شنبه, 21ام مهر

شما اینجا هستید: رویه نخست ایران پژوهی جستار فراروایت در خدمت هویت کاذب

جستار

فراروایت در خدمت هویت کاذب

سالار سیف‌الدینی

جنگ های روس با ایران و اشغال بخش های مهمی از قفقاز که از نظر ادبی،فرهنگی،تمدنی و سیاسی برای کشورمان اهمیت زیادی داشت حادثه مهمی در تاریخ معاصر کشور است. این جنگ ها تا حدود زیادی سرنوشت ایران و منطقه را تعیین کرد و از سوی دیگر سبب بیداری ملی در ایران نسبت به عقب ماندگی های نظامی،سیاسی و اداری شد.

فرهنگ ایران در سراسر قفقاز از گرجستان و اوستیا گرفته تا ارمنستان و آران حضور و نفوذ داشت و نشانه‌های این پیوند فرهنگی و تاریخی هنوز نیز به چشم می خورد. آران و شروان از فرهنگ شهرهای مهم ایران زمین به شمار می‌رود و یکی از کانون‌های مهم رشد و پرورش ادبیات فارسی بوده است.

مردم شیعه مذهب آران به ویژه در نخجوان و نقاط نزدیک به شمال رود ارس بعد از جدایی و انفصال بارها خواستار پیوستن دگرباره به ایران و زیستن در زیر چتر حاکمیت ایران شدند. بعد از انضمام سیاسی قفقاز به روسیه تزاری نفوذ معنوی و فرهنگی ایران در قفقاز باعث می شد هرگونه رابطه محکم و پر دوام میان این مناطق و امپراتوری روسیه تحت شعاع قرار گیرد. از همین رو طبیعی بود که به تدریج روند زدایش آثار فرهنگی و زبانی که نشانی از ایران داشت به وسیله تزارها آغاز شود. گسترش زبان روسی در منطقه، آمایش جمعیتی از طریق مهاجرت دادن مردم روس و تاتار به باکو و ترکی سازی پس از فارسی زدایی در همین راستا شکل گرفت. در اوایل عهد مشروطه دو نیروی عمده در بادکوبه علیه ایرانیت در تکاپو بودند: روس و عثمانی. ایران در این بازی غایب بود و تنها برخی از روزنامه نگاران و روشنفکران مهاجر آذربایجانی مانند شیخ محمد خیابانی بودند که در برابر این اقدامات کوشش هایی به خرج دادند.

روس ها در سالهای بعدی در قالب سوسیالیسم به زدودن مولفه‌های ایرانیت در میان مردم آران پرداختند و با همین هدف نوعی هویت کاذب برای مردم منطقه ایجاد شد. از آن پس سنت برساختن تاریخ توسط نهادهای رسمی از دوران شوروی به عنوان میراثی مهم برای زمامداران بعدی دولتی که حزب مساوات در دوره ای کوتاه آن را جمهوری آذربایجان نامیده بود باقی ماند.

 سنت تاریخ نویسی که در سالهای پس از فروپاشی شوروی صورت گرفت بر جعل تاریخ و قلب «روایت» مبتنی بود به نحوی که زمینه برای قرائت پان ترکیستی از تاریخ مهیاء شود.فرایافت روایت اشاره به چارچوب داستانی دارد که فضای یک رویداد تاریخی را «بازنمایی» می کند. بازنمایی‌ها لزوما نه بازتاب معنای پدیده‌ها در فضای واقعیت بلکه تولید و ساخت معنا بر اساس چارچوب های تصوری و گفتمانی است.

 این که بازنمایی روایت جنگ های ایران و روس امروزه توسط چه کسانی در جمهوری شمال ارس صورت می گیرد و بستر اساسی این روایت گری چیست اهمیت زیادی دارد زیرا تتمه های این جریان ممکن است دیر یا زود به سایر متون تاریخی در جهان از جمله ایران سرایت کند. پیامد بلند مدت انفصال قفقاز از ایران ایجاد یک هویت برساخته در آران بر اساس مدل ملت سازی عمودی (از بالا) بود که بر خلق یک هویت جدید تاکید داشت که در «تقابل» با کشور مادر یعنی ایران قرار می‌گرفت. کوشش برای شکافتن این تلاش‌ها در جامعه امروز و طرز فکر حاکم بر جمهوری شمال ارس در کنار بُعد تاریخی و اجتماعی حایز اهمیت است. پروژه دولتی ملت سازی در این جمهوری تلاشی بود در جهت اشاعه احساسات ملی در میان گروه هایی که سابقا دارای هویت و وفاداری های مختلف بودند. هر چند این برنامه دولتی با موفقیت های کوچک و کم اهمیتی توام شد اما هم چنان که «واکر کانر»(1) تاکید دارد چنین الگوهایی در افریقا و آسیا نمونه هایی از ملت سازی از لحاظ دیوان سالاری، ایجاد ارتش و قانون گذاری بودند تا پدید آمدن حس ملی.

 دستکاری دولت در تاریخ دستکم از زمان استالین تا به امروز در شمال رود ارس سبب تغییر در روایت های تمایز و تعلق (2) مردم ناحیه گردید و بار دیگر نشان داد که روایت مسلط از تاریخ که از سوی دستگاه های حکومتی تقویت می شود چگونه می تواند در ساخت الگوهای هویتی ِ مبتنی بر وجوه گزینشی از تاریخ باشد موثر باشد.


1-      WAKLKER CONNOR
2-      Narratives of belonging and differentiation

این نوشتار پیشتر در  ویژه نامه تاریخ معاصر روزنامه جام جم - ایام در شماره هفتاد سوم خود در پنجم آبان ماه 1390 بمناسبت سالگرد جنگ‌های ایران و روس به چاپ رسیده است.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه