دوشنبه, 23ام مهر

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها خبر واکاوی مشکلات کودکان کار و خیابان

خبر

واکاوی مشکلات کودکان کار و خیابان

برگرفته از روزنامه اطلاعات، شماره های 25928 (چهارشنبه یکم امرداد 1393) و 25929 (پنجشنبه 2 امرداد 1393)


بیتا مهدوی


وقتی زندگی در خیابان امن‌تر از خانه می‌شود...

بررسی‌های انجام شده نشان می‌دهد که در حال حاضر حدود 11 میلیون کودک در سراسر کشور زندگی می‌کنند که متعلق به 4 میلیون خانواده ایرانی‌اند و این در حالی است که دست‌کم 23 هزار کودک در شهرها و 323 هزار کودک در روستاهای ایران در شغل‌های مختلف مشغول‌ به کارند.

بر اساس طرح حمایت از کودکان و نوجوانان،‌ تمامی افرادی که به سن 18 سال تمام نرسیده‌اند باید از حمایت‌های قانونی بهره‌مند شوند و ایران به عنوان کشوری که کنوانسیون حقوق کودک را امضا کرده، مانند سایر کشورها ملزم به رعایت مفاد این کنوانسیون است.

حال آن‌که متأسفانه در اغلب کشورهای جهان سوم، علیرغم گذشت چندین سال از تصویب کنوانسیون حقوق کودک و نظارت و مساعدت صــندوق کودکان سازمان ملل و الزام دولــت‌ها به ارائه گزارش سالانه از وضعیت آنان به مـراجع ذی ربط، هنوز حقوق کودکان به عنوان ممتازترین قشر جامعه،‌به رسمیت شناخته نشده و یا تثبیت نشده است.

بسیاری از روان‌شناسان معتقدند که توجه به مشکلات و مسائل مادی و معنوی کودکان،‌ به معنانی تربیت منابع سالم انسانی است و هرگاه این رویکرد در جامعه‌ای مورد غفلت قرار گیرد، عواقب سوء آن آسیب‌های اجتماعی را پدید می‌آورد که به گسستگی و انحطاط اخلاقی جامعه می‌انجامد.

 

تأمین سلامت کودکان کار

دکتر حسن قاضی‌زاده هاشمی ـ وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در مصاحبه با خبرگزاری‌ فارس با بیان این مطلب که اکثر کودکان کار به سوء تغذیه مبتلایند و بسیاری از آن‌ها معتاد به موادمخدر به دنیا می‌آیند، اظــهار داشته است: بعضی از این کودکان از ابتدای صبح تا نیمه‌های شب مجبورند در خیابان به دنـبال کار بگردند و همه این کــودکان نیازمند کمک‌های فوری‌اند.

وی می‌گوید: رشد تعداد کودکان کار ناشی از سیاست‌های غلط دولت‌ها و مجلس‌های قبلی است و دولت وظیفه دارد به این کودکان کمک کند، اما همه انتظار دارند همه کارها را دولت انجام دهد، البته دولت فعلی واقعاً گرفتار مشکلات زیادی است وخیلی هنر کند، نگذارد تعداد این کودکان بیشتر شود.

قاضی‌زاده هاشمی همچنین از تقبل پرداخت 95 درصد هزینه‌های بستری کودکان کار و خیابانی و خانواده‌هایشان در بیمارستان‌های دولتی خبر می‌دهد و می‌افزاید:‌ امیدواریم به عنوان مسئول سلامت کشور بتوانیم بخشی از دینمان را برای کمک به این قشر ادا کنیم و در مورد 5 درصد بقیه هزینه‌های بستری نیز در صورت تشخیص جمعیت امدادی، کل آن از طرف دولت پرداخت می‌‌شود.

وی یادآوری می‌کند: برای ارائه خدمات درمانی به این کودکان، می‌توانیم در استان‌های مختلف و در دانشگاه‌های علوم پزشکی سراسر کشور ونیز تهران بیمارستان‌های معین را تعریف کنیم که مخصوص بستری کودکان کار و خیابانی و خانواده‌هایشان باشد تا موظف به پذیرش این کودکان و خانواده‌های آنان باشند.

وزیر بهداشت درمان و آموزش پزشکی با بیان این مطلب که متأسفانه آمار تعداد کل کودکان کار را در اختیار نداریم می گوید : بر اساس برآوردی که در یک تحقیق داشته ایم، میزان شیوع ابتلا به ویروس ایدز در بین کودکان کار معتاد 45 برابر کل جامعه است که آمار بسیار بالا و نگران کننده ای است از این رو وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی آماده است تا برای شناسایی و حمایت از این کودکان، درمان آنها و تأمین امکانات و ارائه خدمات بهداشتی و درمانی به آنها کمک کند.

وی می افزاید : کودکان کار متأسفانه با آسیبهای زیادی مواجه هستند، شیوع سوء تغذیه در بین آنها بالاست،شیوع ایدز و بیماریهای عفونی نیز در بین آنان نگران کننده است.

ما باید اول از همه این کودکان را شناسایی کنیم و بعد بتوانیم خدمات مناسبی به آنها ارائه کنیم.

هاشمی با اشاره به این مطلب که بسیاری از این کودکان خانواده مناسبی ندارند و در بسیاری از اوقات امکان دسترسی مناسب به آنان نیست یاد آوری می کند : دانشجویان و افراد خیر می توانند با همکاری وزارت بهداشت و سازمانهای دیگر در این کار خیر سهم باشند و برای حل این معضل اجتماعی امکانات کشور را تجمیع کنند.

وزیر بهداشت درمان و آموزش پزشکی می گوید: بسیاری از این کودکان در خانواده های ساکن حاشیه شهرها در جایی که هیچ نوع امکانات بهداشتی و رفاهی نیست زندگی می کنند. رسیدگی و ساماندهی این مسئله به تنهایی از عهده دولت خارج است و باید همه گروهها و افراد خیر وارد این عرصه شوند و هم افزایی داشته باشند.

وی با بیان این مطلب کهاین یک کار انساندوستانه و اخلاقی است و نجات حتی یک کودک نیازمند کار بزرگی است که باید همه احساس وظیفه کنند می افزاید : با توجه به شیوع بالای اعتیاد در بین کودکان کار از مسئولان وزارت کشور و ستاد مبارزه با مواد مخدر هم برای ساماندهی این مسئله انتظار همکاری داریم.

 

کودکان کار و مشکلاتشان

دکتر علی فرجام ـ روان‌شناس اجتماعی در مورد کودکان کار به گزارشگر روزنامه اطلاعات می‌گوید:‌ به کسانی کودکان کار می‌گویند که کار، مانع تحصیل و روند رشد طبیعی‌شان شود و نیز کار،‌ با بهره‌کشی همراه باشد و آسیب‌های جسمی،‌ روحی، اجتماعی و شخصیتی برای آنان ایجاد کند. بر اساس پیمان‌نامه جهانی کودک، پایان سن کودکی 18 سال است.

کودکان کم‌سن و سال و نوجوانانی که وضع معیشتی نامطلوبی دارند و تحصیل نمی‌کنند، شکارهای خوبی برای کارفرمایانی هستند که در جستجوی نیروی کار ارزان قیمت‌اند.

وی می‌افزاید: اغلب کودکان کار به دلیلی ممنوع بودن کارشان، در کارگاه‌های مخفی و زیرزمینی با دستمزد بسیار ناچیز کار می‌کنند که این مسأله باعث می‌شود همیشه متقاضی کار کودک وجود داشته باشد.

دستمزد بسیار پایین، مطالبه نکردن بیمه، بازنشستگی و هزینه‌های بهداشتی و اطلاع‌ نداشتن کودکان از سایرحقوق خود، باعث سوءاستفاده از این کودکان می‌شود.

این روان‌شناس اجتماعی یادآوری می‌کند: مشاغلی که کودکان در تهران به آن اشتغال دارند، به 3 دسته تقسیم می‌شوند. گروهی که در خیابان‌ها فال، آدامس، گل و بیسکویت می‌فروشند.

گروه دوم در کارگاه‌هایی مانند خیاطی، کولرسازی و کفش‌دوزی فعالیت دارند و گروه سوم هم در خانه به کارهایی نظیر شکستن قند و پاک‌کردن سبزی و کارهای بسته‌بندی مشغولند.

وی با بیان این مطلب که برخی از کودکان خیابان به بزهکاری‌هایی مانند دزدی و گدایی اشتغال دارند، می‌گوید: متأسفانه این کودکان وارد چرخه معیوبی می‌شوند، یعنی مادری که گدایی می‌کند، فرزندش را هم وادار به گدایی می‌کند، یا وقتی پدر یا برادر دزدی می‌کنند، آن کودک هم یاد می‌گیرد که دزدی کند که در نتیجه در آینده به هنجار شکنان جامعه تبدیل می‌شوند.

 

مرزبندی کودکان خیابان و کار

دکتر فرجام، در مورد مرزبندی کودکان خیابانی و کودکان کار می‌افزاید: معمولاً تصوری که مردم از کودکان خیابانی در ذهن دارند، این است که آنان افراد صغیری هستند که در خیابان‌ها بدون نظارت و پشتیبانی بزرگسالان زندگی می‌کنند و چون مسکن و مراقب ندارند و خارج از ساختارهایی که بزرگسالان سازمان می‌دهند، عمل می‌کنند، از یک طرف به عنوان افراد محروم و به حاشیه رانده شده و از طرف دیگر به عنوان مطرود یا کودکان شرور تلقی می‌شوند.

این روان‌شناس بابیان این مطلب که ما به‌طور کلی با کار کردن کودکان مخالف هستیم، یادآوری می‌کند: کودکان به دلیل جثه ضعیفی که دارند، نمی‌توانند از حقوق خودشان دفاع کنند، و این درحالی است که کارفرمایان هم دستمزد واقعی به کودکان نمی‌دهند و بیش از حد توانشان از آنان کار می‌کشند. کودکانی که دستفروشی می‌کنند، معمولا وسایلی را می‌خرند و بعد با سود می‌فروشند. البته همیشه هم سودی عایدشان نمی‌شود، زیرا بساط‌شان از طرف شهرداری یا کلانتری‌ جمع‌آوری می‌شود.

وی می‌گوید: این کودکان پول به دست‌ آمده از دستفروشی را خرج خانه کنند و این درآمد حتی صرف تحصیل و سلامتشان هم نمی‌شود، زیرا باید کرایه خانه و هزینه‌های خورد و خوراک خانواده‌هایشان را هم تأمین کنند.دکتر حسینی اضافه می‌کند: برای بیشتر مشاغل قوانینی وجود دارد که براساس آن، افراد دستمزد می‌گیرند. اما متاسفانه هیچ قانونی برای دستمزد کودکان کار وجود ندارد. این کودکان از 8 صبح تا 9 شب به ازای دستمزدهای ناچیز در اختیار کارفرمایان هستند که این یک نوع استثمار است، هرچند که کودک کار با این همه ساعت کاری شاید 30 تا 50 هزارتومان دریافت دارد و آن هم کار در شرایط سخت در محیط غیربهداشتی که سلامت جسمی و روانی کودک را تهدید می‌کند.

فقر اقتصادی و فرهنگی خانواده‌ها

وی یادآوری می‌کند: تعداد کودکان کار نسبت به گذشته افزایش پیدا کرده و فقر اقتصادی مهم‌ترین عامل این افزایش بوده است.

البته فقر آموزشی، فرهنگی و مهاجرت‌ها هم در این مسأله دخیل هستند. فقر فرهنگی حاکم برخانواده‌های این کودکان بسیار مهم است، این خانواده‌ها معتقدند تحصیل برای کودکان مهم نیست و آنان باید کار کنند.

از این رو به خشونت متوسل می‌شوند و کودکان را از کلاس درس بیرون می‌آورند و سرکار می‌فرستند تا به امرار معاش خانواده‌ کمک کنند.خیلی وقت‌ها پدر اعتیاد دارد و کودک را وادار می‌سازد برای تأمین مخارج اعتیادش کارکند و به مرور او را هم معتاد می‌کند تا برای تأمین موادش با مشکل روبرو نشود، همچنین بسیار دیده شده است پدری که نمی‌تواند سرکار برود، کودک را وادار می‌کند سرکار برود و هزینه‌های زندگی را تأمین کند، یا تعداد افراد خانواده آنقدر زیاد است که یک نفر نمی‌تواند از پس تمامی هزینه‌ها بربیاید، پس کودکان هم باید کار کنند و همه اینها دلایل کار کردن کودکان است.

این روانشناس می‌گوید: مسأله مهم دیگر مهاجرت‌هاست بخصوص خانواده‌های افغانی که وارد ایران شده‌اند، معمولا والدین پیر دارند و تعداد بچه‌هایشان هم زیاد است و وظیفه آنهاست که کار کنند تا هزینه زندگی تأمین شود.

با توجه به این‌که یارانه‌ها هم به افغان‌ها تعلق نمی‌گیرد، آنان بیشتر در فشار قرار می‌گیرند و ایرانیان هم به دلیل شرایط اقتصادی نمی‌توانند به آنها کمک کنند.

وی در مورد شرایط روحی و روانی کودکان کار می‌افزاید: سرخوردگی‌هایی که برای کودکان به‌وجود می‌آید، خیلی زیاد است. ما معتقدیم آموزش و تفریح، حق کودکان است، درحالی که کودکان کار از این حقوق محروم هستند و این مسأله باعث می‌شود که اعتماد به نفس نداشته باشند و نتوانند از حق خودشان دفاع کنند. از این‌رو از اجتماع دور و دچار تضاد و تعارض می‌شوند.

خیلی از کودکانی که در مناطق پایین‌شهر زندگی می‌کنند، وقتی برای دستفروشی به بالای‌شهر می‌روند، خانه‌های آنچنانی، مغازه‌های لوکس و رستوران‌های شیک را می‌بینند و به خصوص خانواده‌هایی که به همراه فرزندانشان به شمال‌شهر می‌روند، دچار تضاد می‌شوند که چرا زندگی‌شان این‌گونه است و در نتیجه دچار سرخوردگی می‌شوند و همین مسایل باعث می‌شود که کودک‌ آسیب‌های جدی ببیند و دچار افسردگی شود.

کودک افسرده از خانه فرار می‌کند تا از بار مشکلات رهایی یابد، اما متاسفانه در دام باندهای تبهکار گرفتار می‌شود.


نگذاریم زندگی‌هایشان تباه شود

کودکان کار و خیابان همواره واقعیتی است که در جامعه ما وجود داشته است و نمی‌توان با سرپوش گذاشتن، واقعیت وجودی آنان را کتمان کرد. زیرا که نادیده گرفتن کودکان یاد شده جامعه را با آسیب‌های اجتماعی فراوانی روبرو می‌کند.براساس قانون، وظیفه حمایت از کودکان کار و خیابان برعهده چند سازمان و نهاد قرار داده شده است، که از جمله به سازمان بهزیستی، شهرداری، نیروی انتظامی و قوه‌قضائیه می‌توان اشاره کرد، که البته هیچ یک از آنها نمی‌توانند به تنهایی مسئولیتی در این باره بپذیرند.

 

ساماندهی کودکان کار و خیابانی

ولی الله نصر ـ مدیر کل دفتر آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی در مصاحبه با خبر گزاری مهر از ساماندهی 5 هزار کودک خیابانی و کار در سال گذشته خبر داده وافزوده است: 65 درصد کودکان خیابانی اتباع بیگانه هستند وبراساس بررسی‌های انجام شده 10 تا 15 درصد کودکان خیابانی به‌وسیله باندها و گروه‌های سازمان دهی شده کار می‌کنند‎.

‎نصر با اشاره به اینکه 85 درصد کودکان کار و خیابان در خانواده با جمعیت 5 نفر به بالا زندگی می‌کنند، می‌گوید: 60 درصد کودکان با خانواده و اقوام خود و 9 درصد نیز با دوستان‌شان زندگی می‌کنند و 12 درصد کودکان نیز بی‌خانمان محسوب می‌شوند و خانه برای آنان مفهومی نداشته است‎.

‎وی در مورد کودکان خیابانی معتاد می‌افزاید: چنانچه موردی در میان کودکان خیابانی از اعتیاد مشاهده شود، به مراکز ترک اعتیاد سازمان و یا وزارت بهداشت و درمان فرستاده می‌شود و با توجه به اینکه وزارتخانه مزبور یک عضو از ستاد ساماندهی کودکان خیابانی است، انتظار ما این است که کمی بیشتر در رابطه با درمان اعتیاد کودکان به سازمان بهزیستی کمک کند‏.

 

کودکان خیابانی و ناهنجاری اجتماعی

دکترمجید ابهری ـ رفتار شناس اجتماعی با اشاره به اینکه در تمامی جوامع دنیا کودکان خیابانی به عنوان یک ناهنجاری اجتماعی واقعیتی انکارناپذیرند می‌گوید: کودکان خیابانی در سراسر دنیا وجود دارند و برای نامیدن آنان متاسفانه از الفاظی مانند موش‌های فاضلاب و حیوانات ولگرد استفاده می‌شود.

وی با بیان این مطلب که کودکان کار از جنبه والدین آنان به گروه‌هایی تقسیم می‌شوند، می‌افزاید: کودکان بدون والدین، کودکان دارای والدین معتاد یا زندانی و کودکان تک والد، که از نظر حضور در خیابان و کار نیز این کودکان به 2 گروه تقسیم می‌شوند. کودکان خیابان که ارتباط خود را با خانواده‌‌هایشان قطع کرده‌اند و در خیابان کار و زندگی می‌کنند و کودکانی که صبح تا شب در خیابان‌ها هستند و شب‌ها به خانه برمی‌گردند.‏

از نظر کار نیز این کودکان به 3 گروه تقسیم می‌شوند؛ کودکان دارای مشاغل واقعی که در کارگاه‌های زیرزمینی و غیربهداشتی بدون هیچ‌گونه پوشش بیمه به جان‌کندن مشغول هستند، دستمزد آنها نصف کارگران بزرگسال است و به محض کوچکترین اعتراض، از کار اخراج می‌شوند. این کودکان اغلب مورد آزار کارگران بزرگ‌‌تر هم قرار می‌گیرند و می‌توان نمونه‌های آنان را در برخی از کارگاه‌های ریخته‌گری، صابون‌پزی، شیشه‌سازی و قالی‌بافی مشاهده کرد. ‏

گروه دوم کودکان دارای مشاغل کاذب که گاهی برای پوشش تکدی‌گری اقدام به دستفروشی می‌کنند، مثل گلفروشی و فال و چسب فروشی. البته در میان این کودکان دست‌فروشان واقعی وجود دارند که مردان کوچک هستند و نان‌آوری خانه‌های خود را به عهده دارند.‏به گفته این رفتار شناس اجتماعی کودکان کار نوجوانی و جوانی را پشت سر نمی‌گذارند، از کودکی به پیری می‌رسند و اغلب به بیماری‌های مختلف پوستی، گوارشی واستخوانی مبتلا می‌شوند و از این رو عمر طبیعی شان یک‌سوم کودکان هم‌سن خود است. ‏

گروه سوم هم کودکان بزهکار هستند که به دله دزدی، جیب‌بری، خرده فروشی مواد مخدر و دزدی لوازم اتومبیل مشغول هستند.‏

وی با اشاره به اینکه متولی اصلی نگهداری از این کودکان سازمان بهزیستی است و باید به آنان توجه شود، یاد آوری می‌کند: وظیفه جمع‌آوری، ساماندهی و آموزش این کودکان برعهده سازمان بهزیستی است و در این میان شهرداری تهران هم وظایف برزمین مانده این سازمان را در جمع‌آوری کارتن‌خواب‌ها و بی‌خانمان‌ها انجام می‌دهد. ‏

دکتر ابهری همچنین می‌گوید: پس از 30 سال پژوهش و ایجاد اولین خانه نگهداری کودکان خیابانی (خانه سبز)، این نتیجه به دست آمده است که بعضی از کودکان کار و خیابانی توسط والدین خود به گدایی و کار اعزام می‌شوند، اما درصد قابل‌توجهی از آنها نیازمند و نان‌آور خانواده‌های خود هستند. اگر مسئولان بهزیستی خانواده‌های این کودکان را می‌شناسند و مطمئن است که آنان توان مالی دارند، از طریق قوه‌قضائیه باید از آنها سلب صلاحیت کند و ضمن نگهداری این کودکان در مراکز شبانه‌روزی یا سپردن آنها به خانواده‌های داوطلب از پرورش بزهکاران آینده پیشگیری به‌عمل آورد.

 

اعتیاد کودکان کار و خیابان

دکتر میترا حکیم شوشتری ـ روان‌شناس کودک و نوجوان هم در مورد اعتیاد کودکان کار و خیابان به گزارشگر روزنامه اطلاعات می‌گوید: کودکان کار و خیابان واقعیت‌های جامعه ما هستند که متاسفانه با مشکلات زیادی از جمله اعتیاد روبرویند. بسیاری از این کودکان از مادران معتاد متولد می‌شوند که برای آرام کردنشان مواد را به همراه آب یا شیر به آنان می‌خورانند و این در حالی است نوزادانی که از شیر مادران معتاد تغذیه می‌کنند معتاد و دچار تشنج می‌شوند و حتی بعضی از این کودکان بر اثر سوء مصرف مواد، جانشان را از دست می‌دهند.

وی با بیان این مطلب که چندی قبل شاهد اعتیاد دختر بچه‌ای 2 ساله بودیم که بعد از تولد معتاد شده بود، می‌افزاید: متاسفانه این کودکان از سنین کودکی در معرض انواع کودک آزاری‌های جسمی و روانی قرار می‌گیرندو قاچاقچیان برای جابجا کردن مواد از این کودکان سوء استفاده می‌کنند و درنهایت خیلی زود معتاد می‌شوند.

این کودکان خیلی زود به بلوغ اجتماعی می‌رسند و در جریان مسائلی قرار می‌گیرند که نمی‌بایست در آن سن و سال بدانند و از این رو مشکلات روحی و روانی زیادی دارند. ‏

این روان‌شناس در پاسخ به این پرسش که متولی کودکان کار و خیابان چه سازمانی باید باشد یاد آوری می‌کند: باید سازمان‌های رفاهی و بنیاد‌هایی متولی سر پرستی این کودکان باشند و باید حتما یک ارگان مختص به این کودکان تأسیس شود.

زیرا این کودکان شرایط بسیار بدی را پشت سر می‌گذارند و تجارب دردناکی از کوچه و خیابان دارند و چون از کودکی یاد می‌گیرند تکدی‌گری کنند، زمانی که بزرگ می‌شوند به انواع خشونت‌های اجتماعی روی می‌آورند تا زندگی کنند.

 

زندگی‌هایی که تباه می‌شود ‏

حکیم شوشتری همچنین می‌گوید: مسلما در مورد شرایط کودکان کار و خیابان مقصر پیدا کردن و گناه را به گردن این و آن انداختن، کمکی به این کودکان نمی‌کند. بلکه باید نهاد جداگانه‌ای متولی کمک به این کودکان شود، چون این کودکان تنها به خودشان صدمه نمی‌زنند، بلکه به کل جامعه هم صدمه می‌زنند و بار منفی که مشکلات آنان به‌وجود می‌آورد، به بقیه کودکان هم سرایت می‌کند و در نهایت زندگی‌شان هم تباه می‌شود. ‏

وی با اشاره به این مطلب که داشتن بدترین پدران و مادران از نداشتن پدر و مادر بهتر است، می‌افزاید: غالباً بچه‌ها ترجیح می‌دهند که پدر و مادر بالای سرشان باشد، اگر چه ممکن است عاطفه لازم را کسب نکنند، ولی بهتر از این است که هر روز یکی بالای سرشان باشد. از این رو داشتن متولی برای کودکان کار و خیابانی ضروری است. ‏

این روانشناس کودک و نوجوان در پاسخ به این پرسش که با توجه به شرایط نامساعد اقتصادی، آیا تعداد کودکان کار و خیابانی در حال افزایش است یا نه، تاکید می‌کند: این موضوع را باید آمار و ارقام نشان دهد، ولی واقعیت این است که در حال حاضر خانواده‌های فقیر، متاسفانه فقیر‌تر می‌شوند و جامعه به آن سمت پیش می‌رود که خیلی ازاین بچه‌ها احساس می‌کنند امنیت اقتصادی برایشان وجود ندارد و هرروز امکانات بیشتری را از دست می‌ دهند و فقیر‌تر می‌شوند. ‏

کودکان خیابان، محصول فقر و نداری

دکتر امان قرایی مقدم ـ جامعه شناس هم می‌گوید: کودکان کار و خیابانی را باید به 2دسته تقسیم کرد؛ کودکان خیابانی که در خیابان می‌خوابند و کار هم می‌کنند و چون سرپرستی ندارند، در پارک‌ها می‌خوابند که تعدادی از آنان تحت سرپرست شهرداری‌ها و بهزیستی قرار دارند و کودکان کار که پدر و مادر دارند، ولی به‌دلیل فقر تن به کار می‌دهند و این در حالی است که این کودکان متولی خاصی ندارند. البته شهرداری با احداث خانه‌های سبز تا حدی به سامان دادن این کودکان کمک کرده، ولی واقعیت این است که اکثر این کودکان جایی برای زندگی ندارند و به همین دلیل خیابانگرد هستند.

عده دیگری از کودکان کار برای امرار معاش در کارگاه‌های مناطقی مانند رباط کریم، اسلامشهر و کوره پز خانه‌های خاتون آباد به کار‌های سخت مشغول هستند و از اینرو بسیار آسیب پذیر‌اند.

وی با بیان این مطلب که نمی‌توان گفت که این کودکان از ابتدا معتاد بدنیا می‌آیند، می‌افزاید: این کودکان محصول فقر و نداری اقشاری از جامعه هستند واز نظر جامعه شناختی می‌توان گفت این جامعه است که آنان را به‌سمت اعتیاد سوق می‌دهد.

این جامعه شناس در پاسخ به این پرسش که آیا می‌توان مسئولان قبلی را در مورد رسیدگی به کودکان کار و خیابان مقصر دانست، می‌افزاید: معمولا با جابه‌جا شدن مسئولان، همیشه فرد بر کنار شده عامل تمامی ناهنجاری‌های بوجود آمده معرفی می‌شود و این در حالی است که این کار مکانیسم فرافکنی است، یعنی تقصیرات خودمان را به گردن دیگران بیندازیم.

واقعیت این است که دولت قبل اشکالاتی داشته است، امانمی توانیم همه مشکلات و کاستی‌ها را به گردن آن بیندازیم. این کاستی‌ها ریشه در سیستم معیوب رفاه جامعه دارد که مسایلی مانند فقر،گرانی و مهاجرت را بوجود می‌آورد تا در نهایت خانواده‌ها نتوانند از پس مخارجشان بربیایند و کودکانشان مجبور شوند در خیابان‌ها دستفروشی کنند.

حتی بسیاری از شاگردان مدارس برای تامین هزینه‌های زندگی کنار خیابان تکالیفشان را انجام می‌دهند. ما باید از غفلت‌ها و کم کاری‌هایی که در دوران گذشته بوده است، درس بگیریم و نواقص را برطرف کنیم، نه اینکه خودمان هیج کاری نکنیم و تقصیر‌ها را به گردن دیگران بیندازیم. ‏

 

همه نهادها اقدام کنند

دکتر قرایی مقدم با بیان این مطلب که اصولاً وزارت رفاه و تامین اجتماعی و سازمان بهزیستی متولیان اصلی رسیدگی به امور کودکان کار و خیابان هستند و باید حداقل‌های زندگی این کودکان را تامین کنند، می‌گوید: باید تمامی نهادها و سازمان‌های دیگر هم برای تامین و ارتقای رفاه اجتماعی این کودکان اقدام کنند. ‏

وی می‌افزاید: امروزه افتخار همه دولت‌ها در دنیا این است که خود را دولت‌های تامین و رفاه می‌نامند و این در حالی است وقتی همه سازمانها و نهادها با هم همخوانی داشته باشند، رفاه به‌وجود می‌آید. براساس دسترسی انسان‌ها به این تامین و رفاه است که جوامع جهانی به 2 گروه توسعه یافته و در حال توسعه تقسیم می‌شوند.‏

وی یادآوری می‌کند: سال‌ها قبل در بسیاری از شهرها محل‌هایی برای اسکان افراد تهیدست و فقیر تحت عنوان نوانخانه به‌وجود آمده بود که افراد یاد شده از سطح خیابان‌ها را جمع‌آوری می‌کردند و در این مکان‌ها اسکان می‌دادند و حداقل شرایط زندگی را برایشان فراهم می‌ساختند. به‌طوری که حتی فرزندانشان تحصیل می‌کردند و توسط پزشک معاینه می‌شدند. به نظر من بهتر است ما این کار را دوباره از سر بگیریم، این افراد را شناسایی و جمع کنیم و به یاری آنان بشتابیم . ‏

قرایی مقدم با اشاره به این مطلب که سازمان بهزیستی باید برای کودکان کار و خیابان مکان‌هایی را ایجاد کند که تامین کننده حداقل‌های زندگی برای این کودکان باشد می‌گوید: این کودکان نیازمند خدمات مورد نیازشان هستند، زیرا در صورت عدم رسیدگی نمی‌توان جلوی آسیب‌های اجتماعی را گرفت.

 

پیشگیری از افزایش تعداد کودکان کار

منیر همایونی ـ مدیر اجرایی کانون توسعه فرهنگی کودکان با بیان این مطلب که در تقسیم‌بندی‌هایمان کودکان کار را از کودکان خیابان جدا می‌کنیم، می‌گوید: امروزه سازمان‌های مردم نهاد با حداکثر توانشان به وضعیت کودکان کار و خیابان رسیدگی می‌کنند و تا حد ممکن وسایل درمانشان را مهیا می‌سازند. اما واقعیت این است که دولت وظیفه مهم و اصلی را در قبال این کودکان بر عهده دارد و باید برای حل این معضل اجتماعی چاره‌اندیشی کند و در برنامه‌های تربیتی و آموزشی، اولویت و فوریت را برای آنان قایل شود، زیرا که این کودکان نیازمند آموزش مسایل یاد شده هستند. ‏

وی می‌افزاید: دولت برای پیشگیری از افزایش کودکان کار و خیابان باید برنامه‌ریزی‌های خاصی را با کمک سازمان‌های غیر دولتی انجام دهد، تا بتواند این معضل را برطرف کند. زیرا خدمات مقطعی دردی از مشکلات این کودکان را حل نمی‌کند از این‌رو کمک به کودکان کار و خیابان باید دایمی و کارشناسی شده باشد.

خانم همایونی در مورد اعتیاد کودکان هم تاکید می‌کند: اعتیاد کودکان ریشه در فقر مادی و فرهنگی دارد که معمولاً از خانواده‌ها شروع می‌شود.

بسیاری از کودکان خیابانی در محیط‌های خانه معتاد و برای تامین هزینه ‌های مواد، جذب باند‌های خلاف می‌شوند و متاسفانه به‌تدریج دوستان‌شان را نیز معتاد می‌کنند.

مدیر اجرایی کانون توسعه فرهنگی کودکان با اشاره به این مطلب که دو عامل فقر مادی و فقر فرهنگی را نمی‌توان یک شبه برطرف کرد، می‌گوید: قبل از از هر کاری باید فقر و بیکاری والدین این کودکان برطرف شود و کمک‌های معیشتی در اختیارشان قرار گیرد این در حالی است که دادن آموزش و آگاهی‌های لازم به این خانواده‌ها بسیار اهمیت دارد. اگر به این کودکان آموزش دهیم در صورت ادامه روند فعلی چه آینده تاریکی در انتظارشان است، واقعیت‌ها را بهتر می‌فهمند و بهتر می‌توانند برای حضور در کلاس‌های آموزشی، فعال شوند.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه