زبان پژوهی
اهمیت حروف در نگارش
- زبان پژوهي
- نمایش از جمعه, 16 خرداد 1393 13:18
- بازدید: 4613
برگرفته از تارنمای حوزه به نقل از مجله معارف اسلامی، تیر، مرداد و شهریور 1386، شماره 68، صفحه 61
ابوالفضل طریقه دار
در شماره های قبل از نقش فعل و اسم در نگارش، بحث کردیم. در این مقاله، اهمیت حروف را یادآور می شویم؛ با این تذکر که ما، هم در مقاله های گذشته و هم در این مقاله، به جنبه های دستوریِ فعل و اسم و حرف، تمرکز و توجه نداشته و نداریم، بلکه آن چه را که در «نگارشِ زیبا» به کار می آید، آورده ایم.
اصولاً در نگارش، ذوقِ سلیم و مطالعه نثرهای خوب و تمرین، کارگشاست و دستور زبان و گرامرِ فارسی، تا آن حد خوب است که غلطهای دستوری مرتکب نشویم و زبان را از قاعده خارج نکنیم.
انواع حروف
حرف ها سه دسته اند: ربط، اضافه و نشانه.
حرف ربط
کلمه ای است که دو واژه هم گون یا دو عبارت یا دو جمله را به هم پیوند می زند. حرف ربط از نظر ساختمان دو قسم است: ساده و مرکّب.
حرف های ربط ساده عبارت اند از: اگر، اما، باری، پس، تا، چه، خواه، زیرا، که، لیکن، نیز، و، ولی، هم، یا.
حرف های ربط مرکّب، مجموعه ای از دو یا چند کلمه هستند و عبارت اند از: آن جا که، آن گاه که، از آن جا که، از آن که، از این روی، از بس، از بس که، از بهر آن که ، اکنون که، اگر چه، اگر چنان چه، الا این که، با این حال، با این که، با وجود این، بس که، به شرط آن که و... .
حرف اضافه
اضافه در این عنوان به معنای« نسبت» است. حرف های اضافه، کلماتی هستند که معمولاً کلمه یا گروهی را به فعل یا به صفتِ برتر یا به اسم های جمع و نظایر آنها نسبت می دهند و آنها را متمّم و وابسته آن قرار می دهند. حرف های اضافه از نظر ساختمان دو گونه اند: ساده و مرکّب.
حروف اضافه ساده عبارت اند از: الّا، الی، اندر، با، بدون، بر، برای، به، بهر، بی، تا، کسره اضافه ( ِ ).
حروف اضافه مرکّب از ترکیب یک حرف اضافه ساده با کلمه های دیگر (اسم، صفت و حرف) ساخته می شوند؛ مثل: غیر از = غیر + از / به غیر از = به + غیر+ از / به مجرّدِ = به + مجرّد+ ِ (کسره اضافه).
حرف نشانه
حروف نشانه، حرف هایی اند که برای تعیین مقام کلمه در جمله می آیند و نقش آن را مشخص می سازند و عبارت اند از: ا، ای، یا، را.
خطاهای نگارشی در هنگام استفاده از حروف
نویسندگان معمولاً در استفاده از پاره ای حروفِ ربط، اضافه و نشانه، اشتباه می کنند، در این جا برخی از آنها را یادآور می شویم:
اما: حرف ربطِ «اما» در آغاز جمله می آید:
غلط: کارشناسان برای حفظ جنگل تلاش های فراوانی کرده اند، در این مورد اما موفق نبوده اند.
صحیح: کارشناسان برای حفظ جنگل تلاش های فراوانی کرده اند، اما در این مورد موفق نبوده اند.
(عبارت فوق، مرکّب از دو جمله است: پایه و پیرو، که «اما» در آغاز جمله دوم آمده است).
گاهی شاعران بنابر ضرورت شعری، جای حرف ربط «اما» را تغییر می دهند؛ چنان که نخستین بار «احمد شاملو» در «باغ آینه» چنین سرود:
من اما هیچ کس را در شبی تاریک و توفانی نکشته ام
من اما راه بر مردِ رباخواری نبسته ام
من اما نیمه های شب ز بامی بر سرِ بامی نجسته ام
از آن پس، گروهی از نوپردازان گمان کردند که همه جا - چه در شعر و چه در نثر - لازم است جای «اما» را تغییر دهند و آن را از آغاز جمله به میان جمله ببرند و سخن خود را زیبا و شاعرانه کنند. این کار در نثرنویسی، خلافِ سنّت زبان فارسی است و باید از آن احتراز کرد. (ر.ک: ابوالحسن نجفی، غلط ننویسیم).
مثال دیگر:
غلط: ... سخن قرآن اما از جنس دیگری است.
صحیح: ... اما سخن قرآن از جنس دیگری است.
نثرهای روزنامه ای پر از این گونه خطاست و روشن است که این نوع نثرها در همه زمینه ها قابل الگوبرداری نیست.
تا: حرف ربط است و گاهی به تقلید از جمله بندی فرنگی آن را غلط به کار می برند:
غلط: او به درون خانه رفت تا صبح روز بعد، بدن نیمه جانش را بیرون آوردند.
استعمال «تا» در این جا غلط است، چون گویی شخصِ مذکور به منظور این که صبح، بدن نیمه جانش را بیرون آورند به آن جا رفته است. البته مقصود نویسنده این نبوده بلکه می خواسته بگوید:
صحیح: او به درون خانه رفت، اما صبح روز بعد، بدن نیمه جانش را بیرون آوردند.
یادآوری: «تا» واحدِ شمارش هم هست. بعضی - به اشتباه - استفاده از این واژه را در شمارش، عامیانه تلقّی می کنند و استعمال آن را دور از فصاحت می دانند، حال آن که در متون معتبر قدیم به کار رفته است و امروزه هم نثر نویسان چیره دست، از آن استفاده می کنند. مثال: «او هر روز، بیست تا نان می گرفت».
آن چه: حرف ربط است و پس از آن، نیازی به استعمال «که» نیست، خواه به صورت «آن چه که» باشد و خواه به صورت «آن چه را که» .
غلط: آن چه را که / آن چه که پیامبر (ص) فرموده وحی خداست.
صحیح: آن چه پیامبر (ص) فرموده وحی خداست.
چون و لذا: هر دو کلمه برای بیان علت به کار می روند و اجتماع هر دو در یک عبارت، خلاف فصاحت است:
غلط: چون گرسنه بود لذا رمق راه رفتن نداشت.
صحیح: چون گرسنه بود، رمق راه رفتن نداشت / یا: گرسنه بود، لذا رمق راه رفتن نداشت.
و، یا، و یا: از حروف ربط هستند. «و» برای پیوند دادن دو واژه یا عبارت و یا جمله است. «یا» برای جدایی نهادن میان آنها به کار می رود. «و یا» هنگامی استفاده می شود که چند واحد با «یا» گسسته شده و نوبت به واحد آخر رسیده باشد.
مثال زیر صحیح است:
«التهابی درونی او را ناراحت می کند و ترسی یا خواهشی یا وحشت و هراسی و یا تمنّا و آرزویی او را در جذبه مخصوصِ خود فرو می برد.»
«نیز» و «هم»: با آوردنِ یکی نیاز به دیگری نیست:
غلط: کتاب را آورد، دفتر را نیز هم.
صحیح: کتاب را آورد، دفتر را هم.
«اگر چه» و «هر چند»: هر یک از این دو واژه به تنهایی دارای معنای استدراک (توهّم زدایی از کلام سابق) هستند و استعمال آنها با واژه های استدراکی دیگری همچون «اما» و «ولی»، حشو است.
غلط: هر چند محدّث است ولی فیلسوف نیست.
صحیح: هر چند محدث است فیلسوف نیست / یا: محدّث است ولی فیلسوف نیست.
چنان که، چنان چه: چنان که، حرف ربط مرکّب است و دلالت بر تشبیه و تمثیل می کند و با «به طوری که» و «همان طور که» مرادف است: «نثر این کتاب، بسیار زیباست؛ چنان که، خواننده را جذب می کند».
اما «چنان چه » قیدِ تأکید است و معمولاً پس از کلمه «اگر» و برای تقویت معنای آن به کار می رود. «اگر چنان چه» یعنی: «اگر چنین باشد که»: «اگر چنان چه موافقت کند، همراه او خواهم رفت».
با وجود این / با این وجود: حرف ربط مرکّب است. «با وجود این» یعنی «با بودنِ این (وضع، حال، امر، شرط...). این کلمه مرادف است با «مع هذا»، «مع ذلک»، «با این همه» و از این قبیل.
به جای آن، گاهی «با این وجود» گفته می شود که غلط است، زیرا وقتی گفته می شود «با وجود این»، می توان پرسید: «با وجود چه»، اما وقتی می گوییم «با این وجود»، جوابی به دست نمی آید؛ مثال: «جوان است با وجود این، خردمند است». اگر بپرسیم «با وجود چه؟» گفته می شود: «با وجود این که جوان است»، ولی اگر بگوییم: «با این وجود» و پرسیده شود: «با کدام وجود؟» جوابی به دست نمی آید، زیرا در جمله پیشین کلمه «وجود» نیامده است تا بتوان به آن استناد کرد.
که: تکرار بی جای حرف ربط «که»، به زیبایی جمله لطمه می زند:
غلط: احمد از او خواست که هر گاه که فرصت کرد با هم ورزش کنند.
صحیح: احمد از او خواست هر گاه که فرصت کرد با هم ورزش کنند. / احمد از او خواست هرگاه فرصت کرد با هم ورزش کنند.
در رابطه با / در ارتباط با: حرف اضافه مرکّب است. «در این رابطه» یا «در این ارتباط»، قید مرکّب است. این ترکیب ها از نظر دستوری غلط نیستند و امروزه در زبان فارسی هم جا افتاده اند، ولی در فارسیِ فصیح و نثر علمی بهتر است از استعمال آنها پرهیز شود.
غلط: در ارتباط با، ارتباط ایران با کشورهای حوزه خلیج فارس باید گفت که... .
صحیح: در خصوصِ ارتباط ایران با کشورهای حوزه خلیج فارس باید گفت که... .
یادآوری: مرادفِ «در رابطه با» یا «در ارتباط با» حروفِ اضافه دیگری است که در نثرهای معیار، فراوان به کار می رود؛ مثل: درباره، در مورد، در خصوص، راجع به. برخی نویسندگان گویی اطلاعی ندارند که عبارت هایی امثال «درباره» و... هم وجود دارد، لذا دائماً «در ارتباط با» یا «در رابطه با» را به کار می برند.
به خاطر: حرف اضافه مرکّبِ «به خاطر» از ساخته های صد سال اخیر است و در زبان فارسی جا افتاده است. در گذشته دورتر، اصطلاحات متعدد دیگری در همین معنا به کار می برده اند؛ مانند: بر هوایِ، برای، از برای، برای دل، از بهر، از بهر دل.
اما «به خاطر» امروزه به چند معنای دیگر نیز به کار می رود که از آنها دو معنا متداول تر است: یکی «برای، به منظور، به قصد، به عزم» و دیگری «به سبب، به خاطر، به علت».
«به خاطر» در زبان فارسی جا افتاده و نمی توان آن را بیرون کرد، اما اولاً: کاربرد آن در نوشته های جدّی و دقیق، روا نیست و ثانیاً: باید از استعمال آن در معانیِ «به سبب» و «به منظور» خودداری کرد.
غلط: به خاطر بارندگی، از خانه بیرون نیامد.
صحیح: به سبب بارندگی، از خانه بیرون نیامد.
غلط: به خاطر مطالعه به کتاب خانه رفت.
صحیح: به منظور مطالعه به کتاب خانه رفت / یا: برای مطالعه به کتاب خانه رفت.
توسط: حرف اضافه «توسط / به توسط»، «به وسیله»، در فارسی وجود دارد، اما در این باره باید به چند نکته توجه داشت:
الف. در جمله ای که فاعل آن معلوم است نباید با آوردن «توسط»، آن را بی جهت مجهول کنیم:
غلط: کتاب توسط [به توسط / به وسیله ] علی خوانده شد.
صحیح: کتاب را علی خواند / یا: علی کتاب را خواند.
ب. در بسیاری موارد به جای «توسط / به وسیله» می توان از حروف اضافه دیگر استفاده کرد:
غلط: زندانی توسط گلوله از پا در آمد.
صحیح: زندانی با گلوله از پا در آمد.
غلط: ایران توسط لشکر اسلام فتح شد.
صحیح: ایران به دست لشکر اسلام فتح شد.
غلط: این بنا توسط توفان ویران شد.
صحیح: این بنا بر اثر توفان ویران شد.
غلط: قلعه توسط دشمن در محاصره قرار گرفت.
صحیح: قلعه در محاصره دشمن قرار گرفت. / قلعه را دشمن محاصره کرد. / دشمن، قلعه را محاصره کرد.
از سوی: برخی به جای «توسط» واژه فارسیِ «از سوی» را ساخته اند تا مشکل را حل کنند، اما باز هم ابهام و تصنّع باقی است، زیرا مشکل در فارسی و یا عربی بودنِ واژه ها نیست بلکه در ساخت جمله است، لذا اگر تغییر کند، ابهام ها نیز برطرف می شود:
غلط: شهر از سوی دشمن ویران شد.
صحیح: شهر را دشمن ویران کرد.
حذف حرف اضافه: در فارسی به کمک حروف اضافه بسیط و کلمات موجود در زبان، حروف اضافه مرکّب ساخته می شود: حرف اضافه بسیط + اسم + کسره اضافه؛ مثال: به رغمِ، به حکمِ، به وسیله، در میانِ و... .
پس از این ساخت، به حکم یکی از قواعد زبان شناسی (که بر طبق آن، هر کلمه مرکّبی بر اثر کثرت استعمال به کوتاهی می گراید؛ مانند: سرکه + انگبین = سکنجبین)، جزء اول که حرف اضافه بسیط است تدریجاً حذف می شود؛ مانند: وسیله (به وسیله)، رغم (به رغم)، ضمنِ (در ضمن)، حدود (در حدود)، طی (در طی)... .
این گونه حذف ها غلط نیست، ولی در فارسی فصیح و نثر دقیق - خاصه در متون علمی که نیاز به وضوح و صراحت دارد - بهتر است حرف اضافه مرکّب به صورت کامل آورده شود.
حرف اضافه معطوف: هرگاه یک حرف اضافه، همراه چند کلمه معطوفِ به هم به کار رود باید دقت کرد که آن حرف اضافه با هر یک از کلمه ها سازگار باشد. جمله «او وفادار و علاقه مند به سنّت خانوادگی است»، صحیح می باشد، چون حرف اضافه «به» با هر دو صفتِ «وفادار» و «علاقه مند» سازگار است.
اما اگر بگوییم: «او محافظ و علاقه مند به سنّت خانوادگی است» غلط است، چون حرف اضافه «به» با «علاقه مند» تطبیق می کند، ولی با «محافظ» تطبیق نمی کند.
در این گونه موارد باید یا کلمه را عوض کرد و یا سیاق عبارت را تغییر داد؛ مثلاً به جای جمله بالا می توان گفت: «او محافظ و دوست دار سنّت خانوادگی است». (ر.ک: ابوالحسن نجفی، غلط ننویسیم، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ چهارم).
باری، توجه به این گونه ریزه کاری های نگارشی، متن را زیبا می کند و خواننده را برای درک معانی، همراه خود می برد.