تیرههای ایرانی
به آذربایجانی، «ترک» گفتن خطاست
- تيرههای ايرانی
- نمایش از جمعه, 03 تیر 1390 19:01
- بازدید: 7350
برگرفته از آذرپادگان
مهندس نادر پیمایی
از قرنها قبل، دو امپراتوری توسعه طلب و تجاوزگر روسیه و عثمانی، همسایگان مزاحم ایران بودند. کشور استثمارگر و استعمارگر انگلیس، با تصاحب شبه قارهی هند و تسلط بر اقیانوس هند و دریای مکران و خلیجفارس و سپس کشورهای افغانستان و عراق، همسایۀ تحمیلی ایران شد و طی دو قرن اخیر باعث بوجود آمدن مشکلات و مسایل و مصائب زیادی برای ایران گردید.
هر سه کشور در جهت مطالع سیاسی و اقتصادی، چونان لاشخوران، به جان ایران افتادند و هر یک قسمتی از خاک ایران را تصرف کردند. روسیه، قفقاز، خوارزم و فرارود را ضمیمهی خاک خود کرد و عثمانی، دیاریکرو موصول و کرکوک و سلیمانیه را و انگلیس، افغانستان و بلوچستان شرقی و بحرین را ضمیمه متصرفات خود نمودند.
افزودن بر تجاوزات اراضی، امپراتوری روس و انگلیس، به تدریج امتیارات سیاسی و اقتصادی و نظامی زیادی را با زور و جنگ، به دست آوردند. به طوری که حکومت و استقلال ایران یک اسم بیمسمایی پیش نبود. انگلستان در جهت حفظ منافع خود، همیشه در فکر جلوگیری از نفوذ بیشتر روس و عثمانی به مناطق جنوبی و جنوب شرقی ایران و خلیجفارس و شبه قاره هند بود. روسیه و عثمانی، هر دو در صدد تصرف آذربایجان بوده و به عناوین مختلف بارها به آن منطقه لشگرکشی کرده و دست به قتل و غارت زدهاند. دولت عثمانی، با وجود اشتراک مذهب، کوچکترین رحمی به مردم آذربایجان نکرد و همهگونه ظلم و ستم در حق مردم مسلمان و همسایه خود روا داشت. با وجود چنان سوابق تلخ تاریخی، ملت ایران و به خصوص مردم آذربایجان حق دارند که ترکان عثمانی دیروز و پانتورکیستهای امروز را، دشمنان قسمخورده و آشتی ناپذیر خود بدانند.
بعد از خاتمه جنگ جهانی اول، امپراتوریهای جبار و ستمگر روسیه تزاری و عثمانی از بین رفت ولی متاسفانه به جای آنها، دو دولت کمونیست شوروی و پانتورکیست ترکیه به وجود آمدند که این دو دولت جدیدالتاسیس هم از لحاظ داشتن نظر سو نسبت به ایران، کمتر از اسلاف خود نبودند.
با شروع جنگ جهانی دوم، ارتش شوروی مناطق شمالی ایران از جمله آذربایجان را متصرف شد و در سال 1324، حکومت صددرصد دست نشانده خود در آذربایجان را به روی کار آورد. حریف و رقیب ضعیف (ترکیه) هم با تبلیغ عقاید پانتورکیزم، در پی به دست آوردن متحدانی، میان ترک زبان و از جمله آذربایجان ایران بود.
بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، تعدادی از کشورها از جمله جمهوری آذربایجان (اران سابق) از زنجیر اسارت بلشویسم آزاد شد و استقلال خودر ا به دست آوردند. ملت ایران مخصوصا ما آذربایجانیها از این که میدیدیم خواهران و برادران دیرینه ما بعد از سالیان دراز، از زیر یوغ استعمار رها شدهاند، خوشحال بودیم و در این میان، دول غرب به عنوان میراث خواران، ملتها و کشورهای آزاد شده از چنگال کمونیست را تحت تسلط خود گرفتند و دست به طرح و اجرای نقشههایی در منطقه زدند . از جمله، موضوع تجزیهی آذربایجان را ( متاسفانه با حمایت دو همسایه کشورمان یعنی جمهوری آذربایجان و ترکیه) عنوان کردند. تقریبا از سال 1992 به بعد در اروپا و آمریکا و کانادا دستههایی به نام آذربایجانی به راه افتادند و یا عنوان کردن این که آذربایجانی « ترک نژاد» است؟! و یا ملت ایران نسبتی ندارد و چون قرنها تحت تسلط و ستم فارسها قرار گرفته، پس حالا میخواهد آزاد و مستقل باشد، با تشکیل کنفرانسها و سمینارها تحت عناوین بررسی مسایل مربوط به هویت قومی و یا حق خلقها در تعیین سرنوشت خود و اختیار انتخاب نوع حکومت و یا خودمختاری و ... را مطرح کردند.
متعاقب آن، در مورد آذربایجان و نژاد و زبان مردم آن خطه، مطالب نادرست زیادی منتشر کردند. یکی از این دست مقالات، به قلم یک نفر آذربایجانی است تحت عنوان:
« به آذربایجانی ترک گفتن، خیانت به ایران نیست»
گویا این مقاله در جواب نوشتهای است تحت عنوان:
« ترک گفتن به آذربایجانیها، خیانت است به ایران»
نویسنده با اشاره به عنوان و جمله فوق، ظاهرا با تعجب و یا تمسخر چنین نوشته:
« این از آن حرفهای نژادپرستانه خالص است!»
لازم میدانم مطالب زیر را با نویسنده مقاله در میان بگذارم:
ای هم زبان و هم ولایتی و هم وطن گرامی، با توجه به صدها دلیل و مدرک و تجارب تلخ گذشته، فکر نمیفرمایید که به آذربایجانی ترک گفتن، افزون بر تحریف تاریخ و قلب واقعیت، به نحوی آب در آسیاب دشمنان ایران و ایرانی ریختن است. آیا تصور میکنید که ایجاد تفرقه میان مردم آذربایجان با سایر اقوام ایرانی که دارای فرهنگ و تاریخ مشترک بوده و قرنهاست با یکدیگر زندگی کردهاند، به هر صورت و دلیلی که باشد، نهایتا در جهت خواست و نظر بیگانگان و به نفع آنها نیست؟ آیا آتشهایی که در گوشه و کنار جهان تحت عناوین اختلاف قومی و نژادی و زبانی و مذهبی برافروخته شده و یا برافروخته میشود، نباید برای ما هشداردهنده و آموزنده و درس عبرتی باشد؟!
نویسنده در قسمتی از نوشته خود چنین بیان فرموده:
« اگر هویت اصلی مردم و یا ملتی را جعل کنیم، خطر تجزیه و فروپاشی بوجود خواهد آمد.»
برادر واقعا گل گفتی، نه تنها من آذربایجانی بلکه اکثریت قریب به اتفاق ملت ایران با این نظر شما صددرصد موافقیم. بنا به همین گفته و استدلال شما، گروهی به آذربایجانی، به نادرست و به غلط و سو نظر « ترک» میگویند. چون، جعل هویت اصلی است، پس خیانت به ایران است، چطور بیگانگان و یا عدهای دانسته و عمدا و عدهای ندانسته و سهوا به آذربایجانی نسبت نژاد ترک و یا اسم ترک را میدهند، آن حرفها « نژادپرستانه خالص» نیست! ولی وقتی یک آذربایجانی به دفاع از اسم و هویت و ملیت خود برمیخیزد، سخن او « نژادپرستانه خالص» میشود !! به او القاب شوونیست و فاشیست و نژادپرست و نوکر فارس داده میشود !!
نویسنده، در جای دیگر چنین مرقوم فرموده:
« شاید برخی را عقیده بر این باشد که به جای ترکان ایران از لفظ آذربایجانیهای ایران و یا آذریهای ایران استفاده بکنیم بهتر باشد، در این صورت اولا ترک زبانان سایر نقاط ایران را از یاد میبریم، ثانیا کردهای ایرانی ساکن آذربایجان را که در نقاط گوناگون آذربایجان زندگی میکنند جزو ترکان ایران حساب کردهایم.»
استدلال عجیب و قیاس و مثال غریبی است!!
اولا در تمام اسناد و کتابهای تاریخی نام منطقه آذربایجان با نامهای ماد کوچک، آتورپاتکان، آذربایگان و بالاخره آذربایجان ثبت شده.
ثانیا طبق آن چه قرنها معمول بوده مردم ساکن یک منطقه را یا با اسم آن منطقه نامیدهاند، مانند خراسانی، کرمانی، یزدی و یا اسم قوم به آن منطقه داده شده مثل (بلوچ) بلوچستان، (کرد) کردستان، (گیلک) گیلان و غیره ولی در هیچ زمانی و تحت هیچ شرایطی چنین نامگذاری باعث فراموش شدن گروهها و اقوامی که در نقاط دیگر ایران زندگی میکردهاند نشده است، معلوم نیست به چه سبب اگر مردم آذربایجان را با انتساب به سرزمین خودشان آذربایجانی بنامیم، این مردم به مرض فراموشی گرفتار میشوند؟!
ثالثا کدام استان و منطقه را در ایران و یا در سایر نقاط جهان سراغ دارید که اقوام دیگر در آن منطقه زندگی نکنند؟ در آذربایجان تنها کردها نیستند که زندگی میکنند . بلکه گیلانی، آسوری، شیرازی،ارمنی، تهرانی و غیره هم در آن جا ساکن میباشند و همچنین در همه استانهای ایران از جمله در تهران عده کثیری آذربایجانی ساکناند و این امر هم تاکنون هیچ مشکلی برای هیچکس و یا گروه و یا قومی ایجاد نکرده است ...
از صدها نویسنده و ادیب و شاعر آذربایجانی مثل نظامی گنجوی، اوحدی مراغهای، خاقانی شروانی، طرزی افشار ارومی، قطران و همام و صائب تبریزی، عبدالحریم طالبوف، زینالعابدین تقیاوف، میرزا عبدالرحیم خلخالی، میرزا یحیا ارومی، میرزا فتحعلی آخوندزاده و ... چند نفر را سرغ دارید که آثارشان را به زبان ترکی نوشته باشند؟ از هزاران کتاب و نشریه که قبل از حکومت رضاشاه در آذربایجان منتشر شده، چند عدد به زبان ترکی است؟
چه عاملی باعث شده که آذربایجانی همیشه خود را ایرانی و زبان فارسی را زبان ملی و زبان مشترک بین خود با سایر اقوام ایرانی دانسته و میداند؟
هم ولایتی گرامی، من هم مثل شما آذربایجانیم که با تمام وجودم به زبان مادریم (ترکی) و به تمام سنن و عادات و آداب قومی و محلیام عشق می ورزم، و اگر علاقه و وابستگی من به زادگاهم و زبان مادریم، بیشتر از شما نباشد به تحقیق کمتر از شما نیست. ولی فراموش نکنیم قبل از این که من و شما ترک زبان بشویم، آذری زبان بودیم و تقریبا تا پنج قرن قبل، زبان رایج مردم آذربایجان زبان آذری بود که ریشه فارسی و سابقه تاریخی دارد و هنوز هم در بعضی نقاط آذربایجان نشانههای آن وجود دارد.
ما ملتی بودیم که در محدوده فلات ایران متشکل از اقوام مختلف که از زمان تشکیل دولتهای ماد و پارس تا حمله تازیان و اقوام ترک و مغول، حداقل 1500 سال دارای سابقه فرهنگ و تمدن بودیم. نیاکان ما با برپایی دولت بزرگی از رود سیحون تا مصر و از جبال ارال تا اقیانوس هند و دریای عمان وخلیجفارس با اعتقاد به اندیشه نیک، گفتار نیک، رفتار نیک و صدور منشور حقوق بشر بر صدها ملت و قوم و قبیله از نژادها و ادیان مختلف حکومت کردهاند. آیا چنان ملتی با آن همه کثرت نفوس و تاریخ و تمدن، با هجوم اقوام چادرنشین بیابانگرد ترک و مغول، تماما از صحنهی تاریخ نیست و نابود شدند؟! پس به آذربایجانی ترک گفتن خطاست. چون صددرصد ریشه سیاسی داشته و دارد و به وسیله بیگانگان برای ایجاد تفرقه طرحریزی شده، بنابراین:
به آذربایجانی ترک گفتن خیانت به ایران است.