سه شنبه, 15ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست زبان و ادب فارسی داستان ایرانی قصه‌های مثنوی - باز گشت به نی نامه

داستان ایرانی

قصه‌های مثنوی - باز گشت به نی نامه

برگرفته از روزنامه اطلاعات

محمد صلواتی

به مناسبت روز بزرگداشت مولاناجلال الدین

باز گشت به نی نامه

بشنو از نی چون حکایت می کند

از جدایی ها شکایت می کند

ای عزیز :اجازه بده« به مناسبت روز بزرگداشت مولاناجلال الدین» درباره نی و نیستان توضیح کوتاهی بدهم .

نی در اینجا دو معنی دارد ، یکی دور یکی نزدیک .

نی در لغت نامه به معنی گیاهی از خانواده گندمیان آمده که در مرداب می روید (فرهنگ معین)

و نی ستان (نیستان ) جایی که نی های فراوان می روید - نیزار

اما معنی دور آن اشاره به انسان است و به ویژه انسان اهل درد و شکایت کننده از فراغ و دوری .

نیستان در معنی دور ، محضر حضرت باریتعالی ست که انسان نخست در آنجا بود و حضرت آدم در بهشت خلق شد ، اما به دلیل خبط و خطایی که کرد ، از آنجا رانده شد و در زمین آمد و به گریه و لابه پرداخت .

اکنون ما فرزندان او به یاد آن روزگاران و به یاد آن روح الهی که در انسان دمیده شد ، بار دیگر هوای آنجا را در سر داریم.

پس نتیجه می گیریم که نـی انــسان طالب عالم روحانی ست و نیستان همان ملکوت اعلی ست که انسان متعالی در آرزوی رسیدن به آن است . اما نکته ای دیگر این که نی همچون بدن انسان بند بند است . و از هر بندش نوایی شنیده می شود تا سخن نوازنده نی را به گوش اهل معرفت و اهل روح برساند . و اینجا نی سخن صاحب قرآن را به شنونده می رساند.

اکنون شرح ماجرا :

1- ای انسان دردمند و جدا افتاده از ملکوت ، بشنو از نی که اسرار الهی را باز می گوید و از دوران جدایی شکایت می کند .

2- از آن زمان که مرا از نیستان ببریده اند و من ناله و نفیر دارم و با گریه و زاری به طلب بازگشتم

3- اما سخن من را چه کس خواهد شنید ! آن کس که سینه اش پاره پاره و زخم خورده عشق است و درد اشتیاق دارد.

4- بدان که هرکس از اصل خودش دور بماند ، روزگاری می رسد که به دنبال وصل به دنیای خود می رود .

5- من که امروز نای و نوای نی را با ناله سر می دهم ، در جمعیتهای زیاد رفت و آمد دارم اما با بدحالان و خوشحالان ارتباط دارم .

6-هر کسی هم با فکر و اندیشه خود با من مواجه می شود تا درد خود را بگوید ، اما اسرار و شرح دلسوختگی مرا نمی شنود .

7-البته اسرار من از ناله و کلام من دور نیست ولی آن کس که باید نور ایمان در دل داشته باشد چشم و گوش ندارد .

8-این سخن در درون من چون آتش ست ، و نای و باد نیست ، اما هرکسی این آتش را نداشته باشد ، یادی از او نخواهند ماند .

9-نی ، راوی و نقل کننده سخن حق است و مخاطبش آنان هستند که از یاری بریده اند ، و چون شرح و درد تنهایی بگویند ، پرده های دل آنان ، پرده دل ما را هم می شکافند .

10- زیرا نی حکایت راه پرخون عشق است ، مانند قصه عشق مجنون . چنانکه مولانا عطار نیشابوری فرمود ، سه ره دارد جهان عشق اکنون یکی آتش یکی درد و یکی خون .

بر این کلام نی ، جز گوش مشتری نیست که بشنود و رهایش کند .

12-در این غم مانده ایم یکی یکی از دست می رود ، روزهایی که با سوز دل همراه است .

13- اما می گوییم این روزها اگر می رود ، باکی نیست ، زیرا حضرت رحمان می ماند ، که چون او کسی پاک نیست .

14- غیر از ماهیان آبزی دریا ، همه از آب سیر می شوند ، اما آنکس که دنبال روزی باشد ، روزی به راحتی به دست نیاید و روزگار می گذرد .

15- ای عزیز این احوال را گفتم هیچ کس نمی تواند فهم کند ، زیرا خام هستند ، مگر پخته مردی این سخن را بشنود و فهم کند . ان شاء الله و السلام .

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید