دوشنبه, 23ام مهر

شما اینجا هستید: رویه نخست ایران پژوهی جهان ایرانی پیوندهای ریشه‌دار و دیرپای فرهنگ ارمنی با فرهنگ ایرانی

جهان ایرانی

پیوندهای ریشه‌دار و دیرپای فرهنگ ارمنی با فرهنگ ایرانی

برگرفته از کتاب ایران و قفقاز؛ نوشته، گردآوري و تنظيم: دکتر پرويز ورجاوند رویه‌ی 361 تا 389

 آندرانیک هویان

بنا بر سروده‌های شاهنامه، سررزمین نخستین و زادگاه ارمنیان میان دریای مازندران و آمودریا و دریاچه آرال بوده است ، و بنابر وندیداد (بخشی از اوستا) همین سرزمین خاستگاه آریائیان جهان است، و از همین روی ارمنیان یکی از نژاده ترین تیره های آریائی‌اند.(1)

 

362
پیكرة واهاگن از خدایان ارمنی

به قولی در اوایل هزاره دوم پیش از میلاد گروه کثیری از اقوام آریائی از شمال دریای خزر به سوی جنوب به حرکت درآمدند. بخشی از آنان که ارمنیان بودند، چون به سرزمینی رسیدند، که بعدها، ارمنستان، نامیده شد، در آن سرزمین اقامت گزیدند، دسته دیگر به حرکت خود به سوی جنوب ادامه دادند. در کتیبه‌های آشوری سده نهم پیش از میلاد، از اقوام « پارسواش » یاد گردیده است که در حوالی دریاچه اورمیه زندگی می‌کردند. (2) سپس در اوایل سده هفتم پیش از میلاد در سالنامه های آشوری از مردم « پارسواش » نام برده می شود ، که با مردم انزان، به ایلامی‌هائی که بر علیه آشور می‌جنگیدند، یاری داده‌اند. (3)

در اواخر سده هفتم پیش از میلاد ارمنیان به رهبری « باروبر » به دولت ماد در براندازی دولت آشوری یاری دادند ، و به پاس آن ، بارویر رهبر ارمنیان ، به عنوان پادشاه ارمنستان تاجگذاری کرد. (4)

در نظام حکومتی ایران، در روزگار هخامنشیان، سومین جایگاه بعد از پارس‌ها و مادها، از آن، ارمنیان بود. سرداران ارمنی، فرماندهی سپاهیان ایران را به عهده داشتند پس از کشته شدن کمبوجیه ، ارمنستان شورش کرد . چون سلطنت بر داریوش مسلم گردید ، یکی از سرداران ارمنی خود به نام « دارشیش (5) » را مأمور فرونشاندن شورش ارمنستان کرد . در نبرد داریوش هخامنشی با اسکندر مقدونی ، جناحین راست و چپ سپاه ایران را سپاهیان ارمنی ، به فرماندهی سرداران ارمنی تشکیل می‌دادند. (6) فرمانده جناح راست یرواند (داماد شاهنشاه هخامنشی) و فرمانده جناح چپ میترا اوستس mitra-ustes بود .
پس از پیروزی مقدونیان ، یرواند در ارمنستان ادعای استقلال کرد و به سلطنت پرداخت. خاندان یرواندیان که بر ارمنستان فرمان می راندند ، سیاست ضد سلوکی داشتند ، و تا حدودی توانستند استقلال ارمنستان را حفظ کنند .
در سال 189 پیش از میلاد ، «آرتاشس» اول که خود را منسوب به خاندان یرواندیان می‌کرد، بر تخت سلطنت ارمنستان جلوس کرد و ارمنستان را به عظمت و قدرت رساند .

تیگران دوم (95ـ 55 پیش از میلاد) نواده آرداشس، که در تاریخ ارمنیان به تیگران کبیر اشتهار دارد، به توسعه سرزمینهای متصرفی پرداخت و حدود ارمنستان را از شمال، به آغوانک یا آلبانیا (ارمنیان به سرزمینی که در قفقاز و در شمال رودخانه کر، قرار گرفته است، آغوانک یا آلبانیا می گویند و نویسندگان فارسی زبان آن خطه را اران می خوانند.) از شرق به دریای خزر، از جنوب تا نزدیک فلسطین و از غرب به دریای مدیترانه رساند. سپاهیان تیگران دوم طبق توصیف مورخین یونانی، به غیر از ارمنیان شامل اهالی؛ آذربایجان، کردوک، عربها، گرجیها و آلبانها یا آغوانکها 7 ( اهالی اران ) بود .
روابط ایرانیان و ارمنیان در روزگار اشکانیان بسیار صمیمانه تر و نزدیک تر گردید، « اوتوما » دختر تیگران دوم با مهرداد اشکانی شاهنشاه ایران زمین پیوند زناشوئی بست . (8) و دختر« آرتاوازد » سوم ( 55 ـ 34 پیش از میلاد ) با « پاکور » ولیعهد و فرزند ارُد ، شاهنشاه ایران زمین ازدواج کرد.
در دهه هفتم سده اول میلادی بلاش اشکانی برادر خود، تیرداد را به سلطنت ارمنستان منصوب کرد. تیرداد بنیانگذار سلسله اشکانیان در ارمنستان گردید. (9) و یک شاخه از سلاطین اشکانی نزدیک به چهارصد سال در ارمنستان سلطنت کردند.

چون اردشیر بابکان سلسله اشکانیان را در ایران منقرض کرد، شاهزادگان، رجال و نجیب‌زادگان اشکانی به ارمنستان گریختند و به پادشاه اشکانی ارمنستان پناهنده شدند. در سال 301 میلادی مسیحیت دین رسمی ارمنستان اعلام گردید. (10)
در سال 428 میلادی سلسله اشکانیان در ارمنستان منقرض شد. 11 امیران ارمنستان به اطاعت دولت ساسانی درآمدن . یزدگرد دوم در سال 447 میلادی فرمانی صادر کرد که در ارمنستان سرشماری به عمل آید، پس از سرشماری مالیات سنگینی بر مناطق آباد و همچنین مناطق غیر مسکون و ویران ارمنستان وضع کرد. 12 سپس دستور داد، که ارمنیان، باید دین مسیح را ترک گفته، پیرو دین زرتشت گردند. در ارمنستان شورایی از امیران ارمنی تشکیل گردید، و کلیه امیران هم پیمان گشتند که تسلیم خواست یزدگرد نشوند.

یزدگرد نیروئی فراوان برای سرکوبی ارمنیان به ارمنستان گسیل داشت. در ظهر روز بیست و چهارم ماه مه سال 451 میلادی در دشت ماکو نبرد خونینی بین ارمنیان به فرماندهی وارتان مامیگونیان، با سپاهیان یزدگرد درگرفت. وارتان مامیگونیان، سپهسالار ارمنیان، همراه با یک هزار و سی و شش تن از سپاهیان و سرداران ارمنی در جنگ کشته شدند. 13 شبانگاه که دو سپاه از یکدیگر جدا شدند، نیروهای ارمنی صحنه‌ی کارزار را ترک گفتند. سپاه ساسانی بدون اخذ نتیجه بازگشت، پس از این نبرد، یزدگرد ، از تغییر دین ارمنیان منصرف گردید. فیروز شاهنشاه ساسانی، در سال 460 میلادی مجدداً در صدد زرتشتی کردن ارمنیان برآمد. ارمنیان دوباره سر به شورش برداشتند و سپاهیان فیروز را در نزدیکی روستای « آگور » به سختی شکست دادند.(14)

پافشاری پادشاهان ساسانی برای تغییر دین ارمنیان باعث گردید که، ارمنیان و ایرانیان که دو برادر هم خون و هم نژاد بودند از یکدیگر فاصله بگیرند .
ارمنستان سرزمینی است مرتفع ، این سرزمین ادامه فلات ایران بشمار می‌رود.

زبان ارمنی یکی از شاخه‌های مستقل زبان هند و اروپائی است که با زبان فارسی روابط خویشاوندی نزدیک دارد، به روزگار اشکانیان، ایرانیان و ارمنیان به راحتی زبان یکدیگر را درک می‌کردند. بسیاری از واژه‌های پهلوی اشکانی، هم اکنون نیز در زبان ارمنی مشاهده می‌گردد. تعداد کثیری از نامهای اشکانی به وسیله ارمنیان حفظ گردیده است، گر چه پاره‌ای از این نامهای اصیل ایرانی اینک برای ایرانیان نامأنوس و ثقیل به نظر می‌رسد.

گاه‌شماری ارمنیان در ارمنستان باستان، همانند گاه‌شماری ایرانیان، عبارت بود از:
دوازده ماه سی روزه که پنج روز باقی مانده (خمسه مسترقه) را ایرانیان به آخر ماه هشتم و ارمنیان به آخر ماه دوازدهم می افزودند.15 هر روز از روزهای ماه‌های ارمنیان همانند ایرانیان نامی خاص داشت.
داستانها و افسانه‌های ایرانی و ارمنی شباهت بسیار بهم دارند و از یکدیگر متأثر گردیده‌اند. آرش کمانگیر با جانفشانی و فداکاری و با پرتاب تیر، مرز ایران و توران را تعیین کرد و ایرانیان از حصار خارج گشتند، و هایگ کمانگیر با تیری که در چشم «بل» دوخت ارمنیان را نجات داد. برای آگاهی بیشتر از زبان، نامهای ارمنی، دین، و هم چنین جشنها و اعیاد مشترک ایرانیان و ارمنیان ، به طور اختصار توضیحاتی داده می‌شود.

زبان ارمنی
زبان ارمنی یکی از زبانهای آریائی است که با زبان فارسی پیوندی ناگسستنی دارد. متجاوز از یک سده است که پژوهشگران به مطالعه زبان ارمنی پرداخته‌اند و با تعداد بیشماری از واژه های فارسی در زبان ارمنی برخورد کرده‌اند. پاره‌ای از خاورشناسان پس از مشاهده این واژه‌های همانند، گمان کردند زبان ارمنی، مانند زبان اوستائی و پهلوی یکی از شعبه های زبان ایرانی است .

هویشمان hubshmann دانشمند آلمانی، پس از تطبیق کلمات مترادف در زبانهای فارسی و ارمنی اعلام داشت که زبان ارمنی یکی از شاخه های مستقل زبان آریائی است 16 و از رشته زبان فارسی نمی‌باشد؛ ولی زبانهای ارمنی و فارسی دارای روابط خویشاوندی نزدیکند و بخشی از کلمات این دو زبان مشابه یکدیگرند.
زبان ارمنی هنگام تکامل، به علت وجود شرایط سیاسی و فرهنگی و اقتصادی خاص ، ترکیب کلمات خود را تا اندازه ای از زبان فارسی گرفته است. چنانکه از یازده هزار کلمات ریشه ای زبان ارمنی ، یکهزار و چهارصد و یازده کلمه آن از زبان فارسی است (17). در روزگار هخامنشیان زبان فارسی در ارمنستان رواج بسیار داشت و طبقات بالای جامعه ارمنیان برای گفتگو از زبان فارسی استفاده می‌کردند .(18)
در روزگار شاهنشاهی اشکانیان بویژه ، پس از آنکه تیرداد اشکانی به تخت سلطنت ارمنستان نشست و بنیانگذار سلسله اشکانی در اَرمنستان گردید، تعداد بیشماری از واژه های پهلوی به زبان ارمنی وارد شد.


منظره عمومی کلیسای طاطاوس مقدس در قره کلیسا - در سه دهة اخیر همه ساله ارمنیان ایران و خارج از ایران در ماه تیر مرسام با شکوهی در اینجا بر می‌دارند

یکی از پژوهشگران ارمنی به نام ادیک مهرابی (1 ـ آرین) با بهره گرفتن از «فرهنگ ریشه شناسی ارمنی» تألیف هراچیا آجاریان، ایرانشناس و زبان شناس بزرگ ارمنی، به تحقیق در واژه های همانند ارمنی و فارسی پرداخت و فرهنگی به نام «فرهنگ واژه‌های همانند ارمنی، اوستائی، پهلوی، فارسی . . .» فراهم آورد. و تنها در کتاب نخست این فرهنگ یکصدوسی‌ویک واژه همانند در زبانهای فارسی و ارمنی که با حرف آ، آغاز می‌گردد معرفی کرده است. (19) متأسفانه این کار پرارج ادامه نیافت. آثاری که از زبان پهلوی اشکانی در دسترس پژوهشگران قرار داد، اندک است و در نتیجه آگاهی از زبان پهلوی اشکانی به کلماتی محدود می‌گردد که در این آثار به کار رفته‌اند از این رو، برای یافتن کلمات بیشتر، زبان ارمنی می‌تواند پژوهشگران را یاری فراوان دهد؛ زیرا که زبان ارمنی گنجینه‌ای است سرشار از واژه های زبان پهلوی، در زبان ارمنی کلماتی وجود دارد که از زبان فارسی وارد زبان ارمنی شده است. ولی این کلمات در زبان فارسی کنونی دیده نمی‌شود مانند : (20)
zindakapet ( درجه افسر ایرانی ) aparhayik (نام گروه ایرانی) matian (نام گروه جاویدان ایرانی). هم‌چنین در زبان ارمنی کلماتی وجود دارد که از زبان پهلوی وارد زبان ارمنی شده است. ارمنیان این کلمات را هم اکنون نیز به کار می برند ولی در زبان فارسی کنونی از کلمات دیگر بجای آنها استفاده می‌گردد مانند:

زبان پهلوی                          زبان ارمنی                        زبان فارسی کنونی
آپاستاک (21)                          آپاستاک                                  اسب سوار
بازواک (22)                              باژاگ                                      استکان
ا َزد (23)                                  آزد                                         اطلاع
مارت، مَرت (24)                              مارتِ                                      انسان
زاهاک (25)                             زاواک                               اولاد ـ فرزند
ا َرژان (26)                                 آرژن                         برازنده (مناسب ارجمند)
گپیک (27)                                گابیگ                                               بوزینه
ا َپاستان (28)                                      آپاستان                                        پناه
ویجبر (29)                                 وجیر                                         حکم
افراشک (30)                                    هروشاک                                       حلوا
آرماو (31)                            آرماو                                                     خرما
آهوک (32)                                  آهوک                               زیان ـ ناپاکی ـ پلیدی
دسپان (33)                       دسپان                                          سفیر
آپاستامپ (34)                         آپستامپ                                شورش ( طغیان )
اوژ (35)                               اوژ                                                  قدرت
ویستاخو (36)                                   وسداح                                               گستاخ
وَرس (37)                                 وارس                                    مو (موی سر)
آزگ (38)                                    آزگ                                                     ملت

دو حرف " AK " آخر برخی از کلمات در زبان پهلوی، در زبان فارسی کنونی تبدیل به «ه» شده ولی در زبان ارمنی تغییری نکرده و ثابت مانده است مانند:

زبان پهلوی                   زبان فارسی                کنونی زبان ارمنی
پامبک (39)                                       پنبه                                  بامباگ
دایک (40)                                دایه                                       دایاک
دیباک (41)                         دیبا                                           دیباگ
کارک ، کَرک (42)                      کره                                           کاراک
ژمانگ (43)                           زمانه                               ژاماناگ
نامک (44)                                        نامه                      ناماگ
نیزک (45)                           نیزه                                   نیزاگ

تعدادی کلمات در زبانهای پهلوی، ارمنی و فارسی کنونی وجود دارد که تقریباً مشابه یکدیگرند و هم اکنون نیز این کلمات مورد استفاده قرار می‌گیرند، مانند:

زبان پهلوی                               زبان فارسی                      کنونی زبان ارمنی
آخور (46)                                       آخور                                      آخور
آزات (47)                                        آزاد                                        آزاد
استر (48)                                       آستر                                     آسدر
اپسوس (49)                                    افسوس                                آپسوس
اندام = هندام (50)                            اندام                                     آندام
پَتکار (51)                                        پیکار                                     بایکار
رزم (52)                                          رزم                                       رازم
دوشوار (53)                                    دشوار                                    دژوار
سوگ (54)                                      سوگ                                    سوگ
کبوت (55)                                      کبود                                       گابوید


مسروپ ماشتوتس مخترع الفبای ارمنی

نام‌های ارمنی
در عصر هخامنشیان، خصوصاً در روزگار اشکانیان، ایرانیان و ارمنیان از نامهای واحدی استفاده می‌کردند.

این نامهای اصیل اقوام آریائی ، تا اواخر روزگار ساسانیان نیز در ایران مورد استفاده قرار می گرفت ، ولی پس از حمله تازیان ، اندک اندک ، نامهای زیبای ایرانی به دست فراموشی سپرده شد ؛ ولی ارمنیان با نهادن این نامهای اصیل بر فرزندان خود ، باعث زنده ماندن آنها گردیدند . هم اکنون بسیاری از این نامهای ایرانی ، برای ایرانیان نامأنوس است .

تعدادی ازنامهای ایرانی که ارمنیان تا کنون آنها را حفظ کرده‌اند به شرح زیر است. (56)
آرداشس ـ از نامهای پهلوی است به معنی با عدالت فرمانروائی کردن .
آرداوازد ـ از نامهای روزگار هخامنشیان به معنی کسی که بی گناهیش ثابت شده است ( نام یکی از فرمانداران ارمنستان در زمان هخامنشیان ) .

آرتاباز ـ در اوستا artapana و در پهلوی artaban به معنی پشتیبان راستی و درستی .
آروسیاگ ـ از نامهای اشکانی است که بر دختران می گذاردند ، آروسیاک نام ستاره زهره درخشنده ترین ستاره در منظومه خورشیدی است ، به این ستاره در زبان پهلوی arus و در زبان اوستائی aurusa گفته می‌شود.
آرشاک ـ همان اشک یا ارشک است ، آرشاک یکی از بزرگان پارت و بنیانگذار دودمان اشکانی است . آرشاک در اوستاarshaka به معنی مرد یا دلیر آمده است . ضبط صحیح اشک ، ارشک است و در واقع نام صحیح اشکانیان ارشکانیان است . (57)
آرشام ـ نام نیای داریوش بزرگ . به نوشته کتیبه بیستون ، آرشام یعنی دلیر و کسی که نیروئی همانند خرس دارد .
آرشاویر ـ نام دیگر فرهاد چهارم اشکانی که سه پسر به نامهای اردشیر ، قارن و سورن و دختری به نام گُشتَم داشت ، نه اردشیر با نام فرهاد پنجم ، پس از پدر بر تخت سلطنت ایران نشست و قارن و سورن سردودمان خاندانهای سورن و قارن گشتند .
آشخن ـ از نامهای پهلوی است که بر دختران می گذارند و معنی کبودرنگ و یا سبزرنگ می دهد .
آنوش ـ یعنی همیشه جاویدان ـ بی مرگ .
آنوشاوان ـ در پهلوی انوشک روان anooshak-rovan به معنی دارای روح جاویدان که در فارسی کنونی انوشیروان شده است .(58)
بارتو bartevـ به معنی قد بلند و قوی هیکل از اسامی اشکانی است .
باگراد ـ در فارسی باستان bagadata، که baga به معنی خدا وdata به معنی داده که معنی دو جزء با هم عبارت است از خدا داد .(59)
خورن khorenـ از اسامی پهلوی به معنی خور ، خورشید ، آفتاب که در پهلوی خُوَرشیت khorshet بوده است .
درداد drdad ـ ( تیرداد ) به معنی داده ایزد تیر .
زاوار ـ از نامهای ایران باستان به معنی زور و نیرو ، این نام در اوستا بسیار به کار رفته است .


کنده‌کاری بر روی سنگ در نمای قره کلیسا (عکس از دکتر ورجاوند)

ساناتروک ـ نام اشک دهم که از 77 تا 67 پیش از میلاد پادشاهی کرد .
سورن ـ از ریشه اوستایی فاعقش (در پهلوی سوره) به معنی دلیر و پهلوان ،توانا ، یونانیان آن را سورینا و سورنا نوشته‌اند.
سورن نام سردودمان خاندان سورن یکی از هفت خاندان بزرگ ایران در روزگار اشکانیان، است . بزرگ این خاندان در گاه تاجگذاری شاهنشاهان اشکانی ، تاج بر سر شاهنشاه می نهاد ، سورن نام بزرگترین سردار ارد ، اشک سیزدهم است که کراسوس سردار رومی را به سختی شکست دارد .
شاهن ـ به معنی باز سفید بزرگ، در فارسی کنونی شاهین ـ شاهین یکی از بزرگترین سرداران خسرو پرویز بود .
گارن ـ از نامهای اشکانی . کارَن یا ، قارن نام سردودمان خاندان قارن است . خاندان قارن یکی از هفت خاندان بزرگ ایران در روزگار اشکانیان بود ، همچنین گارن یا قارن نام سپهداری از لشگرگاه شاه فریدون ، پسر کاوه بود.
سپهدار چون قارن گاوکان سپه کش چو شیروی شیر ژیان
گورگن gurgenـ یعنی مانند گرگ شجاع ، از نامهای پهلوی که در فارسی کنونی به صورت گرگین درآمده است . گرگین نام پهلوان ایرانی پسر میلاد است .
چو طوس و چو گودرز و کشواد و گیو چو خُرداد و گرگین و بهرام نیو
ماسیس ـ نام دختر « سی زین » از خاندان سورن نام شهزاده ایرانی در سنگ نوشته چین . ارمنیان به کوه آرارات ، ماسیس می گویند .
میهران ـ به معنی وابسته به مهر از نامهای اشکانی که در فارسی کنونی به صورت مهران به کار می رود . در پهلوی mithran است . مهران نام سردودمان خاندان مهران، یکی از هفت خاندان بزرگ در روزگار ساسانیان است .
نائیری ـ یا نائیریکا ، واژه اوستائی است که در اوستا برای بانوان پارسای شوهر کرده به کار برده شده ، و به معنی زن نیکوکار و یزدان پرست است .
نریمان ـ نام پدر سام پهلوان ایرانی مرکب از دو جزء نر + مانا . جزء اول به معنی مردانه و جزء دوم مانا یا من ، یعنی روح ، نریمان ، دارای روح مردانگی است . (60)
واراز ـ واژه اوستائی واراز در فارسی به صورت گراز به کار می رود . گراز در ایران باستان نشانه زور و نیرو بوده و به مناسبت زور و نیرومندی این جانور است که واراز جزئی از نام مردان شده است . در میان نامداران و شاهزادگان ایران باستان و کشورهای همسایه ، مانند ارمنستان و آلبانیان ( اران ) به گروهی بر می خوریم که نامشان با واراز ساخته شده است مانند « وارازدات » که در میان ارمینان نامی است بسیار رایج.


نقش دیگری از کنده‌کاری بر روی نمای قره کلیسا (عکس از دکتر ورجاوند)

وارت ـ یعنی گل . در ایران باستان (61) ورت ، ورته و در ارمنی وارت ، وارتان ، کلمه گل از « ورد » قلب شده است مانند پل که از پرت قلب شده است .

زآتش برون آمد آزاد مرد                                   لبان پر زخنده برخ هم چو ورد

وارداپت ـ نام بغدات که در روزگار شاپور یکم می زیسته و نام او در سنگ نوشته کرتیر در « کعبه زرتشت » آمده است . ارمنیان به خلیفه خود وارداپت می گویند .
وارتان ـ نام اشک نوزدهم و نام داوری است که به روزگار اردشیر بابکان می زیسته و نام او در کتیبه کعبه زرتشت نوشته شده است .
وارتان مقدس ( وارتان مامیگونیان ) ـ سردار بزرگ ارمنستان که به سال 451 میلادی فرماندهی سپاهیان ارمنستان را در برابر یزدگرد بر عهده داشت ، و در جنگ آوارایر ، کشته شد .
واقارش ـ از نامهای اشکانی که به گونه های ولخش ، ولاش و بلاش هم به کار رفته است .
واقارشاک ـ نام پادشاه ارمنستان در سال 382 میلادی به پهلوی وال آرشاک .
واهاگن ـ به معنی فاتح .
واهرام ـ بهرام فارسی ، شکل قدیمی تر بهرام ، ورهرام ، ورثرقنه ve-re-thragana به معنی پیروزی ، در پهلوی به صورت ورهران یا ورهرام به کار رفته است .
هامازاسب ـ از نامهای اشکانی ، به معنی کسی که اسبهای فراوان دارد .
هایرابد ـ سرکرده کلیسا ، یکی از مقامات کلیسا ، در فارسی به صورت هیربد .
یرواند ـ از نامهای پهلوی به معنی سریع .

دین ارمنیان
درباره دین ارمنیان پیش از پذیرفتن دین مسیح، اطلاعات چندانی در دسترس نیست؛ چون پس از آنکه در سال 301 میلادی به کوشش گریکور لوساوریچ (62) دین مسیح، دین رسمی ارمنستان گردید. (63) برای قطع علائق و وابستگیهای ارمنیان از دین قبلی خود، کلیه آثار و معابد ایزدان پیش از مسیحیت را در سراسر ارمنستان نابود کردند.

اکثر محققینی که دین پیش از مسیحیت ارمنیان را مورد تحقیق و بررسی قرار داده اند ، فقط نام تعدادی از ایزدان مورد پرستش ارمنیان را فهرست وار ذکر کرده اند . پاره ای از این ایزدان، از ایزدان اقوام آریائی می باشند، مانند، آرمازد (اورمزد) میهر (مهر) تیر و آناهیت.

در مورد مهر، این ایزد خاص اقوام آریائی، فقط اکتفا به بردن نام آن می‌کنند و بی تفاوت از کنار آن می گذرند؛ در صورتی که مهرپرستی در ارمنستان رواج بسیار داشت و این آئین سراسر ارمنستان را فراگرفته بود .
در سال 1907 میلادی در بغازکوی (در شرق آنکارا) کتیبه‌ای سفالین کشف گردید، متن کتیبه مزبور معاهده ای بود که در حدود سال 1450 پیش از میلاد بین دو قوم هیّت و میتانی بسته شده بود و در آن به چهار ایزد مورد اعتماد اقوام آریائی سوگند یاد شده بود؛ این چهار ایزد همان ایزدان مذکور در ریگ ودا (64)، خدای هندیهای آریائی می‌باشند که یکی از آنان میثرا یا مهر است. (65)
حداقل از سده چهاردهم پیش از میلاد، در سراسر سرزمینهای اقوام آریائی در قاره آسیا، که شامل هند، ایران، قفقاز و آسیای صغیر می‌گردید، ایزد مهر مورد پرستش بود .

از دوره هخامنشیان مخصوصاً از عهد اردشیر دوم ، نام میثره (مهر) و آناهیتا صریحاً در کتیبه های هخامنشی دیده می‌شود. (66)
هرودوت می گوید خشایارشا ، هنگام عبور از تنگه داردانل ، برای ایزد مهر مراسم قربانی بجاآورد. (67)

اشک ششم (174 تا 136 پیش از میلاد) نخستین پادشاه اشکانی است که به آئین مهرپرستی گرائید (68) و بر خود نام مهرداد نهاد ( مهرداد یعنی داده ایزد مهر ) .
از دهه هفتم سده اول میلادی یک شاخه از خاندان شاهنشاهان اشکانی در ارمنستان به سلطنت پرداختند . تیرداد ، نخستین پادشاه اشکانی ارمنستان ، پیرو آئین مهر بود . و مردم ارمنستان تیرداد را بسیار دوست می داشتند . (69) به حدی که او به صورت یکی از قهرمانان ارمنیان درآمد و از آن پس پرستش مهر در ارمنستان گسترش بسیار یافت . زمانیکه تیرداد ، برادر بلاش شاهنشاه اشکانی ایران زمین ، به پادشاهی ارمنستان برگزیده شد ، کشمکش فراوانی را بین ایران و روم پدید آورد ؛ بلاش و نرون ، قیصر روم ، سرانجام توافق کردند که تیرداد ،تاج پادشاهی ارمنستان را از دست نرون بگیرد . (70)
تیرداد در سال 65 میلادی مازم روم گردید و در سال 66 میلادی تاج پادشاهی ارمنستان را از دست نرون دریافت کرد . تیرداد چون به حضور نرون رسید ، برای خوش آمد نرون به او گفت که ، وی را مانند مهر خدای خود پرستش خواهد کرد ، تیرداد نرون را دعوت به پذیرفتن آئین مهر کرد و نرون به آئین مهر گروید . (71)
در ارمنستان مهر پرستی، به تدریج، پرستش سایر ایزدان را تحت‌الشعاع خود قرار داد، در ارمنستان باستان، همانند ایران باستان، هر روز از روزهای ماه نامی داشت، هشتمین روز ماه میهر (مهر) نام داشت. (72) هفتمین ماه از ماههای سال ارمنی مه‌هه کان mehekan نامیده می‌شد. (مه هه کان نامی است مأخوذ از مهر ). (73)

پاره ای از نامهای ارمنی ار دو جزء تشکیل گردیده است که جزء اول آن مهر است مانند میهرداد ( یعنی داده مهر ) میهرانوش (یعنی دختر مهر) میران ( پرستشگاه مهر و آتشین ) و مهروژان .

در روزگار اشکانیان خورشید و مهر را یکی می‌شمردند . (74)

چون از چرخ گردنده بفروخت مهر              بیاراست روی زمین را به چهر

یکی از سوگندهای رایج میان ارمنیان سوگند به آفتاب است .
مهرابه های مهرپرستان به سوی شرق شاخته می شد (75) ، تا اولین پرتو خورشید وارد آن گردد ، محراب در کلیساهای فرق مختلف مسیحیت ، جهت خاصی ندارد ، ولی محراب کلیساهای ارمنی بسوی شرق است ، بسوئی که آفتاب ( مهر ) از آنجا طلوع می کند ، همان سوئی که محرابهای مهرپرستان در جهت آن ساخته می شد . در روزگار هخامنشیان و اشکانیان ، ایزدان واحدی مورد پرستش ایرانیان و ارمنیان بود ، در ایران هخامنشی؛ میثرا (مهر)، آناهیتا و اهورا مزدا، سه ایزد اقوام آریائی مورد پرستش بودند، در ارمنستان نیز همان ایزدان پرستش می‌شدند.


طرح دیگری از حجاریهای بنای شکوهمند قره کلیسا (عکس از دکتر ورجاوند)

آگاتانگقوس (76) ، مورخ سده چهارم میلادی ، نام پاره ای از معابدی را که پس از پذیرفتن دین مسیح در ارمنستان ویران کردند نام می برد که عبارتند از :
معبد آرامازد (اورمزد) در قلعه هان، معابد آناهیتا در شهرهای آرتاشاد و پرز و معبد مهر در باگایاریچ .
در روزگار اشکانیان در ارمنستان پرستش مهر عمومیت یافت، به حدی که تا این عصر نیز آثار و علائم و شواهد آن در بین ارمنیان به خوبی مشاهده می‌گردد. تا پایان پادشاهی اشکانیان، دین ایرانیان و ارمنیان یکی بود و ایزدان واحدی مورد پرستش هر دو جامعه قرار داشت.

جشنهای مشترک ایرانیان و ارمنیان
ایرانیان و ارمنیان از دیرباز جشنهای مشترکی داشته‌اند. این جشنها، از جشنهای خاص اقوام آریائی است و ارتباطی با دین خاصی ندارد . بعدها این جشنها با بعضی از ادیان ارتباط داده شد.
از قدیمی‌ترین جشنهای مشترک ایرانیان و ارمنیان جشن تیرگان ، آب پاشان یا آب ریزان است ، ارمنیان این جشن را « وارداوار » می نامند.

در گاه شماری ایران باستان، سال به دوازده مای سی روزه تقسیم می گردید که سیصد و شصت روز می شد . پنج روز باقی مانده را ( خمسه مسترقه ) به طور معمول به آخر ماه هشتم می افزودند . هر روز از روزهای ماه به نامی خوانده می شد که به طور معمول ، نام یکی از امشاسپندان و یا یکی از فرشتگان آئین زرتشتی بود . زمانیکه نام روز و ماه با هم موافق می افتاد ، آن روز را جشن می گرفتند . سیزدهمین روز ماه ، تیر نام داشت . در روز سیزدهم تیر ( روز تیر در ماه تیر ) جشن تیرگان گرفته می شد . جشن تیرگان یا آب پاشان که در فصل تابستان و هنگام کمی باران برگزار می گردید ، در حقیقت نوعی مراسم طلب باران بود . (77) این جشن از کهن ترین اعیاد ملی ایرانیان است ، که از دوران مادها برگزار می گردید . در جشن تیرگان یا آب پاشان مردم بر روی یکدیگر آب می پاشند.

کهن ترین سندی که در آن از برگزاری جشن ترگان در دوره مادها اشاره شده است ، تلمود بابل و تلمود اورشلیم است. در تلمود اورشلیم چنین آمده است: (78)
« . . . در بابل سه عید دارند . و در مدی سه عید ، اعیاد بابلی عبارت است از موهری ، کونونی ، کونوتا و اعاید مدی ، نوسردی ، تریسکی و مهرنکی . در تلمود بابلی اعیاد ایرانیان را با تصحیح زیاد چهار عدد ذکر کرده است.

در بیست مقاله تقی زاده ، در مقاله ای تحت عنوان « جشنهای ایرانی که مسیحیان پذیرفته و یهودیان طرد کرده اند » و در بخش « جشنهای ایرانی و یهودیان » ، درباره این عید کهن ایرانی توضیح کافی داده شده است ، تقی زاده در این مورد چنین می نویسد : (79)
« در تلمود از نوسرد به عنوان جشن ایرانی متمایز از نوروز نام برده شده ، در قسمتی از آن کتاب به نام ابدزر abadazara که اعیاد مشرکان مرود بخث قرار گرفته و مراعات آنها حرام شناخته شده ، از سه جشن ایرانی سخن رفته است . اسامی این جشنها با آنکه درست تلفظ نشده ، هیچ جنبه معمائی ندارد.

در تلمود بابلی ، همانگونه که لازاروس گولد شمیدت ، مترجم تلمود به زبان آلمانی ، اشاره کرده ، چهار جشن است ، ولی در تلمود اورشلیم که فقط نام سه جشن مادی آمده اسامی به نسبت واضح تر است ، این نامها عبارتند از :
موتردی ـ تریسکی و مهرنیکی که به آسانی می‌توان تشخیص داد که همان نوسرد ، تیرگان و مهرگان است، و این مطلبی است که تا کنون چند نفر از دانشمندان، آن را بیان و تأیید کرده‌اند. چهار جشن ایرانی که در تلمود بابلی آمده نیز قطعاً همان جشنهاست که نامشان در تلمود اورشلیم آمده ، با این تفاوت که نام نوروز هم بر سه نام دیگر افزوده شده است. جشنمهای مزبور عبارتند از: موتردی، تریسکی، مهرنیکی و مهرن، نامهای دوم و سوم بی تردید همان تیرگان و مهرگان است. ولی به احتمال نام نخست کتابت غلطی از « مسردی » است که صورتی از «نسردی» رایج میان اقوام آرامی زبان بین النهرین می باشد . معنی این هر دو کلمه در آرامی اول سال و آب افشاندن و نیز نوبر خرما است ، و مسردی بودن شک همان نوسردی است که نون آن به میم مبدل شده است .
در دین مزدیسنی تیر نام فرشته باران است که در ادبیات مزدیسنی تیشتریه ، در زبان پهلوی تیشتر و در زبان فارسی تشتر آمده است.(80) در اوستا یکی از قطعات بسیار دلکش که تیریشت نامیده شده ، در نیایش فرشته باران است و از پرتو کوشش این فرشته است که زمین پاک اهورائی از بخشایش باران برخوردار می گردد و کشتزارها سیراب می شود . در تیریشت ، به ستاره تشتر صفت آب آورنده و دارنده نطفه آب داده شده است . (81)

« تشتر ، ستاره درخشان ( رایومَند ) باشکوه ( فرهمند ) راستویس آب آورنده توانای مزدا آفریده را خشنود می سازیم . »
کرده 2: «تشتر ستاره رایومند فرهمند را می‌ستائیم (که) نظفه آب در بر دارد (آن) توانای نیرومند، دور بیننده بلند پایه زبردست را ـ آن بزرگواری که از او نیکنامی آید و نژادش از اپم نپات ( می باشد ) برای فروغ و فرّش او رامی ستائیم .»

از توصیفی که در اوستا از ستاره تشتر شده است می‌توان یقین داشت که تشتر همان ستاره شعرای یمانی است، و برخی تشتر را نام اوستائی شعری دانسته‌اند. (82) تشتر در ایران باستان ستاره باران و دشمن خشکسالی و گرما محسوب می گردیده . تشتر در ماه تیر (ماه سرطان) که گرما به نهایت می‌رسید، طلوع کرده، نوید اعتدال هوا و آمدن باران را می داد . البته خیلی زود پس از طلوع تشتر باران نمی بارید، بلکه بین طلوع آن و ریزش باران فاصله‌ای وجود داشت.
تشتر در آغاز طلوع خود ، هنوز آن قوت لازم را ندارد . در یک ماه (سه مرتبه ده روزه) بتدریج کسب قوه کرده و بزرگتر و نیرومندتر می‌شود، و پس از آنکه در عرض یک ماه، هر ده روز به صورتی ظاهر شد، با دیو «اپوش» (دیو سوزاننده و خشکسالی) نبرد می‌کند و سه روز و سه شب می‌جنگند. نخست تشتر مغلوب می‌گردد و یک هاثر (83) از دریای فراخکرت دور می‌شود. تشتر خروش بر می‌آورد و به درگاه اهورامزدا می‌نالد. اهورامزدا تشتر را در نمازمی‌ستاید تشتر نیرو گرفته، به جنگ دیو اپوش می‌رود و بر او چیره می‌گردد و از دریای فراخکرت آب بر می‌گیرد و به مدت ده روزباران می‌بارد و زمین را سیراب می‌کند.

بیشتر مؤلفان و نویسندگان سده چهارم هجری به بعد، و همچنین مؤلفان فرهنگهای فارسی، آغاز برگزاری جشن تیرگان را، مربوط به واقعه‌ای در زمان ساسانیان می‌دانند و این، به سبب اهمیت جشن تیرگان در روزگار شاهنشاهی ساسانیان و توجه و علاقه مردم آن روزگار به عید تیرگان، و از سوی دیگر، عدم آگاهی آنان از پیشینه این جشن است.
تازیان، که پس از زوال دولت ساسانی به ایران زمین تاختند، با تمدن و فرهنگ گرانبار ساسانی مواجه گشتند و مهاجم به ظاهر پیروز، نه فقط موفق به قطع دلبستگی و پیوندهای این ملت کهنسال با اعیاد ملی و سنن باستانی نگردید، بلکه به سبب تمدن و فرهنگ درخشان و برتر ایران‌زمین، حتی مجبور به پذیرش و اجرای برخی از اعیاد ایرانیان گردید. ایرانی پاک نهاد آریائی نژاد، جشن تیرگان را فراموش نکرد و همانند سایر اعیاد و سنن ملی، آن را بزرگ و گرامی داشت و در حفظ و برگزاری آن پایمردی کرد .(84)
ابوریحان بیرونی از جمله نخستین نویسندگان ایرانی است که در مورد تیرگان مطالبی نوشته و علت برگزاری جشن تیرگان را جنگ افراسیاب تورانی و منوچهر ایرانی دانسته است. ولی نکته بسیار باارزش داستان ابوریحان بیرونی، جانبازی آرش در راه میهن و پرتاب تیر به‌وسیله اوست؛ چون با وجود این که آرش آگاهی کامل داشت که در صورت پرتاب تیر، بدنش پاره پاره خواهد شد، ولی مانند هر ایرانی پاک‌نژاد، جان بر کف نهاد و آماده جانبازی در راه وطن گردید . ابوریحان در این مورد چنین می‌نویسد: (85)


کلیسای اسپانوس مقدس واقع در کنار رود ارس در نزدیکی جلفا

« روز سیزدهم آن روز تیر است و عیدی است تیرگان نام دارد برای اتفاق دو نام . و برای این عید دو سبب است یکی آن است که افراسیاب چون به کشور ایران غلبه کرد و منوچهر را در طبرستان در محاصره گرفت، منوچهر از افراسیاب خواهش کرد که از کشور ایران به اندازه پرتاب یک تیر در خورد به او بدهد، و یکی از فرشتگان که نام اسفندارمذ بود حاضر شد و منوچهر را امر کرد که تیر و کمان برگیرد، به اندازه‌ای که به سازنده آن نشان داد، چنانکه در کتاب اوستا ذکر شده ( آرش) را که مردی با دیانت بود حاضر کردند و گفت تو باید این تیر و کمان را بگیری و پرتاب کنی، و آرش برپاخاست و برهنه شد و گفت ای پادشاه و ای مردم بدن مرا ببینید که از هر زخمی و جراحتی و علتی سالم است و من یقین دارم که چون با این کمان این تیر را بیندازم پاره پاره خواهم شد و خود را تلف خواهم نمود. ولی من خود را فدای شما کردم، سپس برهنه شد و به قوت و نیروئی که خداوند به او داده بود کمان را تا بناگوش خود کشید و خود پاره پاره شد، خداوند باد را امر کرد تا تیر او را از کوه رویان بردارد و باقصای خراسان که میان فرغانه و طبرستان است پرتاب کند و این تیر در موقع فرود آمدن به درخت گردوی بلندی گرفت که در جهان از بزرگی مانند نداشت و برخی گفته اند که از محل پرتاب تیر تا آنجا که افتاد هزار فرسخ بود. و منوچهر و افراسیاب به همین مقدار زمین صلح کردند و این قضیه در چنین روزی بود و مردم آن را عید گرفتند، منوچهر و ایرانیان را در این حصار کار سخت و دشوار شده بود، به قسمی که دیگر به آرد کردن گندم و پختن نان نمی‌رسیدند زیرا طول می‌کشید و گندم و میوه‌های کال را که هنوز نرسیده بود می‌پختند و بدین جهت پختن میوه و گندم در این روز رسم شده و برخی گفته‌اند روز پرتاب کردن تیر در این روز بوده که روز تیر می‌باشد که تیرگان کوچک است، و روز چهاردهم آن که شش روز است که تیرگان بزرگتر باشد و در این روز خبر آوردند که تیر به کجا افتاده و در این روز مردم آلات طبخ و تنورها را می‌شکستند زیرا در این روز بوده که از افراسیاب رهائی یافتند و هر یک به کار خود مشغول شدند.»

ابوریحان بیرونی در جائی دیگر در مورد جشن آب پاشان می‌نویسد: (86)
« . . . و در این روز مردم به یکدیگر آب می‌پاشند و سبب این کار همان اغتسال است و برخی گفته‌اند که علت این است که در کشور ایران دیرگاهی باران نبارید و ناگهان به ایران سخت ببارید و مردم به این باران تبرک جستند و از این آب به یکدیگر پاشیدند و این کار همین طور در ایران مرسوم بماند.»

گردیزی، مورخ سده پنجم هجری قمری، انگیزه برگزاری جشن تیرگان را همانند ابوریحان بیرونی قهرمانی و تیراندازی آرش می‌داند و چنین نوشته است: (87)
. . . تیرگان سیزدهم ماه تیرموافق ما هست و این آن روز بود که آرش تیر انداخت اندرآن وقت که میان منوچهر و افراسیاب صلح افتاد و منوچهر را گفت هر جا تیر برسد . . . پس آرش تیر بینداخت از کوه رویان آن تیر اندار کوهی افتاد میان فراغانه و طخارستان و آن تیر، روز دیگر بدین کوه رسید و اندر تیرگان غسل کنند و سفالینها و آتشدانها بشکنند و چنین گویند که مردمان اندرین روز از حصار افراسیاب برستند، و هر کسی بسر کار خویش شدند و هم اندرین ایام گندم با میوه بپزند و بخورند و گویند اندران وقت همه گندم پختند و خوردند که آرد نتوانستند کرد زیرا که همه اندر حصار بودند.

سرشستن از بهر آنست که چنین گویند چون کیخسرو از حرب افراسیاب بازگشت، بر سر چشمه فرود آمد تنها خوابش فرو برد پس بیژن بن گیو فرارسید او را خفته یافت آب بر وی زد تا از خواب بیدار شد و اندراین روز غسل کردن میان ایشان به رسم بماند.»
ذکریا ـ قزوینی، نویسنده سده هفتم هجری قمری، زمان آغاز جشن تیرگان یا آبریزگان را مربوط به روزگار ساسانیان و سلطنت فیروز شاهنشاه ساسانی و انگیزه آن را قحطی شدید و توسل و دعای فیروز به درگاه خداوند و اجابت آن از سوی پروردگار دانسته است: (88)
« روز سی ام حزیران است و آن را در اصفهان به آب‌ریزگان خوانند و سبب این آن بود که قحطی در زمان فیروز پدید شد و فیروز جد نوشیروان است و فیروز در آن سال خراج بگذاشت و اموال آتشخانه قرض کرد و بر رعیت قسمت کرده و نگذاشت که کسی از گرسنگی هلاک شود. آنگه نماز کرد و دست به دعا بازداشت و گفت الهی اگر این قحط را سبب سوء سیرت من است مرا ظاهر کن تا خویشتن را خلع کنم و اگر سبب آن غیر از جهت من است آن را بگردان و اهل دنیا را باران فرصت چون از آتشخانه بیرون آمد ابری آمد و باران ببارید که مثل آن در آن عهد کسی ندیده بود و مردم در آن، به همدیگر آب می‌ریختند و از غایت شادی و این از آن زمان باز عادت شد . . .»

تا پایان عصر صفویه، جشن تیرگان یا آبریزان، در سراسر ایران زمین برگزار می‌گردید. از شاهان صفوی، شاه عباس توجه بسیار به این جشن نشان می‌داد و به صورت یکی از جشنهای مورد علاقه شاه عباس در فصل تابستان درآمده بود. و علاقه پادشاه صفوی به برگزاری این جشن به حدی بود که گاهی خود نیز در مراسم آن شرکت می جست و بر روی مردم آب می‌پاشید. (89)

بیشتر مورخان، سیاحان و سفرای کشورهای اروپائی مقیم دربار شاه عباس، از علاقه او به این جشن مطالب بسیاری نوشته‌اند.
از قرن دوازدهم هجری قمری اندک اندک، این جشن شادی آفرین، به دست فراموشی سپرده شد و فقط زرتشتیان ایران در حفظ آن کوشیدند (90) و تا هم اکنون نیز، آن را در روز سیزدهم تیرماه برگزار می‌کنند.

جشن وارداوار ارمنیان
در گاه‌شماری ارمنستان باستان یک سال عبارت بود از دوازده ماه سی روزه که پنج روز (خمسه مسترقه) به آخر ماه دوازدهم می‌افزودند که بر رویهم سیصد و شصت و پنج روز می شد. روز اول خمسه مسترقه ارمنیان مصادف با ششم اگوست بود که جشن «وارداوار» گرفته می‌شد. (91) در این جشن ارمنیان بر روی یکدیگر آب می‌پاشیدند و کبوتر پرانی می‌کردند. اکثر محققانی که اعیاد پیش از مسیحیت ارمنیان را مورد بررسی و تحقیق قرار داده‌اند، جشن «وارداوار» یا آب پاشی را مربوط به الهه «آستقیگ»، یا آناهیت (آناهید) می‌دانند. «به موجب افسانه‌های ارمنی، آستقیگ الهه زیبائی، باروری ، حاصلخیزی و «حافظ آبها» بود. در جشن الهه مزبور، مسیر حرکت او را باگل می‌آراستند. گل سرخ قبلاً سفید رنگ بود، اما هنگامی که آستقیگ با پای برهنه ر روی گلها گام نهاد، خارهای گلها پای او را مجروح ساختند، و از خون الهه آستقیگ گلهای سفید به رنگ سرخ درآمدند.» (92)
قاپانسیان یکی از محققان، در مورد جشن «وارداوار» می‌گوید : (93)
در زمانهای قدیمی ارمنیان در این روز (ششم ماه آگوست) بر روی یکدیگر آب می‌پاشیدند و به هم گل هدیه می‌کردند.

م . اورامانیان مؤلف «فرهنگ مراسم» در مورد جشن «وارداوار» عقیده دارد: «جشن وارداوار» یکی از اعیاد باستانی ارمنیان است که تا به امروز باقی مانده است. پیش از مسیحیت، این عید را باشکوه و عظمت خاصی جشن می‌گرفتند. در این روز مردم خود را با گل می‌آراستند و بر روی یکدیگر آب می‌پاشیدند و کبوترپرانی می‌کردند.
از سالهای دور در ارمنستان و مناطق ارمنی‌نشین، برای طلب باران مراسم خاصی اجرا می‌گردید. یکی از این مراسم که به وسیله روستائیان ارمنی انجام می‌گرفت‌، تهیه عروسک «نورین» و خواندن اشعار مربوط به او و آب ریختن بر روی «نورین» بود؛ و و آن چنین بود که بچه های روستایی عروسکی می‌ساختند، سپس عروسک مزبور را با لباس های کهنه می‌پوشاندند. نام این عروسک نورین بود، بچه‌های روستا «نورین» را در پیشاپیش گروه خود حرکت می‌دادند و اشعاری که به این مناسبت برای «نورین» سروده شده بود، می‌خواندند. (94)

نورین نورین آمده
اجبار هورین آمده
پیرهن قرمز پوشیده
کمر قرمز بسته
آب دهید به سرش ریزیم
روغن دهید به گیسش (یا نافش) بیزیم
انشاالله که بارش بارد
زمینتان سبزه آرد
سهم بدهید به نورین
خوریم، نوشیم به شادی

روستائیان به بچه‌ها هدایائی، مانند تخم مرغ، روغن و برنج می‌‌دادند، و هر یک از روستائیان مقداری آب بر سر «نورین» می‌ریختند. در پایان بچه‌ها «نورین» را در جوی آب و یا نهر روان می‌انداختند.
در پاره‌ای از نقاط، اشعار دیگری می‌خواندند و عروسکی را که به همان نحو ساخته شده بود، و در آن منطقه نامی دیگر بر آن نهاده بودند، به گردش در می‌آوردند، دادن هدیه به کسانی که ضمن گرداندن عروسک برای طلب باران اشعاری می‌خواندند، و ریختن آب بر سر عروسک، در همه نقاط یکسان اجرا می‌گردید.
جشن وارداور که در تابستان و در هنگام کمبود آب و باران اجرا می‌شد، همانند جشن تیرگان، نوعی مراسم طلب باران بود. در زمانهای دیرین، جشن تیرگان و جشن وارداوار همزمان اجرا می‌گردید.

به اعتقاد برخی، گریگور مقدس (که با کوشش او مسیحیت دین رسمی ارمنستان گردید .) روز عید تجلی حضرت مسیح را، در روز جشن وارداوار تعیین کرد و از آن پس درروزعید تجلی حضرت مسیح ارمنیان به اجرای مراسم جشن وارداوار پرداختند؛ ولی تاریخ پذیرفتن جشن وارداواردر زمره جشنهای مسیحیت مشخص نیست. تقی‌زاده براین باور است که تغییر عید روز اول خمسه مسترقه ارمنیان به عید تجلی حضرت مسیح باید در روز ششم ماه اوگوست یولیانی در سال 428 مسیحی واقع شده باشد. (95)
بعضی از مصنفان عقیده دارند که کلیساهای مسیحی دیگر، جشن تجلی حضرت مسیح را از وارداوار ارمنیان اقتباس کرده‌اند.


منظره دیگری از بنای زیبا و ارزشمند کلیسای سن استپانوس

هولوک در مقاله transfiguration خود در «دایرة‌المعارف کاتولیک» در عین آنکه درباره اصل ارمنی بودن جشن تجلی حضرت مسیح شک دارد، ولی عقیده دارد که آغاز این جشن به احتمال به یکی از دو سده چهارم و پنجم میلادی مربوط می‌شود. (96) وآن را به جای یکی از جشنهای بت‌پرستانه که در نقطه‌ای از مرتفعات آسیای صغیر معمول بوده است قرار داده‌اند. و نیز می‌افزاید که این جشن در نقاط مختلف اروپا، در تاریخهای متفاوت با یکدیگر برگزار می‌گردد.

جشن سده و جشن درندز drendez
از دیگر جشنهای مشترک ایرانیان و ارمنیان جشن آتش افروزی است، که ایرانیان آن را جشن سده و ارمنیان جشن «درندز» می‌گویند. این جشن نیز از جشنهای خاص اقوام آریائی است، که بعدها، همانند سایر جشنهای اقوام آریائی، پیرایه‌هائی بر آن بستند و درپاره‌ای موارد در قالب جشنهای مذهبی در آوردند.

در مورد انگیزه افروختن آتش در جشن سده، که در آبان روز از ماه بهمن (دهم بهمن ماه) برگزار می‌گردید، هر یک از نویسندگان و شعرا روایتی دارند.
فردوسی نامور، پیدایش جشن سده را به هوشنگ، شاه پیشدادی، نسبت داده و می‌گوید: هوشنگ شاه در شکارگاه به ماری سیاه و بزرگ برخورد، سنگی گران به سوی مار پرتاب کرد، آن سنگ به سنگی دیگر برخورد کرد و جرقه برخاست، جرقه در خس و خاشاک اطراف سنگ، آتش پدید آورد. مار گریخت، هوشنگ، شاه پیشدادی، برای پیدایش آتش با اطرافیان خود به جشن و سرور پرداختند.

شب آمد برافروخت آتش چو کوه                       همان شاه در گرد او با گروه
یکی جشن کرد آن شب باده خورد                      سده نام آن جشن فرخنده کرد
ز هوشنگ ماند این سده یادگار                          بسی باد چون او دگر شهریار (97)

ولی وجه اشتقاق اصلی سده آن است که ایرانیان باستان سال را به تابستان هفت ماهه وزمستان پنج ماهه تقسیم می‌کردند و دهم بهمن ماه را که مصادف با صدمین روز زمستان بود، جشن می‌گرفتند و آتش می‌افروختند.(98)
جشن سده در دوران اسلامی تا قرن هفتم هجری قمری در ایران برگزار می‌گردید. از شهریاران ایران زمین آنکه بیش از دیگران به برگزاری جشن سده علاقه نشان می‌داد، مرداویج زیاری بو د. او در سال 323 هجری قمری (99) بزرگترین و باشکوه‌ترین جشن سده را برگزار کرد.

پس از یورش مغولان این جشن شادی آفرین، اندک‌اندک از خاطره‌ها محو گرید و فقط زرتشتیان در حفظ و برگزاری آن پایمردی کرده‌اند.
جشن درندز drendez ـ در ارمنستان باستان آتش به عنوان عنصری که دارای صفات زنانه است به حساب می‌آمده و همیاری نزدیکی با آب، به عنوان عنصری که صفات مردانه دارد، داشته است . (100)
در افسانه‌های کهن ارمنی، آمده است، که در قله کوه پاقات خانه آرامازد (اورمزد) و آستقیگ قرار داشت در قله پائین‌تر به سمت جنوب شرقی، خانه آتش بود، آتشی خاموش نشدنی، خدای آتش بی پایان، در پای کوه چشمه‌ای عظیم وجود داشت. آنها (خواهر) آتش و (برادر) چشمه را سوزاندند. در غارهای این صخره دو اژدها زندگی می‌کردند؛ شیطان صفت و سیاه رنگ که مردان جوان و دختران باکره، به پای آنها قربانی می‌شدند؛ شیطانها در حالیکه از این خونریزی شاد می‌شدند، قیافه‌های وحشتناک خود می‌گرفتند و نورو رعدوبرق خروشانی، از طریق محراب آتش و چشمه بوجود می‌آوردند. (101) به دلیل آنکه آتش را خواهر و چشمه را برادر می‌خواندند، هیچ کس خاکستر را دور نمی‌ریخت بلکه آنها رابا اشکهای برادر (چشمه) پاک می‌کردند.

به سبب از بین رفتن کلیه آثار اعیاد پیش از مسیحیت در ارمنستان، آگاهی در مورد جشن آتش افروزی مبهم است و اندک. پذیرفتن جشن «درندز» در زمره اعیاد کلیسای ارمنی، مبیّن علاقه شدید و ناگسستنی ارمنیان به این عید بوده است.
جشن درندز، روز سیزدهم فوریه که مصادف با 24 بهمن ماه است برگزار می‌گردد. انگیزه برگزاری جشن «درندز» در کلیسای ارمنی، آن است که، چون حضرت مسیح طفلی چهل روزه بود (ارمنیان تولد حضرت مسیح را روز ششم ژانویه می‌دانند (102)) حضرت مریم او را به بیت المقدس برد، تا در معبد بیت‌المقدس دعا و شکرگزاری کند. حضرت مریم، شب هنگام به بیت‌المقدس رسید، مردم شهر با چراغ و روشنائی به استقبال حضرت مریم و طفلش شتافتند.

در شهر اورشلیم پیر زاهد با تقوائی بنام سیمون می‌زیست، و همه وقت دعا می‌کرد، که پروردگار به او آنقدر عمر دهد، تا موفق به زیارت حضرت مسیح گردد. (103) چون خبر آمدن حضرت مریم و طفلش به سیمون پیر رسید، برای زیارت آنان به معبد شتافت به این مناسبت، کلیسای ارمنی روز سیزدهم فوریه را روز جشن درندز اعلام کرد. در این روز که دو هفته با جشن سده فاصله دارد، در حیاط کلیسا آتش افروخته می‌شود.
نکته حائز اهمیت، همانندی افروختن آتش در جشن سده و جشن درندز است. در جشن درندز در کلیسای ارمنی مقام روحانی پس از اجرای مراسم مذهبی خاص این روز، شمعی روشن از محراب کلیسا آورده و بوته‌هائی را که از پیش در حیاط کلیسا فراهم آورده شده، می‌افروزد. در روز جشن سده نیز مؤبد زرتشتی، پس از انجام مراسم در آذره با شمعی که از آذرگاه می‌آورد، بوته‌ها را شعله‌ور می‌سازد.

عادت ارمنیان در روز جشن درندز براین بود که پس از پایان مراسم آتش افروزی در کلیسا، هر یک شمعی یا فانوسی از آتش مزبور روشن کرده و با خود به منزل می‌بردند، و چراغهای منزل را با آتشی که از کلیسا آورده می‌شد روشن می‌ساختند و اهالی منزل تا آوردن آتش از کلیسا از روشن کردن چراغ خودداری می‌کردند.


پی‌نوشتها:
1 . سخن آغاز به قلم فریدون جنیدی ، فرهنگ واژه های همانند ارمنی ، اوستائی ، پهلوی ، فارسی . . . ؛ ترجمه و گزارش آ.آرین از انتشارات بنیاد نیشابور، صفحه 5 .
2 . تاریخ اوراتو و سنگنبشته های اورارتوئی در آذربایجان نوشته دکتر محمد جواد مشکور ، سال 1345 ، صفحه 24 .
3 . همان کتاب صفحه 24 .
4 . تاریخ ارمنستان نوشته هفت تن از استادان تاریخ ارمنستان ، ترجمه آ . گرمانیک ، جلد اول سال 1360 ، چاپ اول ، صفحه 38 .
5. سفر به آرارات ، نوشته مایکل . جی ، آرلن ، ترجمه پروانه ستاری ، چاپ اول ، سال 1368 ، صفحه 25 .
6. . تاریخ ارمنستان ، ترجمه آ . گرمانیک ، جلد اول ، سال 1360 ، چاپ اول ، صفحه 51 .
7 . همان کتاب ، صفحه 51 ( تاریخ ارمنستان ، ترجمه آ . گرمانیک ، جلد اول ، سال 1360 ، چاپ اول ) .
8. زن در دوره اشکانیان ، نوشته طلعت بصاری ، سخنرانیهای چهارمین احلاسیه همایش تاریخ و فرهنگ ایران ، سال 2537 ، صفحه 46.
9 . تاریخ ارمنستان ، ترجمه آ . گرمانیک ، جلد اول ، صفحه 96 .
10 . تاریخ سیاسی و اجتماعی ارامنه ، تألیف و ترجمه دکتر آلکساندر بادماگریان و گیوآقاسی ، چاپ اول ، سال 1352 ، صفحه 30 .
11 . ارمنیان ، نوشته سیر آرپی در نرسسیان ، ترجمه مسعود رجب نیا ، از انتشارات مجموعه فرهنگ آسیا ، سال 2352 ، صفحه 24 .
12 . تاریخ ارمنستان ، ترجمه آ . گرمانیک ، جلد اول ، صفحه 154 .
13 . همان کتاب ، صفحه 158 . ( تاریخ ارمنستان ، ترجمه آ . گرمانیک ، جلد اول ) .
14 . همان کتاب ، صفحه 160 . (تاریخ ارمنستان ، ترجمه آ . گرمانیک ، جلد اول ) .
15 . گاه شماریهای قدیمی ایران ، بیست مقاله تقی زاده ، بنگاه ترجمه و نشر کتاب . چاپ دوم ، 1349 ، صفحه 53 .
16 . احیای واژه های نامفهوم و گمشده زبان فارسی به کمک زبان ارمنی ، نوشته نالبندیان ، ترجمه آرا هوانسیان ، مجله بررسیهای تاریخی ، شماره 1 ، سال 6 ـ 1350 صفحه 195 .
17 . فرهنگ واژه های همانند اوستائی ، پهلوی ، فارسی . . . ، دفتر نخست ، بخش آ . ترجمه و گزارش . ا . آرین ، صفحه 22 .
18 . تاریخ سیاسی و احتماعی ارامنه ، ترجمه و تألیف دکتر آلکساندر بادماگریان و گیو آقاسی ، چاپ اول ، سال 1352 ، صفحه 22 .
19 . فرهنگ واژه های همانند ارمنی ، اوستائی ، پهلوی ، فارسی . . . ، دفتر نخست بخش آ .
20 . احیای واژه های نامفهوم و گمشده زبان فارسی به کمک زبان ارمنی ، نوشته نالبندیان ، مجله بررسیهای تاریخی ، شماره 1 ، سال 6 ، صفحه 195.
21 . همان مجله ، صفحه 201 . ( احیای واژه های نامفهوم و گمشده زبان فارسی به کمک زبان ارمنی ، نوشته نالبندیان ، مجله بررسیهای تاریخی ، شماره 1 ، سال 6 . )
22 . همان مجله ، سفحه 201 . ( احیای واژه های نامفهوم و گمشده زبان فارسی به کمک زبان ارمنی ، نوشته نالبندیان ، مجله بررسیهای تاریخی ، شماره 1 ، سال 6 . )
23 . فرهنگ فارسی به پهلوی ، تألیف دکتر فره وشی .
24 . همان کتاب . ( فرهنگ فارسی به پهلوی ، تألیف دکتر فره وشی . )
25. همان کتاب . ( فرهنگ فارسی به پهلوی ، تألیف دکتر فره وشی . )
26 . فرهنگ واژه های همانند ارمنی ، اوستائی پهلوی فارسی ، صفحه 100 .
27 . فرهنگ فارسی به پهلوی ، دکتر فره وشی .
28 . فرهنگ وازه های همانند ارمنی ، اوستائی ، پهلوی فارسی ، صفحه 34.
29 . فرهنگ پهلوی ، فارسی ، ارمنی ، روسی ، انگلیسی ، پروفسور آبراهامیان ، صفحه 145 .
30 . همان کتاب صفحه 68 .
31 . همان کتاب ، صفحه 45 .
32 . فرهنگ واژه های همانند ارمنی ، اوستائی ، پهلوی فارسی ، صفحه 222 .
33 . احیای واژه های نامفهوم و گمشده زبان فارسی به کمک زبان ارمنی ، مجله بررسیهای تاریخی ، شماره اول ، سال 6 ، صفحه 201 .
34 . فرهنگ واژه های همانند ارمنی ، اوستائی ، پهلوی فارسی ، ترجمه و گزارش . آرین ، صفحه 50 .
35 . فرهنگ فارسی به پهلوی ، تألیف دکتر فره وشی .
36 . فرهنگ پهلوی ، فارسی ، ارمنی ، روسی ، انگلیسی ، صفحه 143 .
37 . همان کتاب ، صفحه 139 .
38 . احیای واژه های نامفهوم و گمشده زبان فارسی به کمک زبان ارمنی ، مجله بررسیهای تاریخی ، شماره اول ، سال 6 ، صفحه 203 .
39 . فرهنگ فارسی به پهلوی ، دکتر فره وشی .
40 . فرهنگ پهلوی ، فارسی ؛ ارمنی ، روسی ، انگلیسی ، آبراهامیان ، صفحه 807
41 . همان ، صفحه 112 .
42 . احیای واژه های نامفهوم و گمشده زبان فارسی به کمک زبان ارمنی ، مجله بررسیهای تاریخی ، شماره اول ، سال 6 ، صفحه 201.
43 . فرهنگ فارسی به پهلوی ، دکتر فره وشی
44 . فرهنگ پهلوی ، فارسی ، ارمنی ، انگلیسی ، پروفسور آبراهمیان ، صفحه 241 .
45 . احیای واژه های نامفهوم و گمشده زبان فارسی به کمک زبان ارمنی ، مجله برسیهای تاریخی ، شماره اول ، سال 6 ، صفحه 204 .
46 . فرهنگ پهلوی ، فارسی ، ارمنی ، روسی ، انگلیسی ، پرفسور آبراهامیان ، صفحه 5 .
47 . همان کتاب ، صفحه 61 .
48 . فرهنگ فارسی به پهلوی ، دکتر فره وشی .
49 . همان کتاب . ( فرهنگ فارسی به پهلوی ، دکتر فره وشی . )
50 . احیای واژه های نامفهوم و گمشده زبان فارسی به کمک زبان ارمنی ، مجله بررسیهای تاریخی ، شماره اول سال 6 ، صفحه 197 .
51 . فرهنگن پهلوی ، فارسی ، ارمنی ، روسی ، انگلیسی ، پروفسور آبراهامیان ، صفحه 228 .
52 . همان کتاب ، صفحه 179 .
53 . فرهنگ فارسی به پهلوی ، دکتر فره وشی .
54. همان کتاب . (فرهنگ فارسی به پهلوی، دکتر فره وشی .)
55 . همان کتاب . ( فرهنگ فارسی به پهلوی ، دکتر فره وشی . )
56. اکثر این نامها و معنی آنها را از کتابهای زیر فراهم کرده ام . نامهای قدیمی و جدید ارمنی نوشته م . و . آ . چاپ جلفای اصفهان ، 1975 ـ گنجینه نامهای ایرانین ، گردآورده مهربان گشتاسپ پور پارسی ـ فرهنگ ارمنی به ارمنی ، مالخاصیان ، مؤسسه نایری ـ چاپ اول ، سال 1361 ـ فرهنگ فارسی ـ ارمنی ، تألیف هایدوگ منصوریان ، چاپ اول 1364 .
57 . فرهنگ شاهنامه ، نوشته دکتر رضازاده شفق ، از انتشارات انجمن آثار ملی ، صفحه 32 .
58. فرهنگ شاهنامه ، نوشته دکتر رضازاده شفق ، صفحه 40 .
59 . مجله بررسیهای تاریخی ، شماره اول ، سال ششم ، 1350 ، صفحه 205 .
60 . فرهنگ شاهنامه ، نوشته دکرت رضازاده شفق ، ار انتشارات انجمن آثار ملی ، صفحه 218 .
61. همان کتاب ، صفحه 226
62 . شاهزاده‌ای اشکانی که با کوشش او تبرداد پادشاه ارمنستان مسیحی گردید . و سپس مسیحیت دین رسمی ارمنستان اعلام شد .
63 . قره کلیسا ، آندرانیک هویان ف مجله بررسیهای تاریخی ، شماره 5 ، سال دوم ، 1346 صفحه 198 .
64 . وداها برای هندوها مقدس ترین کتاب است ( سرزمین هند ، نگارش علی اصغر حکمت از انتشاران دانشگاه تهران ، سال 1337 ، صفحه 158 . )
65 . تاریخ تغییرات اجتماعی قوم پارس و مختصری از اقوام همجوار آن در دوره های ابتدائی حاکمیت هخامنشی تا سال 450 پیش از میلاد ، نعمت شوقی ، صفحه 93 . سخنرانیهای چهارمین اجلاسیه همایش تاریخ و فرهنگ ایران 1355.
66. دین مهر در عهد اشکانیان ، حمید نیرنوری ، صفحه 146 ، سخنرانیهای چهارم اجلاسیه همایش تاریخ و فرهنگ ایران .
67 . همان کتاب ، صفحه 146 .
68 . زن در دوره اشکانیان ، طلعت بصاری ، صفحه 39 ، سخنرانیهای چهارمین اجلاسیه همایش تاریخ و فرهنگ ایران .
69 . تاریخ ارمنستان ، ترجمه ، آ . گرمانیک ، جلد اول ، صفحه 96 .
70 . همان کتاب ص 95 .
71 . دین مهر در عهد اشکانیان ، حمید نیریوری ، صفحه 168 ، سخنرانیهای چهارمین اجلاسیه همایش تاریخ و هلهنگ ایران .
72 . اعیاد کلیسای ارمنی ، تألیف اسقف اعظم آرداگ مانوکیان ، ترجمه هرایر خالاتیان ، چاپ دوم 1360 ، صفحه 21 .
73 . همان کتاب ، صفحه 20 .
74 . دین مهر در عهد اشکانیان ، حمید نیرنوری ، صفحه 167 .
75 . جهان بینی قوم ماد ، ناصرالدین شاه حسینی ، صفحه 91 ، سخنرانیهای نخستین اجلاسیه کنگره تاریخ و فرهنگ ایران ، تهران 1349 .
76 . تاریخ ارمنیان ، آگاتانگقوس ، چاپ ایروان ، سال 1959 ، صفحه 124 .
77 . جشن تیرگان یا آبریزان و ردپای آن در دیگر نقاط جهان ، نوشته آندرانیک هویان، مجله هنر و مردم، شماره صدودهم ، آذرماه 1350 ، صفحه
78 . بیست مقاله تقی زاده ، جشنهای ایرانی که مسیحیان آنها را پذیرفته و یهودیان طرد کرده اند . چاپ دوم ، سال 1326 ، صفحه 324
79 . همان کتاب ، صفحه 324 و 325 .
80 . ادبیات مزدیستا ، تفسیر و تأ لیف استاد پورداوود ، انتشارات انجمن زرتشتیان ایران ، چاپ بمبئی ، جلد اول ، صفحه 525 .
81 . همان کتاب ، صفحه 341 .
82. بیست مقاله تقی زاده ، گاه شماریهای قدیم اران ، چاپ دوم ، سال 1346 ، صفحه 71 .
83. یک فزسنگ که عبارت از هزار گام است، ادبیات مزدیسنا، تفسیر و تألیف استاد پورداوود ، صفحه 351.
84. جشن تیرگان یا آبریزان و ردپای آن در دیگر نقاط جهان ، مجله هنر و مردم ، شماره صدودهم، آذر 1350، صفحه 31.
85 . ترجمه آثارالباقیه ابوریحان بیرونی ، به قلم اکبر داناسرشت ، صفحه 287 ، انتشارات ابن سینا ، 1352 .
86 . آثار الباقیه صفحه 246.
87. زین الاخبار گردیزی ( تآلیف حدود 440 هجری قمری ) ، عبدالحی بن ضحاک ابن محمود گردیزی به تصحیح عبدالحی حبیبی ، صفحه 518.
88 . عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات ، تصنیف دکریا بن محمد بن محمود المکنونی القزوینی به تصحیح و مقابله نصرالله صبوحی ، چاپ دوم ، سال 1361 ، صفحه 80 و 81.
89 . تاریخ عالم آرای عباسی ، جلد دوم ، صفحه 838 ، انتشارات امیرکبیر ، 1344 .
90 . مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان ، نگارش مؤبد اردشیر گشسب ، صفحه 230 .
91 . بیست مقاله تقی زاده ، تعلیقات بر گاه شماری در ایران قدیم، صفحه 530 .
92. اعیاد کلیسای ارمنی، صفحه 113 .
93 . پرستش آرای زیبا؛ تألیف، ک . قاپانسیان، چاپ ایروان، سال 1944، صفحه 83 .
94 . آب در مراسم مذهبی ، تألیف اسقف اعظم آرداک مانوکیان، ترجمه جانی زرگریان، صفحه 51 .
95 . تعلیقات بر گاه‌شماری در ایران قدیم، بیست مقاله تقی زاده، صفحه 530 .
96 . همان کتاب ، صفحه 336.
97 . دانش و خرد فردوسی، فراهم آورده دکتر محمودشفیعی، صفحات 138 و 139، انتشارات انجمن آثار ملّی، سال 1350.
98. لغت نامه دهخدا ، صفحه 374 .
99. کامل التواریخ ، تألیف عزالدین علی بن الائیر ، ترجمه عباس خلیلی ، به تصحیح دکتر مهیار خلیلی جلد چهاردهم ـ صفحه 20 و 21 ،سال 1350 .
100. صفحه 796، چاپ نیویورک سال 1980 Ency . of Religion and Ethics Vol . 1 .
101. صفحه 796 Ency. of Religion and Ethics Vol. 1.
102 . اعیاد کلیسای ارمنی ، تألیف اسقف اعظم آرداگ مانوکیان ، ترجمه هرایر خالاتیان ، چاپ دوم صفحه 34 .
103 . همان کتاب ، صفحه 45.

 


 

رایانوشت: کی فریدون کیانی

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه