تاریخ تجزیه
تجزیه در تجزیه - از جدایی افغانستان از ایران تا تجزیۀ افغانستان
- تاريخ تجزيه
- نمایش از پنج شنبه, 18 خرداد 1391 20:54
- بازدید: 8860
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 71، اردیبهشت و خرداد 1391، ص 13-14
شورای نویسندگان خواندنی
دوست محمدخان امیر کابل، فریفتهی دولت انگلیسی هندوستان شد و خودسرانه روز 10 فروردین 1234 (30 مارس 1855) با آنان قراردادی بست. از آنجا که دولت ایران، هرات و قندهار و کابل را بخشی از سرزمین ایران میدانست، به والی خراسان فرمان داد که نگذارد قندهار و هرات مورد یورش دوست محمدخان قرار گیرد. از این رو، روز سوم آبانماه 1235 (25 اکتبر 1856) نیروهای والی خراسان وارد هرات شد. انگلیسیها که دیدند پیوندهای ایرانیان را نمیتوانند با خرید ایران و دادن وعدههای پادشاهی به آنان بگسلانند، پای پیش نهادند و سرراست (مستقیم) به دولت ایران اعلام جنگ دادند. به دنبال اعلام جنگ، جزیرهی خارک را اشغال کردند و سپس در بوشهر نیرو پیاده کردند.
بدینسان، جنگ میان انگلیس و ایران آغاز شد و دامنهی آن به خوزستان کشید.
ناصرالدین شاه که توان رویارویی روانی با یورش نظامی امپراتوری انگلیس را نداشت، بهوسیلهی فرخ خان امین الملک در اسلامبول با انگلیسیها وارد گفتگو شد. در حالی که آن روز، ایران هنوز توان نظامی خوبی داشت و میتوانست با تجهیزنیرو، عملیات نظامی علیه آنان را آغاز کند و با پیروزی به پایان برد.
سرانجام گفتوگوها به پاریس کشید و در این فراگشت قرارداد پاریس (4 مارس 1857 میلادی/13 اسفند 1235 خ) به ملت ایران تحمیل شد و بدینسان دیوار جدایی میان ایران و افغانستان کشیده شد.
به دنبال جداسازی افغانستان از ایران، دولت بریتانیا دستاندرکار تجزیه واحد نوساخته برآمد. در این راستا انگلیسیها روز 26 می 1879 (5 خردادماه 1258) قرارداد گندمک را به افغانستان تحمیل کردند. بر پایهی این قرارداد، نگهداری تنگهی خیبر و ادارهی ایالت قندهار پیشین به دولت بریتانیا واگذار شد و سیاست خارجی افغانستان زیرنظر دولت بریتانیا قرار گرفت. بدینسان افغانستان پس از جدایی از ایران به صورت تحتالحمایهی دولت انگلستان درآمد.
سپس در سال 1893 میلادی (1272 خورشیدی)، انگلیسیها برای بار چندم به افغانستان لشکرکشی کردند و قراداد دوراند را به این واحد حاصل از تجزیهی ایران تحمیل کردند. از آنجا که عاقد این قرارداد از سوی انگلستان هنری ماریتمر دوراند بود، قرارداد به این نام خوانده شد. در اثر این قرارداد، بخشهایی از افغانستان تجزیه و به حکومت انگلیسی هندوستان پیوسته شد.
قرارداد دوراند
(معاهدۀ اول)
معاهده ما بین جناب امیر عبدالرحمن خان جی، سی، ای، ائی ـ امیر افغانستان و حدود متعلقه آن در یکطرف و سر هنری مارتیمر دیورند [ دوراند] کی، سی، ائی، ای، سی، ای فارن سکرتری [وزیر امورخارجه] دولت عالیه هند و نایب و وکیل از جانب دولت عالیه طرف دیگر.
نهتنها انگلیسیها باوجود تحمیل قراردادهای تحتالحمایگی و تجزیۀ افغانستان در این سرزمین ناکام ماندند، روسیان نیز از این ناکامی پند نگرفتند و حتی امپراطوری شوروی را از دست دادند. آیا امپراطوری آمریکا نیز بر سر افغانستان از دست خواهد رفت. انشاءالله |
از آنجا که بعض مسالهها به نسبت سرحد افغانستان بهطرف هندوستان برپا شدهاند و چنانکه هم جناب امیر صاحب و هم دولت عالیه هند خواهش انفصال این مساله بهطریق اتفاق دوستانه دارند و خواهش تقرر و تعیین حدود دایره تسلط و اقتدار خودشان دارند تا که در آینده هیچ اختلاف رای و خیال در امر مزبور بین این دو دولت همعهد و هم پیمان وقوع نیابد، پس بهوسیله این نوشته معاهده حسب ذیل نموده شد.
1 - حد شرقی و جنوبی مملکت جناب امیرصاحب از واخان تا سرحد ایرانی به درازی خط که در نقشه کشیده شده و آن نقشه همراه عهدنامه ملحق است، خواهد رفت.
2 - دولت عالیه هند، در ملکهای که آنطرف این خط به جانب افغانستان واقع میباشند هیچوقت مداخله و دستاندازی نخواهند کرد و جناب امیر صاحب نیز در ملکهای که بیرون این خط بهطرف هندوستان واقع میباشند، هیچوقت مداخله و دستاندازی نخواهند نمود.
3 - پس دولت بهیه برتانیه [بریتانیا] متعهد میشوند که جناب امیر صاحب اسمار و وادی بالای آنرا تا چنگ، در قبضه خود بدارند و طرف دیگر جناب امیر صاحب متعهد میشوند که هیچوقت در سوات و باجور و چترال معه وادی ارنوی یا باشکل مداخلت و دستاندازی نخواهند کرد، دولت بهیه برتانیه نیز متعهد میشوند که ملک برمل را چنانکه در نقشه مفصل که به جانب امیر صاحب از قبل داده شده نوشته شد، بهجناب امیر صاحب واگذار نموده شود و جناب امیر صاحب دستبردار از ادعای خود به باقی ملت وزیری و داور میباشند و نیز دست بردار از ادعای خود به چاگی میباشند.
4 - این خط سرحد بندی بعد از این به تفصیل نهاده و نشان کاری آن هرجا که ممکن و مطلوب باشد به توسط برتنی و افغانی، کمشنران کرده خواهد شد و مراد و مقصد کمشنران مذکور این خواهد بود که به اتفاق یکدیگر به یک سرحد موافقت نمایند و آن سرحد حتیالامکان بعینه مطابق حدبندی که در نقشه که همراه این معاهده ملحق است باید بشود. لیکن محلیه حقوق موجوده دهات که به قرب سرحدی میباشند در مدنظر داشته شود.
5 - به نسبت مساله چمن جناب امیر صاحب از اغراض خود برچهاونی جدید انگریزی دست بردار میباشند و حقوق خود را که دراب سرکی تلری بذریعه خرید حاصل نمودهاند به دولت برتانیه تسلیم مینمایند. برین حصه سرحد خط حدبندی به حسب ذیل کشیده خواهد شد: خط سرحد بندی از سر کوه سلسله خواجه عمران نزدیک پشاکوتل که در حد ملک انگریزی میباشد اینطور میرود که مرغهچمن و چشمهشیر اوبه را افغانستان میگذارد. چشمه شیر اوبه عدل مابین قلعه چمن نو و تهانه افغانی مشهور در آنجا به نام لشگر دند میگذرد. بعد از این خط حد عدل مابین ریلوی ستیشن [Railway Station] و کوهچه به میان بلاک میرود و به طرف جنوب گشته شامل سلسله کوه خواجه عمران میشود و تهانه گواشه را در ملک انگریزی میگذارد و راه را که به طرف شوراوک از جانب مغرب و جنوب گواشه میرود بهتعلق افغانستان میگذرد، دولت بهیه برطانیه هیچ مداخلت تا به فاصله نصف از راه مزبور نخواهند نمود.
6 - شرایط مزبورهی این عهدنامه را دولت عالیه هند و جناب امیر صاحب افغانستان اینطور تصور میکنند که این یک کامل و خاطر خواه فیصله جمیع اصل اختلاف رای و خیال که در بین ایشان به نسبت سرحد مذکور بودهاند، میباشد. و هم دولت عالیه هندو هم جناب امیر صاحب بر ذمه خود میگیرند که انفصال هر اختلافات فقرات جزیی به مثال آن نوع اختلافات فقرات جزیی که بران در آینده افسرهای مقرره جهت علامت نهی خط حدبندی غور و فکر خواهند نمود، به طریق دوستانه نموده خواهد شد تا که برای آینده حتیالامکان جمیع اسباب شک و غلط فهمی مابین دو دولت برداشته و دور کرده شود.
7 - چونکه دولت عالیه هند از نیک نیتی جناب امیر صاحب به نسبت دولت بهیه برطانیه تشفی و اطمینان خاطر بهطور کمال دارند و خواهش دارند که افغانستان را در حالت خود مختاری و استقلال و قوت بینند لهذا دولت مومیالیه هیچ ایراد و اعتراض بر امیر صاحب در باب خریدن و آوردن اسباب جنگ در ملک خود نخواهند کرد و خود دولت موصوف چیزی معاونت و امداد به عطیهی اسباب جنگ خواهند نمود. علاوه بر این جهت اظهار اعتراف خودشان نسبت به طریقه دوستانه که جناب امیر صاحب در این گفتگو و معامله ظاهر ساختهاند، دولت عالیه هند قرار میدهند که بران وجه عطیهی سالانه دوازده لک روپیه که الان به جانب ممدوح داده میشود، شش لک روپیه سالانه مزید نموده شود. المرقوم 12 ماه نوامبر 1893 مطابق 2 جمادی الاول 1311 هجری [12 آبان 127].
(معاهدۀ دوم)
مابین جناب امیر عبدالرحمن خان جی، سی، اس، ای امیر افغانستان و حدود متعلقه آن در یکطرف، سرهنری مارتیمر دیورندکی، سی، آی، ای، سی، اس، ای فارن سکرتری دولت عالیه هند و نایب و وکیل از جانب دولت عالیه طرف دیگر. از آنجا که دولت بهیه برطانیه به جناب امیر صاحب اظهار داشتهاند که دولت روس اصرار میکنند از برای ایفای کامل عهدنامه 1873 مابین روس و انگلند که بهواسطه آن قرارداد انفصال یافته بود که رود اکسس یعنی دریای امواز لیک ویکتوریه (مشهور به سرکول) طرف مشرق تا ملحق گاه رود کوکچه بارود اکسس باید سرحد شمالی افغانستان باشد و چنانکه دولت بهیه برطانیه تصور مینمایند که برخودشان واجب است که عمل موافق شرایط این عهدنامه نمایند، هرگاه دولت روس نیز بهقرار شرایط مذکور عمل کنند، لهذا جناب امیر عبدالرحمن خان جی، سی، اس، ای امیر افغانستان و حدود متعلقه آن از برای اظهار دوستی خود با دولت بهیه برطانیه و نیز جهت ظاهر ساختن آمادگی خود برای قبول کردن صلاح و مصلحت دولت بهیه در اموراتیکه داخل تعلقات خود با دولتهای خارجه دارند، بهوسیله این نوشته قبول مینمایند و راضی میباشند که ممدوح تمام علاقه جاتیکه طرف شمالی این حصه روداکسس که در قبضه خود دارند، تخلیه نمایند، بر این فهمیدگی و دانستگی صریح که تمام علاقهجات طرف جنوب این حصه رود اکسس میباشند و الان در قبضه و تصرف جناب ممدوح نیستند، جناب محتشم الیه را در عوض داده و تسلیم نموده شوند.
و سرهنری مارتیمر دیورندکی، سی، ایی، ای، سی، اس، ای فارن سکرتری دولت عالیه هند به واسطه این نوشته از جانب دولت بهیه برطانیه اقرار و اعتراف مینمایند که تحویل و تسلیم نمودن علاقهجات مزبوره واقع طرف جنوب رود اکسس بهجناب امیر صاحب یک شرط واجب و اصلی این تدبیر و معامله میباشند و متعهد میشوند که بند و بستها همراه دولت روس جهت تحویل و تسلیم نمودن علاقهجات مذکور شمالی و جنوبی دریای امویه (یعنی اکسس) کرده خواهند شد فقط المرقوم 12 ماه نوامبر 1893 عیسوی مطابق با 2 ماه جمادی الاول 1311 هجری [21 آبان 1272 ].
برگرفته از: افغانستان در مسیر تاریخ ـ رر 692 ـ 690/ تاریخ تجزیۀ ایران - دفتر پنجم - رر 222 - 219