ضرب المثل
ضربالمثلهای شیرین فارسی - «آ»
- ضرب المثل
- نمایش از دوشنبه, 07 آذر 1390 12:08
- بازدید: 10191
داستان های پند آموز، داستان و جملات بزرگان
ضربالمثل گونهای از بیان است که معمولاً تاریخچه و داستانی پندآموز در پس بعضی از آنها نهفته است. بسیاری از این داستانها از یاد رفتهاند، و پیشینهٔ برخی از امثال بر بعضی از مردم روشن نیست؛ بااینحال، در سخن بهکار میرود.
nike foamposite 2000 black women shoes heels - Blanco - 991 - DJ3180 - Nike Air Max 97 By You Zapatillas personalizables | nike dri fit mens training pant shoes for sale
به كوشش ا. یار احمدی
آب از آب تکان نمیخوره!
آب از دستش نمیچکه!
آب از سر چشمه گِل است
آب از سرش گذشته!
آب پاکی روی دستش ریخت!
آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم!
آب را گل آلود میکنه که ماهی بگیره!
آب زیر پوستش افتاده!
آب که از سر گذشت، چه یک ذرع چه صد ذرع ـ چه یک نی چه چه صد نی!
آب که سر بالا میره، قورباغه ابوعطا میخونه!
آب که یه جا بمونه، میگنده.
آب نمی بیند و گرنه شناگر قابلی است
آبکش و نگاه کن که به کفگیر میگه تو سه سوراخ داری!
آبی از او گرم نمیشه!
آتش که گرفت، خشک و تر میسوزد!
آدم دست پاچه، کار را دوبار میکنه!
آدم زنده، زندگی میخواد!
آدم گدا، اینهمه ادا؟!
آدم گرسنه، خواب نان سنگک می بینه!
آدم ناشی، سرنا را از سر گشادش میزنه!
آرد خودمونو بیختیم، الک مونو آویختیم!
آرزو بر جوانان عیب نیست!
آستین نو پلو بخور!
آسوده کسی که خر نداره — از کاه و جوش خبر نداره!
آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه!
آش نخورده و دهن سوخته!
آشپز که دوتا شد، آش یا شوره یا بی نمک!
آفتابه خرج لحیمه!
آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی!
آفتابه و لولهنگ هر دو یک کار میکنند، اما قیمتشان موقع گرو گذاشتن معلوم میشه!
آمد زیر ابروشو برداره، چشمش را کور کرد!
آمدم ثواب کنم، کباب شدم!
آنانکه غنی ترند، محتاج ترند!
آنچه دلم خواست نه آن شد — آنچه خدا خواست همان شد .
آنرا که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است.
آنقدر بایست، تا علف زیر پات سبز بشه!
آنقدر سمن هست، که یاسمن توش گمه!
آنقدر مار خورده تا افعی شده!
آنوقت که جیک جیک مستانت بود، یاد زمستانت نبود؟
آواز دهل شنیده از دور خوشه!
اجاره نشین خوش نشینه!
ارزان خری، انبان خری!
از اسب افتاده ایم، اما از نسل نیفتاده ایم!
از اون نترس که های و هوی داره، از اون بترس که سر به تو داره!
از اونجا مونده، از اینجا رونده!
از این امامزاده کسی معجز نمی بینه!
از این دم بریده هر چی بگی بر میاد!
از این ستون بآن ستون فرجه!
از این گوش میگیره، از آن گوش در میکنه!
از بی کفنی زنده ایم!
از تنگی چشم پیل معلومم شد — آنانکه غنی ترند محتاج ترند!
از تو حرکت، از خدا برکت .
از حق تا نا حق چهار انگشت فاصله است!
از خر افتاده، خرما پیدا کرده!
از خر میپرسی چهارشنبه کیه؟!
از خرس موئی، غنیمته!
از خودت گذشته، خدا عقلی به بچه هات بده!
از درد لا علاجی به خر میگه خانمباجی!
از دست پس میزنه، با پا پیش میکشه!
از دور دل و میبره، از جلو زهره رو!
از سه چیز باید حذر کرد، دیوار شکسته، سگ درنده، زن سلیطه!
از شما عباسی، از ما رقاصی!
از کوزه همان برون تراود که در اوست! (( گر دایره کوزه ز گوهر سازند ))
از کیسه خلیفه می بخشه!
از گدا چه یک نان بگیرند و چه بدهند!
از گیر دزد در آمده، گیر رمال افتاد!
از ماست که بر ماست!
از مال پس است و از جان عاصی!
از مردی تا نامردی یک قدم است!
از من بدر، به جوال کاه!
از نخورده بگیر، بده به خورده!
از نو کیسه قرض مکن، قرض کردی خرج نکن!
از هر چه بدم اومد، سرم اومد!
از هول هلیم افتاد توی دیگ!
از یک گل بهار نمیشه!
اسب پیشکشی رو، دندوناشو نمیشمرند!
اسب ترکمنی است، هم از توبره میخوره هم ازآخور!
اسب دونده جو خود را زیاد میکنه!
اسب را گم کرده، پی نعلش میگرده!
اسب و خر را که یکجا ببندند، اگر همبو نشند همخو میشند!
اسباب خونه به صاحبخونه میره!
استخری که آب نداره، اینهمه قورباغه میخواد چکار؟!
اصل کار برو روست، کچلی زیر موست!
اکبر ندهد، خدای اکبر بدهد!
اگر بپوشی رختی، بنشینی به تختی، تازه می بینمت بچشم آن وختی!
اگر برای من آب نداره، برای تو که نان داره!
اگر بگه ماست سفیده، من میگم سیاهه!
اگر بیل زنی، باغچه خودت را بیل بزن!
اگر پشیمونی شاخ بود، فلانی شاخش بآسمان میرسید!
اگر تو مرا عاق کنی، منهم ترا عوق میکنم!
اگر جراحی، پیزی خود تو جا بنداز!
اگر خاله ام ریش داشت، آقا دائیم بود!
اگر خدا بخواهد، از نر هم میدهد!
اگر خیر داشت، اسمشو می گذاشتند خیرالله!
اگر دانی که نان دادن ثواب است — تو خود میخور که بغدادت خرابست!
اگر دعای بچه ها اثر داشت، یک معلم زنده نمی موند!
اگر زری بپوشی، اگر اطلس بپوشی، همون کنگر فروشی!
اگر صد سال مار پروری چون بزرگ شود اول گزند بر تو کند.
اگر طوطی زبان میبست در کام/ نه خود را در قفس دیدی نه در دام
اگر ظلم میکنی، اندکی رحم هم داشته باش.
اگر عاقلی، یک اشارت بس است.
اگر عبداللطیف بگذارد!
اگر عذر است، این نیز بس است!
اگر علم هاروت و ماروت را هم به نادان بدهند، باز هم خر است!
اگر علی ساربونه، میدونه شترو کجا بخوابونه!
اگر عنقا ز بیبرگی بمیرد/ شکار از دست گنجشکان نگیرد
اگر عیب داشت، میلنگید.
اگر غافل چَری غافل خوری تیر.
اگر فردوس بَر رُوی زمین است/ همین است و همین است و همین است
اگر فضول نباشد جهان گلستان است.
اگر فضول نباشد، شاه چه میداند پس قلعه کجاست؟
اگر فیل در جنگل نبود، گاومیش خیلی پُز میداد.
اگر قاری کنی، اگر قوری کنی، پول دادهام و میخورمت!
اگر قاطر کسی را رم ندهی، کسی را با تو کاری نیست.
اگر قبر مفت گیر آوردی، برو توش بخواب!
اگر قلندر نگوید دنیا به گندم دلش میترکد.
اگر قمار بازی عاقبت داشت لیلاج به جایی میرسید.
اگر کاسه دهی کوزه خوری تو.
اگر کافر بودم، مسلمان شدم.
اگر کاه از تو نیست، کاهدان از تُست.
اگر کبک نکند قهقهۀ بیجا، کی میداند کجا کرده جا؟
اگر کل کلاه داشت بر سر خود میگذاشت.
اگر کور بودی چرا تو چاه خرمآباد نیفتادی (و روی گندمها افتادی)؟
اگر کوه بدخشان لعل گردد/ به دیدار بدخشانی نیرزد
اگر گاوت خوش خوراک شد سرت را بگذار و بخسب، اگر زنت خوش خوراک شد جُلت را بردار و در رو!
اگر گاوی بیفتد در علف زار/ بیالاید همه گاوان ده را
اگر گربه توبه کند گوشت دیزی سالم میماند.
اگر گرسنهای، بار ببر به آسیا.
اگر گرگ نباشی گرگانت بخورند.
اگر گفتن سیم باشد، خاموشی زر است.
اگر گفتند خاکانداز، تو خودت را جلو بینداز!
اگر گُل نیستی خار هم مباش.
اگر گناه ببخشند شرمساری هست.
اگر گوشت هم را بخورند استخوان یکدیگر را دور نمیاندازند.
اگر گوشتش نزار است آبگوشتش بسیار است.
اگر لالائی بلدی، چرا خوابت نمیبره!
اگر مردی، سر این دسته هونگ ( هاون ) و بشکن!
اگر مهمون یکی باشه، صاحبخونه براش گاو می کشه!
اگر نخوردیم نون گندم، دیدیم دست مردم!
اگر نی زنی چرا بابات از حصبه مرد!
اگر هفت تا دختر کور داشته باشه، یکساعته شوهر میده!
اگر همه گفتند نون و پنیر، تو سرت را بگذار زمین و بمیر!
اگر باباشو ندیده بود، ادعای پادشاهی میکرد!
امان از خانه داری، یکی میخری دو تا نداری!
امان ازدوغ لیلی ، ماستش کم بود آبش خیلی!
انگور خوب، نصیب شغال میشه!
اوسا علم! این یکی رو بکش قلم!
اول ، چاه را بکن، بعد منار را بدزد!
اول بچش، بعد بگو بی نمکه!
اول برادریتو ثابت کن، بعد ادعای ارث و میراث کن!
اول بقالی و ماست ترش فروشی!
اول پیاله و بد مستی!
اولاد، بادام است اولاد اولاد، مغز بادام!
ای آقای کمر باریک، کوچه روشن کن و خانه تاریک!
این تو بمیری، از آن تو بمیری ها نیست!
این حرفها برای فاطی تنبون نمیشه!
این قافله تا به حشر لنگه!
این هفت صنار غیر از اون چارده شی است!
اینجا کاشون نیست که کپه با فعله باشه!
اینکه برای من آوردی، ببر برای خاله ات!
اینو که زائیدی بزرگ کن!
اینهمه چریدی دنبه ات کو؟!
اینهمه خر هست و ما پیاده میریم!