جمعه, 10ام فروردين

شما اینجا هستید: رویه نخست کتاب‌شناخت مجله سخن نخست فروزش 4

مجله

سخن نخست فروزش 4

برگرفته از سخن نخست فروزش 4
فهرست نوشتارهای شماره‌ي چهارم فصل‌نامه‌ی فروزش

 

به‌نام خداوندِ جان‌آفرين
حكيمِ سخن در زبان آفرين


 

 

 

به‌نظر می‌رسد اگر بتوانیم تاریخ پرفراز و نشیب و بلندِ ايران‌زمين را به چهار دوره‌ی بزرگ بخش کنیم، کمابیش می‌توانیم نشانه‌های آشکاری از حضور و تکاپوی همه‌ی ایرانیان را در آن بیابیم. اين دوره‌ها، بر پایه‌ی آن‌چه آموخته‌ایم، مي‌تواند چنین باشد: دوره‌ی کهن (بخشی از تاریخ ما که از آن با نام استوره یاد می‌شود و کم‌کم، به‌یاری پژوهش‌های باستان‌شناسی، می‌رود تا به جای‌گاه راستین خود در تاریخ‌مان بازگردد)1؛ دوره‌ی باستان (به تقریب از هنگامی که نخستین فرمان‌روایی گسترده را – البته تا امروز – در پهنه‌ی ایران‌زمین می‌شناسیم، یعنی ایلام)؛ دوره‌ی میانه (با سقوط ساسانیان، آخرین فرمان‌روایی فراگیر ملی در دوره‌ی باستان، آغاز می‌شود)؛ و دوره‌ی هم‌روزگار (آن‌گاه که، به هنگامِ صفویان، فرمان‌روایی فراگیر ملی را بازسازی می‌کنیم و با فراز و فرودهایی خونین آن را، ولو بر بخشي از ایران بزرگ، تا به امروز حفظ می‌کنیم).

 

 

در هر کدام از این دوره‌های بزرگ – که براي آشنايي با هر يك بايد عمري را گذارد و تخصص‌هاي بسياري را فراگرفت – ایرانیانی برخاسته از چهارگوشه‌ی این سرزمین، پرچم‌دارِ سربلندی ایران و به‌ویژه اندیشه‌ی ایرانی بوده‌اند: در دوره‌ی رازآلودِ تاریخی، این سیستان بزرگ – که امروز پاره‌پاره شده –  و خاندان زال است که نماد ایرانیان به‌شمار می‌رود و بارِ سخت مسؤولیت را بر دوش دارد، هر چند دیگر خاندان‌های ایرانی هم هستند ولی محوریت در آن‌جاست. در دوره‌ی باستانی، با ظهور ایلامی‌ها و مادها و سپس در اوج آن هخامنشیان و در پایان ساسانیان، به گمان من محوریت این خویش‌کاری به فارس منتقل می‌شود و دوره‌هایی مهم از سرنوشت ایران و جهان در آن‌جا رقم می‌خورد، هر چند باز ما پارتیانِ سلحشور را در شرق داریم که طولانی‌ترین دوره‌ی فرمان‌روایی یک خاندان را در کل تاریخ ایران رقم می‌زنند. ولی این دوره‌ی میانه یا اسلامی است که محوریت تلاش‌های رهایی‌بخشانه و دانشی به خراسان بزرگ منتقل می‌شود و براي نگاه‌داشت دانش و هويّت اين سرزمين، از هر سوی آن خاک گهربار، دانش‌مندی برمی‌خیزد و سرداری. هر چند باز ما نقطه‌های عطفی هم، در سیستان و غرب داریم که یعقوب لیث است و بابک؛ بابکی که خود را دنباله‌رو ابومسلم می‌داند و ابومسلمی که زیرکانه همه‌ی نیروهای مخالف ابرقدرت زمانه، یعنی امویان، را گرد هم می‌آورد، نیروهایی که در درون اختلاف‌های بسیاری داشتند. و اما هر گونه که بیندیشیم تاریخ معاصر که، به‌باور شماري از تاريخ‌پژوهان، با قیامِ آن فرزند 14 ساله‌ی تاریخ ایران آغاز می‌شود، از آنِ آذربایجان است؛ کانونی که ایران را دوباره انسجام بخشید؛ با مکتبِ تبریز نوزایی فکری را پایه ریخت؛ مردان و زنانِ مبارزش جنبشِ مشروطیت را نجات دادند و اندیش‌مندان ایران‌پرستش در آغاز سده‌ی اخیر – در مبارزه با کانون‌های نژادپرستانه‌ی ایران‌ستیز – تعریفی نو از ایرانی ارایه دادند و در عمل هم، آن را پشتیبانی فکری کردند.

 

 

اين شماره از فروزش را به پاس تلاش‌هاي بي‌دريغِ آذربايجانيان در دفاع از ايران و ايراني، پيش‌كشِ آنان مي‌كنيم كه در اين چند صد سال، در بيش‌تر زمان‌ها، در صفِ نخست رويارويي با دشمنان و بدخواهانِ ايرانِ سرافراز بوده‌اند. شايسته‌ي اشاره است كه نويسندگان نوشتارهاي ويژه‌ي شماره‌ي پيشِ رو خود از فرزندان آذربايجان هستند.

 

 

به خاطر كمي جا و بسياريِ نوشتارها دو بخشِ «زبان فارسي» و «ايران‌گردي» را در اين شماره از فروزش نخواهيم داشت - و از دوست‌داران اين دو بخش پوزش مي‌خواهيم - هر چند دو بخش تازه را به فروزش افزوده‌ايم: «هنر» و «كتاب‌شناخت». اميد است مورد پسندِ فروزش‌خوانان واقع شود. هم‌چنين از اين پس، هم‌چون شماره‌ي يكم، مي‌كوشيم بخش «ادبيات فارسي» را داشته باشيم.

 

 

سردبير

 

 

 

 

 

1. دو سال پيش که از نمايش‌گاه «ده هزار سال تمدّن ايراني» در موزه‌ی ایران باستان ديدن مي‌كردم، شگفت‌آور بود که طرح‌های چند اثر سفالی (به خاطر ندارم از تپه‌ي حسن‌لو بود يا جيرفت يا شهرسوخته) یکی دقیقاً چهره‌ای بود که با خواندن شاهنامه می‌شود از رستم در ذهن ساخت و دیگری ضحاک را با مارانی که بر دوش‌هایش می‌زیستند، تداعی می‌کرد.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه