زیست بوم
آیا درک زبان حیوانات بـرای انسـان امکان پذیر است؟ - بخش دوم و پایانی
- زيست بوم
- نمایش از دوشنبه, 08 آبان 1391 07:07
- بازدید: 4352
برگرفته از روزنامه اطلاعات
بهنوش خرمروز
«کنستانتین اسلوبودشیکف»شاید در گذر از این مانع از بقیه جلوتر باشد. وی استاد بازنشسته زیست شناسی از دانشگاه آریزونای شمالی است و دههها عمر خود را صرف رمزگشایی سیستم ارتباطی سگهای دشتی کرده است، گونهای که بومی منطقه«فورکورنرز»در جنوب غرب آمریکا هستند. آنها برخلاف نامشان، از خانواده سگها نیستند و در واقع از جمله جوندگان محسوب میشوند و برای هوششان هم معروف نیستند. اما تا به حال، اسلوبودشیکف و همکارانش در چندین کتاب و مقاله در سه دهه اخیر، شواهد محکمی ارائه دادهاند که نشان میدهد این موجودات از زبان پیچیدهای برخوردار هستند. همچنین خود وی میتواند بخش زیادی از این زبان را بفهمد. سگهای دشتی وقتی یک شکارچی میبینند، همدیگر را با صدایی در گام بالا خبر میکنند. برای گوشی که با این صداها آشنا نباشد، هر صدایی که سگهای دشتی از خود در میآورند، شبیه دیگری به نظر میرسد، در حالی که با هم متفاوت هستند. اسلوبودشیکف این صدای هشدار را«سنگ روزتا»نامیده است. وی صداهای هشدار و نیز رفتارهای فرار در پاسخ به این هشدارها را ضبط و نامگذاری کرده است. سپس، وقتی خطر شکارچی در کار نیست، همین صداهای هشدار را پخش کرده و از رفتارهای سگهای دشتی فیلم برداری کرده است. وقتی رفتارها در هر دو حالت دقیقاً یکسان باشند، میتوانیم به این نتیجه برسیم که به اطلاعات مهمی در زمینه رمزگشایی زبان سگهای دشتی رسیدهایم؛ و در واقع همین اتفاق هم افتاد. همچنین وی کشف کرد که سگهای دشتی برای هر گروه شکارچی، هشدار متفاوتی دارند، مثلاً در مورد گرگهای صحرایی، انسانها یا سگهای اهلی. همچنین هشدار بر اساس رنگ، اندازه و شکل شکارچی فرق دارد. یعنی صدای هشدار وقتی شکارچی یک مرد قد بلند سنگین وزن با لباس آبی باشد، با زمانی که یک مرد لاغر و کوتاه با لباس سبزرنگ باشد، متفاوت است. یکی از یافتههای بسیار جالب پژوهشگران این است که سگهای دشتی در مواجهه با یک موجود بیگانه جدید، یک هشدار جدید به کار میبرند. مثلاً وقتی یک جسم بیضی شکل بزرگ و سیاه را وارد منطقه زندگی آنها کردند، سگهای دشتی از یک صدای هشدار تازه استفاده کردند. آنها نیازی نداشتند که در این مورد با هم بحثی داشته باشند یا به توافق نظری برسند. بنابراین به نظر میرسد که موجود جدید را توصیف میکنند و در مورد اندازه، شکل و رنگ آن از شیوهای استاندارد استفاده میکنند. همچنین اسلوبودشیکف به این نتیجه رسیده است که همان طور انسانها زبانهای مختلفی دارند، گروههای سگهای دشتی هم از گویشهای متفاوتی استفاده میکنند. مثلاً سگهای دشتی«گونیسون»نمیتوانند معنای صداهای سگهای دشتی مکزیکی را بفهمند. سیستم ارتباطی سگهای دشتی فقط به صداهای هشدار محدود نمیشود. اسلوبودشیکف در این باره میگوید:«سگهای دشتی در بین خود چیزی دارند که من اسم آن را گپ زدنهای اجتماعی گذاشته ام. وقتی یکی زنجیرهای از صداها را تولید میکند و یکی دیگر از میانه جمع، با زنجیرهای دیگر از صداها جواب میدهد. من میتوانم بگویم که آنها پیامی رد و بدل میکنند. اما چون تغییری در رفتارشان نمیبینم، نمیتوانم بگویم که در مورد چه چیزی به تبادل پیام پرداختهاند. در مورد گپ زدنهای اجتماعی، من هیچ امکانی برای درک محتوا ندارم.»
اگر موجود سادهای مانند یک جونده میتواند از اسمها و صفتها استفاده کند و گویشهای مختلفی داشته باشد، فکر کنید موجوداتی با توانمندیهای بالاتر ممکن است چه چیزهایی در زبان خود داشته باشند.فیلها برای مردگان خود مراسم سوگواری برپا میکنند و حتی در مواردی از صداهای هماهنگ در زمان یورش به دهکدههای انسانها استفاده کردهاند. در واقع حیوانات پیچیده، لزوماً به زبان برای برقراری ارتباط نیاز دارند. به گفته یکی از پژوهشگران، مردم تعجب میکنند که گرگها چه طور این قدر در شکار هماهنگی دارند. اما آنها در واقع یک سیستم ارتباطی پیچیده دارند. دلفینها را در نظر بگیرید. آنها گروههای اجتماعی قوی تشکیل میدهند و مطالعات اخیر نشان داده که به نوعی از فرهنگ برخوردار هستند. آنها تمایل به برقراری ارتباط با دلفینهایی دارند که از ابزار مشابهی استفاده میکنند. همچنین صداهای بسیار متنوعی دارند، که به نظر نمیرسد بدون معنا باشند. آیا ما هیچ وقت میفهمیم که آنها چه میگویند؟ دانشمندان نیم قرن است که برای رسیدن به چنین هدفی تلاش میکنند.«استان کوتساژ»، مدیر آزمایشگاه شناخت و رفتار پستانداران دریایی در دانشگاه جنوب میسیسیپی در این باره میگوید:«ما در مقایسه با دهههای پیش، اطلاعات بسیار بیشتری داریم، اما هنوز تا رسیدن به یک تعامل دو طرفه راه درازی در پیش داریم.»به گفته وی، بزرگترین مانع در حال حاضر این است که نمیدانیم واحدهای زبانی دلفینها چیست. در زبانهای انسانی، صداهای تک بخشی و صوتها واحدهای سازنده زبان هستند. اما در مورد دلفینها چه طور؟ همچنین به گفته پژوهشگران، ما میدانیم که دلفینها از حالات بدنی و لمس هم استفاده میکنند.
کوتساژ میگوید:«حدس من این است که با مطالعه مراحل رشد زبان در بچه دلفینها، میتوانیم به واحدهای زبانی آنها برسیم. سپس مرحله بعدی این خواهد بود که بفهمیم ترکیب آنها با هم چه معنایی دارد.«دنیس هرتسینگ»و همکارانش در پروژه دلفین وحشی کشف کردند که دلفینها با اسم یکدیگر را خطاب میکنند، صداهایی که دانشمندان آنها را«سوتهای امضایی»نامیدند. بنابراین، سوتها باید بخشی از واحدهای زبانی باشند. اما صداهای کلیک مانند و حالتهای بدنی چه طور؟ به باور کوتساژ ما بالاخره میتوانیم این رمز را کشف کنیم.
این در حالی است که «جاستین گرگ»، از پژوهشگران یک مرکز مطالعه دلفین بین المللی به نام پروژه ارتباط دلفین معتقد است که دلفینها اصلاً واحدهای زبانی ندارند. وی میگوید: «پس از 50 سال مطالعه ارتباط دلفینها، به نظر نمیرسد که آنها از واحدهایی شبیه به کلمه استفاده کنند. بنابراین، موضوع مثل زمانی که یک زبان خارجی یاد میگیرید یا کتیبههای باستانی را میخوانید نیست و نمیتوان صداهای دلفینها را در جستجوی واحدهای زبانی رمزگشایی کرد. دلیلش هم این است که سیستم برقراری ارتباط در میان حیوانات با زبان انسانها بسیار متفاوت است. زبان دلفینها، دارای مواردی مانند آن چه ما به عنوان نشانهها و دستور زبان در زبانهای انسانی میشناسیم نیست. در حال حاضر هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم عملکرد سیستم ارتباطی دلفینها شبیه به ساختار زبانی انسانها است و در نتیجه، ما باید بدانیم که با یک زبان برای یاد گرفتن مواجه نیستیم.»
اما کدام فرضیه درست است؟ به زودی زبان دلفینها را خواهیم فهمید یا اصلاً زبانی در کار نیست؟ فقط زمان به ما پاسخ خواهد داد. با این همه، اگر سگهای دشتی میتوانند یک جسم غیرطبیعی را این قدر راحت توصیف کنند، چرا دانشمندان انتظار نداشته باشند که تعداد زیادی از سایر موجوداتی که به طور اجتماعی زندگی میکنند، چنین توانمندی داشته باشند.