دوشنبه, 28ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست ایران پژوهی جهان ایرانی آریانا

جهان ایرانی

آریانا

برگرفته از فر ایران

ارشک

افغانستان از واژه افغان و پسوند «استان» برآمده و «استان» در زبان فارسی یا دری به معنی جایگاه است. پس افغانستان یعنی مسکن افغان و افغان مرادف پشتون است به معنی پشتو یا افغانی زبان. محمد ابن‎عبدالجبار عتبی در تاریخ یمینی گوید «افغان تعریب اوغان است». در سراسر پهنه خراسان امروز هم از افغان به «اوغون» یاد می‎کنند. افغان نام تیر‏ه‏هایی از مردم کوهستان‎های سلیمان و پیرامون است که اندکی پیش از نادر در افواه افتاد و از آن پیش تنها در کتاب‎های جغرافیا در مقام شرح جزئیات نامی از افغان به میان آمده است. نخستین بار نویسنده گمنـام کتاب حدود‏العالم بدین گونه از آن یاد کرده است: « سول دهی است بر کوه با نعمت و اندرو افغانانند». ابوریحان بیرونی و ابوالفضل بیهقی و مولف تاریخ‏نامه هرات و فردوسی نیز از این گونه اشاره‎ای دارند. مولف تاریخٌ‏نامه هرات از چند دهستان نام برده است و در جای دیگر که خواسته است بدان‎ها اشاره کند واژه «افغانستان» را آورده است و این شیوه زبان دری است، چنان که همان مولفین و مصنفین و دیگران در آثار خود از تخارستان و سکستان و غورستان و قهستان و بسیاری از این گونه یاد می‎کنند.

امروز هم در شرق افغانستان بخشی هست که آن را نورستان یا کافرستان قدیم می‎گویند و چند ناحیه دیگر از این قبیل. پس ایرادی نیست که خصوصیات محلی باشندگان ناحیه‎ای را در نظر آورند و برای نامیدن آن محل پسوند «استان» بیاورند لیکن نامیدن همه سرزمین‎های نورستان و کابلستان و زابلستان و غورستان و غرجستان و تخارستان و ... به افغانستان، محل ایراد است.

در قرن 19 میلادی و قرن 13 هجری تعبیر افغانستان به عنوان یک امارت در ارتباط با سیاست «حفظ هند» به میان آمد تا این که از 8 اوت 1919 میلادی با پیمان راولپندی به صورت یک پادشاهی درآمد و سال‎روز این پیمان روز جشن استقلال شناخته شد. پیش از پیمان یاد شده ناصر‎الدین شاه قاجار پس از جنگ چهل‎ روزه انگلستان با ایران، به موجب پیمان پاریس در سال 1857 میلادی جدایی آن را پذیرفت. با این اوصاف در راستای سده‎ها و روزگاران گذشته به جایی می‎رسیم که نام افغانستان کمرنگ و سپس ناپدید می‎گردد. سرزمین‎های زیر فرمانروایی کابل که امروز افغانستان نام گرفته شامل کابلستان و زابلستان (بخشی از زابلستان) و باختر ( هرات و بلخ) است. این سرزمین‎ها امروز از واخان تا ذوالفقار به درازای دو هزار کیلو‎متر با بخش‎هایی که تاجیکستان ( بشمول فرغانه) و ازبکستان ( بشمول چاچ و سمرقند و بخارا) و ترکمنستان ( بشمول مرو و اشک آباد و خوارزم) همسایه است. از این 2000 کیلو‎متر، 1300 کیلو‎متر را رود آمو و چند کیلو‎متر را رود مرغاب تشکیل می‎دهد. مرز فرمانروایی کابل در غرب (خوربران) با فرمانروایی تهران از دهستان ذوالفقار تا کوه ملک سیاه (در سیستان) به درازای 600 کیلو‎متر است. در سوی مشرق خود 100 کیلو‎متر با چین مرز دارد. (ناحیه واخان در پامیر). در جنوب و  جنوب‎شرقی و شرق با کشمیر و جترال و پنجاب و سند و بلوچستان شرقی هم مرز است. (امروز این سرزمین‎ها پاکستان نام گرفته است). دیوار بلند کوه‎های هندو‎کش که به درازای 600 کیلومتر افتاده است نورستان (کافرستان سابق) و کابلستان و زابلستان و نیمروز را از هرات و بلخ و باختر جدا می‎کند. آمودریا (یا جیحون یا وخش یا وهرود) از واخان در فلات پامیر ( و سیردریا یا سیحون یا ارنگ دورتر از مر‎ز‎های فرمانروایی کابل از همان فلات) سرازیر می‎شود. رود هیر‎مند از کوه بابارو به سوی غرب یا خوربران دارد و به هامون می‎ریزد و رودکابل از میانه این سرزمین به کابل می‎رسد و رو به جنوب غرب دورتر از پیشاور وارد سند می‎شود. اندازه سراسر این پهنه به 800000 کیلو‎متر مربع می‎رسد و باشندگان این پهنه پشتون و تاجیک و « ازاره» و بلوچ و نورستانی و« فارسیوان»  (و در مرز‎های شمالی ازبک و ترکمان) می‎باشند و زبان تاجیک و ازاره منحصرا دری است. در سراسر حوزه فرمانروایی کابل زبان فارسی که دری گفته می‎شود زنده است و « اکثر حصص  افغانستان بدان متکلمند».

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه