پنج شنبه, 09ام فروردين

شما اینجا هستید: رویه نخست زبان و ادب فارسی ضرب المثل کاریکلماتور - مجله خواندنی شماره 83

ضرب المثل

کاریکلماتور - مجله خواندنی شماره 83

برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 83، سال سیزدهم، مهر و آبان 1393، رویه 37

*  عمری سنگ ادبیات را به سینه می‌زد، تا بی‌ادبی‌اش را سرکوب کند!

* عشق حاصل دو قطب مخالف است، توافق را از سرت بیرون کن!

* دوستی آنقدر شیرین است که قهوه‌ی تنهاییم را بدون شکر می‌خورم!

* زن زیبا وقتی سرش به سنگهای قیمتی خورد، به پول سیاه عاشقی رضایت داد!

* شعری که برای نجات شاعریم گفته بودم، خوب از آب درنیامد، خدا کنه غرق نشده باشد!

* از وقتی خرافات از علوم قلبی شد، دعانویس‌ها دکترای افتخاری گرفتند!

*  اگر سبد اقتصاد خانواده را خودت به دست بگیری، سیبها زمین نمی‌مانند!

*  درست است که روی کار را رنگ می‌کنند، اما پشت کار مهمتر است!

*  وقتی گندم را خودت دِرُو کرده باشی، لب نان از لب یار شیرین‌تر است!

*  نمی‌دانم چرا هر وقت هوا کثیف می‌شود، به یاد حزب باد می‌افتم!

*  آسمان کلاه گنده‌ای ست که فقط به درد قاضی کردن می‌خورد!

*  با آنکه ترازوها همه دیجیتالی شده‌اند، میزاندار دادگستری وقت سرخاراندن ندارد!

*  لنگیدن مُسری نیست، اما اگر اقتصاد بلنگد، همه چلاق خواهند شد!

*  بارانکه می‌آید، درختها حمام صلواتی می‌گیرند!

*  وقتی به آرزو  رسیدم، که با امید ازدواج کرده بود!

*  موقعی از کوره در می‌روی، که کوزه‌گر خام قصد پختنت را دارد!

* زنده باد خورشید، که همه را با یک چشم نگاه می‌کند!

*  اگر به دهان گلوله سرب نریزند، منفجر نمی‌شود!

*  اگر گلنگدن فارسی می‌دانست، اولین کلمه‌ای که می‌گفت، آتش بس بود!

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید