سه شنبه, 29ام اسفند

شما اینجا هستید: رویه نخست گردشگری آشنایی با آرامگاه ظهیرالدوله (شهر تهران)

گردشگری

آشنایی با آرامگاه ظهیرالدوله (شهر تهران)

گزارش و عکس: نیکو گرشاسبی‌نیا

 

 


آرامگاه ظهیرالدوله

آرامگاه ظهیرالدوله در خیابان ظهیرالدوله واقع در خیابان دربند قرار دارد. در ابتدای ورود به این خیابان، این قبرستان قدیمی قابل مشاهده نیست زیرا که ساختمانهای بلند و سر به فلک کشیده امروزی سر این خیابان، سایه سنگینی بر روی این قبرستان انداخته‌اند به طوری که یک غریبه شاید از این کوی بگذرد و اصلاً ظهیرالدوله را نبیند. پشت این ساختمان سفید رنگ که زمانی قبرستان خصوصی خانواده خبیرالسلطنه بوده و در سالهای پس از انقلاب تبدیل به برج مسکونی شده است؛ کوی باریکی وجود دارد که با طی چندین پله به قبرستان باصفا و کهن ظهیرالدوله می‌رسد. این قبرستان پذیرای بسیاری از مشاهیر و بزرگان ادب، هنر و سیاست ایران است.

 

 

ظهیر الدوله که بود و تاریخچه این قبرستان به چه زمانی باز می‌گردد

علی خان دولوی مشهور به ظهیرالدوله از شاهزاده‌های قاجاری بود. او پس از پدر خود که وزیر دربار ناصرالدین شاه بود، به جای او در دربار حضور پیدا کرد. او پایه‌گذار نمایش و ارکستر ملی ایران بود. اولین کنسرت در باغ خانقاه به همت وی و پدر ابولحسن خان صبا و پدر رهی معیری صورت گرفت.  او در سال 1317 انجمنی 110 نفری از بزرگان را تشکیل داد تا با استبداد و خرافه پرستی به مبارزه بپردازند. او با نام صفا علیشاه و انجمن به نام اخوت مشهور شد. وی خانه خود در ظهیرالدوله را وقف انجمن اخوت کرد و نظارت آن را نیز به این انجمن واگذار کرد. او در سال 1342 درگذشت و پیکر وی را در باغ ظهیرالدوله دفن کردند. از آنجایی که وی دوستداران بسیاری داشت، بسیاری از اهل علم و ادب نیز وصیت کردند که پس از مرگ، در این مکان به خاک سپرده شوند. بدین گونه بود که باغ نه چندان بزرگ ظهیرالدوله مأمن بسیاری از مشاهیر بزرگ ایران شد.  آخرین فرد از  انجمن اخوت، درویش رضا بود که او نیز پس از سیل سال 1366 سکته کرد و از دنیا رفت. امروز اثری از این انجمن  نیست. سالها پس از فوت درویش رضا این گورستان توسط همسر و پسر وی اداره می‌شد. بنا به گفته های ساکنین قدیمی این محله،  مراسم‌هایی در این مکان اجرا می‌شد که امروزه از آنها خبری نیست. در ضمن این مکان که روزی بسیاری پر رفت و آمد بود و صاحبان ذوق و هنر در آن رفت و آمد داشتند، امروز درب آن به روی بازدیدکنندگان بسته است. و بازدیدکنندگان صرفاً می توانند در ساعات مقرر شده در روز پنجشنبه سری به دنیای علم  و ادب خود و مشاهیر خود بزنند.

 

 

در ظهیرالدوله چه خبر است

پله‌های این کوی باریک به درب آهنی ختم می‌شود که درب خانقاه مشهور و محبوب ظهیرالدوله است. در میانه این درب سفید فلزی و بر روی شیشه آن با خط کوفی و با آهن طلایی رنگ خطاطی شده است. در بالای سردر یک کتیبه بزرگ قرار دارد و در کنار آن نقش مخصوص انجمن اخوت و نام «یاعلی» بر روی کاشی آبی رنگی حک شده است.  این کتیبه کامل نیست و در بعضی قسمتها ریخته است. بر روی کاغذی با دست نوشته‌اند که « این مکان روزهای پنجشبنه از 10 الی 4 بعداز ظهر باز می‌باشد». این بدان معنی است که اگر یک ایرانی در طی هفته بخواهد سری به مشاهیر علم و ادب ایران بزند و فاتحه‌ای به روح این عزیزان بفرستد، با درب بسته روبرو خواهد شد. این مهم را اگر یک خارجی با توریست ببیند چه فکری درباره ما می کند که درب گورستان مهم‌ترین افراد ادب و موسیقی‌مان را بر روی دوستداران این مکان بسته‌ایم؟
 در ابتدای ورود به باغ، درختان در هم تنیده و هوای پاک این مکان، باعث شادی دل بیننده می‌شود. در سمت راست حدود 20 تا 30 قبر با نام فامیل افخمی وجود دارد. سنگ قبرها بسیار زیبا و هنرمندانه تراشیده شده‌اند. این قبرستان نیز شخصی بوده و امروز بر سر گورستان ظهیرالدوله افتاده است. کاشی‌های راهروی ورودی بسیار قدیمی و شکسته است و پر واضح است که گرچه این مکان جزو ارزشهای مادی و معنوی ایران محسوب می‌شود، روی رسیدگی را به خود نمی‌بیند. در ابتدای حیاط به جز درختان پیچ در پیچ و سبز، قبرهایی دیده می‌شود که شاید به نظر بسیاری از ما آشنا نباشد در حالیکه بسیاری از آنها از بزرگان سیاست ایران هستند. بسیاری از آنها از ارتشیان، خلبان‌ها و اشخاص سرشناس در دورانهای مختلف بوده‌اند.

در میانه حیاط، در قسمتی که دورتادور اتاق‌هایی وجود دارد که هم اکنون بسته است. این اتاقها سابقا برای پذیرایی از مهمانان این گورستان استفاده می‌شد، قبر برجسته علی خان دولوی در میانه این محوطه قرار دارد. در اطراف این قبر تا چشم کار می کند سنگ قبرهای کوچک و بزرگی با نقش مخصوص اخوتی ها قرار دارد. اینان تمامی از اعضای اولیه این انجمن بودند و پس از فوت مهمان این باغ شدند. قبر های کوچک که  به جای سنگ قبر، یک کاشی کوچک دارند و نام صاحبانشان را با رنگ سفید بر روی آنها نوشته‌اند،  قبرهایی که آیاتی را با خط کوفی بر روی خود دارند، قبرهای بسیار قدیمی که پایین تر از سطح کاشی قرار دارند. و قبرهایی که از گوشه و کنار آنها سبزه های بلندی بیرون زده، فضای گورستان را زیباتر مینماید.

 

 

مشاهیر و بزرگان باغ ظهیرالدوله

کمی جلوتر قبر کشیده و بزرگی در زیر یک تاقی بالای دو یا سه پله خود نمایی می‌کند. این قبر محمد تقی بهار ملقب به ملک الشعراء بهار، ادیب، شاعر، نویسنده روزنامه‌نگار و سیاست مدار ایرانی است.
 بالاتر از قبر وی، قبر ایستاده و زیبایی به نام شادروان دکتر محمد حسین لقمان ملقب به لقمان الدوله و معین الاطبا، موسس مدرسه طب در سال 1297، و اولین رئیس دانشکده پزشکی دانشگاه تهران و پزشک برجسته ایرانی قرار دارد. این قسمت ابتدای راهی است که بسیاری از شاعران و بزرگان ادب ایران را در دل خود جای داده است.

پس از آنها به قبر معیری می رسیم که داخل یک فضای شیشه‌ای قرار گرفته است. این شیشه امروز بسیار غبارگرفته است و دیدن قبرها را از خارج مشکل می‌کند. داخل این فضای شیشه‌ای دو قبر وجود دارد که یکی متعلق به رهی معیری غزل سرای معاصر ایرانی است. قبر دیگر متعلق به سرهنگ  حسنعلی معیری می باشد که در کنار رهی معیری دفن گردیده است. تاقی این دو قبر یک سقف کاشیکاری شده با شش ستون موج دار است. سقف این تاقی در داخل محفظه شیشه ای نیز کاملاً کاشیکاری شده است.

در زیر درختی یک سنگ چند گوشه و برجسته قرار گرفته است که نام ایرج میرزا بر روی آن حک شده است. اشعار وی در مورد مرگش بر روی سنگ قبر وی خودنمایی می‌کند و اشک را به چشمان بیننده می‌آورد

ای نکویان که در این دنیایید                                                                    یا از این بعد به دنیا آیید
اینکه خفته ست در این خاک منم                                                               ایرجم، ایرج شیرین سخنم
مأمن عشق جهان است اینجا                                                              یک جهان عشق نهان است اینجا
من همانم که در ایام حیات                                                                       بی شما صرف نکردم اوقات
گرچه امروز به خاکم مأواست                                                                چشم من باز به دنبال شماست

حسین یاحقی نوازنده ویولن ایرانی از دیگر مشاهیر موسیقی ایران است که در این مکان خفته است. او آهنگساز، نوازنده ویولن و کمانچه و رهبر ارکستر بود.

رضا محجوبی  برادر مرتضی محجوبی از خانواده‌ای هنری بود. پدر وی نی و مادر وی پیانو می نواختند. او نوازنده ویولن و آهنگساز ایرانی بود. او در سال 1333 در گذشت و مهمان ابدی این باغ شد.

داریوش رفیعی خواننده ایرانی که به خاطر شعر «زهره» «شب انتظار» و «گلنار» بسیار معروف بود نیز در سال 1337 به هنرمندان باغ ظهیرالدوله پیوست.

بانو قمرالملوک وزیری اولین خواننده زن ایرانی نیز در مرداد 1338 در این خاک آرمید. او به پرآوازه‌ترین خواننده اشعار سنتی ایران معروف است. بر روی سنگ قبرش نوشته شده:

آتشی در دل دارم جاودانی                                                                عمر من مرگیست نامش زندگانی
رحمتی کن کز غمت جان می‌سپارم                                                      بیش از این طاقت هجران ندارم

 

 

روح‌الله خالقی آهنگساز «با بهار دلنشین» و «ای ایران» و نویسنده کتاب موسیقی ایران است. قبر وی در حصاری فلزی و در کنار گلدانی فلزی در گوشهٔ قبرستان ظهیرالدوله جای گرفته است.

مرتضی محجوبی با شکل پیانویی در بالای سر قبرش که بر آن کلمه افسوس حک شده، نیز مهمان همیشگی خاک ظهیرالدوله است.

فروغ فرخ زاد شاعر ایرانی که در بهمن 1345 در گذشت، نیز در این مکان دفن است و بر روی سنگ قبر سپیدش اینچنین نوشته‌اند:
من از نهایت شب حرف می‌زنم، از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف می‌زنم
اگر به خانه من آمدی، برای من ای مهربان چراغ بیار و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم

مشیر همایون نگارنده اولین نت پیانو در ایران، حسین تهرانی تنبک زن ایرانی، نورعلی خان برومند ردیف‌دان مشهور و نوازده تار، سه تار و تنبک، روح الله خالقی، ابوالحسن خان صبا که قبرش معلوم نیست، حسن تقی زاده از عاملان جنبش مشروطه و رئیس مجلس سنا، حبیب الله سماعی، حسین تهرانی، رشید یاسمی، حسین سرور و صدها تن دیگر از مشاهیر ایران اکنون در این خاک خفته‌اند و مظلومانه تمام طول هفته را می‌گذرانند تا میله آهنی سفید رنگ قبرستان بر روی مشتاقانشان باز گردد تا بلکه یادی از آنها و عملکرد تاریخ شان شود.

 

ویژگی این مکان از دید نویسنده

این قبرستان برخلاف قبرستان های امروزی، از سنگ های بسیار خوش تراش تشکیل شده است. سنگ ها شبیه هم نیستند. برخی به رنگ فیروزه‌ای و برخی به شکل ایستاده یا خوابیده هستند. برخی از قبرها برجسته هستند و نقوش زیبایی بر رویی آنها حک شده است. قبرها با شخصیت شخص متوفی هماهنگی دارد. شکل سنگ قبر گویای حرفه وی در زمان حیات است که ویژگی بسیار ممتازی  است. از دید بنده، نه تنها صاحبان این قبرها بلکه خود سنگ قبرها نیز از اهمیت برخوردارند. مقبره حسین صبا که شامل دو کتاب است یکی از زیباترین سنگ قبرهایی است که تا کنون دیده ام. از دید نویسنده، جمع بودن این همه شخصیت مهم یک کشور در یک باغی با قدمت، مزیتی است که می توان از آن برای مطرح شدن در سرتاسر دنیا استفاده کرد؛ از طرفی دیگر، بزرگان ادب و علم ایران در این مکان خفته‌اند. با رونق دادن به این محل و بازگشایی دائم این مکان، می‌توان به راحتی قسمت اعظمی از تاریخ ایران را یاد فرزندان ایرانی داد. می‌توان با رسیدگی شایسته، این مکان را توریستی ساخت. مطرح ساختن یک چنین مکانی در شرایط فوق العاده و چشمگیر به جهانیان، نشانه کمال دوراندیشی مدیران است. با اینکار ما مدیریت شایسته ایرانی را به دنیا می توانستیم نشان دهیم که البته جای هیچ پنهان کاری نیست که تا امروز در انجام این امر کوتاهی کرده و کاملاً ناموفق بوده‌ایم.  امروز این گورستان همچنان برپاست و کشش و جذابیت این مکان از نظر بنده که نویسنده این متن هستم، بسیار زیاد است. این مکان را نباید بست، باید در معرض دید گذاشت. همین باغ کوچک مرکزی است که ما باید به آن افتخار کنیم اما متأسفانه آن را مانند چیزی زیادی پشت خروارها ساختمانهای بلند پنهان کردیم و درب آن را بستیم که کسی نتواند افتخارات ما را ببیند. با اینگونه عملکرد چگونه می خواهیم بهترین ملت دنیا شویم؟ آیا لازم نیست که در نحوه عملکرد و دیدگاه های خود بازنگری کنیم؟

گورستان زیبا و تاریخی ظهیرالدوله در سال 1377 به شماره ثبت 2001 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.

 

 

دیدگاه‌ها   

+10 #1 Guest 1392-04-29 19:16
مرحبا. خسته نباشيد. جاويدان ايران عزيز.
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه