جهان ایرانی
میراث فارسی در تامیل نادو
- جهان ايراني
- نمایش از جمعه, 09 دی 1390 21:19
- Administrator
- بازدید: 5501
برگرفته از روزنامه اطلاعات
دکتر علی دهگاهی
مَدْرَس ـ یا به قول هندیها چنّای ـ از شهرهای مهم و پرجمعیت هند در ساحل اقیانوس هند واقع شده است. 31 شهریور 1390 موقعیتی فراهم شد که از این شهر دیدار کنم. ایالت تامیل نادو از مهمترین ایالتهای هند به لحاظ علمی و اقتصادی است. دانشگاه مدرس در کنار دانشگاههای بمبئی و کلکته، یکی از قدیمیترین دانشگاههای هند است که انگلیسیها در سال 1857م تأسیس کردند.
این دانشگاه امروز مهمترین دانشگاه جنوب هند محسوب میشود؛ به طوری که عده زیادی از سیاستمداران و دانشمندان گذشته و فعلی هند از آن فارغالتحصیل شدهاند. دکتر عبدالکلام ـ دانشمند فیزیک و رئیس جمهور سابق هندـ یکی از این شخصیتهای نامدار برخاسته از این دانشگاه است.
این ایالت پیش از آمدن انگلیسیها، بخشی از قلمرو حکومت نواب کارناتاکا بود و زبان فارسی در آن همچون سایر مناطق هند، از رونق و اعتبار زیادی برخوردار بود.
در ملاقاتی که با دکتر سجاد حسین ـ رئیس دپارتمان زبان فارسی دانشگاه مدرس ـ داشتم، گفتند که: این دپارتمان در سال 1927م تأسیس شد و از آن سال تا مدتها فقط در حیطه تحقیق و پژوهش فعالیت میکرد؛ اما از سال 1976 فعالیتهای آموزشی نیز به برنامههایش افزوده شد. این دپارتمان تا سال 1992م با تلاش و اهتمام دکتر وحید اشرف در حوزه آموزش زبان فارسی فعال بود و دانشجویان زیادی در آنجا تربیت شدند و پژوهشهای زیادی نیز انجام شد. اما متاسفانه پس از بازنشستگی دکتر وحید اشرف آموزش زبان فارسی در این دپارتمان کم رنگ شد.
نسخههای خطی فارسی زیادی در کتابخانههای مهم این شهر همچون کتابخانه محمدیه، کتابخانه شرق شناسی، دانشگاه مدرس و... وجود دارد. نکته مهم اینکه تعداد این نسخ در هند شاید از خود ایران هم بیشتر باشد. واقعا گاه به خاطر این میراث فرهنگی عظیم به خود میبالم که بدون اغراق بی نظیر است. از شمال تا جنوب، از شرق تا غرب و در اقصی نقاط شبهقاره، نقش زیبای پارسی و فرهنگ و هنر غنی ایرانی ـ اسلامی بر احجار و ابنیه و مکتوبات این کشور می درخشد. ناخودآگاه به یاد گفته جواهر لعل نهرو ـ نخستوزیر فقید هند میافتم که در کتاب کشف هند به این مضمون میگوید: «میان ملتهای جهان هیچ ملتی همچون ایران تأثیر و نفوذ فرهنگی عمیق در هند نداشته است.»
ایرانیان در غربت
در سفر مدرس برحسب اتفاق با جمعی از ایرانیان مهاجر آشنا شدم. بنا به اظهار جاوید حسین اجداد آنها حدود 500 سال پیش برای تجارت به هند مهاجرت کرده و در این کشور سکونت گزیدهاند. جاوید و دوستانش اطلاع دقیقی نداشتند که نیاکانشان در چه تاریخی و از کدام منطقه ایران بزرگ به هند مهاجرت کردهاند؛ اما با وجود این فاصله زمانی و مکانی، هم اکنون نیز به زبان فارسی فصیح صحبت میکنند و مذهبشان در سرزمین دینپرور هند، شیعه است. بیشترشان هم، یعنی حدود 200 نفر، در کار خرید و فروش سنگ هستند و همچنان به خاک نیاکان خود عشق میورزند.
نواب آرکد
نمی دانم واژه نواب (کارناتاکای سابق) برای دوستان آشناست یا نه؟ به نظرم بد نیست توضیح مختصری در مورد آن بدهم. «نواب» به حاکمان مسلمان میگفتند که در دوره تیموریان هند در استانهای مختلف به نیابت از دربار مرکزی، حکومت میکردند. به حاکمان مسلمان، نواب و به حاکمان هندو، «راجه» میگفتند. نوابها در قلمرو خود همچون دربار مرکزی حکومت میکردند و ثروت و جاه و جلال افسانهای داشتند. با آمدن انگلیسیها بساط اغلب نوابها همچون حکومت مرکزی برچیده شد و بیشترشان دارایی خود را هم از دست دادند.
یکی از این نوابها که بر سراسر منطقه جنوب هند حکومت میکرد، نواب کارناتاکا بود. محمد عبدالعلی ـ پرنس آرکدـ از اعقاب همین نوابهای کارناتاکاست و تنها نوابی است که امروز از طرف دولت هند به رسمیت شناخته میشود. او برخلاف همقطارانش ضیاع و عقار کلانی دارد و در ملک موروثی خود به عنوان امیر محل زندگی میکند.
آشنایی با وی که حدود 55 سال دارد، فرصت گفتگویی دوستانه و بازدید از مجموعه فرهنگی این خاندان را ایجاد کرد. او با گشادهرویی مرا به عصرانهای دعوت کرد و باز هم میراث فرهنگی ایران نقل این محفل بود و حکایت قند پارسی که به بنگاله میرود.
*پایگاه اینترنتی هندیران