سه شنبه, 15ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست ایران پژوهی جستار پیوند هنر و خرد - بخش نخست

جستار

پیوند هنر و خرد - بخش نخست

برگرفته از روزنامه اطلاعات

پروفسور فضل‌الله رضا

اشاره: پروفسور فضل‌الله رضا فرزند مرحوم شیخ اسدالله رضا و از نبیرگان امیر هدایت‌الله‌خان فومنی، در سال ۱۲۹6 خورشیدی در خانواده‌ای مؤمن وفرهیخته در رشت به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در همان شهر به پایان برد و دیپلم را در تهران و لیسانس خود را در رشته مهندسی برق از دانشگاه تهران گرفت. اولین کتاب علمی خود را در سالهای 1319تا 1320 با عنوان دوره هندسه علمی و عملی تألیف کرد.

در سال ۱۳۲۴ مدرک فوق لیسانس را از دانشگاه کلمبیا در آمریکا و دکتری خود را در رشته مهندسی برق از دانشگاه مؤسسه تکنولوژی نیویورک (دانشگاه نیویورک فعلی) دریافت کرد.

طی سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۴ عضو گروه مهندسی برق دانشکده مهندسی دانشگاه کاتولیک آمریکا و سپس دانشگاه ام آی تی در بوستون بود و بین سالهای ۱۳۳۳ تا ۱۳۴۷ در گروه مهندسی دانشگاه سیراکیوز در ایالت نیویورک عضویت داشت. پروفسور رضا در سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۳ استاد مهمان در دانشگاههای مرکزی سوئیس، کپنهاک دانمارک و دانشگاه کلرادو در بولدر آمریکا و پاریس بود.

وی از سال ۱۳۵۷ تاکنون استاد دانشگاههای کنکوردیا در مونترئال در کبک کانادا و دانشگاه مک‌گیل مونترئال است. همچنین رئیس افتخاری کنفرانس مهندسی برق ایران، استاد افتخاری دانشگاه تربیت مدرس، رئیس انجمن علمی ایرانیان در آمریکای شمالی، رئیس گسترش زبان و ادب فارسی و مشاور و همکار فعال مؤسسات علمی و ادبی فراوانی بوده است.

پروفسور رضا یکی از پایه‌گذاران نظریه اطلاعات و مخابرات در جهان است و تحقیقات گسترده‌ای در زمینه ظرفیت شنون و ارسال حداکثر اطلاعات در کانالهای مخابراتی نویزدار، نظریه اطلاعات و فرایندهای تصادفی، سیستم‌های خطی آنالیز عمومی، نظریه سیستم‌ها و مدارها، نظریه کنترل سیستم‌های پویا، فضاهای خطی، انتقال و تلفات انرژی در شبکه‌های n دهانه‌ای انجام داده است.

به رغم تلاش مستمر و گستردة علمی و حضور چند ده ساله در مراکز تخصصی غرب، سخت دلبستة فرهنگ اسلامی ـ ایرانی و گنجینه کم نظیر ادبی و عرفانی فارسی است و معتقد است نباید سنتهای ملی و دینی را آسان از دست داد و در وضع کنونی جهان، خردگرایی به تنهایی نمی‌تواند جوامع جهان سوم را با جهش یک‌روزه به رده اول اقتصاد و تکنولوژی برساند.

از مشاغل دولتی این دانشمند پرآوازه و «چهره ماندگار» می‌توان موارد زیر را برشمرد: ریاست دانشگاه صنعتی شریف، ۱۳۴۶ تا ۱۳۴۷ (وی پس از شادروان محمدعلی مجتهدی به عنوان دومین رئیس دانشگاه شریف انتخاب شد)، ریاست دانشگاه تهران؛ سفیر ایران در یونسکو ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۳؛ و سفیر ایران در کانادا ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۷.

پروفسور رضا چهار کتاب درسی به زبان انگلیسی و دوازده کتاب به زبان فارسی نوشته و کتابها ومقالاتش به چندین زبان ترجمه شده است. آثار علمی پروفسور رضا در رشته‌های گوناگون ادبی و فنی است و از آن میان می‌توان به کتابهای زیر اشاره کرد:تحلیل شبکه‌های برق، تئوری اطلاعات، فضاهای خطی، برگ بی برگی، حدیث آرزومندی، مهجوری و مشتاقی، پژوهشی در اندیشه‌های فردوسی، دیده‌ها و اندیشه‌ها، نگاهی به شاهنامه، محمد اقبال، هندسه عملی و علمی و...

«نقدها را بود آیا که عیاری گیرند» جدیدترین اثر ادبی ایشان است که به تازگی انتشارات مؤسسه اطلاعات روانه بازار کتاب کرده و هفته پیش با حضور برخی از نام‌آورترین شخصیت‌های علمی کشور (همچون پروفسور حسن گنجی، دکتر اسلامی ندوشن، دکتر شیرین بیانی، دکتر ژاله آموزگار، دکتر باستانی پاریزی، دکتر حسن احمدی گیوی، دکتر حسن انوری، مهندس صفارزاده، بهرام قاسمی و...) در محل روزنامه اطلاعات رونمایی شد. آنچه در پی می آید، بخشی از همین کتاب است که نویسنده دانشور با قلم شیرینش به اجمال اثرش را شناسانده است.

***

سحر با باد می‌گفتم حدیث آرزومندی
خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی

قلم را آن زبان نبود که سرّ عشق گوید باز
ورای حدّ تقریر است شرح آرزومندی

(حافظ)

هنر کلامی، به ویژه شعر ناب فارسی، از دیرباز برگسترة هویت ملی ایرانیان پرتو افکنده است. پارسی‌زبانان جهان، شعر خوب و سخنان بلند بزرگان خود را دوست می‌دارند و درگفت و شنود روزانه به کار می‌برند. شعر بلند ماندگار، زیباترین و پربهاترین زیوری است که قوم ایرانی به فرهنگ جهان اهدا کرده است. چگونه می‌توان اجزای این زیور جهان آرای، یعنی گوهرهای زمان‌ناپذیر هنرکلامی فارسی را از میان انبوه هزاران هزار بیت نظم باز شناخت؟ این پرسش خیال‌انگیز بیش از هزار سال است که ذهن بسیاری از صاحب‌نظران را مشغول داشته است.

اگر از سخن سنجی هنرکلامی فارسی، یک گام بلند فراتر بگذاریم، با پرسش ژرف‌تر شناسایی زیبایی‌ها و جمال مواجه می‌شویم؛ پرسش‌گستردة کهنی که محتوای آن، جهان کیفیت‌ها را فرا می‌گیرد. از عالمان یونان و ایران باستان گرفته تا عارفان و حکیمان اسلامی، مانند ابن‌سینا و خواجه نصرالدین طوسی و گروه ادیبان و اهل علوم طبیعی و ریاضی، بسیاری در این باب سخن گفته‌اند و «هرکسی بر حسب فهم گمانی دارد». درگذر از دنیای نامحدود کیفیت‌ها (چگونگی‌ها)، به‌دنیای کمیت‌ها (چندی‌ها)، به سبب اختلاف ذوق و پیش فرض‌های پژوهندگان، پاسخ همه پذیر را انتظار نباید داشت.

آیا زیبایی شعرها را می‌توان با اعداد بیان و رده‌بندی‌ کرد؟ در مورد رده‌بندی شعر فارسی باید پرسید که درکنار وزن و قافیه و صنایع بدیع، چه چیز را می‌خواهیم ارزیابی کنیم؟ درجایی که ذوق و سلیقة پژوهشگر، داور اصلی است، آیا می‌توان طرح معقول و معتدلی پیشنهاد کرد که غالب صاحب‌نظران آن را بپذیرند؟

این گونه پرسش‌ها، در حد فرصت و توان نگارنده، در این کتاب اندکی تشریح و نمونه‌هایی از شعر سنتی بررسی شده است. در مورد زیباشناسی شعر سنتی و نمونه‌ها بر چند رهنمود بیشتر تکیه کرده‌ایم.

نخست آنکه هر معیار زیباشناسی شعر فارسی باید در ژرفا از خاندان اصیل فرهنگ ملی ایران باشد. شور و حال پارسی‌زبانان سخن‌شناس، برای ما دل‌انگیزتر از داوری برمبنای ذوق و زیباشناسی جدول‌بندی شده در فرهنگ‌های دیگر است. درک و جذب زیبایی هنرکلامی، به خلاف شناسایی و بررسی ساختارهای دانشی، همدلی و هماهنگی در زمان دراز می‌طلبد:

شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد
دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود

از این روی، سخن سنجی شعر فارسی، در مرحلة اول بهتر است به قلم فرهیختگانی باشد که از کودکی با محیط زبان و ادب فارسی آشنا شده باشند. رهنمود دیگر در شناسایی شعر ماندگار، نزدیکی صحنة آن به طبیعت و طبایع والاست. ساختارهای طبیعی و مفاهیم معنوی، ماندگارتر از فراز و نشیب مدارج اجتماعی و تاریخی بشر است.

رهنمود نوین در بررسی این پرسشها، توجه به انقلاب خاموشی است که در سدة بیستم در بنیاد تفکر علمی پدید آمده است. شاید به زبان اشاره بتوان گفت که نقطة عطفی است برای گذر از تفکر جزمی به ‌سوی اندیشه‌ها و داوریهای احتمالی، یا پرهیز از منطق جبر(Determinism)، و گرایش به حساب احتمالات و منطق آماری.

نیرومندیها و تواناییهای فناوری دوران انفورماتیک را می‌توان در یک جمله به اشاره گنجاند: امروز، به خلاف سده‌های گذشته، از ترکیب اجزای ناتمام و نادرست، دستگاههای نسبتاً کامل و اطمینان‌بخش درست می‌کنند.

در بسیاری از رویدادهای اجتماعی، داوری در جزء از یقین به دور است؛ ولی بررسی در کل از طریق آمار می‌تواند ما را به واقعیت‌های مناسب با عصر انفورماتیک راهبر شود. پژوهش در نگرشهای احتمالی تحول شگفتی در جهان پدید آورده است. تلویزیون، تلفن، مخابرات ماهواره‌ای، ارتباطات به معنی اعم، همه ریشه‌های شک‌آلود و احتمالی دارند، از دید فلسفی همه با کاستی و ناتمامی اجزا همراهند، ولی کارآیی آنها در کل، محمل فناوری مخابراتِ بروز ماست. در هر بیت از شعرهای خوب سنتی، تأمل و تردید و اختلاف‌نظر صاحب‌نظران را در کتابت یا برداشت از مفهوم کلمه‌ای را می‌توان روایت کرد؛ ولی در مجموع، ابیات شاهکارها جلوة متمایز دارند؛ چنان که داستان رستم و اسفندیار شاهنامه، زیور برازنده‌ای است بر بالای پریروی فرهنگ جهان و گزیدة دیوان لسان‌الغیب، بیت‌الغزل معرفت هنر کلامی است.

این کتاب حاصل سیر کوتاهی در گلزار فرهنگ و ادب سنتی فارسی است، همراه با گزارشی که گرایش به دید اهل علم دارد. در حدود هجده سال پیش، در کنار پژوهشهای علمی بنده که بیشتر طبق معمول، به زبان انگلیسی انتشار می‌یافت، فرصتی می‌جستم که دلبستگی خود را به ادب پارسی و نقد سخن به زبان مادری، بر روی کاغذ بیاورم کار آسانی نبود:

از سرِ مستی دگر با شاهد عهد شباب
رجعتی می‌خواستم لیکن طلاق افتاده بود

دفتر اول این کتاب مقایسه‌گونه‌ای میان شاعران بزرگ ایران را در برمی‌گیرد.کوشش به کار رفته که با تکیه بر پایگاه خرد در شعر سنتی، ترازوی سخن‌سنجی ذوقهای خوانندگان تا اندازه‌ای همخوانی و همزبانی پیدا کنند. مقالات «سفیر پرتدبیر» و «دروگر» از شاهنامة استاد بزرگ طوس، الهام پذیرفته‌اند؛ ولی نگارنده پیامهای فرهنگی و اجتماعی مناسب با روزگار ما را در آن گنجانیده است.

در دفتر دوم، با توجه به اندیشهٔ فلسفی کلان‌نگری در حساب احتمالات، طرح یک رده‌بندی شناور برای بررسی شعر سنتی فارسی پیشنهاد شده که از داوریهای جزمی فاصله می‌گیرد. روش تمیز و گزینش شعر ماندگار یا شعر خوب و متوسط یا نظمِ فروتر، انعطاف‌پذیر است. فراز و نشیب ذوق وحال کسان، می‌تواند در گزینش ابزار (پارامترهای منحنی نرمال) پیشنهاد شده دست ببرد.

در دفتر دوم و سوم گزارشِ، تفرج کوتاهی در بخشی از گلگشت پهناور ادب سنتی و معاصر در میان آمده است. گفتگوهای گزارشگر، داوری جزمی را نمی‌رساند. اشارات و پیامهای مردمی که در گوشه و کنار از لابلای نوشته‌ها سر برمی‌آورد، مُلهم از سخنان بزرگان همین سرزمین و از پی یادآوری فرهنگی است. برخی از حواشی مورد نظر در دفتر چهارم گردآوری شده است.

ادیبان حرفه‌ای بیشتر از روزن وقایع تاریخی و ریشه واژه‌ها و صحت و قدمت نسخه‌ها، به هنر کلامی می‌نگرند ـ روشی آموزنده و راهگشای فرهنگی که تأکید بر «امانت کلامی» دارد. نوشته‌های فرهنگی این کتاب در عین بهره‌مندی از نامداران ادب فارسی، اندک استقلال ذهنی و شوق پرواز را نیز در میان می‌آورد که آن را می‌توان «گذر بر اسماء» خواند:

به معنی کی رسد مردم، گذر ناکرده بر اسما؟!

(سنایی)

نگارنده می‌کوشد که خوانندگان صاحب ذوق را از فروماندن در وادی کلمات مبهم برهاند، و امکان پرواز آسمان دل‌آرای آن‌سوی ابرها را به دید بیاورد.

امروز گسترش فناوری و بازرگانی،‌ به ویژه در جهان غرب، مقامات و مدارج صوری خود، مانند عنوان‌ها و مدال‌ها و نام‌ها را در جامعه جهانی رواج می‌دهند که در ذهن جوانترها اثر می‌گذارد. در نگارش این اوراق کوشیده‌ام که در گذرگاه صور الفاظ و عنوانها و شهرتها،‌ چندان نیایستم. زیباییهای طبیعی فرهنگ سنتی خودمان و شوق پژوهش و پرواز را نادیده نباید گرفت. به قول مولانا:

زین قدحهای صُور کم باش مست
تا نگردی بت‌تراش و بت‌پرست

از قدحهای صُـور بگـذر مـایست
باده در جام است، لیک از جام نیست

نوشته‌های پراکنده که در غربت با دست تنها بدون برخورداری از دید فرهیختگان فارسی‌زبان به روی کاغذ بیاورند، ناگزیر نمی‌تواند از کاستی‌ها تهی باشد:

حافظ آن ساعت که این نظم پریشان می‌نوشت
طایر فکرش به دام اشتیاق افتاده بود

امیدوارم به لطف اهل نظر، کاستی‌ها در چاپ آینده کاهش بیابد.

دستیابی به ادبیات و فرهنگ ایران

تو چون موری و این راه است همچون موی بت رویان
مرو زنهار بر تقلید و برتخمین و بر عمیا

(سنایی)

گر درسرت هوای وصال است حافظا
باید که خاک درگه اهل هنر شوی

مجموعة دانشهایی را که بشر تاکنون به دست آورده یا هنوز کشف نکرده، می‌توان مانند سرزمین کشور پهناوری پنداشت که در آن شهرستان‌های ساخته شده، دشتهای باصفا، بیابان‌های جانسوز، و مناظر طبیعی دست نخورده وجود دارد.

هرکس که به کشور معرفت پای می‌گذارد، از همان آغاز رهروی، با دو مرکز فرماندهی روبه‌روست: ستاد علم و خرد، و ستاد هنر. در پیرامون این دو ستاد شبکه‌ای از راه‌هایی که پویندگان معرفت پیش از او ساخته‌اند، شهرستان معرفت را می‌پوشاند. هر راهرو درمیان‌راه‌های ساخته شده یا درحال ساخت، دو شاهراه کمربندی را گرد هر یک از آن دو مرکز آشکار می‌بیند: شاهراه علم و شاهراه هنر؛ که هرکدام شبکه‌ای از راههای فرعی را در بر می‌گیرند. راهها گاه به هم می‌پیوندند و گاه از هم دور می‌شوند.

خواننده‌ای که در جستجوی زیباییهای هنر کلامی و شعر ناب فارسی است، با شاهراه هنر بیشتر سروکار دارد تا آنجا که از مرکز فرماندهی خرد دور نرود. برای آغاز به رهروی در شهرستان معرفت، راهرو باید اندکی از مختصات هر دو شاهراه را بداند. از پست و بلند راهها و چگونگی مناظر و کرانه‌ها بی‌خبر نباشد. کجاها باید آهسته‌تر رفت؟ کدام راه هموارتر، یا کدام طولانی‌تر است؟ وجوه مشترک و وجوه اختلاف شاهراه‌ها در چیست؟ چه زادراهی را باید به همراه برد؟

اکنون برای آغاز به گردشگری، برخی از این پرسش‌ها را با هم می‌شکافیم:

سادگی علم و پیچیدگی هنر

در قضایای علمی، شمارة پارامترها، یعنی عواملی که در آن قضایا تأثیر دارند، اندک است. علم چون با درستی و ماندگاری نگرش‌ها وقانونمندی سروکار دارد،‌بحث‌ها را در دایره‌ای محدود می‌کند. پژوهنده از جزء به کل می‌رود، آهسته حرکت می‌کند، و چندان وارد تاریخ و شرح حال کاشفان و زنجیرهای اجتماعی و اثر زمان نمی‌شود؛ یعنی بررسیهای علمی را آشفته و درهم نمی‌کند، که اصلهای مورد نظر در میان انبوهی از اطلاعات اجتماعی مشغول کننده ناپدید شوند. در مکتب‌های علمی به مقدمات و پایه‌ها توجه ویژه دارند. پای بست‌ها باید دقیق و محکم و استوار باشند. رعایت این موازین شمار اهل علم را در جامعه نسبتاً معدودمی‌کند. در معرفتهای ذوقی و هنری، نوعاً پژوهنده با شمار زیادی از عوامل و سابقة آنها وسنتهای هنری سرو کار دارد. صحنه‌های هنری، گسترده و ریشه‌دار و پرسابقه و دامنگیر است. ردپای صدها عامل را درکار هنری می‌توان باز شناخت.

آزادی عمل و داوری در کارگاه هنر، فرصت و رخصت می‌دهد که انبوه دوستداران بدان روی بیاورند. شمار هنرمندان و صاحبان ذوق در جامعه به مراتب بیش از شمار اهل علم است. درک یک پدیدة علمی ساده، چندان وقت نمی‌گیرد. دانش پژوه زود به مرحلة فهم و لذت‌یابی می‌رسد. البته برای لذت عالمانه، پژوهنده باید در مسائل علمی کارشناسان ژرف‌تر فرو رود و بنیان‌ها را بکاود. اما لذتهای فراگیری معارف علمی، حتی در مراحل آغازین هم، از یک نوع پایندگی و جهان شمولی برخوردارند؛ چون بیشتر با طبیعت سروکار دارند و پای‌بند تعصب‌ها و سلیقه‌ها نیستند.

زمان شناسایی درکارهنری اغلب طولانی‌تر است. دوستدار هنر باید زیست هنری هم داشته باشد؛ یعنی بازیگران صحنه را بشناسد، با سوابق آنها و سلیقه‌هایشان آشنایی پیداکند، و کاربرد واژه‌ها و ابزار هنر را در آن رشتة هنری آهسته آهسته فرا بگیرد. لذت پذیری هنرمندانه در سطحی که در خور تکاپوی اهل معرفت باشد وقت‌گیر است. روی هم رفته می‌توان گفت که علم زود آشنا و هنر دیرآشناست.1حافظ می‌فرماید:

عمری‌ست تا من در طلب هر روزگامی می‌زنم
دست شفاعت هر زمان در نیکنامی می‌زنم

(حافظ)

عامل زمان و دیرآشنایی در هنرآموزی، آفت تعصب را همراه می‌آورد. هنر آموز به آموخته‌های خود و آموزگارانش و هنرمندان صاحب آن مکتب‌ها دل می‌بنددـ کمی مغز شسته می‌شود، به گونه‌ای که دیگر به آسانی نمی‌توان او را از تعلق خاطرش بازگرفت.

چو بردانش خویش مهر آوری
خرد را ز تو بگسلد داوری

(فردوسی)

مثال از مثلث و دایره در معرفت علمی

برای گروهی که سواد خواندن و نوشتن هم نداشته باشند، می‌توان در یک جلسة نیم‌ساعته توجیه کرد که مثلث چیست، و توجیه این نکته که سه میانة مثلث همدیگر را در یک نقطه قطع می‌کنند. لذت همگانی این گروه، از فهم آن قضیه زود معلوم می‌شود. شاید همین گروه بیشتر شعرهای فردوسی را هم دریابند و با مختصر توجیهی از آن لذت ببرند؛2 اما اشراف به شعر خیال‌انگیز حافظ مسأله دیگری است.

مساحت دایره به شعاع R برابر است با πR2. همین قدر که دانشجو تعریف عمل ضرب و شکل دایره و شعاع آن را بداند، می‌تواند عدد 14/3 را در توان دوم طول شعاع ضرب کند، و مساحت تقریبی دایره را به دست آورد. این مفهوم را می‌توان به آسانی به دانش‌آموز دبستان یاد داد. لذت دانش‌آموز از فراگرفتن این قضیه اگرچه اندک است؛ ولی زود به چنگ می‌آید. ممارست و آفرینندگی، می‌تواند دانشجو را کم‌کم در ژرفا با تئوری خانوادة دایره‌ها و نگرشهای نوتر آشنا کند.

البته آشنایی ژرف در کارهای علمی نیز زمان‌گیر است؛ مثلاً پژوهندة باذوق می‌تواند بعدها از محاسبة مساحت دایره به تعیین مساحت روی کره برود و کره را نوعی دایرة‌ سه‌بعدی بپندارد. آن‌گاه از کرة‌ سه‌بعدی می‌تواند در عالم تصوّر به فضاهای هزاران بعدی برود؛ چنان‌که در تئوری علمی مخابرات، این‌گونه پدیده‌ها را برای رمز پیامها3 به کار می‌برند. خلاصه در مسائل علمی پژوهنده پله‌پله بالا می‌رود. اما راهها ثبت شده و برنامة‌ رهروی دانش‌پژوه مشخص است، و لذت پذیری او آرام آرام با گسترش تفکر فزونی می‌یابد.

همچنین است نگرش به قضایای علمی فیزیکی مانند قانون اجسام شناور ارشمیدس: اگر جسمی در آب غوطه‌ور باشد، به اندازة وزن آب هم حجمش از وزنش کاسته می‌شود. دانشجو با چند عامل و پارامتر روبروست. همین که مفهوم حجم و وزن و کاهش را دریافت، به معرفت مقدماتی از قانون ارشمیدس دست می‌یابد. صحنه پیچیده نیست، دانشجو زود به مرحلة فهم و درک و لذت‌یابی می‌رسد. البته انس گرفتن با بنیادهای علمی و فلسفی مسائل فیزیک و ریاضی در مراحل بالاتر، وقت‌گیرتر است. اما دانشجو پله‌پله پیش می‌رود، راهها معلوم و شناخته شده است و لذت‌پذیری راهرو با ظرفیت راهپیمایی او تناسب دارد.

ادامه دارد

پی‌نوشتها:

1ـ دانشجوی جوان یک درس علمی را معمولاً در یک ترم، یعنی تقریباً در 50 ساعت، در دانشگاه فرا می‌گیرد. اما دانشجو با زیباییهای شعر فارسی یا هنر نقاشی یا موسیقی، زمان طولانی‌تر می‌طلبد: گفتن ناگفتنی‌ها مشکل است/ نیست این کار زبان، کار دل است(وثوق)

2. اینکه بعضی صحنه‌های هنری، مانند شعر شاهنامه، را همگان درمی‌یابند، از آن‌روست که مقدمات هنری صحنه‌ها را در زندگانی آموخته‌اند. نام نیک، پندار نیک، اسب‌سواری، جنگیدن، عشق و حسد و مانند آنها چندان نیاز به سوادآموزی ندارد. آشنایی با هنر کلامی حافظ و سخنان عارفان به مراتب پیچیده‌تر است. با این حال، ایرانی مکتب نادیده هم از آهنگ شعر و نوای کلمات، به حکم سابقة اجتماعی خود، لذت می‌برد؛ ولی فاصلة میان لذتهای نوآموزان، با لذتهای ورزیدگان هنرشناس زیاد است.

3. coding

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه