دوشنبه, 14ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست گردشگری تهران‌نامه - برج زیبای آزادی

گردشگری

تهران‌نامه - برج زیبای آزادی

نیکو گرشاسبی نیا

میدان آزادی یکی از میادین مهم شهر تهران است که به لحاظ وسعت، اولین میدان تهران و دومین میدان پس از میدان نقش جهان اصفهان محسوب می‌شود. به لحاظ شهر نشینی، اهمیت میدان آزادی از آن جهت است که جاده‌هایی مانند شهید لشگری (مخصوص کرج) از میدان آزادی منشعب می‌شود. میدان آزادی گذرگاهی است که راهنمای بسیاری از مردم به سمت غرب تهران است و سفرهای بسیاری از این راه آغاز می گردد. از سوی شرق هم راه به خیابانها و میادین مهمی چون آزادی و در ادامه میدان انقلاب دارد. این میدان و آن برج آزادی داستانی دارند که شاید بشود از اهلش شنید. داستانهایی که از همان ابتدا این برج شاهدش بوده است. اهمیت این میدان مختص امروز نیست،  از اول هم قرار بود که میدانی مهم باشد و در نگاه مسافران تازه به تهران وارد شده دروازه غربی شهر رو به رشد دهه پنجاه به نظر برسد. قرار بود معماری بنا چیزی باشد که به مسافران بفهماند که چه تاریخ کهنی پشت این معماری و این کشور خوابیده است.  همین است که باید عمیقا به حرفهای این برج گوش داد و دانست که این برج سفید رنگ ایستاده در میدان خود موزه ایست از هنرهای تاریخ معماری ایران.

شاید در هفته، بارها و بارها از این میدان رد  شویم تا خود را به مناطق مختلف تهران برسانیم. بسیاری از سفرهای ما به گونه ایست که باید این میدان را پشت سر بگذاریم تا روی به سوی مقصد بگذاریم. روزها شاید بارها و بارها در ترافیک خیابانهای این قسمت بیفتیم تا به سر کار خود برسیم. شاید بسیار بی تفاوت از کنارش رد بشویم زیرا که تا بوده این برج به چشم‌مان آمده و جزئی از روزمرگی های ساکنان تهران شده باشد  اما نکته اینجاست که همه ما در ضمیر ناخودآگاهمان برج آزادی را نماد تهران می دانیم. هویت این برج زیبا بر ما معلوم است اما دغدغه ها مانع از توجه ویژه ما به معماری آن است. در گذر ما از این میدان پر رفت و آمد، مهربان برج آزادی ما را به صبوری تماشا می کند و آرزو دارد که روزی روی به سوی او کنیم که نگاهمان را بدو معطوف کنیم و به او بفهمانیم که آمدیم داستانش بشنویم و مقاومتش را در حفظ یک عمر تاریخ معماری تحسین کنیم.

برج آزادی شاهکاری از معماری معاصر است که در میانه میدان با صلابت ایستاده است.  این بنا کاریست از مهندس حسین امانت و صنعتگران ایرانی که با کمک و همیاری بسیاری از بزرگان و صنعتگران به سال 1348 تا 1350 ساخته شد.

به سوی برج که قدم برمی دارید شکوه و جلال آن چنان در شما نفوذ می کند که دل خرسند و حال دگرگون میشود. قدم به قدم که به برج نزدیک می شوید باید بیشتر و بیشتر سر را به سوی آسمان بلند کنید تا عظمتش را ببنید. اگر پای داستانش بنشینید و بدانید که هر قسمت آن الگویی است از معماری های متنوع و پیچیده ایران، بیشتر و بیشتر دل به عظمتش خواهید سپرد. وقتی بروید و از قوسهای ممتازش، سنگهای معدنش، حوض های خاصش، مقرنسهایش، صنعتگرانش، مهندسانش، پلکانش، بادگیرهایش، فواره هایش و بالاخره سالن هایش دیدن کنید، بسیار تحت تاثیر قرار میگیرید و به خود می بالید که چنین معرف خوبی از پیشینه معماری کشورتان دارید.

برج آزادی یکی از آثار معماری نوین ایران است که در دهه چهل برنامه طراحی و ساخت آن مطرح شد. در طی خبری در روزنامه، طراحان و معماران ایرانی دعوت به کار شدند تا بنایی طراحی کنند که مناسب این میدان باشد زیرا که قرار بود این میدان ورودی غربی تهران حساب شود و نماد آن باید بنایی می شد که گویای شهر تهران باشد. شاید این بنا اولین  چیزی بود که می توانست تاریخ ایران را در یک نگاه به بیننده نشان دهد.
مهندس حسین امانت طرح این بنا را ریخت وقتی که تازه از دانشگاه فارغ التحصیل شده بود. طرح او پس از بررسی پذیرفته شده و برج زیر نظر وی و سایر مهندسان ساخته شد. این بنا سال 1350 به بهره برداری رسید. میدان آزادی نیز  پس از ساخت این برج شکل گرفت. به روایت مهندسان بنا از شاخصه های مهم برج آزادی این است که از هر دوره معماری ایران اثری در دل خود دارد. شما می توانید طاق های ساسانی و اسلامی را در ظاهر بنا،  حوض‌های هخامنشی و صفوی را در ابتدای راه، طرح مقرنس های مساجد را در میانه طاقها، سربرج های سلجوقی را در پیشانی بنا ببنید. باغچه بندی این بنا هم بسیار هوشمندانه طراحی شده و الگویی است از طرح گنبدخانه مساجد دوره اسلامی. این بنا قرار بود که نام شهیاد را یدک بکشد، امروز به نام برج آزادی شناخته می شود که باید برای دیدنش بروید و سر از رمز و رازش دربیاورید.

امروز برج زیبای آزادی جایش را به عنوان دروازه غربی شهر در تاریخ تهران باز کرده است و به قدری پیچیدگی معمارانه دارد که در همان سالهای اول ثبت ملی شد.
 برج آزادی بسیار پستی و بلندی روزگار دیده و بسیار در سرپا ماندن تلاش کرده است و خود موزه ایست از کل هنرهایی که در تمام اعصار رخ نمودند. آزادی خاص است و دیدنش هم ارزشمند. توصیه می کنم که به دیدنش بروید و داستان هزار رنگش را از اهلش بشنوید. پس از بازدید این برج زیبا و  به وقت خروج، با نگاهی افتخارآمیز بر آن خواهید نگریست و تحسینش خواهید کرد.
آزادی یک برج بی جان نیست.
یک روح بزرگ است که سازنده در کالبدش دمیده است. یک مجموعه است از عناصر معماری ایران و ذوق و هوش سازندگان، مهندسان و ایرانی هایی که بر روی آن کار کردند. .
آزادی یک کتاب معماری است که زنده است و حرف بسیار برای گفتن دارد.
برای شنیدن داستانهایش به دیدنش بشتابید و ببینید که با آن بازوهای بزرگ و پهنش چگونه به شما خوش آمد می گوید و شما را وادار به تمجید می کند.

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه