دکتر محمد مصدق
نهضت ملی و بازگشت به خویشتن
- دكتر محمد مصدق
- نمایش از شنبه, 11 شهریور 1391 19:21
- بازدید: 7114
برگرفته از کتاب «پیشرفت و توسعه بر بنیاد هویت فرهنگی» تالیف دکتر پرویز ورجاوند، صص 73-76.
دکتر پرویز ورجاوند
به روح بزرگ ابرمرد ایرانزمین دکتر محمد مصدق، آنکه با ایمان به قدرت پایداری و تلاش ملت خود و احترام به تاریخ و فرهنگ پربار این سرزمین بر آن بود تا به دوران سیاه سلطه استعمار و استبداد پایان ببخشد و با تکیه بر تواناییهای این ملت، ایرانی آزاد و آباد و سربلند را پایهگذاری کند. تقدیم به مصدق بزرگ، رهبری که ارزشهای هویت فرهنگی خویش را باور داشت و استقرار حاکمیت ملی را ضامن حفظ استقلال و آزادی و آبادانی ایران میدانست.
دهها سال پس از امیرکبیر ودر پی سالیان درازسلطه استعمارگران وسرسپردگان آنها دراین مرز وبوم، نهضتی پایه گرفت که نهتنها ایران بلکه بخشی وسیع ازمشرق زمین را تحت تاثیر شدید خود قرار داد.
این نهضت واکنشی بود علیه سلطهگران و قیامی بود درجهت «تکیه بر خویشتن خویش». ملت ایران در این خیزش خود را باز مییافت و در جستجوی آن بود تا هویت خویش را با تکیه برتاریخ و فرهنگ دیرپایش در سطح جهان مطرح سازد. رهبری این جنبش را روشنفکری آگاه و آشنا با فرهنگ ملت خویش و متفاوت با گروه کثیری ازدانش اندوختگان درغرب برعهده داشت.
او درعین حالیکه در فرنگ درس خوانده بود و به سلاح دانش زمان مجهز بود، پیوندی نزدیک با فرهنگ ملت خویش داشت. او با تمامی وجود عاشق ملتش بود وبه سرزمینش عشق می ورزید.
مصدق نسبت به ایرانی بودن خود احساس غرور میکرد و با الهام از این ملت و تکیه بر قلبهای آنها، در راه رهانیدنشان از بند ستم استعمار واستبداد تلاش خستگی ناپذیر داشت. مصدق به اینکه ملت ایران شایستۀ آزادی و سربلندی است باور داشت. او به استعداد وشایستگی این ملت معتقد بود وحرکت در راه نفی سلطهگران وسرسپردگان بیگانه را در توان ملت خویش میدید. او معتقد بود:
«ما باید خود را به آن درجه از استقلال واقعی برسانیم که هیچچیز جز مصلحت ایران و حفظ قومیت و دین و تمدن خودمان، محرک ما نباشد».1
او آرمانهای خود را از واقعیت های جامعۀ میهن خویش بیرون میکشید و هرگز از خواستههای ملت خود دور نمیگشت. او به ویژگیهای تاریخ و فرهنگ سرزمین خویش آگاهی داشت و نیازهای اساسی ملت را برای برخورداری ازیک زندگی پربار وسرافراز به روشنی لمس میکرد.
او هیچگاه آرزوهای دور و دراز و دست نیافتنی را عنوان نساخت. او برآن بود تا با درک آگاهانه واقعیتهای زمان وخواستههای بر حق ملت، حرکتی را سبب گردد که حداکثر ممکن حضور مردم در آن میسر گردد. اومعتقد بود که تنها به یاری مردم و بالا رفتن رشد و آگاهی آنها و متکی ساختن ملت به خود، میتوان به ساختن فردایی روشن پرداخت.
مصدق مردم را باور داشت و بدانها عشق میورزید و آنها را سزاوار داشتن یک زندگی سعادتمند میدانست. او معتقد بود که میتوان با بیان واقعیتها این مردم را برای رودررویی با هر مشکل و قدرتی آماده ساخت. او توانست اعتماد و اطمینان ملت را به خود جلب سازد و آنرا به یک خیزش سترگ حماسی بکشاند. هنر بزرگ مصدق آن بود که بدور از فریب، مردم خویش را با یکی از بزرگترین قدرتهای زمان به نبردی سهمگین واداشت و لطمهای شدید بر نیروی استعمار وارد گردانید.
او آمادگی تلاش ونبرد در راه آزادی و دفع ستم را در ملت خویش زنده ساخت و با توانمندی توانست سکان رهبری آن را بردوش بگیرد و به بیش از دو قرن حقارت و سرسپردگی این ملت در برابرسلطۀ بیگانگان پایان ببخشد و حیثیت لازم را به او بازگرداند. «به من گناهان زیادی نسبت دادهاند ولی من خود میدانم که یک گناه بیشتر ندارم و آن اینست که تسلیم بیگانگان نشده ودست آنها را از منابع طبیعی ایران کوتاه کردم و در تمام مدت زمامداری درسیاست خود یک هدف داشتم و آن این بود که ملت ایران بر مقدرات خود مسلط شود».2
ملت ایران به برنامههای بنیادی او در زمینۀ اقتصاد بدون نفت و خرید اوراق قرضۀ ملی که بزرگترین گام در جهت تکیه کردن به خویشتن خویش و حرکت واقعی در جهت رسیدن به خودکفائی بود پاسخ مثبت داد. مصدق با طرح اقتصاد بدون نفت جامعه را به حرکتی کمنظیر واداشت وتوفیق آنرا بدست آورد تا جهشی را در زمینۀ امر صادرات بوجود آورد. تمامی نیروهای تولیدی جامعه در جهت بهرهگیری از همه امکانات به کار گرفته شد. مردم یکپارچه تلاش و کوشش گشتند تا در این نبرد سهمگین در برابر سلطهگر از پای در نیایند و توان خویش را درراه کسب استقلال از دست ندهند.
تز سیاست موازنه منفی مصدق اساسش در زمینۀ نفی سلطه و رهانیدن کشور از قید امتیازات قدرتهای استعماری ودر نتیجه به میدان کشیدن مردم برای قبول مسئولیت و درگیر شدن با خطر برای حفظ استقلال کشور بود. مصدق معتقد بود: «ایرانی باید خانۀ خودش را اداره کند»3 او گفت: «درتمام مدت زمامداری خود ازلحاظ سیاست داخلی و خارجی یک هدف داشتم وآن این بود که ملت بر مقدرات خود مسلط گردد وهیچ عاملی درسرنوشت مملکت جز ارادۀ ملت دخالت نکند».4
او با وجود آنکه به خوبی سهمگین بودن نبرد را دریافته بود و خطر را به روشنی لمس میکرد، یک لحظه از ضربهزدن بر منافع سلطهگران باز نایستاد. او معتقد بود تا ملت ایران درگیر چنین نبردی عظیم نگردد، خویشتن را باز نخواهد یافت. او معتقد بود که اساس بپا خاستن مردم، خودشناسی، خودیابی و خودباور داشتن است. ملتی که بیش از دو قرن در چنبر سلطهگران شرق و غرب قرار گرفته و شیرۀ جانش را مکیده بودند واز ابراز وجود و «خود بودن» دورش ساخته بودند، باید که به خود میآمد و شهامت رودررو شدن با اهریمنان را پیدا میکرد. مصدق ملت ایران را به گردباد حادثه کشانید تا او تمامی نیروهای عقیم ماندۀ خود را برای مقاومت کردن و روی پا ایستادن و زنده ماندن به کار گیرد و این مهمترین خدمتی بود که او به ایران کرد. او نهتنها ملت ایران را به درگیری با قدرتهای جهانی واداشت، بلکه افسانۀ شکستناپذیری قدرتهای استعماری وسلطهگر را در بخش عظیمی از آسیا و آفریقا بیاعتبار ساخت. او وحشت و ترس را از دل ملل زیر سلطۀ امپریالیسم بیرون برد و به آنها شهامت ایستادگی و مبارزهجویی آموخت و فصل جدیدی در جهان ملتهای زیر ستم در جهت رهایی و کسب استقلال گشود.
«مصدق بزرگترین مرد سیاسی دنیا، نقطۀ تحولی در تاریخ ملل مسلمان خاورمیانه به وجود آورده است. نام مصدق در تاریخ برای همیشه جاویدان خواهد ماند. و در ردیف قهرمانان بزرگ مانند واشنگتن، سیمون بولیوار وگاریبالدی ذکر خواهد شد»5
همه آنچه که درطی دوران بسیار کوتاه نهضت ملی ایران با وجود کارشکنیها وتوطئههای سرسپردگان امپریالیزم شرق و غرب صورت گرفت، جنبشی بود آگاهانه، هدفدار وبنیادی در جهت حفظ «هویت ملی» وبازگشت به خویش.
پینوشتها:
1. از سخنان مصدق در مجلس چهاردهم، بهنقل از کتاب مصدق، به اهتمام علی جانزاده، ص 230.
2. از سخنان دکتر مصدق در بیدادگاه سلطنت آباد، بهنقل از کتاب مصدق، ص 231.
3.از سخنان دکتر مصدق در مجلس چهاردهم، بهنقل از کتاب مصدق، ص 230.
4. از سخنان دکتر مصدق در بیدادگاه سلطنت آباد، بهنقل از کتاب مصدق.
5. روزنامه کوریه سویس، بهنقل از کتاب مصدق، ص 241.