سه شنبه, 04ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها گفتگو خاستگاه داعش

گفتگو

خاستگاه داعش

برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 83، سال سیزدهم، مهر و آبان 1393، رویه 8 تا 9

گفت و گوی زیر را یکی از همکاران ما با آقای محمد حیدری (سردبیر افتخاری سالهای نخستین انتشار مجله) انجام داده است. این گفت و گو، همراه با مقاله‌ای که آقای حیدری خود برای همین شماره نوشته و در آن چیدمان جدید در عرصه سیاست جهانی را برشمرده، به بسیاری از پرسش‌ها در زمینه چگونگی سر برآوردن داعش و آینده منطقه و جهان پاسخ می‌دهد.


***

- به عنوان پرسش نخست، شاید بهتر باشد از اینجا شروع کنیم که داعش از کجا آمد؟ آیا پیشینه‌اش صرفاً به شعبه‌ای از القاعده بودن می‌رسد یا در منطقه زمینه‌ای دارد؟

* - درک کامل چگونگی ظهور داعش مستلزم این است که ما پیشینه دو جریان را کاملا بدانیم. نخست: چگونگی خلق طالبان و القاعده در جریان اشغال نظامی افغانستان به‌وسیله ارتش سرخ. و دوم: طرح موسوم به شمال آفریقا و خاورمیانه. در مورد اول آقایان دکتر انور خامه‌ای، دکتر هوشنگ طالع، شادروان منوچهر سعیدوزیری، خود من و گروهی دیگر در دهه هفتاد مقالات مستندی نوشته‌ایم که همگی در شماره‌های مختلف مجله گزارش (به‌ویژه شماره پس از حادثه 11 سپتامبر) قابل بازیابی است.

نتیجه مطلوبی که از ایجاد گروههای افراطی مذهبی در آن دوران برای غرب و ناتو به دست آمد، آنان را به این اندیشه انداخت از همین حربه برای پیشبرد برنامه‌هایشان در مناطق مورد اشاره در طرح سایکس ـ پیکو، که بعداً در طرح برنارد لوییس جاسازی و گسترده شد، استفاده شود. یعنی با ایجاد گروه‌های افراطی در کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه ــ که دقیقاً منطبق است با جغرافیای غنی‌ترین ذخایر انرژی فسیلی و دیگر مواد معدنی کمیاب و گرانبها ـ زمینه را برای استیلای کامل غرب بر این مناطق هموار سازند. در این زمینه، بر پایه‌ی اسناد و مدارکی که از منابع گوناگون گردآوری کرده بودم، مقاله مشروح و مستندی نوشتم که در شماره 34 مجله خواندنی (آغاز سال 85) و زیر عنوان «کوچک زیبا است» چاپ شد و در تعدادی از پایگاه‌های خبری ـ تحلیلی نیز بازنگاشت شد. امروز کمابیش 95 درصد پیش‌بینی‌های آن نوشته را محقق‌شده می‌بینیم.
بدون آگاهی از این پیش‌زمینه‌ها درک درست از رویدادهای منطقه غیرممکن است. از این رو، انتظار ندارم خواننده عادی ــ که زیر بمباران خبری رسانه‌های تحت کنترل هم قرار دارد ــ این گفته مرا که داعش یکی از ده‌ها گروه تروریستی و دهشت‌افکن دست‌ساز غرب است، بپذیرد. ولی خودم هیچ تردیدی ندارم داعش ــ که یکباره در رسانه‌های دروغ‌پرداز و تحت کنترل از گروه تروریستی به «دولت اسلامی» تغییر نام یافت ــ یکی از گروههای دست‌ساز ناتو است.

 

- آیا داعش در رویدادهای سوریه نقشی مؤثر داشت؟

* -  داعش در سوریه نقش بسیار کمرنگی داشت. آن قدر کمرنگ که نمی‌توانست حتی با گروه کم اهمیتی مانند النصره رقابت کند یا کنترل شهری کم‌اهمیت را در دست گیرد و نگه دارد. دقیقاً همین ناتوانی باید در ارزیابی وضعیت کنونی این گروه مورد توجه تحلیلگران قرار گیرد و دست‌کم از خود بپرسند چه شد که ناگهان همین گروه کم‌اهمیت به صورت یک ماشین جنگی نیرومند درآمد و توانست در عرض یک هفته بر بخش بزرگی از عراق مسلط شود و سپس داعیه خلافت بر سرزمین‌هایی از مرز چین تا آفریقا و مرزهای آسیا با اروپا را به جهانیان ابراز کند.

 

 - خب چگونه؟ آیا این موضوع به ارتباطش با قدرتهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای برمی‌گردد؟ منابع مالی و تسلیحاتی آن از کجاها تأمین می‌شود؟

*-  همانگونه که جای هیچ دو دلی نیست که تمامی گروههای تروریستی از حمایت مالی ناتو و سرسپردگان منطقه‌ای آنها (مانند ترکیه، قطر، عربستان و...) تغذیه می‌شوند، داعش نیز از همین منابع تغذیه و پشتیبانی می‌شد و یادتان باشد که در آغاز دوران تنش در سوریه ما فیلم‌ها و عکس‌هایی را می‌دیدیم که ارسال اسلحه از مسیر ترکیه به گروه‌های درگیر در سوریه را نشان می‌داد. یا شاهد بودیم نماینده قطر در میدانی در شهری از سوریه پشت میزی می‌نشست و تروریستها صف می‌بستند تا حقوق ماهیانه خود را بگیرند.

 

- چگونه شد که این قدرتها دیگر مخالفان دولت سوریه را ناکافی دانستند و دست‌اندرکار ساختن داعش شدند؟ و چرا جبهه‌شان را از سوریه به سوی عراق کشاندند؟

* -  هنوز سند در خوراعتنائی راجع به این که چرا از بین گروههای معارض در سوریه داعش برگزیده شد، به دست نیامده است. اما اگر سخنان اخیر اسنودن و خانم هیلاری کلینتون را شایان اعتنا بدانیم، شاید سرنخی به دست بیاید. گروههای معارض دیگر در سوریه، دست کم در ظاهر ماهیت سوریه‌ای دارند، اما در ظاهر نام رهبر داعش ابوبکر البغدادی است... آگاهی‌هایی هدفمند و گمراه کننده نیز در مورد گذشته ابوبکر البغدادی ـ مثلا این که افسر ارتش بعثی بوده یا عضو موساد است ـ  منتشر می‌شود که گمانه زنی را در این مورد دشوار می‌کند، اما در این که داعش ساخته و پرداخته سازمانهای اطلاعاتی و نظامی غرب و شریک منطقه‌ای آنان، یعنی ترکیه است، جای دو دلی ندارد.

 

 - آیا میتوان بین داعش و حکومت اقلیم کردستان رابطه‌ای را ردیابی کرد؟ و اگر رابطه‌ای بوده یا هست چرا داعش به شهرهای کردنشین حمله می‌کند؟

* -  شوربختانه آقای مسعود بارزانی فریب زد و بندهای پشت پرده با ترک‌ها و آمریکاییها را خورد و درست ده روز قبل از خیزش مرگبار داعش اعلام کرد که مستقیماً اقدام به فروش نفت می‌کند. همان زمان من در مقاله‌ای با عنوان « تجزیه عراق کلید خورد» در مورد رویدادهای بعدی زینهار دادم. اما دیدیم حکومت خودگردان و آقای بارزانی بر سرازیر شدن سیل مزدوران تازه استخدام شده برای داعش و نیز اسلحه و مهمات از جنوب ترکیه و شمال عراق به درون عراق چشم بستند. آقای بارزانی به این نکته بدیهی توجه نکرد که هدف، تسلط بلامنازع بر منابع نفتی است و داعش وسیله این تسلط است. لذا وقتی داعش مسلط شود، منابع نفتی کردستان عراق را هم زیر کنترل می‌گیرد. متأسفم بگویم که از زبان یک افسر ارتش عراق خواندم که: در پادگان‌های ما (در موصل و اطراف آن) همیشه افرادی از پیشمرگه‌های اقلیم کردستان هم حضور داشتند که نشان‌دهنده یکپارچگی عراق بود. یک روز صبح با فشار لوله اسلحه‌ای بر شقیقه‌ام از خواب پریدم. دیدم یکی از همین پیشمرگه‌ها است. او گفت: بی‌مقاومت لباست را بپوش و از پادگان برو وگرنه جانت را از دست می‌دهی... وقتی به محوطه پادگان آورده شدم دیدم پیشمرگه‌های دیگر با سایر افسران همین کار را کرده‌اند. و این ماجرا مربوط به ساعاتی پیش از هجوم داعش بود.

آقای بارزانی زمانی به خود آمد که داعش در مناطق مورد نظر مستقر شده بود. پس از این استقرار، داعش به سوی شهرهای نفت‌خیز کردستان عراق به حرکت درآمد و برخوردها شروع شد. در این مرحله، داعش که از پیروزی سرمست شده و البغدادی هم باورش شده بود (یا به او باورانده بودند) که خلافت اسلامی و خلیفه شدن او امری است شدنی، مناطق غیرنفت‌خیز و کردهای بیگناه و بی‌پناه و اقلیتهای مذهبی را مورد هجوم و کشتار وحشیانه قرار داد. در اینجا یک پرسش پیش می‌آید و آن این که اگر داعش ساخته و پرداخته امریکا و شرکا و دست‌نشاندگانش است، پس چرا حالا هواپیماهای آمریکا ستون‌های نظامی داعش را بمباران می‌کنند و یا کنفرانس پاریس برای تشکیل یک ائتلاف علیه داعش تشکیل می‌شود. من فقط و به دلیل کمی مجال می‌گویم به کنه سخنان آقای اوباما توجه کنید... می‌گوید در اربیل سربازان ما هستند و چون حفظ جان اتباع امریکا وظیفه ماست ستون‌های داعش را بمباران می‌کنیم، اندکی بعد، اربیل به صورت یک پایگاه هوایی آمریکا در می‌آید و سیل مستشاران آمریکایی به سوی آن سرازیر می‌شوند حال یک تعارض دیگر: اصولاً چرا آمریکا و اروپاییها در برابر کشتارهای گسترده و قساوت‌آمیز و سایر کارهای ضدانسانی داعش سکوت خبری در پیش گرفته‌اند؟ و چرا از همان اوایل سرازیر شدن داعش به عراق، از این گروه تروریستی و خونریز با عنوان «دولت اسلامی» در رسانه‌ها و گفتارهایشان استفاده می‌کردند؟ در همین جا و خلاصه بگویم داعش بهانه‌ای شده برای حضور پر رنگ و گسترده ناتو در بخشهای جدیدی از این منطقه... توجه داشته باشید که حتی اگر طبق آخرین آمار منابع آمریکایی نیروی تحت فرمان داعش 31 هزار نفر باشد، سرکوب و از بین بردن فوری چنین نیرویی حتی از عهده یک کشور منطقه بر می‌آید، ولی چون قرار است داعش بماند تا بهانه اجرای  بخش‌های بعدی برنامه قدرت‌های فرا منطقه باشد، آن را به مثابه یک ژوکر نگاه خواهند داشت و در زمانهای مورد نظر آن را بهانه توجیه کارهای دیگرشان میکنند.

 

- چگونه شد که داعش ناگهان به پیروزهایی باور نکردنی دست یافت؟ به سخن دیگر، ارتش عراق تا این اندازه ضعیف بود که به‌فوریت میدان را خالی کند؟

* -  اگر توجه داشته باشید که ارتش عراق را آمریکا پیش از خارج کردن سربازانش از این کشور ساماندهی کرده بود، خودتان بخشی از پاسخ را می‌یابید. در واقع، داعش که با نفراتی محدود و سوار بر وانت‌های روباز و سلاح‌هایی که سنگینترین آنها تیربار و چند آرپی‌جی ـ 7 بود، پادگان‌های تخلیه‌شده بر اثر خیانت افسران دست نشانده آمریکا را بی‌برخورد با مقاومتی تصرف کرد و به سلاح‌های سنگین، منابع مالی و چاه‌های نفت دست یافت. با اطمینان می‌توان گفت داعش دو سوم عراق را بدون جنگ تصرف کرد. در پاسخ یکی از پرسشهای پیشین‌تان، گفته‌های یک افسر عراقی را که چگونه به‌وسیله پیشمرگه‌ها از پادگان رانده شد نقل کردم. در چند پادگان هم که گروهی افسر و درجه‌دار و سرباز بی‌خبر از توطئه مقاومتی کردند دیدید که به چه سرنوشتی دچار شدند: سر بریدن، مثله شدن، از قفا اعدام شدن و...

 

- داعش برای کشورهای منطقه، از جمله ایران، تا چه اندازه خطر محسوب می‌شود؟ یعنی آنگونه است که رأساً وارد نبرد شویم؟ آینده داعش را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

*-  همانقدر که برای عراق خطرناک است... داعش و دیگر گروه‌های دست‌ساخت تروریستی بر آتش جنگ و بی‌ثباتی بنزین می‌ریزند... عامل برخورد بین گروههای قومی و مذهبی می‌شوند، بازمانده توان مالی و انسانی کشورهای منطقه را از بین می‌برند و اگر باقی بمانند، این منطقه (منظورم از شمال آفریقا تا مرزهای چین و روسیه است) در گرداب جنگ‌های ویرانگری که پایان آنها نامعلوم است، گرفتار خواهد شد. طبیعی است ایران نیز در کانون خطر قرار دارد. حتی نوبت به عربستان سعودی، کویت و امارات و دیگر کشورهای به‌ظاهر آرام هم خواهد رسید. اگر داعش سرکوب شود و یا تضعیف گردد گروه‌های دیگر جایش را خواهند گرفت. تا زمانی که دولتهای منطقه ژرفای خطر را درک نکنند، به ملت‌های خود متکی نشوند و دست از ایجاد تنش‌های تازه و فرو نشاندن تنش‌های موجود بین خود برندارند، این بخش از جهان در آتش جنگ و بحران خواهد سوخت.
در پایان لازم می‌دانم یاد آور شوم که خطرناکترین نقش را به‌عنوان کارگزاران قدرتهای سلطه‌گر غربی در منطقه، ابتدا ترکیه و سپس عربستان وقطر ایفا می‌کنند. ترکیه هر روز بیش از روز پیش بر روی خرمن فروزان جنگ و جنایت در منطقه بنزین می‌ریزد. و اگر فرهیختگان ترک نتوانند افکار عمومی ملت ترکیه را نسبت به نقش ویرانگر دولتشان به عامه مردم تفهیم کنند، در پایان این داستان خونبار، ترکیه‌ای‌ها سنگین‌ترین تاوان را خواهند پرداخت.

 

- و پرسش آخر، آیا میتوان مبانی به‌اصطلاح عقیدتی برای داعش قائل شد؟

*-  گرچه مبانی عقیدتی این گروه در آغاز ملغمه‌ای از نظریه‌های وهابیت و سلفیگری بود، اما اکنون نمی‌توان برای مبانی عقیدتی آن تعریفی ارائه کرد. از نظر من تفکر حاکم بر رهبری این گروه دهشت‌افکن حتی قابل سنجش با عقاید قبایل بدوی شبه‌جزیره عربستان قبل از اسلام نیست. توحش مطلق، خونریزی مطلق، شکستن و نادیده گرفتن تمامی اصول بدوی زندگی مدنی بارزترین مشخصههای فکری این گروه است. حتی می‌توان گفت آنها فقط به این اصل معتقدند: النصر بالرعب (پیروزی با ایجاد وحشت).

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید