دوشنبه, 03ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست یادگارهای فرهنگی و طبیعی زیست بوم احیای «میراث کشاورزی» با تقلید کور میسر نیست

زیست بوم

احیای «میراث کشاورزی» با تقلید کور میسر نیست

خبرگزاری میراث فرهنگی ـ گردشگری ـ موسس میراث روستایی گیلان در بخش دوم گفت‌گو با CHN بر لزوم فرهنگ‌سازی در پروسه حفظ و احیای میراث کشاورزی تاکید کرد. محمود طالقانی در بخش اول این گفت‌وگو از نگاه موزه‌ای به میراث کشاورزی انتقاد و شیوه زندگی گذشتگان را میراثی برای کاربردی برای زندگی مردم عنوان کرده بود. بخش دوم این گفت‌وگو را می‌خوانید.
 
به استناد گفته‌های شما در سودمند بودن احیای میراث کشاورزی و کاربردی کردن آن برای نسل امروز شکی نیست، اما آیا جامعه به لحاظ فرهنگی ظرفیت این احیا را دارد یا خیر؟
شرایط فرهنگی جامعه ما مهیای استفاده دوباره از میراث کشاورزی نیست. چنانکه امروزه شما اگر بخواهید به یک شهروند توهین کنید او را دهاتی خطاب می‌کنید. این در حالی است که دهقان بودن در فرهنگی کهن ما یک منزلت اجتماعی است. اما فهم نادرست امروز ما سبب شده تا بچه روستایی که چند کلاس درس خوانده است، به هیچ عنوان حاضر نباشد کار پدر را دنبال کند حتی اگر چندین برابر یک شغل کاذب در شهر درآمد داشته باشد. چراکه به لحاظ فرهنگی حاضر نیست کاری را انجام دهد که عنوان دهاتی به او نسبت داده شود.
 
این شرایط فرهنگی و برداشت‌ها چه ضررهای را متوجه جامعه می‌کند؟
این تلقی سبب شده در مواردی که خودکفا بوده‌ایم نیازمند خارج شده و جوانان روستایی به مشاغل کاذب شهری روی بیاورند. اگر امروز به بازارهای برنج گیلان و مازندران مراجعه کنید عمده مبادلات را برنج‌های هندی و پاکستانی به خود اختصاص داده و تولید برنج شمال به حداقل کاهش یافته است. ارزش اجتماعی روستا بخشی از همان میراث کشاورزی است که از بین رفتنش چنین عواقب سنگینی را در پی دارد.
 
یکی از مواردی که سبب می‌شود میراث کشاورزی رو به افول گذارد، تلاش برای موزه‌ای کردن آنهاست. امروزه نظریه غالبی وجود ندارد که میراث کشاورزی را احیا و آن را به زندگی باز گردانیم. بلکه معدود تلاش‌ها هم برای کپی‌برداری از زندگی گذشتگان به منظور نمایش یا همان توسعه گردشگری است. نظر شما در این باره چیست؟
آنها که چنین نگاهی یه میراث فرهنگی دارند، نه میراث فرهنگی را می‌شناسند و نه موزه را. چراکه نه میراث گذشتگان تنها جنبه زینتی دارد و نه موزه تنها محلی برای نمایش. 
 
موزه روستایی هم که کارکردش را در حفظ و احیای میراث کشاورزی به خوبی تبیین کرده، اولویت خود را برخلاف سایر موزه بر جلب گردشگر قرار نداده است. بلکه اولویت را احیای میراث روستایی گذاشته و به دنبال آن حجم گردشگر به موزه آمده است. نظر شما چیست؟
کاملا موافقم. هدف ما جذب گردشگر نبود. به اعتقادمن توسعه گردشگری ساقه درختی است که بذر آن میراث فرهنگی است. حال ما که پدران خود را محکوم کرده و آنها را مانع پیشرفت خود دانسته‌ایم، چطور می‌توانیم با میراث بر جای مانده از ایشان به دنبال توسعه گردشگری باشیم.
 
هنگامی که تنها جذب گردشگر را در اولویت موزه قرار ندهیم و هدف غایی را که در موزه روستایی گیلان باززنده‌سازی میراث روستایی بود را دنبال کنیم، نه فقط سیل گردشگر به سوی سایت موزه روان می‌شوند که پدیده تکرار بازدید پدید می‌آید که تقریبا برای تمام موزه‌های کشور واژه‌ای غریب و نامانوس است. اما در مورد موزه روستایی بسیار پیش آمده که گردشگران برای چندمین بار به موزه می‌آیند چراکه هر بار موزه سخن تازه‌ای برای گفتن دارد.
 
معتقدم برای توسعه پایدار باید بر احیای میراث کشاورزی تاکید بیشتری کرد. چنانکه در موزه به این موضوع توجه بیشتری کردیم. به عنوان مثال باغ گیاه شناسی رادر موره راه‌اندازی کرده و تمام گونه‌هاب گیاهی کمیاب و در حال انقراض را در سراسر گیلان شناسایی کرده و در حال پرورش آن هستیم. البته پرورش این گیاهان به خاطر حفظ موزه‌ای آنها نیست بلکه هدف استفاده دوباره از منابع بومی و خدادادی گیلان است. به عنوان نمونه ما در درختانی در گیلان داریم که در مقابل رطوبت و آب عمرشان از آهن بیشتر است. خوب چرا نباید مردم به دنبال کاشت و استفاده این گونه‌ها نروند. حفظ میراث کشاورزی دقیقا همین موضوع است.
 
کاری که در موزه روستایی در حال انجام است برقراری همان حلقه وصلی است که دانش بومی را مردم امروز معرفی و کاربردی می‌کند. اما بدون شک فعالیت موزه روستایی محدود بوده و توان احیای میراث کشاورزی در ایران را ندارد. چه باید کرد؟
هنگامی که حرکت نو آغاز می‌شود نباید انتظار داشت در همان نگاه اول همه به دنبال تو بیایند. البته باید هم همینطور باشد چراکه من هم کسانی را می‌خوام به دنبال این جریان فکری راه بیفتند که تامل و تعمق و شناخت پی این موضوع آمده باشند نه با تقلید کورکورانه. من ترجیح می‌دهم به موضوع حفظ میراث کشاورزی کمتر توجه شود اما همان اندک توجه آگاهانه و با برنامه باشد وگرنه مانند موجی می‌شود که به سرعت اوج می‌گیرد و به سرعت هم خاموش می‌شود. 

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه