا تمامی مسئولیت از بین رفتن آن برعهده سدسازی است.
خیلی متأسفیم که تالابها از بین رفتهاند. تالابها از بین رفتهاند به دلیل اینکه جمعیت افزایش یافته است و مصرف آب بالا رفته و آب به تالاب نرسیده است. در ساخت هر سد، نیازهای زیستمحیطی پاییندست توسط مشاور مستقل مطالعه میشود، پس از انجام این مطالعات، سازمان حفاظت محیط زیست مجوز صادر میکند و ما اقدام به ساخت سد میکنیم.
در بسیاری از موارد سدها نقش تالابها را ایفا میکنند.
پایین بودن توان کارشناسی ارزیابان زیستمحیطی
دکتر آقاخانی در بخش دیگری از این میزگرد میگوید: بیشتر گزارشهای زیستمحیطی درباره پروژههای عمرانی اصلاً مطالعه نمیشود.
ما اول تصمیم میگیریم که سدی را بسازیم بعد برای خالی نبودن عریضه یک گزارش ارزیابی زیستمحیطی به آن اضافه میکنیم.
از سوی دیگر در مناطقی که از سوی سازمان محیط زیست تعریف شده و کارشناسان این سازمان مستقر شدهاند هیچگونه توانایی فنی، کارشناسی و علمی نسبت به بررسیهای زیستمحیطی پروژهها وجود ندارد.
اعلام شد که در دوران خشکسالی رکورد تولید گندم شکسته شد، حال این سؤال مطرح میشود پس چرا سال بعد از آن مجبور شدیم میلیونها تن گندم از آمریکا و کانادا وارد کنیم.
مهندس سیاری در پاسخ به این اظهارات دکتر آقاخانی میگوید: اثری که این خشکسالی بر کاهش روان آبها و دبی جریان برای سال بعد دارد به صورت آمارهای روزانه بر روی سایت رسمی وزارت نیرو قرار دارد.
دکتر آقاخانی ادامه میدهد: هنر آن نیست که ایران در سدسازی رتبه سوم و در جاده سازی رتبه چهارم باشد ولی در رفاه، امید به زندگی و احساس آرامش رتبههای پایین داشته باشد.
از سوی دیگر این ادعا که سدها آب را برای کشاورزی فراهم کردهاند، با واردات گسترده میوهها از بین میرود.
مسأله دیگر اینکه ما در بحث توسعه همواره یکبعدی به موضوع نگاه کردهایم، به همین دلیل به نتیجه نرسیدهایم.
دکتر آقاخانی در اینجا به تشریح علم اکولوژی میپردازد و میگوید: در اکولوژی روابط موجودات زنده با طبیعت، آب، خاک، گیاه و جانور در بعد محیط طبیعی و انسان را در بعد محیط انسانی مورد بحث قرار میدهد.
حال اگر بخواهیم بر سر رودخانه کوچکی مانعی ایجاد کنیم باید آگاهی لازم از تمامی تأثیراتی که این مانع ایجاد میکند، داشته باشیم.
سدسازان اعلام میکنند که از متخصصان زیادی برای سنجش آثار زیستمحیطی استفاده کردهاند، حال بنده به عنوان استاد دانشگاه تهران اعلام میکنم که در ایران حتی یک اکولوژیست وجود ندارد.
ساخت 40 سد در حوضه دریاچه ارومیه و خشک شدن این دریاچه موجب تکرار فاجعه دریاچه آرال در آذربایجان شرقی میشود.
از سوی دیگر خودتان معترف هستید که ساخت سد کرخه موجب ضعیف شدن جریان آب در هورالعظیم و هورالهویزه شده است. نتیجه اینکه خشک شدن این دو تالاب موجب شده است که امروز چندین میلیون انسان از بیماریها و صدها مشکل دیگر رنج ببرند.
گفتگو از:مهدی احمدی