پنج شنبه, 01ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست تاریخ تاریخ دوره اسلامی سیزدهم ژوئیه، سالگرد اشغال تبریز و کشتار مردم آن به دست سپاهیان سلطان سلیمان

تاریخ دوره اسلامی

سیزدهم ژوئیه، سالگرد اشغال تبریز و کشتار مردم آن به دست سپاهیان سلطان سلیمان

برگرفته از تارنمای ایرانچهر


شاه تهماسب

۴۷۹  سال پیش در چنین روزی ۱۳ ژوئیه ی  ۱۵۳۴ ، نیروهای سلطان سلیمان عثمانی درجریان لشکرکشی دوم این امپراتوری به ایران ،  شهر تبریز را تصرف کردند .« قاضی احمد قمی » از قتل عام هفت  تا هشت هزار نفر از مردم بی‌گناه تبریز سخن گفته است . وی می‌نویسد :  « تمامی ینکچریان خود را به کوچه‌ها و محل‌ها انداخته ، هر کس را به نظر درآوردند به درجه شهادت رسانیده و از دیوار باغچه به خانه‌ها درآمده هر کس را که در نقب‌ها و زیرزمین‌ها پنهان شده بود ، بیرون آورده به قتل رسانیدند (….) قریب هفت تا هشت هزار نفر به قتل درآورده ، صد نفر از پیرزنان طعمه شمشیر ساختند و چند تن از سادات صحیح‌النسب  و علما و صلحا  در این قتل عام شربت شهادت چشیدند و اطفال شیرخواره  را پای به شکم نهاده به عالم آخرت رسانیدند و موازی هفت هشت هزار نفر از ساده‌رخان مه لقا و دختران سمن سیما و زنان حورلقا و اطفال مسلمانان از تبریزیان اسیر نموده در میانه خرید و فروخت نمودند (…) مجملاً از ظهور اسلام تا غایت ، این نوع قتل‌عامی بر زمره مومنین سمت ظهور نیافته بود و هیچ یک از سلاطین کفر جرأت به این امر شنیع نکرده بودند که از این عثمانِ [عثمان پاشا] بی‌ایمان نسبت به مسلمانان صادر شد… »

 


پرتره ای از سلطان سلیمان قانونی

 

این نویسنده در ادامه، ‌به نقل چند بیت شعر از میرجعفر تبریزی درباره ی کشتار مزبور پرداخته که در آنها ، شاعر از کشتار مردم در ماه مبارک رمضان، چنین  ناله و فغان سر داده است :

تبریز چو کربلا شد از شیون و شین
فرقی  که  بود همین  بود در ما  بین
کان  بهر حسین  در محرم بوده است
این  در رمضان  بهر محبان  حسین
در   آخر  ماه   روزه   تبریز  الحق
گردید   چو   کربلا   ز  خون  ناحق

«اسکندر بیگ ترکمان» نیز در کتاب «عالم آرای عباسی » درباره ی قتل عام مردم تبریز، سخنی کم و بیش  مشابه قاضی احمد قمی گفته است . وی می‌نویسد : « در اثناء تعمیر قلعه ، عثمان پاشان در تبریز تجویز قتل عام نمود … رومیان به مجرد شنیدن آن کلمه ، با تیغ‌های کشیده به شهر ریخته آغاز سرافشانی نمودند… رومیه در بیرون هر کس را دیدند به قتل رسانیدند و شروع  در خانه‌ها  کرده به هر خانه راه یافتند مردان را طعمه شمشیر بلا ساخته اموال و اسباب را نهب و غارت نمودند و بسیاری از نساء و صبیان را اسیر کردند. فریاد و فغان اطفال و عورات به فلک اثیر رسیده…» [بود].

علاوه بر مورخان ایرانی ، برخی از مورخان عثمانی که بعضا خود نیز در هنگام تصرف تبریز حضور داشته‌اند ، به صراحت به قتل عام مردم تبریز اشاره کرده‌اند ؛ از جمله «حریمی» که رساله‌ای به نام « فتح تبریز » نوشته است ، در دو قسمت از اثر خود، از رفتار ددمنشانه ی قوای عثمانی با مردم تبریز این‌گونه سخن گفته است :  عساکر : « از سحرگاه دست به هجوم همه‌جانبه زده ، اموال و اسباب و دارایی اهالی شهر را چنان مورد غارت و چپاول قرار دادند که صد مرتبه بتر از عملی که تیمور در حمله به سیواس مرتکب شده بود را مرتکب شدند . »

او ضمن اشاره به علت خشم سپاهیان عثمانی ، به صراحت از قتل عام مردم تبریز این‌گونه سخن گفته است :  « پیروزی ناچیزی که نصیب دشمن دین و گروه ضالین شد ، موجب شادی و سرور مردم شهر تبریز گشت . آنها پس از آن، هرگاه عساکر روم را تنها می‌یافتند آنها را لخت می‌کردند و یا می‌کشتند. عساکر روم از این عمل به ستوه آمدند و لیکن از سوی حضرت سردار اجازه غارت و قتل عام مردم را نداشتند . اما ندایی در میان آنان پیدا شد که می‌گفت : عساکر روم از جانب رب‌العالمین مجاز به غارت و قتل‌عام مردم‌اند . از این رو عساکر از یک طرف هجوم همه‌جانبه آورده ، زن و مرد بی‌شماری را که در شهر و در اردویشان بود ، را قتل عام کرده و مال و منالشان را به غارت و یغما بردند . »
از جمله مورخان معروف دیگر عثمانی که به واقعه ی تبریز به صراحت اشاره کرده‌اند، یکی « مصطفی سلانیکی افندی » و دیگری « ابراهیم پچوی افندی » است. « سلانیکی» می‌نویسد : « مردم [تبریز] هرگاه عساکر را تنها می‌دیدند ، درصدد انتقام برمی‌آمدند . مردم در دل عقده داشتند و به دنبال بهانه بودند تا داد خود را بستانند . از این رو به خواست خدا ، بر زبان عساکر چنین جاری شد که این مردمان ستیزه‌جو را باید قتل عام کرد و الا اینها نه مطیع می‌شوند و نه تن به قبول حق می‌دهند[...] ناگهان یک روز آشوب و واویلایی به پا خواست ، عامه عساکر اسلام سلاح برگرفته و گفتند قتل عامی به پا خواسته است [...] نخست شهر غارت و یغما شد و همراه با نهب و غارت ، قتل عام مردم نیز عملی شد . »

«پچوی» نیز در تاریخ خود به واقعه ی تبریز به صراحت اشاره کرده است . البته وی گروه‌هایی از مردم که از دم تیغ سپاه خونریز عثمانی گذشتند را به طور مشخص نام برده است . وی می‌نویسد : « عساکر، شهر را مورد هجوم همه‌جانبه قرار داده و به مدت سه روز و سه شب عموم مردم را قتل‌عام » کردند… عساکر هر که را از « سادات »،‌ « بزرگان »، « تجار »، و « اهل صنعت و حرف » یافتند « بی‌رحمانه » به قتل رساندند.

بیشتر مورخان عثمانی، بعد از بیان حادثه ی کشتار مردم تلاش کرده‌اند تا سردار عثمانی، عثمان پاشا را بی‌تقصیر جلوه داده ، قتل عام را ناشی از اقدام خودسرانه ی عساکر قلمداد کنند ؛ اما برای این نظر خود هیچ دلیل قابل قبولی ارائه نداده‌‌اند. بنابراین می‌توان گفت که این قتل‌عام نمی‌توانسته بدون نظر موافق عثمان پاشا اتفاق افتاده باشد .
جنگ‌های دوازده ساله ی ایران و عثمانی که از دومین سال سلطنت شاه محمد خدابنده (۹۸۶) [ق/ ۹۵۷ خ] شروع شده بود ، با قتل عام مردم تبریز (۹۹۳) [ق/ ۹۶۴ خ] به نقطه ی اوج خود رسید و در سومین سال سلطنت شاه عباس ، با اعزام هیأتی به باب عالی و انجام گفتگوهایی که به عقد معاهده ی صلح استانبول منجر شد (۹۸۸) [ق/ ۹۵۹ خ]، پایان یافت . به موجب این معاهده ، قلمرو وسیعی از خاک ایران در قفقاز و غرب کشور که در طول سال‌های جنگ به تصرف قوای عثمانی درآمده بود ، به آن کشور واگذار شد . به تعبیر « اسکندر بیگ منشی »، « شرط مصالحه رومیان و فرستادن شاهزاده ، مناقشه نکردن [بر سر] محالی بود که به تصرف آل عثمان درآمده بود. شرط مزبور حاکی از نهایت امیال و اهداف توسعه‌طلبانه ی عثمانی در قلمرو خاک ایران بود ؛ اهدافی که با جنگ‌های دوازده ساله و انعقاد « معاهده استانبول »- هر چند مقطعی – به آنها دست یافتند .

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه