یادمان
با گسترش پدیده سد زدگی در خوزستان
- يادمان
- زیر مجموعه: ديدهبان یادگارهای فرهنگی و طبيعی ایران
- سه شنبه, 21 ارديبهشت 1389 06:50
- آخرین به روز رسانی در سه شنبه, 21 ارديبهشت 1389 07:03
- نمایش از سه شنبه, 21 ارديبهشت 1389 06:50
- بازدید: 6371
با گسترش پدیده سد زدگی در خوزستان
شیرهی جان رودهای جاری در خوزستان همچنان گرفته میشود
همان گونه که همگان می دانیم نیاز به تامین انرژی در راه پیشرفت و آبادانی هر کشور امریست که برهیچکس پوشیده نیست و هر کشوری بسته به نیاز خود و برنامه ها و چشم اندازه های پیش رو و براساس نیازش در برآوردن این مهم تلاش می نماید.
ایران با داشتن ذخائرعظیم نفت، گاز، معادن، گام برداشتن در راه بدست آوردن تکنولوژی و دانش هسته ای ، برخورداری از بیابانهای خشك و آفتاب سوزان و ... منابع خدادادی که می توان از آنها برای بدست آوردن انرژی مصرفی حال و آینده کار کشور از آنها بهره جُست اما سالهاست مسئولین و تصمیم گیران کمر به همت ساخت سدها بر روی رودخانه ها بسته اند و تامین نیروی و آب مورد نیاز مصرفی را از این راه می جویند.
اما باید اندیشد که ساخت سدهای گوناگون به چه قیمتی و با چه هدفی صورت می گیرد؟ آیا با استفاده از ظرفیتهای خدادادی و بی شمار موجود در کشور و با برنامه ریزی درست و اصولی راهی بجز ساخت سدهای بیشمار در کشور وجود ندارد.
آیا با تنظیم، مدیریت و بهینه سازی مصرف انرژی و آب در کشور نمی شود از این روند سد سازی که براستی رودهای جاری موجود در سرزمین ایران را بدل به دریاچه هایی ایستا کرده و با نگاه داشتن این حجم عظیم آب در پشت سدها پیامدها و خطرات خاص خود را به همراه دارد.
گذشته از این شیره ی جان رودخانه ها را گرفته و باعث تبعاتی جبران ناپذیر گشته است که از آن دست می توان به از بین رفتن چشمه ها و سرچشمه های گوناگون، خشکیدن تالاب ها و آبگیرها و بر هم زدن اکوسیستم طبیعی موجود در بسیاری از مناطق که در گذر سالیان متمادی شكل گرفته اند اشاره نمود.
با نگاهی گذرا به آمار سد های فعال و در دست ساخت کشور می توان به شمار این سدها که بر روی رودخانه هایی که به دشت خوزستان سرازیر می شوند پی برد. سدهایی که در طول چند دهه اخیر یکی پس از دیگری بر روی کارون، کرخه و دز ساخته شده اند.
شاید دیدگاه و دلیل مسئولین و دست اندرکاران این باشد که آب رودخانه یی مانند کارون به دریا می ریزد و هدر می رود اما همانگونه که می دانیم تنها رودهای پرآبی که به دریای پارس می ریزند، رودخانه هایی هستند که از شمال خلیج فارس یعنی از مرزهای آبی استان خوزستان به خلیج فارس می ریزند که خود باعث شیرین تر شدن آب دریای پارس و کاستن از شوری آب این دریا می شوند. بارانهای فصلی تنها سهم اندکی در کاستن از شوری آب خلیج پارس دارند که با پیشگیری از ورودی آب رودها به خلیج فارس قطعاً مشكلات و پیامدهای زیست محیطی جبران ناپذیری برای آبزیان و دیگر موجودات زنده گریبان گیر این دریا خواهد شد.
از آنجایی که مراحل ساخت یكی از این سدها بنام سد گُتوند عُلیا در استان خوزستان در دست انجام می باشد و به گفته ی مسئولین شرکت آب نیرو، نیمه ی دوم 89 آبگیری سد آغاز می شود که گستره ی دریاچه آن به درازای 90 کیلومتر بخشهایی از شهرهای گُتوند، لالی و مسجدسلیمان را به زیر آب می برد که خود باعث وارد آمدن زیانهای جدی به زیست بوم و منابع طبیعی منطقه و خسارات مادی و معنوی به اهالی واقع در گستره ی دریاچه سد و همچنین میراث فرهنگی آن منطقه می گردد.
اگر چه نگارنده این سطور همچون مجریان سد سازی به عواید ساخت سد که بر هیچکس پوشیده نیست اشراف دارد اما چه تعداد سد و به چه قیمتی ، چرا که ساخت چندین سد دیگر در دست مطالعه و انجام می باشد.
از اینرو شایسته دیدم نوشتاری کوتاه در مورد پیامدهای ساخت سد گُتوند عُلیا بنویسم که از چند سو قابل بررسی و کنکاش میباشد:
1- تخریب منابع و منافع طبیعی و ملی در برداشت شن و ماسه و ریگ از بستر رودخانه و همچنین برداشت خاک از لایه ی بالایی زمین به ژرفای دسته کم 5 متر به وسعت چندین هکتار و برهم زدن و آسیب جدی به بستر رودخانه و زیست بوم و محیط زیست دشت عقیلی و گُتوند.
2- به زیر آب رفتن و غرق آب شدن بخشی از سرزمینهای کوه دشتی استان خوزستان به همراه شمار بیشماری از درختان (کُنارستان) و گونه های گیاهی و جانوری، همچنین کشتزارهای دیم مورد استفاده، چراگاه ها و...
3- روشن نبودن و بی اطلاعی از وضعیت کاوشهای احتمالی باستانشناسی در گسترهی آبگیری سد با وجود قرار داشتن و مشاهده گورستانهای قدیمی(از آن دست آرمگاه خالو زال ـ وی که فردی شناس در میان بختیاریهاست که داستانهایی در مورد او سینه به سینه گشته و حتی بسیاری از چکامه سرایان از جمله زنده یاد مسعود بختیاری ترانه هایی در وصف آن مرد نامی و با تدابیر سروده اند) چهار طاقی، گور دخمه، شیرهای سنگی، تپه باستانی و آثار احتمالی دیگر از این دست و همچنین مشخص نبودن زمان و چگونگی عملیات بررسی و نجات بخشی آثار با وجود اعلام شرکت آب نیرو به آبگیری سد گُتوند عُلیا تا کمتر از 8 ماه دیگر.
4- از همه برجسته تر کوچ اجباری مردم منطقه علارغم بی رغبتی بسیاری از اهالی از کوچ و به زیر آب رفتن خانه و کاشانه، زمینهای کشاورزی، علف چر ،گورستان های خانوادگی و توجه نداشتن به پیوستگی و جایگاه ویژه محل دفن و آرامگاه در گذشتگان برای مردم از سوی مسئولین.
5- محاسبه و قیمت گذاری ناچیز برای خانه های روستائیان و زمینهای کشاورزیشان بدون در نظر گرفتن درختان، چراگاه ها و داشته هایشان در منطقه ی پیرامون سکونت گاهشان که با مبلغ در نظر گرفته شده توان رهن کردن یک خانه در حاشیه شهر هم میسر نمیباشد. بماند که چه بخورند ، چه بکنند و چگونه گذران زندگی کنند.
6- روشن نکردن محل استقرار خانوارها پس از آبگیری سد که نه تنها دادن مکانی برای زندگی بلکه زمین به اندازه ی زمینشان برای کشاورزی، محلی برای چرای دامها (علف چر) و حداقل فراهم آوری معیشتی که در منطقه ی خود داشته اند. با توجه به این نکته ی شایان نگرش هر منطقه و سرزمین و چراگاهی حداقل در عرف محلی دارای صاحب و مالکانی باشد که در آن مناطق از گذشته ها استقرار داشته اند و ممکن است با کوچ دادن تعارضاتی میانشان بوجود آید که این مهم نیاز به مطالعات و برنامه ریزی جدی و پیگیر دارد.
باید افزود که پس از کوچ دادن مردم منطقه اگر سرزمینی و محلی برای چرای دامها و امکاناتی برای کشاورزی در اختیارشان قرار نگیرد خود باعث گسترش فقر و بیکاری و حاشیه نشینی پیرامون شهرها و بروز مشکلات و معضلات حاشیه نشینی می شوند کما اینکه با ساخت سد کارون 3 و4 نیز رویدادی اینچنین بوقوع پیوست.
از اینرو شایسته دیدم این نوشتار را برای آگاهی افکار عمومی تهیه نمایم تا مردمی که خوان و مالشان به زیر آب می رود، چیزی نه بیشتر از داشته هایشان بلكه بتوانند مانند گذشته به زندگی عادی و معاش خود بپردازند یا آنها را دست کم در سهام سد سهیم کنند تا براستی طعم شیرینی پیشرفت، توسعه و آبادانی را در کام خود بچشند که همواره میدانیم عزت، سرافرازی، سربلندی و یکپارچگی ایران آباد و آزاد در گرو رضایت مندی مردم میسر و پایدار است. مردمی(لرها و بختیاریها) که هماره ازکیان، شرف و فرهنگ ایران عزیز در برابر یورش بیگانگان پاسداری کرده اند .
شاید سرنوشتی که برای مردم این مناطق که سرزمینشان با ساخت سدها به زیر آب می روند در نظر گرفته شده این است که آنها را شهرک نشین کرده و یا به حاشیه ی شهرها رانده شوند که در صورت عدم ایجاد اشتغال و کار، ناگزیرخانه نشین شده ، آب و برق مورد نیازشان را که از به زیر آب رفتن خوان مالشان و غرق آب شدن سرزمینشان به قیمت n تومان خریداری نمایند، پای تلویزیون بنشینند، چیپس و پفک بخورند و سریالهای تلویزیونی تماشا کنند.