ایران پژوهی
پیرامون مباحث فرهنگ ملی (13) - «ملتگرایی»: نهضت اصیل اجتماعی
- ايران پژوهي
- نمایش از دوشنبه, 21 بهمن 1392 06:00
- بازدید: 5438
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 79، دی و بهمن 1392، صفحه 29
برگوی، برابر چه ایستادهای و به کجا مینگری ؟
من، برآن افق دوردستی مینگرم که در آن پیکری جانبخش و پرتوان با هزاران پیوند پولادین، مرا به خود میکشاند.
آنجاست آرزوهای من، آنجاست آرمان من. آرزوها و آرمان من، چونان درخت تنومندی است که ریشههایش در تن و جان من است و هم در تن و جان بسیاری که به آنان پیوند دارم.
(آژیر: ناسیونالیسم چون یک علم)
با اینکه در زمان ما، دربارهی ملتگرایی بسیار گفته شده: اما هنوز مفهوم دقیق این واژه در اذهان، جای نگرفته است.
بسیاری، ملتگرایی (ناسیونالیسم) را واژهای مترادف با علاقه داشتن به ملت و یا میهنپرستی تلقی میکنند. گاه نیز میپندارند که «ملتگرا بودن» مانند «انسان بودن» آن چنان وجه بارزی است که نیازی به بازگو کردن آن نیست. از آنجا که هنگام اظهارنظر و بیان افکار، نیازی نیست که نخست بگوییم که «ما انسان هستیم» کسانی هم که ملتگرا بودن را مترادف هممیهن میدانند، اشاره به «ملتگرایی» را زاید میپندارند. آنان گمان میکنند هر ایرانی به حکم آن که ایرانی است، میبایست با «ملتگرایی» نیز آشنا باشد ؛ به ویژه اگر که به ملت و میهن خود علاقه هم داشته باشد.
اگر ملتگرا بودن را به مفهوم علاقه و دلبستگی به ملت و میهن بدانیم، این امر هیچگونه تکلیف و الزامی ایجاد نمیکند.
هر کس میتواند به دنبال کار و زندگی روزانهی خود باشد و هرگونه که میل دارد اندیشه کند. هربخش از افکار خود را از یک مکتب فکری، عاریت گرفته و در منش و رفتار هم هیچگونه الزامی احساس نکند.
آنگاه چون برپایهی عادت به کوچه و خیابان شهر خود دلبسته است و یا از کوه و درهی ییلاق مشخصی خوشش میآید، خود را «ملتگرا»، قلمداد کند.
گزینش «ملتگرایی» به عنوان ایدئولوژی (جهانبینی) برای گروندگان، نوعی تکلیف و الزام با خود به همراه میآورد.
ملتگرایی به مفهوم اعتقاد به اندیشهای است که همهی این جهان بزرگ را در قالب واژهی کوچک «ناسیونالیسم» خلاصه میکند.
هر نهضت اجتماعی، معتقد به دگرگونی است، این دگرگونیها، میبایست در زمینههای امور گوناگون حیات و اجتماع، تحقق یابد.
پیروان هر نهضت اجتماعی، ایمان دارند که این تحولات میباید به وقوع پیوندد، و وقوع هم پیدا خواهد کرد.
آنان به حکم آن که به سوی سرنوشت محتوم و معینی در حرکتاند، برای خود وظایفی را قایلاند و برابر آن، احساس مسئولیت میکنند. آنان، برای آنکه به دیگران بفهمانند که برابر وظایف ویژهای احساس مسئولیت میکنند، نامی برای خود برمیگزینند.
«ملتگرایی» عظیمترین و اصیلترین نهضت اجتماعی است که در ازای تاریخ، پدید آمده است. ملتگرا بودن یعنی احساس مسئولیت برابر انجام وظایفی که عمل کردن به آنها، موجب بهروزی، پیروزی و سربلندی ملت خواهد شد.
هرگاه اعتقاد به ملتگرایی را همسان با احساس مسئولیت برابر وظایف و رسالتهای ملی بدانیم، در آن صورت لازم است، مفهوم ژرف و دقیق واژهی» ملتگرایی«را دریابیم. این دریافت برای پیروان، تکالیف و بایدهایی، همراه داشته و با شناسایی و آگاهی کامل نسبت به وظایف و رسالتهای ملی، همراه میباشد.
لازم است، ملتگرایی را به عنوان یک علم در نظر آوریم. علمی که میباید مبانی و اصول آن را آموخت. علمی که باید توجیه کنندهی کردار ما، گفتار ما و از همه مهمتر، شیوهی اندیشیدن ما باشد.