زیست بوم
زمان مبارزه با ریختن زباله در شهر
- زيست بوم
- نمایش از دوشنبه, 23 فروردين 1389 09:33
- بازدید: 4348
برگرفته از همشهری آنلاین - دکتر اسماعیل کهرم
روزهای پایانی سال در ترافیک سپر به سپر خیابان ولیعصر در حرکت بودم و از این همه تحرک و تدارک برای عید ملی ایرانیها بهوجد آمده بودم.
شاید این تنها هنگامی است که مردم از اینکه در ترافیک هستند، کلافه نیستند و به تعطیلات و جشنهای نوروزی فکر میکنند. خودروی جلویی من که از قضا یک خودرو گرانقیمت بود، نظرم را جلب کرد. در همین هنگام، راننده شیشه اتوماتیک را پایین داد و یک لیوان پلاستیکی را به بیرون پرتاب کرد! سپس یک لیوان دیگر را که شاید حاوی ذرت بود در خیابان خالی کرد و آن را نیز بیرون انداخت.
بعد نوبت به یک کیسه پلاستیکی رسید. کلافه شدم. با احتیاط و حوصله در کنار او قرار گرفتم، شیشه را پایین کشیدم و نظر ایشان را جلب کردم. جوانی بود بسیار آراسته، تمام موهایش را با روغن و ژل و... تزیین کرده بود و لباس مرتبی به تن داشت. سلام کردم. با تعجب نگاهم کرد. به او گفتم: ببخشید قربان اگر چیز دیگری دارید که میخواهید بیرون بریزید، بریزید داخل ماشین بنده!
جوان بسیار در هم رفت و همسفر او عذرخواهی کرد. من فکر کردم چه چیز باعث میشود که چنین اعمالی از همشهریهای ما سر بزند. ظاهراً ایشان اصلاً متوجه زشتی کاری که کرده، نبود! در یک سفر یک ساعته درونشهری لااقل به 5 یا 6 مورد برخورد میکنید که اشیایی از اتومبیل به بیرون پرتاب میشوند. راستی مقصر کیست؟ چه باید کرد؟
چندی قبل کمپانی والت دیسنی یک فیلم 5 دقیقهای کارتنی تهیه کرد که در عین خندهآور بودن بهطور جدی به مسئله ریختن زباله توسط مردم، در خیابانها پرداخته بود. در این فیلم آموزنده، زبالهریزها به چند دسته تقسیم شده بودند.
آنها که پنهانکار بودند و مخفیانه زباله را داخل بوتهها فرو میکردند یا آنها که علناً کاغذ بستنی را به هوا میانداختند و زیر آن شوت میکردند! اینها مهارت خود را در فوتبال به رخ میکشیدند یا آنان که کیسه زباله را به فرزند خود میدادند تا آن را در پیادهرو رها کند و خودشان را به بیگناهی میزدند. این فیلم در سراسر اروپا، آمریکا و خاور دور به نمایش درآمد و اثرات بسیار مثبتی داشت.
در زمینه آگاهی دادن به مردم بهراستی ما چه کردهایم. چند سال پیش وزارت نیرو یک فیلم آگاهیدهنده در زمینه مصرف انرژی تهیه کرد که در آن جمله «هرگز نشهفراموش، لامپ اضافه خاموش» تکرار شد. بنده دیدهام که در منازل این جمله گفته میشود و چراغ را خاموش میکنند.
آیا به راستی رسانههای ما از این آگاهیرسانی و فرهنگسازی استفاده کردهاند؟ با وجود این همه هنرمندان پویانمایی، فیلمساز و کاریکاتوریست، آیا ما نمیتوانیم از این ابزار برای فرهنگسازی استفاده کنیم؟ مردم ما این استعداد را بروز دادهاند که هر وقت به آنها آگاهی داده شده است از آن استقبال کردهاند.
چه اشکالی دارد که شهرداری تهران بهعنوان پیشتاز، 6 ماه اول امسال را زمان مبارزه با ریختن زباله اعلام کند و در این زمینه به مردم آگاهی و آموزش بدهد.
میگویند پدری فرزند به مکتب سپرد. مکتبدار بیتوجه بود و چیزی به او یاد نداد. پس از چندی پدر مسئلهای از فرزند پرسید. فرزند گفت: نمیدانم. پدر فرمود: پس تو چه میدانی؟ پسر گفت: یاد دادند و من یاد نگرفتم؟
وقتی به چهره نادم جوان زبالهریز فکر میکنم، خودم خجالت میکشم که آیا آموزش کافی را بهعنوان یک معلم به او دادهام؟