نامآوران ایرانی
جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد
- بزرگان
- نمایش از پنج شنبه, 26 آبان 1390 14:49
- بازدید: 4733
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 68، رویه 12
دکتر هوشنگ طالع
جهانِ ایرانی، یکی از باورمندان و کوشندگان وحدتگرای خود را از دست داد.
استاد برهانالدین ربانی، گرچه رهبر یک حزب بزرگ اسلامی جهادی بود، اما مردی بود ملیگرا و باورمند به یگانگی همهی سرزمینهای ایرانی و همهی مردمان ایرانیتبار و بهویژه، وحدت دو واحدِ ایران و افغانستان.
کابل به دست طالبان سقوط کرده بود. نیروهای زرهی و مکانیزه دولت برهانالدین ربانی به فرماندهی احمدشاه مسعود بر اثر کمبود سوخت، زمینگیر شده بودند. دولت وقت ایران، میتوانست، سوخترسانی و یاریرسانی کند؛ اما بر اثر ناآگاهی و یا شایددلیلهای دیگر، از این کار خودداری کرد که خود ماجرایی است دردناک و درد آور.
پس از سقوط کابل، دولت استاد برهانالدین ربانی در شمال افغانستان، مستقر شد.
استاد ربانی در سفری که به آلمان داشت، در بازگشت چند روزی در تهران ماند. وسیله سفارت افغانستان از روز ورود استاد به تهران آگاه شدم و درخواست کردم که به حضورشان برسم. آگاه گردانیدند که اول وقت روز نخست، مرا میپذیرند.
بامداد، راهی دیدار استاد ربانی شدم. خانهی بزرگی در فرمانیه (در یکی از نارنجستانها) در اختیار ایشان قرار داده شده بود. آن روز، استاد ساعت 9 بامداد، گفتوگوی مطبوعاتی داشت. ساعت هشت و نیم، در حالی که هنوز دستاندرکاران سرگرم آمادهسازی تالار بودند، استاد وارد شدند و مرا به حضور پذیرفتند. اجازه یافتم که به آرمان اندیشهی نیک، گفتار نیک و کردار نیک، سه بار رویشان را ببوسم. از آنجا که در جریان سوخترسانی به کابل بودم که خود سخنی جداگانه میطلبد، از استاد پرسیدم که نداشتن سوخت تا چه حد در سقوط کابل موثر بود؟ فرمودند که بدون زرهی و مکانیزه، پدافند از کابل امکانپذیر نبود و...
حضورشان عرض کردم که کارکنان سفارت افغانستان در تهران، بسیار بر من منتگذاردند که امکان دیدار شما برایم میسور شد، فرمودند:
" این سفارت نیست، خانهی برادر کوچکتر است، در ملک برادر بزرگتر. شما خود خوب میدانید که میان ما و شما، جدایی نیست. این دیوار جدایی را انگلیسها، میان ما کشیدهاند. شما و ما، چونان آن نیهای ببریده از نیستان هستیم که به گفتهی مولانا جلالالدین بلخی، از نفیرمان، مرد و زن نالاناند. اما امید دارم که زود، از این نیها، بانگ آزدگی و وحدت به گوش رسد و عهد دیرین، دوباره برقرار گردد..."
بدون دودلی، استاد برهانالدین ربانی در پایهگذاری اتحاد سه کشور فارسیزبان ایران، افغانستان و تاجیکستان، دارای نقش موثر و والایی بود و باید گفت که بدون او هم راهی و همگامی همهی رهبران جهادی، علنی کردن این کار در افغانستان تحت اشغال امریکا و ناتو، کارِ شدنی نبود. اما افسوس که او نیز، هدف تیر خیانتِ دشمنان یگانگی و وحدتِ همهی سرزمینهای ایرانینشین و همهی مردمان ایرانیتبار قرار گرفت.
همان دست پلیدی که به زندگی ملامصطفی بازرانی و سپس احمدشاه مسعود پایان داد، همان دست نیز استاد برهانالدین ربانی را به قتل آورد. مردانی که بیرون از سرزمین مادر، برای وحدت و یگانگی میکوشیدند. در اینجا، باید با لسانالغیب حافظ شیراز، همآوا شد و گفت:
آن یـار، کـزو گـشت سـر دار بـلنـد
جرمش این بود که اسرار، هویدا میکرد
آری جرم این مردان بزرگ نیز این بود که سِرّ وحدتخواهی را هویدا کردند و در نتیجه، جان خود را بر سر آرمان ایران بزرگ نهادند.
اما گرچه در میان ما نیستند، یادشان همیشه گرامی است؛ راهشان پررهرو است و روانشان به سپنتا مینو.
دیدگاهها
آثار و تألیفات:
١) محمد نخستین مربی و آموزگار بشریت؛
٢) درسایههای قرآن؛
٣) تشریح عقاید معتزلیها
۴) تئوری سیاسی اسلام (بزبان عربی)
۵) داؤدخان در گذشته ننگین، حاضر جنایت بار و مستقبل هولناک، چاپ سال ١٣۵۵هش
٦) کودتای ٢٦ سرطان و سیمای زعامت داؤدخان ؛ چاپ سال (١٣۵٦هش)؛
٧) چه نوع مبارزه؟؛
٨) استقلالیت انقلاب؛
٩) اسلام و کمونیزم؛
١٠) خلفای راشد؛
١١) از تربیت یافتگان مکتب اسلام (معرفی چند تن از صحابه پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم)؛
١٢) هشتمین بهار خونین کشور؛
١٣) پیام به فرماندهان جهاد؛
١۴) آزمون جهاد (مجموعه چند خطابه)؛
١۵) کرملن در تلاش شاه مخلوع، چاپ سال (١٣۵٨هش)
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا