پنج شنبه, 01ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها خبر از محمد مرسی و خانواده‌اش بیشتر بدانیم!

خبر

از محمد مرسی و خانواده‌اش بیشتر بدانیم!

«مروری بر خانواده و پیشینه رییس‌ جمهوری تازه مصر؛ طرحی از یک زندگی» عنوان گزارشی است که روزنامه شرق در آن به بیان جزئیاتی از زندگی خانوادگی رییس‌جمهور منتخب مردم مصر، «محمد مرسی» پرداخته است.

shock drop air force 1 full uv reactive | Nike Air Jordan 1 "Black/Pink" Release Date , IicfShops , maroon and silver nike shox women outlet

به گزارش ایسنا در این مطلب می‌خوانیم:

نامش «محمد محمدمرسی عیسی‌العیاط» است، هرچند او را تا مدت‌ها به عنوان «محمد مرسی» می‌شناختند اما اکنون او به صفت‌های دیگری چون اولین رییس‌جمهور منتخب، اولین رییس‌جمهور غیرنظامی، اولین رییس‌جمهور اسلامگرا و اولین رییس‌جمهور جمهوری دوم مصر می‌شناسند. برای کسانی که از دور و با نگاهی سطحی و بدون در نظر داشتن تنوع و پیچیدگی جریان‌های سیاسی مصر و صرفا با توجه به عنوان اسلامگرای محمد مرسی، با هراس یا شادمانی، آینده مصر را دنبال می‌کنند، شاید بسیاری از ویژگی‌های محمد مرسی همچون (داشتن مدرک) دکترای مهندسی متالورژی، ریاست سابق حزب عدالت و آزادی (تا پیش از پیروزی در انتخابات اخیر) و عضو سابق مکتب ارشاد اخوان‌المسلمین پوشیده باشد؛ سیاستمداری که با آموزه‌های اسلامی از یک سو و چارچوب‌های دموکراسی بیگانه نیست و زندگی او نشان می‌دهد اسلام‌گرایی او با اسلام‌گرایی گروه‌هایی چون جماعت اسلامی مصر و دموکراسی‌خواهی‌اش با لیبرال‌مآبی‌های مرسوم گروه‌های نزدیک به حاکمیت سابق، تفاوت آشکار دارد.

محمد مرسی در 20 آگوست 1951 در روستای العدوه (مرکز هحیا در استان الشرقیه)، در خانواده‌ای فقیر از پدری کشاورز و مادری بی‌سواد و خانه‌دار به دنیا آمد. محمد پسر بزرگ خانواده بود و دو خواهر و سه برادر داشت. او دوران ابتدایی و متوسطه را در زادبوم خود سپری کرد و برا ی تحصیل در رشته مهندسی فلزات (متالورژی) به دانشگاه قاهره رفت تا در سال 1975با درجه ممتاز از این دانشگاه فارغ‌التحصیل شود. مرسی در سال 1975 وارد ارتش و در تیپ دوم پیاده، واحد جنگ‌های شیمیایی مشغول به خدمت شد. مرسی یک سال پس از پایان خدمت با «نجلاء محمود» ازدواج کرد (30نوامبر1978) که حاصل این ازدواج پنج فرزند به نام‌های احمد، شیماء، اسامه، عمر و عبد‌الله است. نجلا محمود در طول تبلیغات انتخاباتی، محمد مرسی را همراهی می‌کرد. وی دختردایی مرسی و متولد سال 1962 در قاهره است. نجلا محمود در زمان تحصیلات مرسی در آمریکا، به گروه اخوان‌المسلمین پیوست و پس از بازگشت به مصر به‌عنوان یک عضو فعال در کارهای خیریه و آموزش این گروه به فعالیت پرداخت. خانواده مرسی در مصاحبه‌های مختلف تاکید کرده‌اند که تمایلی به انتقال به کاخ ریاست‌جمهوری ندارند و خانه استیجاری خود در فاز پنجم شهرک «التجمع» را ترجیح می‌دهند؛ هرچند تاکنون در این‌باره با محمد مرسی صحبت نکرده‌اند. زندگی کنونی خانواده مرسی در رفت و آمد میان قاهره و زقازیق است و نزدیکان این خانواده هم تاکید می‌کنند که تغییر یا هیجان چندانی در آنها حس نکرده‌اند. آن‌گونه که خبرنگاران مختلف با ارزیابی واکنش این خانواده متوجه شده‌اند، اعضای خانواده مرسی ترجیح می‌دهند به دور از تشریفات یا حفاظت‌های خاص نیروهای امنیتی به زندگی خود ادامه دهند تا رابطه عادی خود را با مردم حفظ کنند. «نجلا محمود»، همسر مرسی چندان علاقه‌ای به لقب بانوی اول ندارد و گفته است که دوست دارد به دور از سیاست باشد، هرچند مثل گذشته فعالیت‌های خیریه و اجتماعی خود را به دور از چشم رسانه‌ها انجام خواهد داد. خانم مرسی با لباس‌هایی به شدت ساده و ارزان‌قیمت که گاه موجب تمسخر او نیز می‌شود، در انظار ظاهر می‌شود؛ ظاهری که برای مردم مصر که به لباس‌های گران‌قیمت و دوخت پاریس «سوزان مبارک» خو کرده بودند، چندان طبیعی و مانوس نیست.

«احمد مرسی»، پسر بزرگ محمد مرسی پزشک متخصص ارولوژی است و در بیمارستان المانع در منطقه الاحساء عربستان کار می‌کند. او پس از موفقیت پدرش تاکید کرده قصد ترک عربستان را ندارد و ترجیح می‌دهد به دور از هیاهوی سیاست و وضعیت جدید خانواده‌اش به زندگی عادی خود ادامه دهد.

عکس: همسر مرسی
عکس: همسر مرسی

محمد مرسي

 

«شیماء» تنها دختر مرسی نیز پزشک است. او فارغ‌التحصیل دانشگاه زقازیق است که با دکتر عبدالرحمان فهمی استاد دانشکده طب زقازیق ازدواج کرده است. شیماء سه فرزند به نام‌های علی، عایشه و محمود دارد و به واسطه تنها دختر محمد مرسی و مادر سه نوه اوست که رابطه عاطفی نزدیکی با پدر دارد. «اسامه» سومین فرزند محمد مرسی لیسانس حقوق و در زقازیق دفتر وکالت دارد. او نیز می‌گوید که قصد ترک این شهر را ندارد. «عمر» چهارمین فرزند محمد دانشجوی سال آخر رشته بازرگانی است و در فعالیت‌های انتخاباتی پدرش نقش فعالی داشت. «عبدالله» پنجمین فرزند مرسی، دوران دبیرستان را سپری می‌کند و پرشور‌تر از سایر فرزندان محمد مرسی است. عبدالله رابطه نزدیکی هم با مردم و مطبوعات دارد، چنان‌که بعد از اعلام نتایج انتخابات در صفحه فیس‌بوک خود نامه‌ای به پدرش نوشت که انعکاس گسترده‌ای در مطبوعات مصر داشت. او در این نامه خطاب به پدرش نوشت « برای گام نهادن در راه خدا تو را همراهی کردیم و بر همین اساس، اگر برخلاف انقلاب گام‌برداری علیه تو برمی‌خیزیم و اگر حق شهدای انقلاب را نگیری و راه آنها را ادامه ندهی از فرمانت سرپیچی می‌کنیم.»

خانواده مرسی هیچ‌گاه از آسیب فعالیت‌های سیاسی او برکنار نبوده‌اند، چنانکه در انقلاب اخیر نیز ترکش‌های این فعالیت‌ها به آنها هم رسید. چهارشنبه دوم فوریه 2012 عبدالله به همراه 70 نفر از هم‌کلاسی‌هایش مورد حمله 300 نفر از اراذل و اوباش وابسته به حکومت قرار گرفت و پس از آن توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. کمی بعد پلیس آزادی او را به اخذ وثیقه مالی منوط کرد و وقتی اسامه برادر بزرگ‌تر برای پرداخت وثیقه به پاسگاه پلیس زقازیق رفت او را به درختی بستند و پس از غارت اموال و برگه‌های هویت، لباس‌های او را پاره کرده و استخوان‌های دست و کتف او را شکستند. اسامه 35 ساعت در این وضعیت به‌سر برد و در همان روز عمر، دیگر فرزند مرسی نیز در جریان یک راهپیمایی مورد ضرب و شتم پلیس قرار می‌گیرد و آن‌گونه که محمد مرسی در مصاحبه‌ای گفته است « به دلیل ضربه باتوم به سرش دو هفته در خانه بستری می‌شود.»

پایان خدمت محمد مرسی در ارتش با قبولی او در مقطع کارشناسی ارشد مهندسی متالورژی دانشگاه قاهره همزمان شد و از همین جا بود که موفق به اخذ بورسیه تحصیلی مقطع دکترا در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در رشته مهندسی تعمیر و نگهداری موتورهای فضاپیما از این دانشگاه شد. دوران تحصیل در آمریکا، دورانی است که سخت‌کوشی و مهارت‌های بالای این جوان مصری مورد توجه «پروفسور کروگر» از استادان سرشناس دانشگاه کالیفرنیای جنوبی قرار می‌گیرد و به توصیه و حمایت او بود که محمد مرسی به عنوان استادیار و کمی بعد استاد دانشگاه کالیفرنیای جنوبی و دانشگاه ایالتی در نورث‌ریج و لس‌آنجلس (1985-1982) مشغول به کار می‌شود. علاوه بر آنچه گفته شد فعالیت علمی و پژوهشی و تدریس در دانشگاه‌های قاهره، زقازیق و الفاتح طرابلس (لیبی) در کارنامه محمد مرسی وجود دارد.

اگرچه مرسی فعالیت سیاسی خود را از بدو ورود به دانشگاه قاهره آغاز کرد اما ورود رسمی او به این فعالیت‌ها در سال 1979 و با عضویت در اخوان‌المسلمین است، امری که در سال 1992 و با تاسیس شاخه سیاسی اخوان شدت یافت. مرسی در سال 1995 نامزد نمایندگی در مجلس شعب مصر شد اما ورود او به مجلس شعب در انتخابات سال 2000 این مجلس رقم خورد و نام او در طول مدت نمایندگی به عنوان سخنگوی فراکسیون اخوان در این مجلس بر سر زبان‌ها افتاد. موفقیت مرسی در انتخابات 2005 مجلس شعب برخلاف دو دوره گذشته به سادگی اتفاق نیفتاد؛ زیرا آرای او که سه برابر بیشتر از خالد زردق سرلشکر سابق ارتش بود چندان به مذاق مسوولان امر انتخابات خوش نیامد و هرچند در نهایت مرسی به مجلس راه یافت اما روند انتخابات با درگیری‌های فراوانی همراه بود که در نهایت به مجروح شدن دست‌کم 18 نفر در حوزه انتخابیه زقازیق منجر شد. مرسی در طول دوران فعالیت نمایندگی خود و به مدد جسارت و بیان خود بارها در کانون توجه رسانه‌ها قرار گرفت اما آنچه بیش از همه در ذهن مردم مصر باقی مانده، طرح سوال وی از دولت در سانحه قطار الصعید بود. عضویت در کمیته مقاومت در برابر صهیونیسم در استان الشرقیه، عضویت در کنگره بین‌المللی احزاب و گروه‌های سیاسی و سندیکاهای صنفی و نیز تاسیس کمیته مصری «مقاومت در برابر پروژه صهیونیسم» از جمله دیگر فعالیت‌های سیاسی مرسی است که وجهه ضدصهیونیستی او را در مصر پررنگ‌تر کرده است. مرسی در سال 2004 با همکاری دکتر عزیز صدقی، جبهه ملی تغییر و در سال 2010 نیز با همکاری محمد البرادعی جمعیت ملی تغییر را تاسیس کرد چنانکه در سال 2011 با همکاری 40حزب و جناح سیاسی ائتلاف دموکراتیک برای مصر را بنا نهاد تا وقتی در 30 آوریل 2011 به عنوان رییس حزب عدالت و آزادی مصر در کنار عصام العریان (معاون این حزب) و محمد سعد الکتاتنی (دبیرکل حزب) انتخاب شود، به عنوان چهره‌ای کاملا آشنا در افکار عمومی مصر تثبیت شود.

محمد مرسی بارها به واسطه فعالیت‌های سیاسی خود بازداشت شده است. در جریان انتخابات مجلس شعب در سال 2005، محمود مکی و هشام البسطیوسی، دو نفر از قضات خوشنام مصری به تقلب در این انتخابات اعتراض کردند، امری که باعث تعقیب قضایی و سرانجام بازداشت آنان به دستور کمیته صلاحیت‌ها باعث شد که محمد مرسی در حمایت از این دو عهده‌دار هماهنگی تجمع گستره اعتراض‌آمیزی (18 می‌2006) شود و به همین جرم به همراه 40 نفر دیگر از اعضای اخوان نیز دستگیر شود. بار دومی که مرسی زندان دوران مبارک را تجربه کرد صبح روز جمعه خشم، 28ژانویه 2011 و در راستای ممانعت از حضور وی و همراهانش در کنار انقلابیون رخ داد اما چندروز بعد و با گسترده‌شدن اعتراض‌ها و تجمع در برابر زندان وادی النطرون کار به جایی رسید که مقامات امنیتی ترجیح دادند که او را آزاد کنند؛ لیکن این اقدام آنان با مخالفت مرسی روبه‌رو شد و وی اعلام کرد که تا مشخص‌شدن دلایل قانونی بازداشتش در زندان می‌ماند. با پیروزی انقلاب مردم مصر و پس از کش و قوس فراوان و مشخص‌شدن زمان قطعی انتخابات ریاست‌جمهوری اگرچه عدم حمایت اخوان از محمد ابوالفتوح با نارضایتی وی و معرفی خیرت‌الشاطر به‌عنوان نامزد این حزب همراه بود اما رد صلاحیت خیرت‌الشاطر باعث شد که نام محمد مرسی به عنوان نامزد اخوان در انتخابات مطرح شود.

دور اول انتخابات ریاست‌جمهوری مصر رقابت بر سر چهره‌ها و اشخاصی بود که هرکدام سودای ورود به کاخ ریاست‌جمهوری را داشتند، اما دور دوم عرصه‌ای برای رویارویی بین دو قطب اصلی سیاسی در این کشور شد. قطب اول جریان انقلابی بود که خواهان تغییرات بنیادین در ساختارها و رویه‌های سیاسی در این کشور است و مرسی نمایندگی آن را داشت، هرچند در این دوره عده‌ای نیز با اشاره به جایگزینی ناگزیر وی برای رویارویی انقلاب با نظام سابق، او را با لقب «لاستیک زاپاس» مورد شماتت قرار می‌دادند. قطب دوم این کارزار هم احمد شفیق بود که به‌زعم مخالفان انقلابی‌اش در جریان محافظه‌کاری وابسته به نظام پیشین مصر ریشه داشت و در محافل انقلابی نماد چکمه نظامیان تمامیت‌خواه معرفی می‌شد. در چنین وضعیتی صدور احکام دادگاه قانون اساسی دو روز مانده به برگزاری دور دوم انتخابات، فضای سیاسی مصر را ملتهب و فضای دو قطبی انتخابات را تشدید کرد. دادگاه قانون اساسی مصر ضمن باطل‌دانستن آرای یک‌‌سوم از نمایندگان مجلس اصلی مصر موسوم به مجلس مردم، رای به انحلال این مجلس داد. این در حالی بود که کمتر از شش‌ماه از تشکیل این مجلس می‌گذشت. از سوی دیگر دادگاه قانون اساسی در حکمی دیگر، صلاحیت احمد شفیق برای شرکت در انتخابات را تایید کرد. این حکم دادگاه قانون اساسی مصر، مصوبه اخیر مجلس مردم مصر را که به قانون «محرومیت سیاسی» موسوم است، نقض می‌کرد. به موجب این مصوبه، وابستگان به رژیم گذشته مصر حق تصدی هیچ منصبی را نداشتند. در چنین شرایطی دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری مصر روزهای 27 و 28 خرداد، برگزار شد. البته فقط چندساعت پس از پایان رای‌گیری در دور دوم، شورای‌ عالی نظامی مصر که اداره این کشور را از زمان سقوط مبارک بر عهده داشته، با صدور بیانیه‌ای در اقدامی بحث‌برانگیز اعلامیه‌ای را منتشر کرد که در آن اختیارات بیشتری برای خود در حوزه قانون‌گذاری، تعیین بودجه و نیز فرماندهی نیروهای مسلح در نظر گرفت. وقوع تحولات متوالی از انحلال مجلس گرفته تا اعلامیه شورای نظامی انقلابیون را در مصر به این نتیجه رساند که طرح‌هایی در کار است تا با مانع‌تراشی در برابر فرآیند دموکراسی‌سازی در این کشور، شرایط را به قبل برگردانند. برخی حتی این وقایع را کودتای ارتش علیه دموکراسی نوپای مصر خواندند. نگرانی‌ها در این زمینه باعث شد تا در روزهای اخیر ‌هزاران نفر از انقلابیون را در میدان تحریر قاهره گرد هم آورد تا نسبت به شرایط موجود در مصر اعتراض کنند. پس از آنکه هر دو نامزد انتخابات خود را پیروز اعلام کردند، کمیسیون انتخابات اعلام نتایج را به تعویق انداخت و اعلام کرد که به دلیل بالابودن شکایات دو رقیب علیه یکدیگر رسیدگی به این موضوع نیازمند زمان لازم است. با این حال سرانجام با معرفی محمد مرسی به عنوان رییس‌جمهوری جدید، پرونده انتخابات بحث‌برانگیز ریاست‌جمهوری این کشور بسته شد. تردیدی نیست که محمد مرسی به‌عنوان رییس‌جمهوری جدید راه دشواری را در فضای تاریک و مبهم سیاسی مصر خواهد داشت. شورای‌ عالی نظامی مصر گرچه اعلام کرده که تا چند روز دیگر قدرت را به رییس‌جمهوری منتخب واگذار خواهد کرد، اما با توجه به اینکه هنوز قانون اساسی جدید مصر تدوین نشده، حدود وظایف و اختیارات رییس‌جمهوری نیز چندان روشن نیست. نبود پارلمان با توجه به انحلال آن و نیز بیانیه اخیر شورای نظامی که اختیارات بسیاری را برای خود در نظر گرفته، این نگرانی را ایجاد کرده که رییس‌ جمهوری برای اداره کشور با موانع بسیاری روبه‌رو باشد.

از سوی دیگر احمد شفیق گرچه نتوانست در انتخابات پیروز شود، اما احتمالا جریان اپوزیسیون قدرتمندی را در برابر دولت نوپای مرسی که سکاندار مصر و اوضاع اقتصادی درهم ریخته آن است، تشکیل خواهد داد. آنچه محمد مرسی در فضای کنونی روی آن حساب کرده، حمایت گسترده افراد و جریان‌های انقلابی از وی است. در صورتی که این حمایت‌ها ادامه پیدا کند و محمد مرسی بتواند توازن لازم میان آرمان‌های اسلام‌گرایانه و مطالبات دموکراسی‌خواهانه اقشار مختلف مصر را در چارچوبی متوازن و منطقی گرد هم آورد، می‌تواند در تلاش برای به کرسی نشاندن برنامه‌ها و سیاست‌های خود در قالب «پروژه اخوانی نهضت مصر» که پیش‌تر قول آن را داده بود، به موفقیت خود در ایجاد ثبات و امنیت در جمهوری دوم مصر امیدوار باشد.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه