سه شنبه, 15ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست یادگارهای فرهنگی و طبیعی یادمان شاید سال دیگر در میان‌مان نباشد... - خانه دکتر قریب در گرکان

یادمان

شاید سال دیگر در میان‌مان نباشد... - خانه دکتر قریب در گرکان

داستان ساده و در عین حال تکان‌دهنده است؛ حال این روزهای خانه‌ «عبدالعظیم‌خان قریب» ناخوش است. اهالی روستایش می‌گویند اگر رسیدگی فوری به آن نشود، سال آینده دیگر وجود نخواهد داشت.

air-jordan-4-retro-cement-x-new-era-chicago-bulls-sneaker-hook-up-hat | adidas criticism on children quotes for women MX Blue Release Date - SBD - adidas zx flux navy on feet conversion rate

به گزارش ایسنا، عبدالعظیم قریب که او را به عنوان پدر دستور زبان فارسی می‌شناسیم، حدودا ۱۳۷ سال پیش در همین روزهای گرم امردادماه، در روستایی به اسم «گَرَکان» متولد شد. گرکان به واسطه‌ی کوهی که از سال‌های دور محل سکونت روستاییان در دامنه‌اش بوده، منطقه‌ای سرد و خشک، در استان مرکزی و در نزدیکی شهرستان تفرش است که زمستان‌ها برف زیاد و سرمای تند و تیزی دارد.

عبدالعظیم‌ قریب که بود؟

«عبدالعظیم خان» در سال ۱۲۵۸ در این منطقه‌ متولد شد و پس از یادگیری فارسی و عربی در زادگاهش و فراگیری زبان و ادبیات عرب، علم اصول، هیئت و نجوم در تهران به دارالفنون رفت تا زبان فرانسوی بیاموزد.

او پس از تحصیل  در آن‌جا، در ۴۰ سالگی به مدت پنج سال وظیفه‌ی تعلیم به شاه مخلوع ایران را در دوران کودکی‌اش بر عهده داشت. «عبدالعظیم‌خان» در سال‌های بعد به استخدام وزارت معارف درآمد و پس از هفت سال، به تدریس در مدرسه نظام پرداخت که در آنجا شاگردانی از رجال سیاسی آینده‌ی ایران، همچون کلنل محمدتقی پسیان داشت.

او همچنین از اساتید دانش‌سرای عالی و دارالفنون هم بود. پس از تاسیس دانشگاه تهران، قریب از اولین کسانی بود که به مقام استادی دانشگاه برگزیده شد و تا پایان عمر در دانشکده ادبیات عهده‌دار تدریس زبان و دستور فارسی شد.

دکتر عبدالعظیم قریب که پدرِ همسر دکتر محمد قریب، پدر طب اطفال هم بود، پس از شکستگی استخوان پای چپ حاصل از زمین خوردگی، در نوروز ۱۳۴۴، به علت کهولت سن نتوانستند او را بطور کامل درمان کنند و سرانجام در ۸۶ سالگی در تهران درگذشت. خانه‌اش اما همچنان جوان در زادگاهش باقی مانده است؛ هرچند این روزها به‌شدت ناخوش احوال و غریب مانده است.

خانه‌ دوست کجاست؟

۴۳ سال‌ پس از درگذشت دکتر قریب، تنهایی‌ِ خانه به‌ سر آمد و سال ۱۳۷۸، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، به دعوت اهالی و فعالان روستا، در مراسمی با حضور عبدالکریم قریب، پدر علم زمین‌شناسی و از دیگر چهره‌های مطرح خاندان قریب، به پاس زحمات این استاد زبان فارسی، خانه را به ثبت ملی رساندند و تصمیم گرفتند تا با تغییر کاربری خانه و تبدیل به «مرکز تحقیق زبان فارسیِ» فرهنگستان، نام دکتر قریب را زنده نگه دارند.

فرهنگستان در همین راستا به مرمت خانه اقدام کرد، اما از آن‌جایی که این مرمت بدون حضور ناظر سازمان میراث فرهنگی و با مصالح نامرغوب انجام شد، عمر زیادی نداشت؛ البته این مشکلات به صورتی نبود که عناصر تاریخی‌ خانه از بین بروند.

«بابک شکور»، ‌دهیار این روستا در توضیح اینکه چرا تغییر کاربریِ این بنا به سرانجام نرسید، به خبرنگار ایسنا گفت، «از آنجاییکه در آن زمان مخابرات نتوانست زیرساخت‌های مورد نیاز (مانند اینترنت) را به مرکز تحقیق زبان فارسی ارائه دهد، کار نیمه‌تمام ماند و فرهنگستان تمامی کتاب‌ها و  قفسه‌هایی که قرار بود در داخل خانه بگذارد را جمع کرد و رفت».

پس از آن، خانه‌ی ثبت ملی شده، همچنان در تملک فرهنگستان زبان و ادب فارسی باقی ماند و توسط یک سرایدار که فرهنگستان گماشته بود، بازدیدکنندگانِ اندکی از آن بازدید می‌کردند. با گذشت سال‌ها، خانه‌ تاریخیِ دکتر قریب در معرض باران و برف بسیار (که از ویژگی‌های طبیعی آب و هوای این منطقه است) قرار گرفت و ادامه‌ی این وضعیت و رسیدگی نکردن از جانب میراث فرهنگی به‌عنوان

سازمانی که آن بنا را به ثبت ملی رسانده و فرهنگستان زبان و ادب فارسی به‌عنوان مالک بنا، باعث شد تا دهیاریِ روستا و دیگر دوستداران میراث فرهنگی منطقه با نامه‌نگاری‌های بسیار از مسئولان ‌درخواست مرمت اصولی و رسیدگی فوری به بنا را داشته باشند.

پس از اعلام موضع میراث فرهنگی در رابطه با خانه دکتر قریب مبنی بر اینکه «این بنا تحت تملک سازمان دیگری است و مرمت آن جزو وظیفه‌ی ما نیست»، غلامعلی حدادعادل در مکاتباتی با دهیاری «گرکان»، اعلام کرد که فرهنگستان زبان و ادب فارسی از عهده‌ی مرمت این بنای تاریخی برنمی‌آید.

پس از بیان این مسائل، نماینده‌ای از دفتر وی به همراه معاون فرماندار آشتیان و رئیس میراث فرهنگی استان برای بازدید به روستا آمدند و در همان راستا بر اساس یک تفاهم‌نامه، میراث فرهنگی به طور رسمی این بنای تاریخی را از فرهنگستان زبان و ادب فارسی، تحویل گرفت.

دهیار گرکان در ادامه‌ی توضیحاتش به خبرنگار ایسنا می‌گوید: «میراث فرهنگی زمانی که ساختمان را از فرهنگستان تحویل گرفت، اعلام کرد با کمک اهالی این بنا را مرمت می‌کند. اما از همان روز، قفل بزرگی به در خانه زدند! که اگر تا پیش از آن و در زمان مالکیت فرهنگستان، ساختمان حداقل یک سرایدار برای نظارت بر بنا داشت، بعد از واگذاری‌اش به میراث فرهنگی دیگر آن را هم ندارد.»

اگر خانه را زودتر تحویل می‌دادند، هزینه‌ها کمتر می‌شد

«شکور» با بیان اینکه در چند وقت اخیر به مرور وضع خانه بدتر و ریزش سقف و دیوار اتاق‌ها بیشتر شده، ادامه می‌دهد: مدتی پیش رئیس میراث فرهنگی استان مرکزی به محمود حسنی، فرماندار آشتیان (که روستای گرکان از توابع آن است) درباره این خانه گفته بود، ما حاضریم این بنا را به صورت بلندمدت به شما اجاره دهیم تا این‌جا را تعمیر و مرمت و در آینده هم بتوانید از آن درآمدزایی کنید.

او بیان می‌کند: هرچند به فرمانداری اعلام کردیم که ما دیگر نمی‌توانیم کسی را پیدا کنیم تا هزینه‌ ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیونی که از طرف میراث فرهنگی برای مرمت اینجا برآورد شده را بپردازد. شاید اگر مدیریت این بنا زودتر از اینکه تا این اندازه تخریب شود، به دهیاری یا فرمانداری محول می‌شد، می‌توانستیم با هزینه‌ی خیلی کمتری مسئله را حل کنیم.»

دهیار این روستا همچنین اضافه می‌کند: «اگر میراث فرهنگی این بنا را ثبت کرده، پس وظیفه‌ی نگهداری آن را هم داشته است. چرا که پیش از مالکیتش بر بنا، بهانه‌ای دیگر داشت و امروز پس از اینکه بنا به آن‌ها واگذار

شده، می‌گویند که پولی ندارند تا از عهده‌ی مرمت بنا برآیند. میزان بی‌اعتنایی به این بنا تا حدی بود که حتا یک پلاستیک روی سقف نکشیدند تا سقف اتاق‌ها به دلیل رطوبت ناشی از انباشتگی برف، بیش از این تخریب

نشود. اگر رسیدگی به وضع بنا را به خودمان می‌سپردند، حداقل در این مدت برفِ روی بام را پارو می‌کردیم؛ ناید اینگونه باشد که فقط بیایند و کلید بگیرند و بروند. مطمئنا اگر وضع به همین صورت بماند، امسال کل

ساختمان ریزش می‌کند.»

او که بطور کامل در جریان وضع این خانه است، اظهار می‌کند که «از میراث فرهنگی می‌خواهیم برای این بنا که توسط خودش به ثبت رسیده، کاری انجام دهد؛ ‌حداقل بدون گرفتن هزینه‌ای، کارشناس‌هایش را به اینجا

بفرستد و در مقابل، ما هم بخش خصوصی را پای کار می‌کشانیم یا به کمکِ خود مردم، آنجا را مرمت می‌کنیم.»

محمدجواد مرادی - یکی از فعالان میراث فرهنگی این روستا - نیز درباره سِیر ماجراهای خانه دکتر قریب می‌گوید: خرابی‌های خانه از ابتدا چندان زیاد نبود، اما با گذشت زمان، همانطور هم که ما چندین‌بار گزارش دادیم،

به دلیل آب و هوای سرد این منطقه، برف و باران زیادی می‌بارد و با انباشته شدن آن‌ها روی سقف، خرابی‌هایی ایجاد می‌شود. علیرغم گزارش‌های ما، هیچ وقت اتفاقی نیفتاد و در طول دو سال اخیر، مدام اخباری مبنی بر

ریزش سقف و دیوارهای خانه به گوش‌مان می‌رسد.

او ادامه می‌دهد: با شانه‌ خالی کردن‌ برای مسئولیت مرمت بنا، احساس می‌شود که صاحبانِ امروزی این خانه می‌خواهند با ادامه‌ی این روند، به جایی برسند که خانه به صورت تدریجی کاملا تخریب شود. در صورتی که در

ابتدای هرسال سازمان میراث فرهنگی در بروشورهایی‌ که برای معرفی استان به گردشگران می‌دهد، از این خانه هم نام می‌برد. فقط از اسم آن در ویترین آثار تاریخی استان استفاده می‌کنند، ولی در عمل تنهایش گذاشته‌اند.

به نظر می‌رسد پرونده‌ی مرمت خانه دکتر قریب، پدر دستور زبان فارسی در کشاکش رسیدگی‌های اداری، از نفس افتاده و مانند صاحبش به علت کهولت سن، در آستانه‌ی مرگی غم‌انگیز قرار دارد، مگر آنکه متولیان امر به

خود بیایند.

زهرا حمزه - ایسنا

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید