گزارش
شاعران و نویسندگان افغانستان در شبی از شبهای بخارا
- گزارش
- نمایش از پنج شنبه, 22 بهمن 1394 18:49
شب شاعران و نویسندگان افغانستان با همکاری گنجینه پژوهشی ایرج افشار، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی و مجله بخارا در کانون زبان پارسی برگزار شد.
به گزارش ایسنا، علی دهباشی پس از یادی از زنده یادان دکتر محمود افشار، ایرج افشار و از خدمات کریم اصفهانیان، دکتر چنگیز پهلوان، دکتر نصرالله پورجوادی گفت: این گردهماییهای علمی پس از سالها سکوت، آغازگر فعالیتهایی با موضوعیت زبان فارسی در ایران، افغانستان، تاجیکستان، هند و پاکستان شده است. ما در مجله کلک و بخارا که ادامه دهنده سنت فکری و ادبی نشریات معتبر سخن، یغما، راهنمای کتاب و آینده بودهایم، استادان زنده یادان دکتر غلامحسین یوسفی و عبدالحسین زرین کوب ما را متوجه اهمیت پرداختن به جغرافیای فرهنگی زبان فارسی نمودند و حفظ، توسعه و گسترش زبان فارسی را به عنوان اصل اول مجله برگزیدیم.
در ادامه جلسه دکتر افتخار حسین عارف -از شاعران برجسته معاصر پاکستان و رئیس فرهنگستان زبان و ادب پاکستان- بیان کرد: شما در اکثر کتابخانهها و شهر کتابهای تهران و ایران میتوانید آثار فراوانی از نویسندگان غربی را پیدا کنید، ولی متأسفانه در کتاب فروشیهای اروپا کتابهای نویسندگان و شعرای ایرانی و افغانی را به ندرت مییابید. در کشورهای آمریکایی و اروپایی هرچند میتوانید آثار اساتید کلاسیک زبان فارسی را پیدا کنید، ولی از شعر و ادبیات معاصر بهویژه از شاملو ، مشیری و ... به سختی میتوانید اثری پیدا کنید.
رئیس فرهنگستان زبان و ادب پاکستان همچنین اظهار کرد: خدمتگزاری خیلی ارزشمند این است که فقط به آثار و شخصیتها بدون جهتداری و عصبیت به عنوان یک شخصیت نگاه شود. زبان فارسی در اثر تهاجمات فرهنگی مضمحل شد، در آغاز توسط انگلیسیها و بعد توسط روسها، حالا وضعیت به شکل دیگر است. در واقع خودمان باید تلاش کنیم تا دستاوردهای خوبی داشته باشیم. باید از آثار ارزشمند فارسی ایران، افغانستان، تاجیکستان و ... بر ضد استعمار زبانی استفاده کنیم و آثار و زبان خود را از سقوط نجات دهیم .
پس از سخنرانی افتخار حسین عارف، فیلم سخنرانی دکتر حورا یاوری به نمایش درآمد.
در ادامه جلسه، شاه منصور شاه میرزا از نویسندگان و پژوهشگران تاجیکستانی، کارشناس فرهنگ و ادبیات تاجیکستان در مؤسسه فرهنگی اکو، درباره اشتراکات فرهنگی و زبانی تاجیکستان و افغانستان بیان کرد: بعد از مرزبندیهای سیاسی و در زمان شوروی سابق دو منشاء پیوند افغانستان و تاجیکستان، ادبیات و موسیقی بود. ما در موسیقی افغانستان تکههای گم شده خودمان را پیدا کردیم. اما در بخش ادبیات این روابط با وجود مرزهای مصنوعی بین ملتها قطع نشد. روابط بین شعرا و نویسندگان با همین قدرت ادامه داشت تا اینکه جنگهای افغانستان شروع و در تاجیکستان هم جنگهای شهروندی باعث کمرنگ شدن این روابط شد، اما خوشبختانه امروز در فضای مجازی ما کارهای مشترک فرهنگی بسیاری مشاهده میکنیم و همچنین تبادل اشعار شعرای افغان و تاجیک جای قدردانی و امیدواری دارد .
سپس علی دهباشی متن ارسالی سیداختر حسین، رئیس مؤسسه مطالعات فارسی هند را قرائت کرد. بخشی از متن سید اختر حسین به شرح زیر است:
«فرهنگ فارسی هند مدیون مکتب هرات است و سنائی صلاح دانسته است وقتی میگوید " بس شنیدی صفت روم چین / خیز بیا ملک سنایی ببین " . آن خطه مردخیز افغانستان که برومندانی مانند سنایی و رومی و جامی و خلیلی را آفریده است باید در جهان کنونی کشور فرهنگ خیز و فرهنگ دوست شناخته بشود . حیف است و صدحیف است که امروز جنگ و جدل، دسیسه و توطئه سرتاسر افغانستان را دربرگرفته است و میدان فرهنگ و فرهنگ دوستان تنگ و تنگتر میشود. من از شاعران و نویسندگان و روشنفکران افغانستان انتظار دارم که آنان در راستای فرهنگسازی بکوشند و همتایان خود را از دیگر نقاط جهان فارسی گویان دعوت کنند که از خوان بیدریغ فرهنگ افغانستان برخوردار شوند؛ والسلام .»
به گزارش ایسنا، نصرالله پورجوادی همچنین درباره اشتراکات فرهنگی ، تاریخی و زبانی ملتهای فارسی زبان گفت: دوستان بر زبان فارسی به عنوان مهمترین فصل مشترک ایران و افغانستان تاکید کردند، این تاکید درست است و زبان فارسی یکی از وجوه اصلی اشتراک فرهنگی ما با افغانستان است ، اما مهمترین موضوعی که بین ایران،افغانستان و تاجیکستان مشترک است فقط زبان نیست، بلکه فرهنگ و تاریخ نیز هست.
او ادامه داد:برای کسانی که اهل تحقیق درباره فرهنگ، دین، ادبیات هستند این مرزها به چشم نمیآید. به عنوان مثال وقتی شما درباره شعر فارسی در قرن پنجم تحقیق میکنید و به منطقه هرات بر میخورید هیچگاه فکر نمیکنید که هرات متعلق به کشور دیگری است و شما تمام این مرزها را به طور طبیعی نادیده میگیرید، زیرا همگی در آن زمان وحدت داشتند.
پورجوادی درباره زبان فارسی حال حاضر اظهار کرد: در واقع زبان فارسی که در حال حاضر در تهران، اصفهان، شیراز، همدان و ... استفاده میشود زبان بخارایی است. زبان فارسی در قرن دوم و سوم لهجه خاصی از لهجههای پهلوی بوده است. اگر شما سابقه این زبانی که امروز ما به آن تکلم میکنیم را مطالعه کنید به زبانی که در قرن دوم و سوم در بخارا وجود داشته بر میخورید.
در ادامه جلسه حکمت تقیآبادی دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی و استاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد افغانستان و مولف شاهنامه و رهبری ادبی (مجموعه مقاله) در سخنانی گفت: با علی دهباشی حداقل از یک سال گذشته در ارتباط هستیم تا بتوانیم شبی با برخی از شاعران و نویسندگان افغانستان برگزار کنیم، میدانید که افغانستان پایتخت شعر و ادبیات است و فراوان نویسنده، شاعر و هنرمند دارد. امیدوارم با تلاش و همکاری چنین سفرهایی بیشتر باشند تا شناختمان از یکدیگر بیشتر و دقیقتر باشد. من در این سفر سعی کردم از سه نسل قبل از طالبان ، بعد از طالبان و شعر امروز از ادبیات افغانستان در این جا حضور داشته باشند.
محمد افسر رهبین،شاعر و نویسنده افغانستان و رایزن فرهنگی افغانستان در ایران از وضعیت زبان فارسی در شبهقاره گفت: من باور دارم که جغرافیای فرهنگ فارسی میتواند از اینجا تا شبهقاره همچون قد علم کند. از دیدگاه سیاسی به گونهای که استاد پورجوادی فرمودند شاید امکانپذیر نباشد، ولی این کار تا حدی میسر است.یک سمیناری در دانشگاه گوهاتی ایالت آسام با حضور استادانی همچون کزازی ، سبزواری برگزار شده بود. عنوان بسیار جالب این همایش «تأثیرات اخلاقی مثنوی معنوی بر ادبیات هند» بود. جالب است که در بسیاری از موارد برخی اصطلاحات، کاربردها، ترکیبهای گذشته را که ما حتی در کابل و تهران نداریم، آنها همچنان حفظ کردهاند. تلاش ما در جهت گسترش و اشاعه دوباره زبان فارسی میتواند با یک حرکت انقلابی آغاز شود.
او در آخر یکی از غزلهایش را برای حاضرین خواند.
به گزارش ایسنا، دهباشی درباره رهنورد زریاب- نویسنده افغانستان- و مقاله معروفش در مورد کسرایی بیان کرد: یادم هست که یکی از بهترین مقالاتی که درباره رابطه روشنفکران معاصر ایران با تاریخ افغانستان و حوادث سیاسی که در ایران و افغانستان اتفاق افتاد، سه گانه زریاب درباره زنده یاد سیاوش کسرایی بود که او را در سه صحنه تهران، کابل و مسکو بررسی کردند و تراژدی زندگی کسرایی را نشان دادند و به خاطر دارم که آن موقع این مقاله خیلی با استقبال روبه رو شد.
رهنورد زریاب نیز درباره پناهندگان افغانستان در ایران گفت: امروز شمار بزرگی از مردمان افغانستان به ایران پناه آوردهاند، ولی میخواهم یادآوری کنم که شمار بزرگی از مردمان این سرزمین هم به کابل آمدهاند. همین حالا در افغانستان منطقههایی به نامهای افشار، خوافیها، ریکاخانه، شاهسونها و کردقرتا داریم از ایران آمدند و در افغانستان ماندگار شدند. بدین صورت روابط در این کشورها تنگاتنگ بوده است و مردمان این دو کشور مرزها را به رسمیت نمیشناسند.
او درباره ارتباط مولفان ایران و افغانستان اظهار کرد: نخستین بار دانشمندان ایران را در سال 1343 در همایش جهانی ترجمه در کابل دیدم. در این همایش از ایران دکتر پرویز ناتل خانلری، نجف دریابندری و احمد آرام شرکت کرده بودند. در آن همایش یکی از اساتید دانشگاه کابل گفت که اگر سعدی امروز زنده شود و در خیابان های شیراز بگردد خیلی راحت میتواند با مردم صحبت کند. اما اگر شکسپیر امروز زنده شود و در خیابانهای لندن بگردد برای گفتوگو با مردم به مترجم نیاز دارد، بین دو استاد مجادلهای صورت گرفت. دکتر خانلری گفت که در آن زمان که سعدی زبان فارسی به پختگی رسیده بود، اما زمان شکسپیر زبان انگلیسی در حال ساختمان بود از این رو میان زبان شکسپیر و انگلیسی امروز فرق است.
کاوه جبران استاد دانشگاه و شاعر و رمان نویس نیز درباره وضع ادبیات پس از طالبان گفت: برای من خیلی جای شعف و شورمندی هست که برای بار نخست وارد ایران میشوم. وقتی ما در دهه 80 کار شعر و سرایش را شروع کردیم وضعمان چگونه بود ؟! در نیمه دوم دهه 70 ،با ظهور طالبان و برپایی نظام عمارت اسلامی در افغانستان همه نهادها و بنیادهای حیاتی کشورمان از بین رفت و بیتردید شعر و ادبیات هم وضعشان روشن است .
او با بیان اینکه «تاریخ نگاران ما ادبیات ما را به سه حوزه پاکستان ، ایران و غرب تقسیم میکنند» تشریح کرد: گسست ادبی در واقع پیامد آن دههای است که جنگ و طالبان در آن کشور حاکم بود. تأثیری که خلاء اطلاعاتی بوجود آورد دو مسئله بود: مسئله اول بحث قالبها در شعرسرایی بود . نبود اطلاعات منجر شد ما تلقی کنیم شعر فقط در قالب خلاصه میشود و اینکه شعر همان شعر کلاسیک، همان غزل و قصیده و مثنوی است و این باعث شد که با یک گرایش بسیار بیسابقهای، جوانان و نسل جدید به کار شعر ، بویژه شعر موزون بپردازند.
جبران ادامه داد: نکته دوم اینکه نبود اطلاعات تاریخی و اطلاعات بوطیقایی و محتوایی شعر گذشته،در سطح پیوند شاعران دهه 80 با شاعران پیش از دهه 60 در افغانستان و شاعران معاصر زبان فارسی که بخشی از آنها از ایران بودند، موجب شد که شعر ما تنها به بخشی از کارگاههای ادبی و نقدهای خلاصه شود. بعد از سال 82 چند مرکز شعر در افغانستان بوجود آمد و بعد بصورت تدریجی ورود کتاب از ایران و فضای اینترنی و سایبری، به گونهای ارتباطمان به مرور با شاعران فارسی تکمیل شد.
در بخشی از مراسم مجیب مهرداد، نجیب بارور، رامین مظهر چندی از آثارشان را برای حاضران خواندند.
آخرین سخنران مراسم اصغر دادبه، درباره اهمیت زبان فارسی گفت: یادمان باشد بزرگترین دیواری که میتوانند میان ما بکشند گرفتن زبان فارسی است. اگر این دیوار را کشیدند دیگر نه با هیچ تیشهای میتوان آن را خراب کرد و نه دیگر با هیچ خودکاری میتوان بر آن نوشت مرگ بر دیوار. دکتر پورجوادی راجع به فرهنگ مشترک فرمودند و این که نه تنها مشترکات ما زبان است که فرهنگ و تاریخ هم هست، اما آن فرهنگ و آن تاریخ از مشترکات ماست که با زبان مشترک نوشته شود. اگر هزاران محقق راجع به فرهنگ من و شما به هر زبان دیگر بنویسند ارزش علمی دارد اما ارزش هویتی و میهنی برای ما آنگونه که فردوسی نوشت ندارد.
این استاد فلسفه راجع به هویت تشریح کرد: من در سلیقه خودم هویت ملی را به مثلثی تشبیه کردم که مثل هر مثلث سه ضلع دارد، که ضلع بنیادی آن «زبان و ادب ملی»، «تاریخ و اساطیر ملی» و «حکمت و فلسفه ملی» است. اما مسئله این است که آن دو ضلع وقتی برای ما هویتساز و هستیبخش است که به زبان ملی نوشته شود، خوشبختانه این عامل مشترک همچنان باقی است.
او در پایان خاطرنشان کرد: سخنانم را با این سخن هایدگر تمام میکنم که میگوید: «زبان خانه هستی است و هیچ هستی بیهویت نمیشود»، هستی من و شما با هویتی که داریم و هویتی که در شعر و ادب فارسی متجلیست معنی دارد، بکوشیم و به هوش باشیم و با تمام وجود حفظش کنیم.
سپس از سوی انتشارات علمی، فرهنگ معاصر و بنیاد موقوفات دکتر افشار، کتابهایی به رسم یادگار و از سوی بازرگانی گلستانی هم قلمهایی تقدیم شاعران افغانستانی شد و نیز آخرین شماره مجله بخارا ویژه محمدجعفر محجوب، آخرین شماره مجله کاروان ، ویژه فروغ فرخزاد و نیز دو شماره اول و دوم آن و دو شماره آخر مجله چلچراغ که از سوی مدیران این دو نشریه اهدا شده بود به نویسندگان و شاعران افغانستان اهداء شد.
همچنین نمایشگاهی از عکسهای عکاس افغانستانی ، وکیل کوهسار در سالن مجاور مراسم برپا و در بین سخنرانیها قطعاتی از موسیقی افغانستان ازجمله آثار هنرمند احمد ظاهر پخش شد.
در آخر شب شاعران و نویسندگان افغانستانی با ضیافتی به میزبانی مهندس شوکتی، مدیر شرکت هاتل که به افتخار میهمانان فرهیخته برپا شده بود، مهمان شدند.