تاریخ تجزیه
جداسازی سلیمانیه از ایران- معاهدهی دوم ارزروم
- تاريخ تجزيه
- نمایش از شنبه, 26 شهریور 1390 12:19
- بازدید: 11789
برگرفته از فر ایران
دکتر هوشنگ طالع
گرفتاری دولت ایران در جنگ با روس ، مانع از توجه لازم به مسایل شرق کشور گردیده بود. از اینرو ، امیر هرات با بهرهگیری از این موقعیت ، برای نخستین بار در سالهای 1184 خورشیدی (1805 میلادی) یعنی در دوران نبردهای ایران و روس و سپس ، در سال 1196 خورشیدی (1817 میلادی) از پرداخت خراج سالانه به خزانهی دولت مرکزی خودداری کرد . فتحعلی شاه ، هر بار توانست وسیلهی سپاه خراسان ، فتنه را بخواباند . هر دو بار ، امیر هرات پذیرفت که خطبه به نام شاهنشاه ایران بخواند و سکه به نام وی بزند و همچنان، خراج سالانه را بپردازد .
در سال 1197 خورشیدی (1818 میلادی) ، محمودخان که از سوی برادرش در کابل زندانی بود، با حمایت انگلیسها از زندان گریخت و علم جداییخواهی در افغانستان1 را برافراشت. وی پس از تسلط بر کابل، سپاهیانی به هرات فرستاد و امیر هرات را دستگیر و به کابل برد . محمودخان با پشتگرمی و حمایت دولت انگلستان، خان خیوه را اغوا نمود تا به یاری یکدیگر، به خراسان حملهور شوند. به فرمان فتحعلی شاه ، والی خراسان عازم هرات شده و خود نیز در راس سپاهی عازم آن خطه گردید. محمودخان ، با دیدن عزم راسخ حکومت مرکزی از در تسلیم درآمد و فتنه خاموش شد .
عوامل انگلیس، پس از شکست دولت ایران و پذیرش عهدنامهی ترکمانچای ، به تحریکات خود میان عشایر افغان2 افزودند. در این راستا ، آنان :3
در میان قبایل افغان شروع به تبلیغ علیه ایران کرده و ماجرای جنگهای قفقاز و شکست دولت ایران را در میان آنان شایع نمودند ، تا به آنها ثابت کنند که با حمایت انگلستان قادر خواهند بود در مقابل دولت مرکزی مقاومت ورزند ...
با پایان گرفتن دورهی جنگهای ایران و روس ، دولت ایران متوجه شورش ایالتهای شرقی شد . از این رو، در سال 1210 خورشیدی (1831 میلادی) فتحعلی شاه ، سپاهی را به فرماندهی عباس میرزا ، مامور اعادهی نظم در آن سامان کرد . عباس میرزا توانست عرض دو سال ، ایالتهای خراسان ، سیستان و بلوچستان را آرام سازد . سپس ، به امیر هرات اخطار کرد تا در مورد بدهیهای عقب افتاده ، اقدام سریع به عمل آورد . اما وی که از پشتیبانی انگلستان بهرهمند بود ، از این کار خودداری کرد .
سرانجام در شهریور ماه 1212 خورشیدی (سپتامبر 1833 میلادی) ، سپاهی به فرماندهی محمد میرزا (پسر عباس میرزا) ، به هرات فرستاده شد . وی نیروهای امیر هرات را در هم شکست و شهر هرات را محاصره کرد . اما عباسمیرزا در بیست و سوم مهر ماه 1212 (15 اکتبر 1833) ناگهان درگذشت . از این رو ، محمد میرزا که ناچار بود به تهران برود ، با امیر هرات صلح کرد و به تهران بازگشت .
بر پایهی پیمان مزبور ، امیر هرات متعهد گردید که خراج مقرر را ارسال دارد و سکه به نام شاهنشاه ایران زده و خطبه به نام وی بخواند . در ضمن کامران میرزا امیر هرات ، متعهد شد که استحکامات غوریان را خراب کند . به دنبال این پیمان ، به محاصرهی هرات پایان داده شد .
کمابیش یک سال پس از آن، یعنی در اول آبان ماه 1214 (23 اکتبر 1834) ، فتحعلی شاه نیز درگذشت .
با جلوس محمدشاه به تخت سلطنت ، برای چندمین بار به تحریک انگلستان ، کامران میرزا امیر هرات از پرداخت خراج سالانه خودداری کرد . در این میان ، وی نه تنها استحکامات غوریان را خراب نکرده بود، بلکه به سیستان نیز یورش برد .
از اینرو ، محمدشاه دستور بسیج سپاه برای دفع فتنهی کامرانمیرزا را صادر کرد . انگلیسها برای ناکام کردن دولت مرکزی ، در آغاز کوشش کردند که دوستٌمحمد خان بارکزایی ، امیر کابل و کهندلخان امیر قندهار را به یاری کامران میرزا برانگیزند که موفق نشدند . سپس در پی ایجاد اغتشاش در مرزهای شرقی ایران برآمدند که آن هم بینتیجه ماند .
از سوی دیگر ، دولت بریتانیا , برای این که ایرانیان را از پرداختن به مسایل شرق کشور (مسالهی هرات) , بازدارد , حاکمان مرزی عثمانی را با پرداخت رشوه و دادن جنگافزار و ...، به تجاوز به ایران برانگیخت . از اینرو , در سال 1213 خورشیدی (1834 م / 1250 مهی) , اموال بازرگانان ایرانی در خاک عثمانی مورد غارت قرار گرفت . سال بعد به تحریک حاکمان محلی , پارهای از ایلهای کرد ساکن عثمانی , منطقه قطور ، شهر خوی و روستاهای اطراف آن را غارت کردند و گروهی از مردمان را به قتل رساندند .
در این راستا، وزیر مختار انگلیس در تهران ، روز 26 آوریل 1836 (6 اردیبهشت 1215) به وزیر امور خارجهی بریتانیا نوشت :4
آرام بودن مرزهای جنوبی و غربی ایران , مایهی دل آسایی و آزادی شاه و تقویت اوست که به هر طرف برود , و با خاطر جمعی عمل نماید .
در همین سال و در حالی که ارتش ایران , هرات را شهربند کرده بود , علیرضا پاشا حاکم بغداد , با پول , جنگافزار و پشتیبانی سیاسی بریتانیا , به خرمشهر یورش آورد و به شیوهی ترکان عثمانی , شهر را به باد غارت داد و بسیاری از مردم را کشت . وی حتا تعدادی از زنان و دختران شهر و عشیرهی بنیکعب را که ایستادگی جانانهای برابر عثمانیها از خود نشان داده بودند , به اسارت برد .
در این باره , دولت ایران به شدت به دولت عثمانی اعتراض کرد و خواستار آن شد که دولت عثمانی ضمن پوزش خواهی , خسارتهای وارده به خرمشهر را که بالغ بر 5 کرور (5/2 میلیون) تومان برآورد شده بود , جبران کند .
از این رو محمدشاه , میرزا جعفرخان مشیرالدوله سفیر پیشین ایران دربار عثمانی را همراه حسین خان آجودان باشی که مامور دربارهای انگلستان , فرانسه و اتریش بود , به اسلامبول فرستاد .5
این دو , به حضور سلطان عثمانی رسیدند و پیام محمدشاه را ابلاغ کردند . سپس سفیر ایران با صدراعظم و وزیر خارجهی عثمانی دیدار کرد . وی از آنان خواست :6
تا خسارت وارده بر خرم شهر و مردم آن شهر را جبران کنند و پاشای بغداد را به کیفر اعمال خودسرانهی خویش برسانند .
سفیر ایران در ضمن به صدراعظم و وزیر امور خارجهی عثمانی گوشزد کرد که در غیر این صورت :7
دولت ایران این کینه را باز خواهد خواست و زیان محمره را باز خواهد گرفت .
اما دولت عثمانی به پشتگرمی دولت بریتانیا , اعلام کرد :8
بندر محمره [ خرم شهر] , از توابع بصره و بغداد ملک ماست و رعیت خود را تنبیهی کردهایم . اگر ثابت کردید که محمره [ خرم شهر] از آن ایران است , آن گاه از ترضیه، گفتوگو کنید .
پاسخ گستاخانهی دولت عثمانی , بر خشم دولت ایران افزود .
هم زمان , سلطان عثمانی در سال 1220 خ (1841 م) , محمود پاشا والی سلیمانیه را بدون نظر دولت ایران از کار برکنار کرد و احمد پاشا را به جای وی نشاند . محمود پاشا به دربار تهران پناهنده شد .
محمدشاه , برقراری دوباره محمود پاشا را خواستار شد . اما سلطان عثمانی به این کار تن در نداد و برای این که شاه را بیشتر خشمگین نکند , احمد پاشا را از حکومت سلیمانیه بر کنار کرد. اما محمدشاه , از این کار خشنود نشد و به فرمان او , والی کردستان در پی حملهی نظامی به سلیمانیه برآمد .
از سوی دیگر , محمدشاه ، قنبرعلی خان مافی را به بغداد فرستاد و به علیرضا پاشا , یادآور شد که هر گاه از جبران زیان وارده به شهر و مردم خرمشهر خودداری کند , با نیروی نظامی او را به جبران زیانها، وادار خواهد کرد .
هم زمان , ارتش عثمانی به سختی از ابراهیم پاشا پسر محمدعلی پاشا فرمانروای مصر شکست خورد و در این نبرد , بخشی از ناوگان جنگی ترکان به دست محمدعلی پاشا افتاد .
با رسیدن این خبر به اسلامبول , مشیرالدوله سفیر ایران در اسلامبول ، به بهانهی این که شاه وی را احضار کرده است, راهی تهران شد تا دربار ایران را از اوضاع نابسامان عثمانی , آگاه کند . عثمانیها از حرکت مشیرالدولـه دستپاچه شدند و در صدد آن برآمدند ، تا از روی دادن جنگ دیگری با ایران , جلوگیری کنند .
اما اوج این دشمنیهای عثمانی , قتلعام مردم کربلا از سوی نجیب پاشا والی بغداد بود . وی با بهانهی این که مردم کربلا و دیگر شهرهای مقدس میانرودان، از وی شنوایی ندارند و هر کس که از حکم او سرپیچی می کند به این شهرها پناه میبرد, لشکر به کربلا فرستاد و به شیوهی درازمدت حکومت عثمانی , مردم آن جا را قتلعام کرد . در این قتلعام, نزدیک به9 هزار تن از مردم بیگناه شـهر که همـگی شیعه و بیشتـر آنان از اتباع ایران بودند , به قتل آمدند .9
محمدشاه برابر ترکتازیهای عثمانی که در چند سال پیش در جبهههای نبرد ، به سختی از ایران شکست خورده بود , دستور بسیج برای گوش مال دوبارهی عثمانی را صادر کرد .
انگلیسها نیک میدانستند , در صورت درگرفتن جنگ دیگری میان ایران و عثمانی , ایرانیان این بار موفق به آزادسازی بغداد و شهرهای مقدس , خواهند شد و یک پیروزی ازرشمند نظامی پس از ناکامی در مسالهی هرات , میتواند باعث تقویت روحیهی ایرانیان و در این راستا، پرداختن دوبارهی آنان به مسایل شرق کشور گردد .
از اینرو , انگلیسها به یاری عثمانی برخاستند و به عنوان میانجی وارد شدند و روسها هم , برای این که از قافله عقب نمانند , خود را به میان معرکه انداختند .
بدینسان , سرانجام با میانجیگری انگلیسها و روسها , گفت و گوهای تازهای میان ایران و عثمانی در شهر ارزروم , انجام شد . نمایندگان روس و انگلیس :10
به ظاهر به عنوان میانجی و بدون آن که در مذاکرات دوجانبهی ایران و عثمانی دارای حق رای و یا داوری باشند و یا اصولا عنوان نمایندگی در کمیسیون مزبور را داشته باشند , تنها به عنوان میانجی شرکت نمودند .
اما از همان آغاز , به ویژه نماینده بریتانیا با جانبداری از دولت عثمانی و هواخواهی جسته و گریختهی نماینده روسیه از ایران که قوت و دوامی نداشت , نمایندگان مزبور , اقدام به دخالتهای ناروا کردند .
این گفتوگوها , به مدت 4 سال به درازا کشید . در این مدت , هژده جلسه بر پا شد . نخستین جلسهی آن , روز 26 فروردین 1222 (15 مه 1843) و جلسهی پایانی که به امضای قرار داد دوم ارزروم انجامید ، روز 10 خرداد ماه 1226 (31 مه 1847) , تشکیل گردید . نمایندهی ایران در گفتوگوها ارزروم , میرزا جعفرخان مشیرالدوله , ملقب به «مهندس باشی» بود . وی در راه ماموریت در تبریز به سختی بیمار شد :11
محل مجلس اربعه [ ایران , عثمانی , روس و انگلیس ] بلده ارزنـهالروم و فدوی از طرف دولت علیه با اختیار تام مامور آن مرز و بوم گردید . اتفاقا در تبریز به شدت تمام ناخوش و چند ماه بستری شد .
میرزا آقاسی صدراعظم ایران برای آن که گفتوگوها هر چه زودتر آغاز گردد , میرزا تقیخان فراهانی را که در آن زمان وزیر نظام آذربایجان بود , به جای وی برگزید .12
با آغاز گفتوگوها , نمایندهی انگلیس , کوشش بسیار بهکار برد که خرمشهر را در قلمرو عثمانی قرار دهد . در برابر ، ایران سندی را ارائه کرد که پس از یورش علیرضا پاشا به خرمشهر و اعتراض شدید دولت ایران , سلطان عثمانی در فرمانی در این زمینه به حاکم بغداد نوشته بود که خرمشهر متعلق به ایران است :13
از توابع ایالت فارس است . . . فورا محمره [خرمشهر] را به آن دولت [ ایران ] بازگردانید و سند استرداد آن را خدمت وزرای ما تقدیم دارید .
سرانجام , با دخالتهای ناروا و آشکار انگلیسها در حمایت از عثمانی و نقش نامشخص نمایندهی روس , معاهده دوم ارزروم که در 9 ماده تنظیم گردیده بود , روز 10 خرداد 1226 (31 مه 1847) به امضای نمایندگان ایران و عثمانی رسید و قرار بر این شد که نمایندهی ایران , نسخهی قرارداد را به امضای محمدشاه و نمایندهی عثمانی , آن را به امضای سلطان عبدالمجید اول برساند .
بر پایهی مادهی 1 قرارداد , دو طرف از کلیه دعاوی مالی علیه یکدیگر , صرفنظر کردند , به شرط آن که مدلول ماده 4 , به گونهی دقیق اجرا و رعایت گردد .
مادهی دو , خطوط مرزی دو طرف را تعیین میکند . بر پایهی این ماده :
دولت ایران کلیهی اراضی جلگهای , یعنی اراضی واقع در قسمت غربی ولایت زهاب را به دولت عثمانی واگذار میکند و دولت عثمانی متعهد میشود که قسمت شرقی ولایت مذکور , یعنی تمام مناطق کوهستانی و منجمله درهی کرند را به دولت ایران , واگذار کند .
بر پایهی همین ماده , دولت ایران از همهی ادعاهای خود « در مورد شهر و ولایت سلیمانیه چشم میپوشید» و در برابر دولت عثمانی :
رسما متعهد میشود , شهر و بندر محمره [خرم شهر ] , جزیره خضر [ آبادان] , لنگرگاه و اراضی واقع در ساحل شرقی شطالعرب [ اروندرود ] , یعنی ساحل چپ آن در تصرف عشایری است که متعلق به ایران شناخته شدهاند , تحت حاکمیت مطلق ایران باشد . به علاوه کشتیهای ایرانی حق خواهند داشت که با آزادی کامل در شط العرب [ اروندرود ] , از محلی که شط به دریا میریزد تا نقطهی تلاقی مرز دو کشور , عبور و مرور نمایند .
در مادهی 3 قرارداد دوم ارزروم ، آمده بود :
طرفین متعهدین به موجب قرارداد حاضر , از سایر دعاوی ارضی خود صرفنظر میکنند ....متعهد میشوند که بیدرنگ , اعضای هیات و مهندسان را برای تعیین مرزهای دو کشور بر پایهی مادهی قبلی , انتخاب نمایند .
بر پایهی مادهی 4 , دو طرف موظف شده بودند , تا بدون درنگ نمایندگان خود را :
برای رسیدگی و تسویه عادلانه کلیه خساراتی را که ... متحمل شدهاند و هم چنین کلیه مسایل مربوط به بدهیهای مراتع [ برگزینند ]
مادهی پنج , مربوط به امور پناهندگان است . دو طرف متعهد میشوند که پناهندگان را «طبق معاهدهی قبلی ارزروم , به یکدیگر تحویل دهند» در این ماده , شاهزادگان پناهنده ایرانی به عثمانی , از شمول این ماده استثنا میشوند و دولت عثمانی متعهد میشود که :
شاهزادگان پناهنده ایرانی را در « بورسا» سکونت دهد و اجازه ندهد که آن شهر را ترک کنند و یا روابط پنهانی با ایران برقرار کنند .
ماده 6 , دربارهی بازرگانی و حقوق گمرکی است . در ماده 7 , دولت عثمانی قول میدهد ، تا امتیازات لازم را به زوار ایرانی بدهد تا بر طبق قراردادهای قبلی , بتوانند از اماکن مقدس در قلمرو عثمانی با ایمنی کامل و بدون آن که مورد هیچ گونه آزاری قرار گیرند , بازدید نمایند و همچنین دولت عثمانی به گردن میگیرد که :
کنسول منتخب از طرف دولت ایران در شهرهای قلمرو عثمانی , به استثنای مکه مکرمه و مدینه منوره ... به رسمیت بشناسد و به آنان تمام امتیازاتی که ... به کنسولهای سایر دولت دوست داده شده است , اعطا کند .
در برابر , دولت ایران نیز تعهد میکند که همین روش را دربارهی کنسولهای دولت عثمانی در پیش گیرد .
ماده هشت , اشاره به مخالفت از ورود دزدان و جلوگیری از اعمال راهزنی که از طرف عشایر افراد ساکن مرز انجام میشود , دارد .
سرانجام , در ماده 9 گفته شده است که آن دسته از مواد قراردادهای پیشین و به ویژه قرارداد ارزروم اول که :
در قرارداد حاضر اصلاح یا لغو نشده است ... تایید میشود . مثل این که کلمه به کلمه در قرارداد حاضر , گنجانده شده است ...
پیش از امضای قطعی عهدنامه , گفتوگوهای محرمانهای میان دولت عثمانی و نمایندگان روس و انگلیس , به عمل آمد. دولت عثمانی , امضای قطعی را به ملاحظاتی منوط کرد که پارهای از آنها را نمایندگان مزبور پذیرفته بودند . اما برای این که کار قرارداد بگذرد , به عثمانیها قول داده بودند که پس از امضای قرارداد خواستههای آن دولت را بر آورده خواهند کرد.
دولت ایران , برای مبادلهی اسناد به میرزا محمدعلی خان که سفیر ایران در پاریس بود , دستور داد که به اسلامبول رفته و سندهای تصویب شدهی قرارداد را رد و بدل کند . دولت ایران نیز اسناد امضاشدهی قرارداد را وسیلهی میرزا جوادخان که عنوان مامور ویژه را داشت , به اسلامبول گسیل داشت .
با رسیدن مامور ویژهی ایران به اسلامبول , دولت عثمانی از سفیران انگلیس و روس خواست تا مواردی را که پذیرفته بودند , به امضای سفیر ایران در فرانسه برسانند . آنها نیز , میرزا محمدعلی خان را برای پذیرش خواستههای دولت عثمانی ، زیر فشار قرار دادند . در حالی که وی تنها اختیار مبادلـهی اسناد قرارداد را داشت . سرانجام وی که نمی خواست در صورت نپذیرفتن خواستهی آنان , ماموریتش با شکست روبهرو شود و به عنوان مانع عقد قرارداد میان ایران و عثمانی معرفی گردد , خواستهی آنان را پذیرفت و در نامهای تصریح کرد :14
بدین وسیله به عالیجنابان اعلام میدارم , نظر به ماموریتی که دولت این جانب به من داده است تا اسناد قرارداد ارزروم را مبادله کنم , موافقت کامل خود را با توضیحاتی که نمایندگان دو دولت میانجی در سه نکتهی اول نامهی خود به باب [عالی] دادهاند , ابراز میدارم .
وی آنگاه , بدون داشتن هیچ اجازهای , اعلام میدارد :15
اعلی حضرت شاه ایران , موافقت میکند , مادام که عثمانی از ساختن قلاع در ساحل راست شطالعرب [ اروندرود ] خودداری کند , ایران نیز به سهم خود از ساختن قلاع در ساحل چپ آن که مالکیت آن به موجب مدلول قرارداد , به آن داده شده است , خودداری میکند .
وی با توجه به کار بدی که انجام داده بود , نامهی بلندبالایی به صدراعظم نوشت و در آن شرح داد که در برابر اصرار سفیران روس و انگلیس به آنها گفته بود :16
دولت علیه ایران , مرا به رتبهی ایلچی مخصوص سرفراز و فقط مامور فرمودند که عهدنامهی امضا شدهی اعلیحضرت ... شاهنشاهی ... را با عهدنامه مشخص شده اعلیحضرت سلطان , مبادله نماید .
[ و برای تایید یادداشت توضیحی ] به هیچ وجه از دولت خود مامور نیستم و اختیاری ندارم ... چگونه امری را تصدیق کنم که ضرر اعلانیه برای دولت خود مشاهده میکنم .
با وجود بیاعتبار بودن امضای میرزا محمدعلی خان , این کار دست آویز دولت عثمانی و سپس حکومت عراق قرار گرفت و در نتیجه ادعا نمودند که یادداشت توضیحی , جزء جداییناپذیر قرارداد ارزروم دوم میباشد .
دولت ایران , بدون درنگ ، پس از آگاهی از یادداشت توضیحی سفیران روس و انگلیس که بر خلاف مفاد روشن و آشکار قرارداد بود و به ویژه باتوجه به این که خودسرانه و بدون اجازه , از سوی نماینده ایران , امضا شده بود , به آن اعتراض کرد و یادآور شد که میرزا محمدعلی خان، به هیچ رو، اجازهی چنین کاری نداشته و در نتیجه , یادداشت توضیحی از سوی دولت ایران, باطل و بیاعتبار است .
اما متاسفانه در آن زمان ، دولت عثمانی از پشتیبانی دو دولت بریتانیا و روسیه برخوردار بود و آن دو دولت نیز , در ضعیف کردن دولت ایران میکوشیدند . از اینرو ، تلاش ایران به جایی نرسید . در این زمینه ، سفیر دولت بریتانیا در تهران , به سفیر آن کشور در اسلامبول , نوشت :17
حالا که دولت عثمانی از پشتیبانی دو دولت میانجی انگلیس و روس , برخوردار است و تفسیرهایی که از چند نکتهی مشکوک عهدنامه گردیده , با تایید و تفسیر رسمی آن جناب و موسیو استینف [ سفیر روس در عثمانی ] بوده است ... دولت ایران , هر دست و پا و کوششی که در ابطال آنها بکند , دستش به جایی نخواهد رسید , از آن که [ زیرا ] بر خلاف تصمیم مسجل انگلستان و روسیه است و ...
پی نوشتها :
1 ـ سرزمین کنونی افغانستان ، از سه ایالت پیشین قندهار ، کابل و هرات شکل گرفته است.
2 ـ مراد از افغان، پشتونها هستند. پس از جدایی این سرزمین از ایران ، این عنوان از سوی انگلیسها ، به کل آن منطقه اطلاق شد .
3 ـ تاریخ روابط خارجی ایران ... ـ ص 246
4 ـ امیرکبیر و ایران ـ ص 68
5 ـ پارهای از منابع ایرانی گفتهاند که مشیرالدوله در همان زمان در اسلامبول بوده و محمدشاه, دستور این ماموریت را به او داده است.
6 ـ ایران در دوره سلطنت قاجار ـ ص 205
7 ـ همان
8 ـ وقایع سرحدیه : برگرفته از امیرکبیر و ایران ـ ص 68
9 ـ ناسخ التواریخ ـ ج 2 قاجار ـ ص 431 / یکصد سند تاریخی .... ـ صص 192- 191
10 ـ ریشههای تاریخی اختلافات ... ـ ص 81
11 ـ میرزا تقیخان امیرکبیر ـ ص 34 (از روی رسالهی سرحدیه)
12 ـ نمایندهی عثمانی در این گفتوگوها ، بر اثر سکته درگذشت و به جای وی نوری افندی ، برگزیده شد. نمایندهی روسیه سرهنگدنیزو(Danise) و نمایندهیانگلستان سرهنگ فنویکویلیامز(Fenwick Williams) بود . این افسر ، از سال 1841 از سوی دولت بریتانیا ، مامور خدمت در ارتش عثمانی بود . او به دلیل خدمتهایی که در ارتش عثمانی در جنگ کریمه علیه روسیه انجام داده بود ، از طرف دولت انگلیس به لقب « سر » مفتخر شد و برای همهی عمر از مقرری سالانه 1000 لیره بهرهمند گردید (ریشههای تاریخی اختلافات ... ـ صص 82- 81)
همچنین در هیات انگلیسی سرگرد فرانسیس فرانت (Francis Frannt) از اعضای سفارت آن کشور در تهران و رابرت کرزن (Robert Curzon) از کارکنان سفارت بریتانیا در اسلامبول نیز شرکت داشتند .
13 ـ امیرکبیر و ایران ـ ص 87 (برای آگاهی بیشتر از جریان همایش ارزروم و گفتوگوهای به عمل آمده ، نگاه کنید، به همین کتاب صفحههای 116- 69 ) .
14 ـ ریشه تاریخی اختلافات ... ـ ص 93
15 ـ همان
16 ـ امیرکبیر و ایران ـ صص 143- 142
17 - همان ـ ص 153
کتابنامه :
تاریخ روابط خارجی ایران ( از ابتدای دورهی صفویه تا پایان جنگ جهانی دوم ) ـ عبدالرضا هوشنگ مهدوی ـ انتشارات امیرکبیر ـ چاپ سوم ـ تهران 1364
امیرکبیر و ایروان ـ دکتر فریدون آویست ـ انتشارات خوارزمی ـ چاپ پنجم ـ تهران 1355 ـ ایران در دورهی سلطنت قاجار ـ علیاصغر شمیم ـ انتشارات مدبر ـ چاپ ششم ( چاپ نخست مدبر) ـ تهران 1374
ریشههای تاریخی اختلافات ایران و عراق ـ دکتر منوچهر پارسا دوست ـ شرکت سهامی انتشار ـ چاپ چهارم ـ تهران, بهار 1369
ناسخ التواریخ ـ محمد تقی سپهر ( لسان الملک ) ـ به تصحیح و حواشی محمدباقر بهبودی ـ انتشارات کتاب فروشی اسلامیه ـ ج 2 ـ تهران 1353
بکصد سند تاریخی دوران قاجاریه ـ ابراهیم صفایی ـ انتشارات بابک ـ چاپ دوم ـ تهران اسفندماه [بیتا]