جمعه, 10ام فروردين

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها نگاه روز سخنی با استاد حسین علیزاده دربارهٔ جایزهٔ شوالیه

نگاه روز

سخنی با استاد حسین علیزاده دربارهٔ جایزهٔ شوالیه

مینا ایزدی

چند سالی است که بازار جایزه‌های اجنبی در زمینهٔ موسیقی کشورمان بسیار گرم است و حیرت‌آور اینکه برخی از موسیقیدانان به‌جای اینکه از اعطای این جوایز ریز و درشت شگفت‌زده شوند و به دنبال چرایی آن باشند با آغوش باز آن را می‌پذیرند. موسیقی ایران چنان با تاریخ و فرهنگ چند هزار سالهٔ این سرزمین درهم تنیده است که تنها موسیقیدانان ایرانی می‌توانند به خنیاگران ایران درجه بدهند آنهم نه هر موسیقیدانی بلکه آنانی که افزون بر دانش فنی با تاریخ و فرهنگ این کهن بوم به خوبی آشنا باشند.


اما درباره جایزه شوالیه فرانسویها!!

پس از آنکه سیل این جوایز به سوی هنرمندان ایرانی سرازیر شد (در طی 10 روز سه جایزه) برخی از روزنامه ها با شوق و ذوق عکس و خبر آنها را در صفحه نخست نشریه خود به چاپ رساندند که :آفرین بر چنین هنرمندی که چنین جایزه ای را از کشور فرانسه دریافت کرد و باعث افتخار ایران شد!!
پس از آنکه استاد حسین علیزاده آخرین کسی که این جایزه به او پیشنهاد شد و نپذیرفت، باز هم همان روزنامه‌ها این خبر را در صفحه نخست چاپ کردند که: آفرین بر چنین هنرمندی که چنین جایزه ای را از کشور فرانسه نپذیرفت و باعث افتخار مردم ایران شد!!

شگفتا!!

ما ندانستیم که آیا این جایزه موسوم به شوالیه خوب است یا بد؟ داشتن آن مایه افتخار است یا نه؟ موسیقی ایران با دریافت آن جهانی می شود یا خیر؟

به نظر می‌آید این به اصطلاح روزنامه‌نگاران با این واکنش‌ها و سخن‌های دو پهلو بیشتر به دنبال جهت باد هستند تا منافع و آبروی کشور.

از سویی دیگر در نامهٔ استاد حسین علیزاده اینگونه آمده: «شاید نوشتن این نامه دشوارترین و زیباترین لحظه عمرم را رقم می زند» باید از استاد بزرگوار پرسید نوشتن نامه‌ای برای نپذیرفتن یک جایزه جهت‌دار که هر ایرانی میهن‌پرست و با غیرت از خوانش آن خوشحال خواهد شد، چرا باید برایتان دشوار باشد؟ شما نخستین کسی بودید که اعطای این جایزه را به استاد شهرام ناظری تبریک گفتید و بر اساس آنچه که در نامه نوشته‌اید آشکار است که هنوز هم با ماهیت این جایزه مشکلی ندارید و آن را «نغمه عشق و محبت و سپاس از دیاری دگر با عنوان معنی خاص» می‌دانید و در دیگر جای نوشته‌اید: «اگر سفیر سیاسی و فرهنگی کشور فرانسه هدیه ملت با فرهنگ فرانسه را به سینه هنرمندان بزرک ما نصب میکند آن را ارج می‌نهیم»

اگر این جایزه از دیدگاه شما ارجمند  بوده و هست چرا آن را نپذیرفتید؟ و اگر چنین نیست چرا نصب آن را بر سینه هنرمندان ایرانی ارج می‌نهید؟ خواهشمندم همانگونه که به احترام مردم هنر دوست ایران از پذیرش این جایزه خودداری کردید به احترام همین مردم تبریک خود در باره این جایزه  را پس بگیرید و رک و پوست‌کنده برای طرفدارن خود بگویید که دیدگاهتان درباره این جایزه چیست؟

در جایی دیگر نوشته اید: «اگر سیاهی جنگ و کینه و نابرابری در دنیای قدرت حاکم است نغمه‌های عشق در دل مردم جهان فراتر و با قدرتی جاودانه نیز حاکم است»
استاد بزرگوار ما هم دوست داریم آنچه شما می گویید درست باشد اما بهتر است  خود را گول نزنیم، با واقعیت جهان زندگی کنیم و دوست و دشمن خود را بشناسیم و گمان نکنیم همه مردم جهان به هم عشق میورزند زیرا اگر چنین می بود در دنیا جنگ رخ نمی‌داد.

اگر دولت‌های ایران در درازنای تاریخ به خاک وجان و مال و ناموس مردم جهان تجاوز نکردند، به این دلیل بود که مردم بافرهنگ ایران‌زمین خوی و فرهنگ تجاوز و ستمگری نداشته و ندارند، اما در کارنامه دولتهای فرانسوی از آغاز تا به امروز آنچه می‌خوانیم تجاوز و خشونت به‌ویژه  ستم تاریخی به مردم آفریقا وهمچنین پیمان‌شکنی و غارت آثار تاریخی کشوری مانند ایران است، بناهایی که چند هزار سال سالم و پابرجا بودند اما فرانسوی ها آنها را تکه تکه کرده و در موزه لوور(بخوانید دزد خانه) به اسارت برده‌اند. آیا مردم به گفته شما با فرهنگ فرانسه از این موضوع خبر ندارند؟ فرهنگ تنها تئاتر و موسیقی و ادبیات نیست بلکه  ملتی با فرهنگ است که نگاهی انسانی به مردم جهان داشته باشد. البته استثنا وجود دارد اما سخن ما در باره  فرهنگ اکثریت یک جامعه است.

امید است از این پس هنرمندان ایرانی با آگاهی بیشتر نسبت به مسایل تاریخی و سیاسی، در برابر این جایزه‌های خوش خط وخال واکنش سنجیده‌تری داشته باشند.

این را گفتیم تا همه بدانند که استادان هنر ایران را ارج می‌نهیم اما از کنار سخنان آنها به سادگی نخواهیم گذشت.

دیدگاه‌ها   

+2 #2 آرنا 1393-09-29 08:43
باسپاس از سخنان نویسنده ی گرامی. در راستای سخنان ایشان باید بیان کرد: " فرهنگ و هنرایرانی خود سفیری است جهانی با قدرتی اسطوره ای".جایگاهش را کسی که ارزش هنرایرانی را می داند مشخص می کند.گرفتن نشان شوالیه(سربازصفر ارتش فرهنگی فرانسه)نغمه ی عشق ومحبت وسپاس از دیاری دیگرنیست این یک فریادی همراه باتوهین به شاعروخواننده ومحقق وادیب ودانشمندپارسی است که فقط این چندنفراز دید انان "سربازصفر"می باشندومابقی پیاده وسیاهی لشگرند.خوب است اگاه باشیم سفارت فرانسه درایران کانونی نباشد که برای تحقیرایرانی از خودایرانی یارگیری کند.ارزش نگرفتن این نشان باقاطعیت دربیان وروشنگری افکارجای قدردانی وسپاس و افتخار بیشتری داشت .اما...!چرانگرف تن این نشان همراه بادشواری وجانبداری شد؟!وپاسخ این پرسش که گرفتن نشان "سربازصفرارتش فرهنگی فرانسه" جای تبریک دارد ویا نگرفتن ان افتخار دارد...
درپشت پرده ای از ابهام ماند؟!
نقل قول کردن
-1 #1 بهمن 1393-09-25 10:14
فرانک ها(فرانسویان)و شوالیه هایشان با تحریکات مذهبیِ پاپ، به سرزمینهای ایرانی سرازیر شدند و آنچنان ویرانی و قتل عامی از ایرانیان کردند که همه میدانیم. گرچه در نبرد نخستین به دلیل غافلگیرانه بودند شکست خوردیم ولی صلاح الدین ایوبی کرد در تمامی جنگهای پسین شوالیه های وحشی را شکست داده و از سرزمین های ایرانی بیرون راند. شوالیه ها در برابر کردهای ایرانی طعم تلخ شکست را چشیدند و عراق و سوریه و حتی اورشلیم بیرون شدند، گرچه تاریخ عثمانیان ویرانگر تبریز را سر سپاه اسلام معرفی میکند، ولی این ایرانیان بودند که جلوی تاخت و تاز فرانک ها را گرفتند. آن هنگام شوالیه ها نتوانستند وارد سرزمین های ایرانی بشوند ولی اکنون از راهی دیگر سرزمین ها را هدف قرار میدهند. رومیان در تمامی جنگ ها از اشکانیان ایرانی شکست یافتند ولی اکنون مجسمه های آن ها زینت بخش برخی تالارها و نهارخوری های ما شده است! فرانسه در اکنون در الجزایر متهم به نسل کشی است، و هنوز تفکر اهریمنی ماکیاولی بر پهنه اروپا سایه افکنده است. همه میدانیم که به جای تفکر گسترش مهرورزی ایشان؛ تفکر گسترش خشونت را سرلوحه رفتارشان کرده اند و راهشان بیراهه است، و چه نزدیک است نابودی کسانی که از راه هستی پاک بیرون می شوند. اگر علیزاده رویکرد تاریخی و وظیفه ایرانی خود را در نپذیرفتن این نشان بی ارزش از سادیسمی های جهانی، در اندیشه داشته، درود بر ایشان.
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید