نوروز
تاریخ اجمالی نوروز
- نوروز
- نمایش از سه شنبه, 23 اسفند 1390 08:39
- بازدید: 5991
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 70، اسفند 1390
در دورانی که ایرانیان در ایرانویچ نامی، بر اثر پایین آمدن ناگهانی لبهی یخ، به زیرزمین پناه بردند و «ور» نشین شدند، هر از گاه چند تن از «ور» بیرون میشدند، تا بدانند که آیا سرما کاهش یافته، شدت یخبندان چگونه است و ...
سرانجام، روزی که از «ور» بیرون میشوند، جای پای رمه را بر روی برفها میبینند. بسیار شادمان میشوند. زیرا آنان از پیش میدانستند که در پی پایین آمدن لبهی یخ و:1 از آن پیش که برفها بگدازند، اگر ایدر جای پای رمه در جهان استومند دیده شود، شگفتی انگیزد.
از این رو سخت شگفت زده شدند و آن «ردپا» را دنبال کردند و به چند گوزن شمالی برخورد کردند که با سمهای نیرومند خود، یخها را میشکست و بنفشههای کوهی سرشار از مواد روغنی را میخورد. بیاختیار فریاد برآوردند: گئوسپنتا یا گاو مقدس. او را به زیر آوردند و نخست خونش را نوشیدند و...، زندگی از سر گرفتند.
هنگامیکه این آگاهی به ورنشینان رسید، آن روز را، روزنو یا نوروز نامیدند و جشن برپا کردند، یعنی با شادی به نیایش کردگار جهان برخاستند.
پایه گذاری نوروز در روزگار جم ویونگهان و کمابیش در سالهای 9500تا9000 سال پیش از میلاد مسیح ( 10100 تا 9600 پیش از هجرت پیامبر ، 7500 تا 7000 پیش از میلاد زرتشت)، میبوده است.
سپس در دوران جمشید یا جم جم یا جم فرزند تهمورث که ایرانیان، دست گشادهتری به اخترشناسی پیدا کردند، برای ماندگاری و فراموش نشدن، تاریخِ آنرا به روز اول فروردین، یعنی تعادل بهاری، جابهجا کردند.
حکیم عمر خیام این مساله را با دانش بسیار و هوش فراوان خود، چه نیکو دریافته است. وی در نوروزنامه، اینباره مینویسد:2
چون بدانستند که آفتاب را دو دور بود، یکی آنکه هر سیصد و شصت و پنج روز و ربعی از آن روز، به اول دقیقۀ حمل باز آید به همان وقت و روز که رفته بود، بدین دقیقه نتواند آمدن، چه هر سال، از مدت همی کم شود. و چون جمشید، آنروز [را] دریافت، نوروز نام نهاد و جشن آیین آورد و پس از آن، پادشاهان و دیگر مردمان، بدو اقتدا کردند .
در دنبالهی نوشتار، حکیم عمر خیام، این کار را مربوط به دوران کیومرث میداند:3
و قصۀ آن چنانست که چون کیومرث، اول ملوک عجم به پادشاهی بنشست، خواست که ایام سال و ماه را نام نهد و تاریخ سازد تا مردمان آن را بدانند بنگریست که آن روز بامداد، آفتاب به اول دقیقه حمل آمد و موبدان [دانایان] عجم را گرد کرد و بفرمود که تاریخ از اینجا آغاز کنند.
از آنجا که نوروز را به«جم» نسبت میدادند و مردمان آن روزگار تا روزگاران دراز کنونی، گمان میکردند که «جم» همان جمشید یا جم فرزند تهمورث است و از جم ویونگهان، ناآگاه بودند، حکیم عمر خیام نیز، قرار دادن نوروز به دقیقهی اول برج حمل را، به جمشیدجم نسبت داده است.
در حالیکه به گفتهی حکیم عمر خیام، این کار را میبایست کیومرث انجام داده باشد و در روزگاران وی، نوروز که یادگار دوران سپری شدن «ورنشینی» در هنگام جم وی ونگ هان بود، به دقیقهی اول برج حمل قرار داده شد و تا این روزگار، ماندگار گردید.
1- اوستا، کهنترین سرودههای ایرانیان – دکتر جلیل دوستخواه – انتشارات مروارید – چاپ پنجم – ج2- تهران 1379
2- نوروزنامه – عمربن ابراهیم خیام نیشابوری – سازمان ترویج کتابهای جیبی – ناشر کتابخانه تهوری – تهران، مهرماه 1343 – رر7-6