شنبه, 01ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست زبان و ادب فارسی شعر شام عاشورا - سرودۀ استاد ادیب برومند

شعر

شام عاشورا - سرودۀ استاد ادیب برومند

امشب ای ماه، بر این عرصه چه‌ها می‌بینی؟
غرقه در خون، تن مردان خدا می‌بینی

امشب ای ماه، تو چون پردگیان ملکوت
از زمین منظره‌ای هوش‌ربا می‌بینی

کشتگانی همه از صدرنشینان بهشت
پایکوب ستم اهل دغا می‌بینی

رهبرانی سر و جان باخته در راه خدا
برده از دار فنا، ره به بقا می‌بینی

***

امشب ای مه، به نمایشگه سر بازی‌ها
قهرمانان حق افتاده ز پا می‌بینی

هر زمان روی برآری ز پس ابر ملال
به سر و روی جهان، گرد عزا می‌بینی

در سکوت شب غم‌پرور اسرارآمیز
همه اطراف، غم‌آلوده فضا می‌بینی

بستر آغشته به خون، خفته در این دشت جهاد
جاهدانی همه از آل‌عبا می‌بینی

در تجلی‌گهِ مردانگی پاکدلان
نقش خونین بقا، غرق جلا می‌بینی

کربلا، دشتِ بلاخیز جهان است و در او
بس شهیدان ِ ز خون شسته لقا می‌بینی

سر مبادم به تن ای ماه، که بر نطعِ زمین
تن بی سر ز «بزرگ شهدا» می‌بینی

رخ گلگون جوانان بنی‌هاشم را
از زمین نورفشان سوی سما می‌بینی

پرتوِ روح‌فزای ابدیت را نیک
جلوه‌گر در رخ ارباب صفا می‌بینی

یک طرف کشته عزیزان سرا پردۀ حق
یک طرف زنده اسیران بلا می‌بینی

ز محبان رسول و ز عزیزان بتول
ای بسا سر که ز تن گشته جدا می‌بینی

آن طرف دورتَرَک زیر یکی خیمۀ سبز
داغداران همه را نوحه‌سرا می‌بینی

زان میان شیرزنی را ز مصیبت‌زدگان
به گران‌طاقتیِ شیرخدا می‌بینی

زن چه گویم؟ که در انبوه جماعت به سخن
ناطقی ولوله‌افکن به ملا می‌بینی

زن چه گویم؟ که در آن نهضت بیدادشکن
رهبری سوی هدف، راهگشا می‌بینی

***

امشب ای ماه، ز تابیدن خود بر در و دشت
نکته‌ها می‌شنوی، نادره‌ها می‌بینی

قاتلان را همه در قعر فنا می‌یابی
کشتگان را همه در اوج علا می‌بینی

غالبان را به حقیقت همه یکسر مغلوب
سخرۀ مظلمه تا روز جزا می‌بینی

زورمندان زمان را همه رسوای ابد
محو در قعر سیه‌چالِ فنا می‌بینی

وآن به ظاهر سر و جان باختگان را به یقین
برده گوی سَبَق اندر دو سرا می‌بینی

زندگی را همه در مرگ و ظفر را به شکست
جلوه افروز، در این طرفه غزا می‌بینی

شرح جانبازی احرار قَدر قَدرِ دلیر
ثبت در دفتر جاوید قضا می‌بینی

وآنگهی تکیه به قدرت زدگان را تا حشر
درخور لعن و سزاوار هجا می‌بینی

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید