شعر
شعر درباره ایران زمین 23 - آتش حب الوطن - سرودۀ ادیب الممالک فراهانی
- شعر
- نمایش از جمعه, 14 بهمن 1390 14:50
- بازدید: 20550
محمدصادق ادیبالممالک فراهانی، فرزند حسین ملقب به امیرالشعرا و متخلص به امیری و پروانه شاعر، ادیب و روزنامهنگار دوره مشروطه که در روز ۱۱ امرداد ماه سال ۱۲۳۹ خورشیدی در روستای گازران زاده شد. ادیبالممالک فراهانی در روز ۲ اسفند ۱۲۹۵ خورشیدی در شهر یزد سکته کرد و در همین سال پس از بازگشت به تهران درگذشت. آرامگاه وی در شهر ری است. «آتش حب الوطن» یکی از سرودههای ادیب الممالک فراهانی است که در پی میآید.
JmksportShops , Chaussures, sacs et vêtements , Livraison Gratuite | DH1301 , nike mens woven bonded pants sets made , nike mens woven bonded pants sets made G NRG 'Leopard' , 800 - FitforhealthShops
ادیب الممالک فراهانی
تا زبر خاکی ای درخت برومند
مگسل از این آب و خاک رشته پیوند
مادر توست این وطن که در طلبش خصم
نار تطاول به خاندان تو افکند
هیچت اگر دانش است و غیرت و ناموس
مادر خود را به دست دشمن مپسند
تاش نبرده اسیر و نیست بر او چیر
بشکن از اویال و برز و بگسل از این بند
ورنه چون ناموس رفت، نام نماند
خانه نماند چو خانواده پراکند
خانه چو بر باد رفت، خانهخدا را
خانه نمانَد به ده، به جان تو سوگند
رحمتی ای باغبان کز آتش بیداد
سوخته در باغ، هر درخت برومند
شور نشور است در جهان و تو در خواب 1
گیرم خواب تو مرگ، تا کی و تا چند؟
رو غم آینده خور، گذشته رها کن
کی بود آینده با گذشته همانند؟
هر نفسش زخمهای تازه به دل زد
تا کهنش کرد گردش دی و اسفند
حالش بدرود گفته با لب خندان
جانش تودیع کرده با دل خرسند
خاک است اندر دو چشم او زر و گوهر
زهر است اندر مذاق او شکر و قند
گریه کند زار زار بر وطن خویش
همچون یعقوب بهر گمشده فرزند
رخت فرابر به زیر شهپر سیمرغ
تا ننهی پیش زاغ تیره، جگر بند
این وطن ما منار نور الهی است
هم زنُبی خواندم این حدیث و هم از زند 2
آتش «حبالوطن» چو شعله فروزد
از دل مؤمن کند به مجمره اسپند
1- نشور: قیامت
2.نُبی: قرآن کریم