جمعه, 25ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست زبان و ادب فارسی زبان پژوهی آموزش نقش اسم و صفت در نگارش

زبان پژوهی

آموزش نقش اسم و صفت در نگارش

برگرفته از تارنمای حوزه به نقل از مجله معارف اسلامی، فروردین، اردیبهشت و خرداد 1386، شماره 67 ، صفحه 70


ابوالفضل طریقه دار


در شماره های قبل از نقش «فعل» در نگارش، بحث کردیم. آن چه آوردیم می تواند نویسنده را در استفاده صحیح از فعل یاری رساند. در این شماره، اندکی از نقش اسم ها و صفت ها، گفت و گو می کنیم.

استفاده درست و بی غلط از «اسم» و گزینش ماهرانه «صفت»، به نوشته، جان و قوّت می بخشد و آن را پر جاذبه می سازد. همین مهارت، یکی از نشانه های مهم چیره دستی نویسنده، در عرصه نویسندگی است.

نکره و معرفه
اسم یا نکره است و یا معرفه. نشانه نکره در فارسی، پسوند «ی» است که به آخر اسم (یا به آخرِ صفت وابسته به اسم) افزوده می شود: مرد(ی) آمد./ خانه او در محله دور افتاده ای واقع است.

«یک» نیز گاهی به عنوان علامت نکره به کار می رود:

یک روز، حسن به خانه آمد.

اکنون، غلطهای نگارشیِ مربوط به این زمینه را می آوریم:

الف. اجتماعِ «یک» و «یِ» نکره یا وحدت، در یک کلمه، خلاف فصاحت است:

غلط: یک روزی او را دیدم.

صحیح: روزی او را دیدم / یا «یک روز او را دیدم».

ب. «یک» برای بیانِ امر کلی به کار نمی رود؛ یعنی «یک» به معنای «هر» نیست:

غلط: یک مسلمان نباید دروغ بگوید.

صحیح: مسلمان نباید دروغ بگوید.

ج. گاهی بهتر آن است که در جمله، نه «یک» به کار رود و نه «یِ» نکره.

غلط: او یک سر پناه ندارد / او سر پناهی ندارد.

صحیح: او سر پناه ندارد.

د. در قدیم یک نوع «یک» دیگر نیز بوده که برای تخصیص و انحصار به کار می رفته است: یک امروز، یک امشب؛ یعنی فقط امروز، فقط امشب.

استفاده از «یک» در این گونه موارد، صحیح است.

معرفه
نشانه مهم شناخت اسم معرفه از غیر آن، حرفِ «را» است.

در مورد اسم های معرفه، معمولاً اشتباه رایجِ نگارشی، آوردن «را» قبل از فعل و دور کردن از مفعول است؛ حال آن که «را»یِ نشانه معرفه را باید بلافاصله پس از مفعول آورد.

غلط: دانش جویان، درس های این ترم که چهار ماه طول کشید را خواندند.

صحیح: دانشجویان، درس های این ترم را که چهار ماه طول کشید، خواندند.

مثال دیگر:

غلط: کتاب های اتاقم، که خوانده بودم را به کتاب خانه مسجد هدیه کردم.

صحیح: کتاب های اتاقم را که خوانده بودم، به کتاب خانه مسجد هدیه کردم.

نکته ها:

الف. استعمال «را» پس از اسم نکره، نادرست است:

غلط: خانه ای را خریدم.

صحیح: خانه را خریدم / خانه ای خریدم.

ب. استعمال «را» پس از فعل، غلط است:

غلط: جوانی که کتاب می خواند را دیدم.

صحیح: جوانی دیدم که کتاب می خواند.

ج. «ال» برای معرفه کردن کلمه های عربی به کار می رود و استفاده از آن برای کلمه های فارسی درست نیست؛ مثل حسب الخواهش، حسب الدستور، چون کلمه های «خواهش» و «دستور» فارسی اند. اما عبارتِ «حسب الامر» درست است، چون «امر» کلمه عربی است.

د. صفت تفضیلی «برتر» با حرفِ اضافه «از» به کار می رود:

غلط: او خود را برتر بر مردم می داند.

صحیح: او خود را برتر از مردم می داند.

ه . افعل تفضیل در عربی، معادل صفت تفضیلی و صفت عالی در فارسی است. بنابر این در فارسی، الحاقِ پسوند «تر» یا «ترین» به آنها درست نیست:

غلط: او از عالمان دیگر، اعلم تر است.

صحیح: او از عالمان دیگر، اعلم است/ او اعلم از دیگران است.

غلط: او اعلم ترین مردم زمانِ خود بود.

صحیح: او اعلمِ مردم زمان خود بود / او داناترین (عالم ترین) مردم زمان خود بود.

عدم تطابق صفت و موصوف
در زبان فارسی، صفت با موصوف خود در تذکیر و تأنیث و افراد و جمع، مطابقت نمی کند و لذا این گونه عبارت ها صحیح است:

زنِ دانشمند (هر دو مفرد) / زنان دانشمند (صفت، مفرد است).

مرد دانشمند (صفت آن، همانند مؤنث به کار رفته و فرق نمی کند).

مردان دانشمند (صفت، مفرد است).

خانم محترم / آقای محترم (برای زن و مرد، صفت یک سان به کار رفته است).

مصدر جعلی
مصدر نیز از اسم هاست. یکی از خطاهای نگارشی، افزودن «یت» بر سر اسم یا صفت و یا ضمیر برای ساختنِ مصدر جعلی (صناعی) است.

مثال:

رهبر + یت ] رهبریّت

خوب + یت ] خوبیّت

من + یت ] منیّت

این ترکیب ها غلط است، بلکه به جای «یت» باید «یِ» مصدری بیفزاییم: رهبری، خوبی، منی؛ مثل شعر ناصر خسرو:

حجّت تو مَنی را زسر خویش به در کن

بنگر به عقابی که منی کرد چه ها خاست

مَنی؛ یعنی خودستایی، پیروی از هوا و هوس و غرور.

در کلمه های عربی، استفاده از «یت» صحیح است؛ مثل: انسان + یت ] انسانیت و...، چون کلمه «انسان» عربی است.

نشانه های جمع
برای جمع بستن اسم ها و صفت ها، «ها» و «ان» می آوریم. «گان» نیز هست که همان «ان» است + «گ» میانجی.

در نگارش فارسی، حتی المقدور باید از نشانه های جمع استفاده کرد. در این باره نکته هایی هست که در ذیل اشاره می شود:

الف. جمع های مکسّر را نباید دوباره جمع ببندیم: احوالات، نذورات، جواهرات و...، چون خود این کلمه ها جمع اند: احوال (جمع حال)، نذور (جمع نذر)، جواهر (جمع جوهر).

ب. کلمه هایی که فارسی اند نباید با نشانه های عربی، جمع بسته شوند: داوطلبین، فرمایشات، گزارشات و... شکل صحیح این کلمات، این گونه است: داوطلبان، فرمایش ها، گزارش ها و... .

ج. کلمه «آلات» خود به معنای «ابزارها» است، بنابر این به کار بردن آن به این معنا اشکال ندارد، اما به عنوان علامت جمع، غلط است. البته «آلات» اگر برای نشان دادن «انواع یک چیز» به کار برده شود، صحیح است؛ مانند ماشین آلات، شیرآلات. لکن بهتر است که از ساختن کلمه های جدید به این صورت خودداری کنیم.

د. «جات» اگر برای نشان دادن «انواع یک چیز» (نه به عنوان علامت جمع) به کار برده شود، بی اشکال است: «شیرینی جات» به معنای «انواع شیرینی» است نه به معنای «شیرینی ها».

ه . افزودن نشانه های جمع فارسی به کلمه های عربی اشکالی ندارد: معلمان / معلم ها، مجتهدان / مجتهدها.

تنوین
بحث ما درباره نقش اسم ها و صفت هاست و تنوین نیز علامتی است که در همین مورد از آن استفاده می شود. در هنگام استفاده از تنوین، باید دو نکته را رعایت کنیم:

الف) تنوین را نباید با کلمه های فارسی به کار برد؛ مانند: گاهاً، ناچاراً، سفارشاً و... شکلِ درست بعضی از این کلمه ها چنین است: گاه گاه، به ناچار، سفارشی و... .

ب) به جای دو کلمه «اقلاً» و «اکثراً» می توانیم: «لااقل» یا «دست کم» یا «حداکثر»، «غالباً» و «بیشتر» به کار ببریم، چون کلمه «اقَلّ» در عربی، غیر منصرف است و تنوین نمی گیرد. کلمه «اکثر» هم بر وزنِ «اَفْعَل» است و غیر منصرف می باشد. (توضیح: در نحو عربی، غیر منصرف اسمی است که کسره و تنوین نمی پذیرد).

همین جا نیز باید به این نکته ادبی توجه کرد که: «اکثر» و «اکثریت» را نباید به جای هم به کار برد، چون «اکثر»، صفت تفضیلی و به معنای «بیشتر» یا «بیشترین» است، ولی «اکثریت» اسم مصدر و به معنای «وضع و کمیّت بیشتر» است (در مقابلِ «اقلیت» که بر کمیّت کمتر دلالت می کند)؛ مثلاً می توان گفت: «مجلس از اکثریت افتاد»، اما نمی توان گفت: «اکثریتِ نمایندگان، مجلس را ترک کردند»؛ بلکه باید گفت: «اکثر نمایندگان، مجلس را ترک کردند». (چنان که در مفهوم مقابل آن هرگز گفته نمی شود: «اقلیت نمایندگان، مجلس را ترک کردند». (ر.ک: ابوالحسن نجفی، غلط ننویسم).

بعضی نمونه های دیگر چنین است:

غلط: اکثریت مردم لبنان مسلمان اند.

صحیح: اکثر مردم لبنان مسلمان اند.

غلط: اکثریت دانش آموزان درس می خوانند.

صحیح: اکثر دانش آموزان درس می خوانند.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید