نگاه روز
با حکم محتوم تاریخ نشایدجنگیدن!
- نگاه روز
- نمایش از جمعه, 19 خرداد 1391 17:03
- بازدید: 5539
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 71، اردیبهشت و خرداد 1391، سخن نخست - یاداشت مدیر مسئول
در آستانهی گفتوگوهای بغداد، امپریالیسم آمریکا ـ استعمار اروپا، همهی توان تبلیغاتی خود را به کار گرفته است و همه سرسپردگان خود را بسیج کرده است تا شاید بتوانند در ارادهی قاطع ملت ایران در راه دفاع از حقوق حقهی خود، خللی وارد کنند. گرچه آزموده را آزمودن خطاست؛ اما از آنجا که توان درک حکم محتوم تاریخ را مبنی بر پیروزی ملتها بر امپریالیسم و استعمار ندارند، باید باشند و با دیدگان باز، فنای خود و پیروزی ملتها را ببینند.
اما امپریالیسم آمریکاـ استعمار اروپا و سرسپردگان آنها باید بدانند که ملت ایران از هیچیک از حقوق حقه و تاریخی خود، ذرهای گذشت نخواهد کرد.
بهرهگیری صلحآمیز هستهای، حق مقدس و مسلم ملت ایران برای رسیدن به مدارج بالای علمی است. دستآوردهای هستهای ملت ایران، فرآوردهی تلاش و دانش فرزندان این سرزمین است. در حالی که دانش هستهای جهان غرب و شرق، حاصل تلاش و کوشش دانشمندان آلمان نازی است. از آمریکا گرفته تا روسیه، چین، هند و حتا اسرائیل (سرراست یا ناسرراست) ریزهخوار دانشمندان هستهای نازیها هستند. در زمینهی موشکی نیز هم غرب و هم شرق، ریزهخوار خوان آدلف هیتلر و رژیم نازی میباشند.
فرزندان ملت ایران، در میان یک جهان دشمن و برخلاف کارشکنیها و تحریمها، توانستند تنها با اتکا به نیروی لایزال ملت ایران، این موقعیتها را به دست آورند. ما با صدای بلند اعلام میکنیم که در این زمینه، وامدار هیچ ملتی نیستیم و آنچه را امروز داریم، فرآوردهی تلاش و دانش فرزندان این سرزمین است. امپریالیسم آمریکا و سرسپردگان اروپایی و منطقهای او باید بدانند که ملت ایران سر سوزنی از جایگاه هستهای خود، عقب نشینی نخواهد کرد.
از سوی دیگر، واحدهای ایجاد شده در کرانهی دریای مازندران بر اثر تجزیهی اتحاد شوروی نیز باید بدانند که ملت ایران از حقوق مسلم خود در این دریا، گامی واپس نخواهد نشست. برپایهی دو قرارداد معتبر 1921 (دوستی) و 1941 (تجارت و بحرپیمایی) میان ایران و اتحاد شوروی، مالکیت نیمی از دریای مازندران متعلق به ملت ایران است و مردم و ملت ایران، حاضر نخواهند بود که ذرهای از حقوق مسلم تاریخی خود، چشمپوشی کنند. به ویژه در این میان، حاکمان جمهوری اران (آذربایجان) یا ایران شمالی، مراقب باشند که فریب وعدههای دروغین بیگانگان را نخورند و با «سرزمین مادر» به ستیز برنخیزند و بدانند که صلاح آنان، قرار گرفتن در کنار ملت ایران است.
همچنین بیابانگردان نشسته در آن سوی خلیجفارس که از برکت امپریالیسم آمریکا ـ استعمار بریتانیا، به «امارت» رسیدهاند، باید بدانند که امربری از اربابان و ستیزهجویی با ملت بزرگ ایران، به سود آنان نیست. اگر نگاهی به ترکیب جمعیت و حتا تبار بسیاری از شیوخ حکومتگر منطقه بیفکنند، متوجه میشوند که این واحدها از نظر ترکیب جمعیت، واحدهای عربی ـ ایرانیاند و از سوی دیگر، بسیاری از حکومتگران ملبس به تنپوش عربی، ایرانیتبارند.
اگر اندکی خرد داشتند و اندکی سواد خواندن تاریخ، در آن صورت میدانستند که ملت ایران هزاران سال است که در این پهنهی جغرافیایی قرار داشته است و تا پایان جهان نیز خواهد بود. در همهی این هزارهها، دریای پارس و جزیرهها و کرانههای آن، ایرانی بودهاند. استعمارگران اروپایی در آغاز دوران شاهنشاهی صفویان به خلیجفارس رخنه کردند. ملت ایران پرتغالیها را از این دریا راند و سپس سر و کله انگلیسیان پیدا شد. آنها نیز در سال 1970 میلادی بر اثر تهیدستی و فقر، ناچار از ترک خلیج فارس شدند.
بیابانگردان باید بدانند که امپریالیسم آمریکا نیز بر پایهی باور بسیاری از دیدهبانان مسایل جهانی و منطقه، حداکثر تا 20 – 15 سال آینده به دلایل اقتصادی، ناچار از ترک خلیجفارس خواهد بود؛ در حالی که در آن زمان ملت ایران بدون دودلی نهتنها در سطح منطقه؛ بلکه در سطح فرامنطقه، نیرویی برتر خواهد بود.
ملت ایران با توجه به جهانبینی انسانی خود، سایهی رحمت خود را بر روی همه منطقه خواهد گستراند و «دانش و بینش» بر دنیای سیاه و تاریک خواهد افشاند.
حاکمان منطقهی خلیجفارس اگر به «خرد» (ولواندک) دست یابند، خود را از زیر سلطهی اژدهای جهانخوار آمریکا بیرون میکشند و به زیر سایهی «همای ایران» آرام میگیرند.