یکشنبه, 02ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها خبر تأثیراعمال بشر برحوادث طبیعی در اندیشه اسلامی ـ بخش اول

خبر

تأثیراعمال بشر برحوادث طبیعی در اندیشه اسلامی ـ بخش اول

برگرفته از روزنامه اطلاعات

آیت‌الله دکتر سیدمصطفی محقق داماد

موضوع فوق در بدو امر به نظر خواننده گرامی موضوعی بسیار گسترده می‌رسد؛ ولی با اندکی تحمل منظور نظر نگارنده روشن خواهد شد. مسئله این است که به یقین بسیاری از اعمال بشر آثار طبیعی دارد: پرخوری او را بیمار می‌سازد و پرتاب از بلندی، موجب شکستن استخوانهای او خواهد شد. تا اینجا مسلم است. و گذشته از این ظلم و ستم موجب هلاکت اقوام و ملل می‌‌گردد و یا نتیجه عدم شایسته‌سالاری وانتخاب اصلح در مدیریت سیاسی باعث سقوط دولتهاست و به قول حضرت مولی(ع): «یستدل علی ادبار الدول باربع: تضییع الاصول و التّمسک بالفروع و تقدیم الاراذل و تأخیر الافاضل: انحطاط دولتها و حکومتها را به چهار چیز می‌توان شناخت: ضایع کردن مسائل اصولی و پرداختن به مسائل فرعی، فرومایه سالاری و به عقب راندن عناصر لایق و شایسته.»1 و به قول رسول‌الله(ص): سوءتدبیر موجب فقر و مستمندی است. امثال این گزاره‌ها کاملا قابل پذیرش است و با هیچ مشکل عقلی مواجه نیست؛ زیرا توجیه منطقی دارد ودقیقا همان است که موضوع بسیاری از علوم نظیرجامعه شناسی، علم سیاست، فلسفه تاریخ وحتی اقتصاد را تشکیل می‌دهد.

اما این گونه گزاره‌ها که: ستمگری موجب زلزله، سیل و... می‌باشد ویا آنکه بالعکس: دعای نیمه شبی دفع صد بلا بکند، چگونه قابل توجیه عقلی وفلسفی می‌باشند؟ این است موضوع بحث این مقاله که البته منظور نظر نگارنده صرفاً طرح مسئله است و به هیچ وجه مدعی نیست که توان حل آن را دارد و موفق به حل نهایی خواهد شد. نگارنده برآن است که مسئله را در پیشگاه عموم عالمان بزرگوار کشور به خصوص سرورانی که از یک سو جایگاهشان در درجات علوم طبیعی بلند و بالاست و از سوی دیگر ایمان به غیب و جهان ماورای طبیعت سراسر وجودشان را فراگرفته، مطرح سازد و وجدان پاک آنان را به داوری بطلبد که پاسخ دهندآیا توجیهی منطقی و عقلانی به جز آنچه حکیمان اسلامی گفته‌اند به نظرشان می‌رسد؟ 2

رابطه رفتار و اعمال انسان با طبیعت

در آموزه‌های اسلامی، پیوند بین انسان و طبیعت در رستگاری و نجات، و به همان نسبت در فساد و نابودی، به شدت با پرستش یا فراموش کردن خداوند از طرف انسان و رعایت یا سرپیچی از احکام الهی توسط او گره خورده است و این موارد می‌‌توانند به طور مستقیم طبیعت را تحت تأثیر قرار دهند. وبه دیگرسخن، طبیعت به عنوان بخشی از جلوه حقیقت، در حق انسانهای درستکار و دیندار، مهربان و شفیق است؛ اما در برابر انسانهای خطاکار و ظالم، مغرور و ناسازگار است.

این مطلب در بیان صریح قرآن مجید و روایات اسلامی در حد تواتر آمده و نظر حکیمان اسلامی را به خود جلب کرده و برای توجیه عقلانی آن آستین حکمت بالا زده‌اند. ما دراین رابطه نخست بیان قرآن را ارائه می‌دهیم وسپس نمونه‌ای ازاحادیث پیشوایان دین ودرآخر نظر حکیمان اسلامی را تبیین می‌کنیم:

الف)بیان قرآن مجید: قرآن در این رابطه متذکر می‌‌شود:

1ـ و لو أنّ أهل القُرى‏ آمنوا و اتّقوا لفتحنا علیهم برکات من السّماء و الأرض و لکن کذّبوا فأخذناهُم بما کانوا یکسبون (اعراف/96): اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً برکاتى از آسمان و زمین برایشان مى‏گشودیم، ولى تکذیب کردند؛ پس به [کیفر] دستاوردشان [گریبان‏] آنان را گرفتیم.

2ـ در یک آیه دیگر، قرآن به حضرت نوح علیه‌السلام یادآور می‌‌شود: فقُلتُ استغفرُوا ربّکُم إنّهُ کان غفّارا. یُرسل السّماء علیکُم مدرارا (نوح/10و11):گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او همواره آمرزنده است. [تا] بر شما از آسمان باران پى در پى فرستد.

محتوای هریک از دو آیه فوق از نظر منطقی یک گزاره شرطی است. درآیه نخست شرط عبارت است از ایمان و تقوای انسانها و جزا عبارت است از باز شدن و گشوده شدن دریچه‌های آسمان و نزول برکات آن و در آیه دوم شرط عبارت است از استغفار و جزا بارش باران از آسمان است. و رابطه شرط و جزا همواره ضرورت ولزوم است. قضیه شرطیه دارای مفهوم مخالف است و نتیجه منطقی آن چنین است: در فرض عدم ایمان و تقوای انسان‌ها نزول برکات آسمانی منتفی است و در فرض انتفای استغفار بارش باران منتفی خواهد بود.

در قرآن مجید داستان اقوامی آمده است که بر اثر اصرار بر گناه و تجاوز از احکام الهی، دچار تنبیه الهی از طریق خشم طبیعت شده‌اند. قوم نوح، هود (عاد) و قوم صالح (ثمود) هر کدام از طریق مجازات طبیعی نابود شدند. البته ذکر این نکته را لازم می‌دانم که هلاکت اقوام وملل وانحلال تمدنهای بشری به علت ظلم و ستمگری ممکن است بسیار در گفتارها و، نوشتارها و بر سر زبانها جاری شود، ولی با توجیه طبیعی و تجربی ونه با توجیه ماورای طبیعی. مدعای قرآن علی‌الظاهر امری بیش از این است. نظر قرآن مبتنی بر رابطه طبیعت با علل الهی است. به دیگر سخن قرآن هلاکت اقوام ظالم را مجازات الهی معرفی کرده که مبتنی بر اراده الهی است.

نظر قرآن مجید برآن است که خداوند انسان را از زمین خلق کرد و از او خواسته است که در آن پیشرفت کند. یک انسان دیندار هیچ کاری غیر از آبادانی زمین نمی‌کند. در غیر این صورت، به عنوان اسراف‌کار شناخته خواهد شد. از نظر قرآن مقدس، شیطان به اسراف توصیه می‌کند و کسانی که چنین رفتارهایی را انجام دهند، پیروان شیطان و بلکه برادران شیطان‌اند: إن المُبذرین کانُوا إخوان الشیاطین و کان الشیطانُ لربه کفُورا (اسراء/27): چرا که اسرافکاران برادران شیطانها هستند، و شیطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است.

در مواقع خاص، قرآن می‌‌گوید که کسانی که در زمین کارهای شیطانی می‌‌کنند در واقع با خداوند به جنگ برخاسته‌اند (محاربه). این نکته به اندازه کافی برای آنچه قبلاً گفته شد، کافی است. ریشه کلمه «اسلام» از سلم گرفته شده است که به معنی صلح یا تسلیم است. در نتیجه، مسلمان کسی است که خود را تسلیم خداوند کرده است و با دیگران در صلح زندگی می‌‌کند.

در ساختار سلسله مراتب واقعیت، این روشن است که انسان تا حدی که با محیط زیست دنیوی خویش با صلح زندگی می‌‌کند، با خداوندی که این جهان و سایر موجودات را احاطه کرده است، در صلح زندگی می‌‌کند. برعکس، ما نمی‌توانیم با طبیعت به طور هماهنگ زندگی کنیم مگر اینکه با خداوند در صلح باشیم. انسان به عنوان جانشین الهی می‌‌تواند بر سایر موجودات سلطنت داشته باشد اگر فقط همواره خویش را طوری ببیند که توسط قدرت خداوندی به عنوان قادر مطلق احاطه شده است. همچنین چنانچه انسان در مقابل خداوند طغیان کند و با خداوند به جنگ برخیزد، موجب خشم خداوند خواهد شد که پیامدهای جدی بر این دنیا و دنیایی که می‌‌آید خواهد داشت.

3ـ رابطه تقوا و روزی غیر محتسب نیز یکی از مظاهر تأثیر عمل آدمی در متافزیک است. به این آیه توجه کنید: و من یتّق اللّه یجعل لّهُ مخرجًا و یرزُقهُ من حیثُ لا یحتسبُ (طلاق/2ـ 3): هر کس پرهیزکارى [یعنى پرهیز از عدم اطاعت اوامر الهى‏] پیشه کند، خداوند براى او راه رهایى از گرفتارى را فراهم مى‏آورد. خداوند براى چنین فردى از جایى که گمان ندارد رزق و روزى مى‏رساند.

ب‌) نمونه‌ای از احادیث: در حدیث، خشم طبیعت مترادف با خشم خداوند در برابر رفتار و اعمال انسانها دانسته شده است:

1ـ ازحضرت رضا(ع) منقول است: اذا کذب الولاه حُبس المطر، و اذا جار السلطان ‌هانت الدوله، واذاحبست الزکوه ماتت المواشى: زمانـى که حاکمان دروغ بگویند باران نبارد، و چون زمامدار ستم ورزد، دولت، خـوار گردد. و اگر زکات امـوال داده نشود چهار پایان از بین روند.3

2ـ در روایت ابی ولّاد که مورد عمل کلیه فقیهان شیعه4 در مبحث مقبوض به عقد فاسد قرار گرفته به مناسبت صدور یک حکم قضایی باطل و اشتباه توسط یکی از قضات، چنین آمده است: «فی مثل هذا القضاء و شبهه تحبس السماء ماءها و تمنع الأرض برکتها:5امثال این گونه قضاوتهاست که آسمان بارانش را و زمین برکاتش را منع [ومردم را محروم می‌سازد]؛یعنی امثال اینگونه قضاوتهاست که موجب می‌گردد آسمان بارانش را و زمین برکتش را [نسبت به مردم] محروم سازد.

این حدیث که از نظر تقسیمات اعتبار روایت دارای وصف «صحیحه» و در درجه اول اعتبار است نشان می‌دهد که فساد دستگاه قضایی از موجبات قهر خداونداست که از طریق خشم طبیعت و خشکسالی ظاهر می‌گردد.

3ـ ازرسول الله(ص) منقول است: صله الرحم و حسن ‌الجوار أو حسن الخلق یعمران الدیار و یزیدان فی الأعمار:6صله رحم و حسن‌خلق موجب آبادانی شهرها وزیادی عمرها می‌گردد.

4ـ پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم فرموده است: «اذا کثر الزنا من بعدى کثر موت الفجأه: 7 (پس از مرگ من) وقتی زنا می‌شود مرگ ناگهانی بیشتر خواهد شد.» مولوی ظاهرا این مفهوم را در این بیت آورده است:

ابر ناید در پی منع زکات وز زنا افتد وبا اندر جهات

5ـ پیامبر(ص) فرمود: «اذا اصبحت فتصدق بصدقه یذهب عنک نحس ذلک الیوم واذا امسیت فتصدق بصدقه یذهب عنک نحس ذلک اللیله:8 هرروز صبح صدقه بده نحوست آن روز از تو دفع می‌شود و هر شب صدقه بده نحوست شب از تو دفع می‌شود.» مولوی در این بیت اشاره به این حدیث دارد:9

سعد دیدی شکر کن و ایثار کن نحس دیدی صدقه و استغفار کن

6ـ رسول الله (ص) فرمود: «ما نقَصَت صدقه من مال:ٍ10صدقه هیچ گاه از مال کم نمی‌کند.» (هرچه صدقه داده می‌شود مال کم نمی‌شود) مولوی گوید:

این زکاتت کیسه‌ات را پاسبان آن صلاتت هم زگرگانت شبان11

ج) نظر حکیمان اسلامی

ابن خلدون (73 ـ 808 ه‍ ق، تونس) فیلسوف و جامعه‌شناس مسلمان در کتاب معروف خود «المقدمه بحث مفصلی راجع به موضوع عمل انسان وتأثیر آن بر محیط زیست طبیعی دارد. وی پس از تبیین نقش عمل انسان و تأثیرات آن بر محیط پیرامونی از نقش تخریبی ظلم به عنوان یک واقعیت مسلم یاد می‌کند. او می‌گوید پدید آمدن ویرانی ونقصان دراجتماع به علت ستمگری وتجاوز از واقعیات اجتناب ناپذیر است. 12 البته نظر ابن خلدون چندان روشن نیست که آیا مبتنی بر یک تحلیل طبیعی و جامعه‌شناسانه است یا یک تحلیل مبتنی بر تعلیل و تأثیر و تأثر و ارتباط میان فیزیک و متافیزیک است.

حکیمان اسلامی رابطه گناه و متقابلاً‌ صدقه، کردار نیک، دعا و استغفار در درگاه الهی و تأثیر این گونه اعمال در حوادث و پدیده‌های طبیعی جهان، با قرار دادن در سلسله علل آن پدیده‌ها توجیه عقلانی و فلسفی کرده‌اند.

ادامه دارد

پی نوشتها:

1. غرر‌الحکم و دررالکلم، عبد الواحد آمدی، ج 2، ص483.

2. این مقاله با اندکی تغییر در تکریم‌نامه فرهنگستان علوم برای دکتر مهدی گلشنی آمده است.

3. بحارالانوار، ج 73، ص 373

4. انصاری، مکاسب، ج3ص247

5. طوسی، التهذیب 7: 215، حدیث 943ـ حرعاملی، الوسائل 13: 255، باب 17 از أبواب اجاره، حدیث الأوّل، به نقل ازکافی.

6. أحمد، صحیح، ج 6/159، ابن حجرعسقلانی، فتح الباری، ج 10/ص415، زکیّ الدین عبدالعظیم منذری، الترغیب والترهیب، ج3/337، (وفات 656 ه‍)، دارالاتحاد العربى.، بحارالانوار، ج 74، ص 104

7. وسائل / ج 14، ص231

8. نوری، مستدرک الوسائل، ج1ص533

9. فروزانفر، بدیع الزمان، احادیث مثنوی، ص211

10. مسند احمد، ج2ص235

11. فروزانفر، همان، ص218

12. ابن خلدون، مقدمه، ترجمه گنابادی، ج1ص555

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید