یادمان
بهره ما از ثبت میراث جهانی
- يادمان
- زیر مجموعه: ديدهبان یادگارهای فرهنگی و طبيعی ایران
- سه شنبه, 13 تیر 1391 06:58
- آخرین به روز رسانی در سه شنبه, 13 تیر 1391 06:58
- نمایش از سه شنبه, 13 تیر 1391 06:58
- بازدید: 5056
شهرام زارع*
چهل سالگی «معاهدهٔ حفظ میراثِ جهانی» فرصتی است تا ما نیز سری به عقب برگردانیم و کارنامه خود را در این زمینه مرور کنیم و بپرسیم آیا این کارنامه رضایت بخش است؟ واقعیت این است که حدود چهار دهه از تاریخ تصویب این میثاق نامهٔ جهانی می گذرد و ما فقط 15 اثر در فهرست میراث جهانی به ثبت رساندهایم.
امسال (1391خ/ 2012 م) چهلمین سال تصویب «معاهدهٔ حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی جهان» در سراسر جهان گرامی داشته شد و به این مناسبت ویژهبرنامههایی در کشورهای مختلف برپا گردید. در کشور ما نیز خردهبرنامهٔ کمجان و کمرمقی از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری برگذار شد. میثاقِ محافظت از میراث فرهنگی و طبیعی در 19 نوامبر 1972م به تصویب مجمع عمومی سازمان یونسکو رسیده است. پنج سال پس از این تاریخ که نخستین نشست کمیتهٔ ثبت میراث جهانی در پاریس برگذار شد، دکتر فیروز باقرزاده -رییس مرکز باستان شناسی ایران- به عنوان نخستین رییس آن نشست انتخاب شد.
چهل سالگی «معاهدهٔ حفظ میراثِ جهانی» فرصتی است تا ما نیز سری به عقب برگردانیم و کارنامه خود را در این زمینه مرور کنیم و بپرسیم آیا این کارنامه رضایت بخش است؟ واقعیت این است که حدود چهار دهه از تاریخ تصویب این میثاق نامهٔ جهانی می گذرد و ما فقط 15 اثر در فهرست میراث جهانی به ثبت رسانده ایم. حتی اگر سالی یک اثر در این فهرست به ثبت می رساندیم اکنون بیش از سی اثر از ایران در فهرست میراث جهانی ثبت شده بود. اگرچه در سال های آغازینِ تشکیل کمیته میراث جهانی، ضوابط و پیچیدگی های کنونی برای ثبت آثار وجود نداشت و برخی از کشورها هر سال چندین و چند اثر در این فهرست به ثبت رساندند؛ چنان که نخستین حضور ایران در فهرست میراث جهانی نیز با ثبت سه اثر (تخت جمشید، چغازنبیل و میدان نقش جهان) در یک سال همراه بود. در سال های اخیر اما به طور معمول هر کشوری فقط مجاز به ثبت یک اثر تاریخی و یک اثر طبیعی در این فهرست است.
چه شد که با وجود آغازی خوب ناگهان از مسایلِ ثبت جهانی غافل شدیم؟ مهمترین علتها شاید تلاطم و بحران فرهنگی/سیاسی/اجتماعیِ ناشی از وقوع انقلاب و سپس آغاز جنگی تحمیلی بود که شرایط خاصی را رقم زد. به ناگزیر در این شرایط خاص توجه به مسایل فرهنگی نمی توانست در اولویت قرار گیرد. با این حال، جنگ به پایان آمد و چهارده سال هم از پایان آن گذشت ولی ما همچنان نسبت به مسایل میراث فرهنگی و ثبت جهانی آن کم اعتنا ماندیم. نخستین کوشش ها برای توجه دوباره به مسایل مربوط به ثبت جهانی در اواخر دههٔ 1370 رخ داد و در سال 1382 که پرونده «مجموعه تاریخی تخت سلیمان» به ثبت جهانی رسید به بار نشست. از آن سال به بعد، طعم ثبت جهانی را باز هم چشیدیم و هر سال پرونده هایی را به کمیته میراث جهانی فرستادیم. به رغم این تأخیر زیانبار، قدر فرصت ها به تمامی دانسته نشد. چنانکه در سال 1386، کمیته میراث جهانی پرونده «قره کلیسا» را به دلیل ناقص بودن نپذیرفت و پس فرستاد تا یک سهمیه دیگر از دست برود. در سال 1390 نیز پرونده ثبت «منطقهٔ حفاظتشدهٔ حرا» -که نخستین پرونده پیشنهادی برای ثبت جهانی میراث طبیعی ایران به شمار می رفت- به دلیل ناقص بودن پس فرستاده شد.
هرچند تاکنون سازمان میراث فرهنگی به طور رسمی فهرستی از آثاری که در آینده نامزد ثبت جهانی خواهند شد منتشر نکرده است، اما در لابه لای مصاحبه های مدیران این سازمان گاه به برخی از نام ها اشاره ای شده است: «مساجد تاریخی ایران»، «قناتهای ایران»، مجموعه های تاریخی «شوش»، «جیرفت»، «شهر سوخته»، «هگمتانه»، «ازبکی»، «ربع رشیدی»، «طاق بستان»، «تنگ سَروک»، «کاخ گلستان»، پروندهٔ «آرامگاهها»، «گنبدها»، «چهارتاقی ها»، «بادگیرها»، «بافت تاریخی یزد»، شهرهای تاریخی «فیروزآباد»، «ارگان/ارجان»، «بیشاپور»، «ماسوله» و «میمند» مواردی از این دست هستند.
به جز این نام ها، گاهی هم نام هایی به زبان آمده که بیشتر بازار گرمی برخی مدیران میراث بوده است تا اظهار نظرهای دقیق کارشناسانه. به ویژه با وجود فهرستی که در بالا آمد و آثار مهم دیگری که هنوز در این فهرست جای نگرفته اند، ثبت جهانی این آثار دور از انتظار است. مثلاً ثبت جهانی پل دزفول، یا پل دختر لرستان یا ثبت جهانی خلیج فارس که این یکی توسط رؤسا و مدیران ارشد سازمان میراث فرهنگی در زمان ریاست حمید بقایی و با هیاهوی بسیار مطرح شد اما سخنی سنجیده و کارشناسانه نبود و به زودی هم فراموش شد.
همهٔ این آثار البته در حوزهٔ میراث ملموس جای می گیرند -که شاید مهمترین فهرست کمیتهٔ میراث جهانی باشد- اما در این سال ها فهرست های دیگری نیز پدید آمده است؛ مانند فهرست آثار ناملموس که پرونده های «نوروز»، «موسیقی بخشی های خراسان»، «آیین های پهلوانی و زورخانه»، «تعزیه»، «مهارت های سنّتی ساخت لنج در خلیج فارس» و... از ایران در این فهرست به ثبت رسیده است. در این فهرست نیز پروندههایی مثل «چوگانبازی» وجود دارد که در تهیه و ارائهٔ آن کوتاهی شده است و زمزمهٔ ثبت آن توسط کشوری چون قطر به گوش میرسد.
در فهرست میراث طبیعی نیز جز «منطقهٔ حفاظتشدهٔ حرا»، «جنگلهای هیرکانی» هم نامزد ثبت جهانی است. اگرچه بخش عمدهٔ جنگل های هیرکانی -شاید حدود 80 درصد- در ایران وجود دارد و ما می توانستیم پیشنهاد دهندهٔ ثبت آن باشیم، به خاطر کوتاهی مسؤولان، پرونده این اثر نخست از سوی کشور جمهوری آذربایجان [اران] برای ثبت جهانی ارائه شد اما به پیشنهاد کمیتهٔ میراث جهانی قرار بر ثبت مشترک آن با ایران شد.
اکنون پرسش این است که آیا تدوین و ارائهٔ پرونده های ثبت جهانی از پشتوانهٔ علمی و کارشناسی و نظم کافی برخوردار است یا خیر؟ تاکنون 24 سال بی توجهی به ثبت میراث جهانی و چند بار مردود شدن پرونده ها را در کارنامه داشته ایم و یک اثر، «دیرهای ارامنه در آذربایجان»، را منفعلانه ثبت کرده ایم. مطرح می شود که قرار است پروندهٔ مساجد تاریخی و یکی دو پروندهٔ دیگر، بسان پروندهٔ باغ ایرانی، به صورت ترکیبی به ثبت برسند. باید یادآوری کرد آثاری که به تنهایی قابلیت و شخصیت ثبت جهانی دارند، در اینگونه پروندههای ترکیبی قرار داده نشوند.
مثلاً آثاری چون «مسجد تاریخانه دامغان»، مساجد جامع «اردستان»، «فهرج» و «نایین» هر یک به همراه بافتی که در آن قرار گرفتهاند قابلیت ثبت در فهرست میراث جهانی را دارند و نباید در پروندهای ترکیبی با نام «مساجد تاریخی ایران» قرار داده شوند. یا به عنوان نمونهای دیگر، هنگامیکه یکی از معاونان ارشد سازمان میراث فرهنگی به شیوهای نسنجیده و ناموجه اصرار بر خروج زودهنگام «بم و منظر فرهنگی آن» از فهرست میراث در خطر جهانی میکند معلوم میشود که از همهٔ ظرفیتهای کارشناسی در این زمینه استفاده نمیشود.
به همین قیاس، وضعیت ناگواری که دو اثر جهانی «سازههای آبی-تاریخی شوشتر» و «میدان نقش جهان» دارند را میتوان مثال آورد. بنابراین، ضروری است از همهٔ ظرفیتهای کارشناسی و پشتوانههای علمی نه فقط در موضوع ثبت آثار جدید در فهرست میراث جهانی بلکه مهمتر از آن در حفاظت و نگهداری و تدبیر امور آثار میراث جهانی ایران بهره گرفته شود.
نکتهٔ دیگر این است که ما عضو کمیتهٔ میراث جهانی نیستیم. عضویت در کمیتهٔ میراث جهانی پیششرط ورود و مشارکت در تصیمگیرهای این کمیته است. همچنین میزبانی نشستهای کمیتهٔ میراث جهانی نیز منوط به عضویت در این کمیته است. کشور بحرین به خاطر عضویت در کمیتهٔ میراث جهانی موفق شد در سال 2011 ریاست اجلاس کمیتهٔ میراث جهانی را بر عهده گیرد و قرار بود این اجلاس در شهر «منامه» پایتخت «بحرین» برگزار شود، اما به دلیل بروز بحران های سیاسی در این کشور اجلاس مذکور در مقر یونسکو در پاریس برپا شد.
ایران فقط یکبار در نیمه نخست دهه 1350 عضو این کمیته بوده و سپس تلاشی جدی برای عضویت در آن نکردهایم. در آن سالها که سالهای آغازین تشکیل این کمیته بود، فقط 32 کشور عضو آن بودند. با سپریشدن زمان و پذیرش کنوانسیون توسط سایر کشورها، اعضای متعهد به کنوانسیون به حدود 180 کشور رسیده است. اکنون این کمیته حدود 24 عضو دارد و یکی از مهمترین کمیتههای یونسکو که برای اعضاء اعتبار و کارآمدی بسیاری همراه میآورد. همین کمیته است که برای گزینش یا رد یک اثر برای نامزدی میراث جهانی حرف آخر را میزند.
افزون بر اینها، کشور امروزی ایران به عنوان کشوری که یکی از مهمترین میراثداران تمدن ایرانی-اسلامی است در برابر صیانت از میراث جهان ایرانی-اسلامی مسؤولیت دارد؛ یعنی انتظار میرود در صیانت از میراث فرهنگی و معنوی کشورهای همسایهای که پیوندهای استوار تاریخی و تمدنی با ما دارند نیز مشارکت جدی داشته باشد. متأسفانه نه تنها تاکنون چنین وظیفهای اساساً بهجا آورده نشده، بلکه با بیثباتی مدیریتی و چیرگی مدیران ناکارشناس و غیرمتخصص بر ارکان سازمان میراث فرهنگی کشور، حفظ و شناخت و صیانت از میراث فرهنگی حتی در درون مرزهای کنونی ایران نیز چشمانداز روشن و ستایشانگیزی ندارد.
باستانشناس و سردبیر مجله باستانپژوهی