جمعه, 07ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها خبر در تاسوعا در دشت کربلا چه گذشت؟ - روز مردانگی عباس (ع) و بزنگاه انتخاب میان حق و باطل

خبر

در تاسوعا در دشت کربلا چه گذشت؟ - روز مردانگی عباس (ع) و بزنگاه انتخاب میان حق و باطل

حضرت عباس علیه السلام در جواب فرمودند: چه می گویی؟ شمر گفت: من از جانب امیر برای شما امان نامه آورده ام. شما خود را به خاطر حسین علیه السلام به کشتن ندهید. حضرت عباس علیه السلام با صدای بلند فرمود:"لعنت خدا بر تو وامیر تو (و بر امان تو) باد. ما را امان میدهید در حالی که پسر رسول خدا را امان نباشد"؟!

shock drop air force 1 full uv reactive | N1003313082 , Nike NOCTA FOOTBALL GLOVES "BLACK" , botas nike air force one blue , IetpShops STORE

روز تاسوعا روزیست که شمر بن ذى الجوشن با نامه ابن زیاد در باب قتل امام حسین علیه السلام وارد کربلا شد. ابن سعد بر حسب آن نامه، مهیاى قتل آنحضرت شد. لاجرم وقت عصر بود که لشکر خود را بانگ زد که: یا خیل الله ارکبى و بالجنة ابشرى.

جنود نامسعود او سوار شد ورو به سپاه سید الشهداء آوردند در حالیکه آن حضرت در پیش خیمه ، شمشیر خود را در بر گرفته بود و سر بزانو نهاده بود و بخواب رفته بود. جناب زینب چون هیاهوى لشکر را شنید، بنزد برادر دوید، عرض کرد: برادر مگر صداهاى لشکر را نمی شنوید که نزدیک شده اند. پس حضرت سر از زانو برداشت و خواهر را فرمود که ای خواهر اکنون رسول خدا را در خواب دیدم که بمن فرمود: تو بسوى من خواهى آمد.

حضرت زینب تا این خبر را شنید، طپانچه بر صورت زد و واویلا گفت  حضرت فرمود که ای خواهر ویل و عذاب از براى تو نیست ، صبر کن و ساکت باش ، خدا ترا رحمت کند.

پس جناب عباس را فرستاد تا تحقیق کند چه مطلب شده چون معلوم کرد که بناى قتل است، آنشب را حضرت از ایشان مهلت خواست که قدرى نماز و دعا و استغفار بجا آورد و بالجمله این روز، روز اندوه و حزن اهل بیت ع است .

شیخ کلینى از جناب صادق علیه السلام روایت کرده که آنجناب فرمود: تاسوعا روزى بود که جناب حسین علیه السلام و اصحابش را در کربلا محاصره کردند و سپاه شام بر قتال آنحضرت اجتماع کردند و ابن مرجانه و عمر سعد خوشحال شدند بسبب کثرت سپاه و بسیارى لشکر که براى آنها جمع شده بود و جناب حسین ع و اصحابش ضعیف شمردند و یقین کردند که یاورى از براى آن حضرت نخواهد آمد و اهل عراق او را مدد نخواهند نمود. پس فرمود پدرم : فداى آن ضعیف غریب .

محاصره خیمه ها در کربلا
امام صادق علیه السلام فرمودند: تاسوعا روزی بود که حسین علیه السلام و اصحابش را در کربلا محاصره کردند و سپاه شام بر قتل آن حضرت اجتماع نمودند،و پسر مرجانه و عمر سعد به خاطر کثرت سپاه ولشکری که برای آنها جمع شده بود خوشحال شدند،وآن حضرت و اصحابش را ضعیف شمردند ویقین کردند که یاوری از برای او نخواهد آمد واهل عراق حضرتش را مدد نخواهند نمود.1

آمدن امان نامه برای فرزندان ام البنین علیها السلام
در این روز شمر ملعون برای حضرت عباس علیه السلام و برادرانش امان نامه آورد . 2آن لعین خود را نزدیک خیام با جلالت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام رسانید وبانگ برآورد:"أین بنو اختنا": "پسران خواهر ما کجایند"؟ ولی آن بزرگواران جواب ندادند.امام حسین علیه السلام فرمودند:جواب او را بدهید اگر چه فاسق است.

حضرت عباس علیه السلام در جواب فرمودند: چه می گویی؟ شمر گفت: من از جانب امیر برای شما امان نامه آورده ام. شما خود را به خاطر حسین علیه السلام به کشتن ندهید. حضرت عباس علیه السلام با صدای بلند فرمود:"لعنت خدا بر تو وامیر تو (و بر امان تو) باد. ما را امان میدهید در حالی که پسر رسول خدا را امان نباشد"؟!

در خواست تأخیر جنگ از سوی امام حسین علیه السلام
در عصر تاسوعا امام علیه السلام برای به تعویق انداختن جنگ یک شب دیگر مهلت گرفتتند.چون عمر سعد لشکر را آمادۀ جنگ با امام علیه السلام نمود ومعلوم شد که قصد جنگ دارد،حضرت به برادرش عباس علیه السلام فرمود تا یک شب دیگر مهلت بگیرد. آنها ابتدا قبول نکردند،ولی بعد قبول نمودند که شبی را صبر کنند.

آمدن لشکر تازه نفس به کربلا
در این روز لشکر مجهزی به دستور ابن زیاد از کوفه وارد کربلا شد،وشمر نامه ابن زیاد را آورد.

خطابه امام حسین علیه السلام برای اصحابش
در عصر این روز امام حسین علیه السلام در جمع یاران خطبه ای قرائت فرمودند، و اصحاب اعلام وفاداری نمودند.

یک شب مهلت برای راز و نیاز
پس حضرت عباس (علیه السلام) نزد سپاهیان دشمن بازگشت و ازآنها شب عاشورا را برای نماز و عبادت مهلت خواست عمربن سعد درموافقت با این درخواست مردد بود و سرانجام ازلشکریان خود پرسید که: چه باید کرد؟

عمروبن حجاج گفت: سبحان الله اگراهل دیلم (کنایه ازمردم بیگانه) و کفارازتو چنین تقاضائی می کردند سزاوار بود که با آنها موافقت کنی.

قیس بن اشعث گفت: درخواست آنها را اجابت کن بجان خودم سوگند که آنها صبح فردا با توخواهند جنگید.

ابن سعد گفت: بخدا سوگند که اگربدانم چنین کنندهرگز با درخواست آنها موافقت نکنم.

و عاقبت فرستاده ابن سعد به نزد حضرت عباس بن علی (علیه السلام) آمد و گفت: ما به شما تا فردا مهلت می‌دهیم اگرتسلیم شدید شما را به نزد عبیدالله بن زیاد خواهیم فرستاد واگر سرباززدید، دست ازشما برنخواهیم داشت.


منبع: تابناک

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید