جمعه, 02ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها خبر شگفتی‌های قرآن

خبر

شگفتی‌های قرآن

برگرفته از روزنامه اطلاعات، شماره  25689، شنبه 23 شهریور 1392


آیت‌الله العظمی‌مکارم شیرازی
 

در جمله‌هایى از خطبه 18 نهج‌البلاغه امام علی(ع) درباره قرآن مى‌فرماید: «لا تفنى عجائبُهُ و لا تنقضی غرائبُهُ: شگفتیهایش از میان نمی‌رود و اسرار نهفته‌اش پایان نمی‌پذیرد.» به تعبیر دیگر هر قدر زمان بگذرد و پژوهشگران دانشمند درباره اسرار آن بیشتر بیندیشند، اسرار تازه اى را از این کتاب آسمانى کشف مى‌کنند. اضافه بر این، زیباییها و شگفتیهایش همچنان به طراوت خود باقى است و هرگز کهنه نمی‌شود. به همین دلیل همه ما این حقیقت را با تجربه دریافته‌ایم که هرگز از خواندن و تکرارش خسته و ملول نمی‌شویم.

دلیل این مطلب یک نکته است و آن اینکه قرآن کلام خداست و کلام خدا همچون ذات پاکش نامحدود و بى انتهاست؛ کلام مخلوق نیست که همچون فکر و عقل او محدود باشد. به علاوه چون مخاطبان قرآن همه انسانها تا دامنه قیامت‌اند، خداوند سهمى براى هر کدام در اسرار این کتاب آسمانى قرار داده است.
از امام رضا(ع) نقل شده که: مردى از امام صادق(ع) پرسید: «چرا قرآن بر اثر کثرت انتشار و تکرار تلاوت و تدریس، کهنه نمی‌شود بلکه هر روز شادابتر است؟» امام فرمود: «لانّ الله تبارک و تعالی لم یجعله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس فهو فی کل زمان جدید و عند کل قوم غض الی یوم القیامه: زیرا خداوند متعال آن را برای زمان معین یا گروه خاصّی قرار نداده (و مخاطبان آن تمام انسانها در طول تاریخ‌اند)؛ به همین دلیل در هر زمان تازه است و تا روز قیامت نزد هر قومی با طراوت و شاداب می باشد.»1


در قرآن همه نیازمندیهای ما تا قیامت آمده

در خطبه18نهج‌البلاغه تاکید شده قرآن مجید بیانگر همه امورى است که مسلمانان تا دامنه قیامت به آن نیازمندند. این موضوع در احادیث با صراحت بیشترى بیان شده، از جمله در حدیثى از امام صادق(ع) مى‌خوانیم: «انّ الله تبارک و تعالى انزل فى القُرآن تبیان کُلّ شىء ...: خداوند در قرآن هر چیزى را بیان کرده است و به خدا سوگند چیزى که مورد نیاز مردم بوده است کم نگذارده، تا کسى نگوید اگر فلان مطلب درست است، باید در قرآن نازل مىشد. آگاه باشید همه نیازمندیهاى بشر را خدا در آن نازل کرده است.»2

در اینجا این سؤال پیش مى آید که: ما احکام مختلفى را مىبینیم که در قرآن نیامده؛ مثلا تعداد رکعات نماز، اجناسى که در آن زکات واجب است، نصاب زکات، مقدارش و بسیارى از مناسک حج، عدد سعى صفا و مروه و دورهاى طواف و مسائل دیگرى در زمینه حدود و دیات و آداب قضاوت و شرایط معاملات و انواع مسائل مستحدثه و مانند آن به وضوح در قرآن دیده نمی‌شود.
در پاسخ این سؤال باید به سه نکته توجه کرد:
نخست اینکه در قرآن مجید احکام کلیه و قواعد گسترده و عمومات و اطلاقاتى وجود دارد که بسیارى از مشکلات را مىتوان با آن حل کرد؛ مثلا آیه «اوفوا بالعُقود»3 در معاملات، و آیه «و ما جعل علیکم فى الدین من حرج»4 در ابواب عبادات، و «لا تُضارّ والده بولدها و لا مولود له بولده»5 در حقوق والدین و آیات دیگرى از این قبیل، پاسخگوى بسیارى از سؤالات و مسائل مستحدثه است.
دیگر اینکه قرآن مجید با صراحت یکى از منابع اصلى احکام الهى و معارف اسلامى را «سنت پیامبر» مى شمارد و مىگوید: «ما آتاکُمُ الرّسول فخُذوهُ و ما نهاکم عنهُ فانتهوا: آنچه پیامبر براى شما مىآورد، بگیرید و آنچه شما را از آن نهى مىکند خوددارى نمایید!»6 و نیز در جاى دیگر پیامبر(ص) را به عنوان تبیین کننده و شارح قرآن معرفى کرده و مىفرماید: «و انزلنا الیک الذّکر لتُبيّن للنّاس ما نُزّل الیهم».7 پیامبر(ص) نیز طبق صریح «حدیث ثقلین»، اهل بیت و عترت را نیز به عنوان یکى از منابع مطمئن احکام و معارف اسلامى معرفى فرموده است و به یقین اگر به توصیه‌هاى قرآن و پیامبر(ص) عمل شود، هیچ سؤالى در زمینه احکام و غیر آن بدون پاسخ نخواهد ماند.
سوم اینکه از روایات مختلف به خوبى استفاده مىشود که قرآن ظاهر و باطنى دارد، ظاهر آن معانى و مفهوماتى است که در دسترس همه قرار گرفته و از آن بهره‌مند مىشوند، ولى باطن آن معانى و مفاهیم دیگرى است که تنها در اختیار پیامبر و پیشوایان معصوم قرار دارد که با درک و دید دیگرى آیات را مىنگرند و از آن بهره‌گیرى و استفاده فراوانى مى کنند. بنابراین اگر ثقلین (قرآن و اهل بیت) در کنار هم قرار گیرند و مردم در میان این دو جدایى نیفکنند، از این بخش از محتواى قرآن که راهگشایى فراوانى دارد، بهره مىگیرند.
روایت معروفی از امام صادق(ع) است که: «انا اعلمُ کتاب الله و فیه بدءُ الخلق و ما هُو کائن الى یوم القیامه...: من به خوبى کتاب خدا را مىدانم، در آن آغاز آفرینش و آنچه تا روز قیامت به وقوع مىپیوند وجود دارد، و همچنین است در آن خبر آسمان و زمین و خبر بهشت و دوزخ و خبر آنچه بوده و آنچه خواهد بود. من همه اینها را مىدانم آن گونه که به کف دستم نگاه مىکنم! خداوند مىفرماید: فیه تبیان کُلّ شىء: در قرآن بیان همه چیز است.»8
در نهج‌البلاغه نیز آمده است: «و فى القُرآن نباءُ ما قبلکُم و خبرُ ما بعدکُم و حُکمُ ما بینکُم: در قرآن خبرهاى پیش از شما و خبرهاى بعد از شما، و حکم در میان شما وجود دارد گذشته و آینده و حال، همه در آن جمع است.»9 در تعبیر دیگرى امام درباره قرآن مىفرماید: «الا انّ فیه علم ما یأتی و الحدیث عن الماضی و دواء دائکُم و نظم ما بینکُم: آگاه باشید! در قرآن علوم مربوط به آینده و اخبار مربوط به گذشته و داروى بیماریها و نظم میان شماست.»10
این سخن تنها در احادیث اهل بیت(ع) نیامده است، بلکه از طرق اهل سنت نیز نقل شده است: سیوطى در «درّالمنثور» از صحابى معروف ابن مسعود نقل مىکند: «انّ فیه علم الاوّلین و الآخرین: در قرآن علم اولین و آخرین است). و از «اوزاعى» نقل مى کند که در تفسیر آیه: «ونزّلنا علیک الکتاب تبیاناً لکُلّ شىء»،گفت. منظور این است که به وسیله سنت همه حقایقى که در قرآن وجود دارد، کشف مىشود.11
سیوطى در کتاب «اتقان»، این معنا را از پیامبر(ص) نقل کرده که فرمود: «در کتاب خدا خبر پیش از شما و خبر بعد از شما، و حکم میان شماست.»12سپس مىافزاید: «این حدیث را ترمذى و غیر او آورده‌اند.


قرآن و پاسخ به مسائل مستحدثه

بعضى مى‌گویند جامعه بشرى در حال دگرگونى است و هر زمان مسائل تازه‌اى مطرح می‌شود؛ چگونه قرآن مجید که داراى احکام ثابت و غیر متغيّرى است، بر جامعه انسانى که دائماً در حال تغییر و تحول است تطبیق مى‌کند؟ و چگونه مىتواند پاسخگوى مسائل مستحدثه باشد؟
پاسخ به این سؤال با توجه به یک نکته روشن مىشود و آن اینکه: در قرآن مجید دو گونه احکام وجود دارد: احکام جزئى و احکام کلى، احکام جزئى مانند احکامى است که براى عبادات ذکر شده، طرز وضو و غسل و تیمّم و یا مسائلى همچون قبله و عدد نمازها و مانند آن.
منظور از مسائل کلى، قواعد عامّى است که در قرآن مجید وارد شده و شمول بسیار وسیع و گسترده‌اى دارد مانند قاعده «وجوب وفادارى نسبت به هرگونه عقد و پیمان»13 و قاعده «لا حرج»14 و قاعده «لاضرر» که از بعضى از آیات قرآن استفاده مى شود و امثال آن، که پاسخگوى نیازهاى انسانى در مسائل حقوقى و غیره مىباشد و اگر اصول و قواعد کلى که از کلمات معصومین استفاده مىشود و اعتبار و حجّیت آن با قرآن مجید ثابت شده، بر آن بیفزاییم، مسأله روشن‌تر مىشود.
به تعبیر دیگر: موضوعات دائماً در تغییرند و اصول کلى ثابتند، دگرگونى موضوعات سبب مىشود که موضوع از تحت حکمى خارج شده و تحت حکم دیگرى قرار گیرد؛ به همین دلیل امروز ما مىتوانیم تمام مسائل مستحدثه را که ذکرى از آنها در کتاب و سنت به طور خصوص نیامده، از آن قواعد کليّه استنباط کنیم و در کتابهاى مسائل مستحدثه بنویسم.

* پیام امام علی(ع)


پی‌نوشت‌ها:

1ـ بحارالانوار، ج92، ص15
2ـ تفسیر نورالثقلین، ج3، ص74 اصول کافى، ج1، ص59 (در معناى این روایت دو احتمال داده شد نخست اینکه «لو» شرطیه باشد و دیگر آنکه تمنى باشد و «الا» گاه به عنوان «الا» استثنائیه و گاه به صورت «الا» براى تنبیه گفته شده به مرآه‌العقول، ج 1، ص202 مراجعه شود).
3ـ سوره مائده،1.
4ـ حج، آیه 78.
5ـ بقره، 233.
6ـ حشر، 7.
7ـ نحل، 44.
8 ـ اصول کافى، ج1، ص61. (مرحوم کلینى در همین باب روایات متعدّد دیگرى نقل کرده است.)
9ـ نهج‌البلاغه، حکمت 313.
10ـ نهج‌البلاغه، خطبه 158.
11ـ الدرّالمنثور، ج4، ص127 و 128.
12ـ الاتقان، نوع 65 از علوم استفاده شده از قرآن.
13ـ اوفُوا بالعُقود (مائده، 1).
14ـ و ما جعل علیکُم فى الدّین من حرج (حج، 78).

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید