شنبه, 01ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست دکتر محمد مصدق کودتای 28 امرداد ماه 1332 - دکتر ه. خشایار

دکتر محمد مصدق

کودتای 28 امرداد ماه 1332 - دکتر ه. خشایار

برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 67، امرداد و شهریور 1390، رویه 15

دکتر ه. خشایار

کودتای 28  امرداد ماه 1332
حکومت کودتا ، قریه‌ی فیروزه را به شوروی واگذار کرد

محمدرضاشاه، از دیرگاه عشق کودتا و ظاهرشدن در نقش «مرد آهنین» ایران را داشت. او در کشاکش غائله‌ی آذربایجان، در حالی که احمد قوام نخست‌وزیر با بازی استادانه‌ی خود، نیروهای روس را از آذربایجان و دیگر بخش‌های ایران، بیرون رانده بود و در آستانه‌ی ریشه‌کن کردن غائله‌ی آذربایجان بود، شاه در پی آن بود که با یاری آمریکایی‌ها، علیه قوام کودتا کند:
شاه امید داشت که آمریکایی‌ها، از این [صدور اعلامیه رسمی و فشار بر قوام درباره‌ی لغو انتخابات] نیز فراتر روند و از آن‌ها خواست، تا از برنامه‌ای جهت سرنگونی قوام... حمایت کنند. (1)
سرانجام در امردادماه سال 1332، در گرماگرم مبارزات مردم ایران برای ملی کردن صنایع نفت، آمریکایی‌ها اجازه کودتا علیه حکومت ملی دکتر مصدق را صادر کردند.
صبح روز 20 امردادماه، محمدرضا شاه همراه ملکه ثریا به رامسر پرواز کرد تا در صورت موفق نشدن کودتا، بتواند از کشور بیرون رفته و از پی‌آمدهای آن، در امان ماند. نیمه‌شب 25 امرداد ماه، سرهنگ نصیری فرمانده گارد شاهنشاهی با چند کامیون باز و دو دستگاه تانک، به در منزل نخست‌وزیر رفت. او ادعا می‌کرد که حامل فرمان عزل نخست‌وزیر است. اما سرهنگ نصیری از سوی سرهنگ ممتاز فرمانده نگاهبانان نخست‌وزیر دستگیر و افراد زیر فرمان او، خلع‌سلاح شدند. بدین‌سان، مرحله‌‌ی نخست کودتا با شکست روبه‌رو شد. با اعلام شکست کودتا، شاه از رامسر به بغداد گریخت و سپس از آن‌جا به رم پای‌تخت ایتالیا رفت.
روز بیست و هشتم امرداد ماه، مرحله‌ی دوم کودتا که مرکب از پاره‌ای از نظامیان و گرو‌ه‌های اوباش و روسپیان بود، به مرحله‌ی اجرا گذارده شد. در اثر نادرستی رییس ستاد ارتش که مورد وثوق کامل مصدق بود، این اجازه به پاره‌ای از نظامی‌ها داده شد که در کودتا شرکت کنند. او سپس در جریان محاکمه‌اش پس از کودتای 28 امرداد، بارها تکرار کرد که من آن روز «اتوماتیک» شده بودم شاید مقصود وی این بود که «مات» و سرگردان شده بود و رشته‌ی کار فرماندهی از دستش بیرون رفته بود. در حالی که او رییس ستاد ارتش بود و بر کل ارتش، فرماندهی بی‌چون و چرا داشت.
طراحان مرحله‌ی دوم کودتا، در کنار پاره‌ای از افسران شاغل و بازنشسته، از اوباش تهران و نیز روسپیان منطقه‌ی شهرنو، برای اجرای نمایش‌‌های خیابانی، بهره گرفتند.
سرانجام با اشغال رادیو تهران و اعلام حکم نخست‌وزیری زاهدی از سوی شاه و نیز گلوله‌باران و ویران کردن ساختمان 109 خیابان کاخ (فلسطین امروزین) که نخست‌وزیری و خانه‌ی نخست‌وزیر در آن‌جا قرار داشت، دولت ملی، بر اثر کودتای امپریالیسم آمریکا و استعمار بریتانیا که از سوی امپریالیسم شوروی نیز در پنهان حمایت می‌شد، به عاملیت محمدرضا پهلوی و هیات فاسد حاکم، سقوط کرد. روس‌ها، خیلی زود، دست‌مزد خود را دریافت کردند. روس‌ها در سال اشغال ایران در سال‌های 25-1320، در برابر «ریال»‌های دریافتی از خزانه 11 تن طلا و 53 میلیون دلار به دولت ایران بدهکار شده بود. احمد قوام در سفر به مسکو، کوشید تا طلب ایران را وصول کند؛ اما موفق نشد. دکتر مصدق نیز در جریان مبارزات ملی شدن صنایع نفت در سرتاسر کشور به دلیل نیاز مبرم کشور به «ارز» و به ویژه پس از قطع جریان نفت به خارج در اثر محاصره‌ی نفتی ایران، از روس‌ها خواست که طلب ایران را بپردازند؛ اما آن‌ها که به مانند آمریکایی‌‌ها و انگلیس‌ها، می‌کوشیدند تا در هیچ کجای جهان، یک مبارزه‌ی ملی و مستقل به پیروزی نرسد، از پرداخت طلب‌‌های ایران خودداری کردند.
چنان‌که گفته شد، پس از پیروزی کودتا، روس‌ها نیز دست‌مزد خود را گرفتند. آن‌ها در برابر تسلیم طلب‌‌های ایران به حکومت کودتا در سال 1333، قریه‌ی فیروزه را که امروز در خاک ترکمنستان قرار دارد، به عنوان ناز شست از «شاه»، دریافت کردند و...

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه