یادمان
راه رفتن روی خط خطیهای بافت تاریخی یزد
- يادمان
- زیر مجموعه: ديدهبان یادگارهای فرهنگی و طبيعی ایران
- دوشنبه, 12 بهمن 1388 10:58
- آخرین به روز رسانی در دوشنبه, 12 بهمن 1388 10:58
- نمایش از دوشنبه, 12 بهمن 1388 10:58
- بازدید: 3107
گزارش تصويري از تخريب در بافت تاريخي
خبرگزاری میراث فرهنگی ـ گروه میراث فرهنگی ـ حسن ظهوری ـ بافت تاریخی یزد به عنوان بزرگترین بافت خشتی دنیا و اولین شهر خشت خام جهان در سال 1384به شماره 15000 به ثبت آثار ملی رسید. وقتی به این شماره ثبت شد همه از خوش یومی و رُند بودن شماره میگفتند اما نمیدانستند که ثبت این شهر و رند کردن شمارهها نمیتواند حافظ بافت تاریخیاش باشد و دیری نگذشت که مردم، بنا را بر تخریب خانهها در بافت گذاشتند و دگرگونی با شعار نوسازی در بافت تاریخی آغاز شد.
یزد به شهر بادگیرها معروف است. به «دارالعباده»، «شهر دوچرخهها»، «شهر شیرینی»، «شهر قنات و قنوت و قناعت» و «شهر آتش و آفتاب» و ... نیز شهرت دارد.
میدان امیرچخماق، باغ دولت آباد، زندان اسکندر (مدرسه ضیاییه)، آتشکده زرتشتیان، ساعت مارکار، برج و باروی شهر، خانههای قدیمی چون خانه لاریها، خانه عربها، خانه مرتاض، خانه رسولیان، خانه ملک التجار، خانه محمودی و ...، دخمههای زرتشتیان، حمام خان، بازارهای قدیمی چون بازار خان و بازار پنجه علی و ...، آب انبارهای فراوان چون آب انبار شش بادگیری و رستم گیو و ... و مسجد جامع یزد و بالاخره قلعهها، کاروانسراها، تکیهها، مساجد، پیرانگاهها، قناتها، کوچهها، ساباطها، حمامها، و تمام سطح بافت تاریخی شهر یزد از اماکن دیدنی شهر است.
اما در این میان تماشای مجموعهای به هم پیوسته که در سال 1384 با بیش از 700 هکتار به نام بافت تاریخی به ثبت رسیده حکایت دیگری است. گفته میشود که ساخت شهر یزد را به زمان اسکندر مقدونی نسبت میدهند که وی زندانی ساخته و نام آن را چنین نهاده است و به اعتقاد عدهای دیگر از تاریخ نویسان در دوره ساسانیان به فرمان یزد گرد اول (421-339 م) در این محل شهری بنام «یزدانگرد» بنا شده است. نام یزد از همین عنوان گرفته شده و به معنی مقدس، فرخنده و در خور آفرین است. ولیکن یافتههای باستانشناسی و منابع مختلف نشان میدهد حداقل پیشنیه آن به چندین هزار سال میرسد و در زمان مادها از شهرهای جنوبی و مرزی آنها بوده و در زمان هخامنشیان چهار راه مهم کشور و دو شاهرا باستانی ایرانی قدیم در این نقطه با هم تقاطع داشتهاند. شهر یزد شهر خدا و سرزمین مقدس معنا کردهاند.
عرصه و بافت تاریخی
امروزاز هر سو که قصد ورود به بافت تاریخی یزد را داشته باشی با تابلویی مواجه میشوی که در بالای آن آرم میراث فرهنگی خورده و به خط نستعلیق نوشته شده: ابتدای عرصه ثبتی بافت تاریخی شهر یزد. شماره ثبت 15000. تاریخ 24/11/84. اما جالب است که وقتی قصد عبور از ورودیهای بافت تاریخی را داری، اولین چیزی که نگاه تو را به خودش جلب میکند، ساختمانهای بیقوارهایی است که نه تنها معماری بیهویت و نامعلومی دارند که در برخی موارد ارتفاع غیرمجاز آنها نیز باعث شده تا همان ابتدای بافت با چهرهای ناهمگون مواجه شوی.
هنوز هم کوچه پس کوچههای بافت تاریخی را میتواند در یزد حس کرد. هرچند وقتی امتداد کوچهها را دنبال میکنی، چندتایی معماری ناهمگون هم میبینی، اما بهتر است به اعصابت مسلط باشی و چشمپوشی کنی. همین هم غنیمت است؛ شاید اگر سال بعد به دیدن یزد بیایی و قصد عبور از بافت تاریخی را داشته باشی، همین را هم نبینی.
خانههای تخریب شده و در حال تخریب
بافت تاریخی یزد را دانه دانه خانههای خشتی و گلی آن تشکیل میدهد. مهم نیست که بخشی از این دانهبندی خیلی هم قدیمی نباشد و قدمت زیادی نداشته باشد زیرا در اتحاد این دانهها مفهومی به نام بافت تاریخی شکل میگیرد. اما اتفاق زیرکانهای برای این دانه دانه اتحاد بافت تاریخی در حال رخ دادن است. به لطف دیوارهای خشتی کوچهها برخی مردم بافت تاریخی شروع به تخریب خانههایشان در پشت این دیوارها کردهاند. اول خانهها خراب میشود و در آخرین گام دیوار کوچه را خراب میکنند و به یکباره خانه جدید در بافت تاریخی سبز میشود. اهالی محلههای تاریخی یزد میگویند وقتی خانههای جدید ساخته میشود میراث فرهنگی میآید و دیوار سمت کوچه آنها را خشت و کاهگل میکند تا مثلا همخوانی با بافت تاریخی حفظ شود.
در و پنجرههای آهنی، دیوارهای بی هویت، ساختارهای متفاوت و ناهمگون در بافت تاریخی یزد، بخشی از نمای آن را تشکیل میدهند. بسیاری از این خانهها به دلیل نماسازی امروزی که اصلا معلوم نیست از ذهن کدام ذوق هنری خارج شده ساخته شدهاند و به همین علت دیوارهای خشتی کوچهها را قطع کردهاند و مانع ارتباط آنها شده است.
اما تخریبها به همینجا ختم نمیشود. تخریبهای بافت تاریخی یزد را میتوان به تخریبهای انجام شده و در حال انجام تقسیم کرد. مثلا هنگامی که در بافت تاریخی راه میروید ناگهان رد لاستیک تراکتور و لودر را میبینید. نباید این ردها خیلی قدیمی باشد زیرا با پاخور عابران باید تا امروز پاک میشدند. رد لاستیکها را که بگیرید به یکباره وارد فضای بزرگی میشوید که هنوز هم در چهارگوش آن آثار خانهای تاریخی دیده میشود. حالا کمی آنطرفتر خانهای تاریخی تخریب شده است اما درست در پشت آن یک تیرآهنهای یک خانه نوساز بالا رفته و قرار است ساخته شود. شدت تخریب در گذشته خیلی زیاد بوده اما امروز هم کم از چند سال قبل ندارد. بافت تاریخی یزد هر روز دستخوش تخریبی تازه میشود و ساخت و سازها در آن پیدا میشود.
اما ای کاش ساخت و سازها اگر انجام میگرفت هدفمند بود. هیچ تناسبی میان آنچه امروز ساخته میشود با گذشته بافت تاریخی یزد ندارد. دیوارهای بدقواره شکل بافت را تغییر دادهاند و هر کسی را یاد محلهای با خانههای پیش ساخته میاندازد. البته هنوز جای امیدواری است که همه بافت به این بلا مبتلا نشده است و میشود برای درمان این معماری خارقالعاده چارهای اندیشید. امروز چهره بافت را بخشی از لکههای تاریخی تشکیل داده است که روزگاری خانههای زیبایی بودند و امروز شاید تنها بخش کوچکی از اطاق خانهای را به ما نشان میدهند.
در این میان مرمت حسینه روبروی حمام حاج عبدالحسین حکایت دیگری است که باید فقط آن را دید. هرقدر نگاه کردم متوجه نشدم که به چه دلیلی دیوارهای این حسینه، یکباره با نمایی سیمانی بلندتر شده و شکل سابق خودش را تغییر داده است.
اما این تنها شگفتی بافت نیست. فکر کنید که در بزرگترین شهر خشتی و اولین شهر خشت خام جهان، آپارتمانسازی هم شده است. میدانم که باور این موضوع سخت است اما باید ببینید. آپارتمانی سه طبقه با چندین واحد که رنگ و روی بافت تاریخی را واقعا زرد کرده است.
کتابخانه مرکزی، جهاننمای یزد
کتابخانه مرکزی یزد که معلوم نیست با کدام ایده معماری و کدام حس زیبایی شناسی شهری، مثل علف هرز در بافت تاریخی سبز شده، هنوز هم با طبقات اضافی سر جای خود مانده است. گویی نه رای دادگاه در کوتاه کردن طبقات آن تاثیری داشته و نه اینکه سازمان میراث فرهنگی یزد قصد پیگیری دوباره دارد. برای خودش جهاننمایی شده است و در حال حاضر طبقات زیرین آن در حال ساخت بوده و نماسازی آن هم تمام شده است. در طبقههای بالایی به دلیل منع قضایی کاری انجام نمیشود اما پایین هم نیامده است. طبق آخرین رای دادگاه باید دو طبقه این کتابخانه تخریب شود.
این کتابخانه نمای بافت تاریخی را به شدت مخدوش کرده و از چند جهت شهر دیده میشود. زمانی که قصد ورود به بافت تاریخی را دارید آن را در حاشیه کناری و درست در عرصه بافت میبینید. زمانی که در کوچه پس کوچههای بافت قدم میزنید آن را پشت دیوارهای خشتی و گلی میبینید. و زمانی که در بالای بنای امیرچخماق یزد ایستادید و قصد عکاسی از بافت را دارید، کتابخانه مرکزی یزد را در افق بافت تاریخی با نمایی آهنی میبینید.
حصار فراموش شده شهر
اما در این میان حصار شهر روایت دیگری دارد. شهر یزد در گذشته قلعه شهر بزرگی بوده است. حصار تاریخی شهر که هنوز هم با همان شکل و شمایل قدیمیاش میتوان آن را دید، روزگاری تمام بافت تاریخی را محصور کرده بود. تداخل در دیوارها و بازگشایی آنها از سالها قبل در یزد آغاز شده است، اما هنوز هم ادامه دارد. امروز حصار شهر یزد لکهای تاریخی در ورودی آن است. در بخشهایی به طور کامل از بین رفته و بخشهایی از آن هم سالم مانده است. برجهای دیدهبانی روزگاری محل ارتباط این حصار بود که تنها تعداد اندکی از این برجها باقی مانده که معلوم نیست چگونه محل روشن کردن آتش و گوشهنشینی شاید معتادان شده است.
خانههای اطراف حصار هم تخریب شده. ردپای تاریخ را میتوان در دیوارهای تخریب شده دید. این تخریبها تا خیابان فهادان ادامه دارد که در آنجا حصار شهر مثل شاخ شمشاد ظاهر میشود. اینجا حصار شهر مرمت شده و البته لابلای مرمتها یک معبر هم باز شده و دوباره بخشی از حصار تخریب شده است. باز شدن معابر بخشی از تخریبهای بافت تاریخی یزد است. در بخشهایی از بافت حتی خیابانهای عریض هم کشیده شده است. مثل خیابانی که کنار کتابخانه مرکزی کشیدهاند.
کنار حصار شهر تاریخی، سرسره و تاب گذاشتهاند و بچه مدرسهایها با رها کردن کیف و کتابهایشان در آنجا بازی میکنند. کمی آنطرفتر از محل بازیشان با مخروبهای مواجه میشوید که به نظر میرسد خانهای تاریخی بوده باشد. کنار این مخروبه آجرهای نوساز ریختهاند؛ درست کنار حصار شهر و چسبیده به آن؛ و هرکسی که این آجرها را ریخته سعی کرده است که آن را پشت حصار پنهان کند.
زبالهها بخشی از روایت تلخ بافت تاریخی یزد هستند. کنار حصار شهر و درست در آغاز بدنه بافت تاریخی سطلهای زباله واژگون که بعضی از آنها هم پر هستند توجه هر بینندهای را به خودش جلب میکند. عجیب است، برای هر کسی این سئوال به وجود میآید که این سطلها چرا واژگون شدهاند. اما محل واژگونی آنها غمانگیزتر است. بنایی مخروبه که هنوز هم ردپای تاریخی آن دیده میشود. مثل اینکه سرنوشت بناهای تخریب شده بافت زبالهدانی زبالههاست.
محله فهادان؛ لذت بودن در بافت تاریخی
بخشهایی از محله فهادان جزء نقاط خوب بافت تاریخی یزد محسوب میشود. به این محله رسیدهگی شده است اما محلیها میگویند که فقط بزک و دوزک دیوارهاست و خانههایمان دارد روی سرمان خراب میشود. محله فهادان فرصت مناسبی برای درک احساس بودن در بافت تاریخی است. کوچههای مسقف، ساباطهای منظم و زیبا، دیوارهای خشت و گلی مرمت شده، سردرها و درهای باقیمانده، کففرش سنتی، خانههای تاریخی، بادگیرها و آبانبارها از ویژهگیهای این محله است.
بقعه 12 امام در محله فهادان قدیمیترین بنای موجود یزد است. این بقعه در سال 429 هجری قمری توسط ابویعقوب اسحق و ابومسعود بدر، دو تن از سرداران ابوجعفر علاءالدوله از سلسله کاکویان یزد ساخته شده است. این دو تن از جمله چهار سرهنگی بودهاند که حصار یزد و دروازههای آن را به امر علاءالدوله در سال 432 هجری بنا کردهاند. این بنا با شماره ثبت 207 و در حالی که داخل آن به حال خود رها شده در فهرست میراث ملی به ثبت رسیده است.
داخل این بقعه ساختار معماری خیره کنندهای دارد و گنبد یک پوش آن چشم را خیره میکند. اما خبری از مرمت نیست و فقط در نقطهای از بقعه که هنوز گچکاریهای آن باقیمانده طلق شیشهای زدهاند تا از بین نرود. یکی از محلیها میگوید که موریانه به جان این بنا افتاده و کاهگلهای آن را میخورد. نمیدانم تا چه اندازه این اظهار نظر درست است اما بقعه شرایط مرمتی و حفاظتی درستی ندارد و این سئوال در ذهنم شکل میگیرد که این بنا در ثبت آثار ملی قرار گرفته و وضعیتاش اینگونه است چه برسد به بافت تاریخی با آنهمه وسعت؟
ساباطها، زیبایی خیره کننده بافت تاریخی یزد
ساباطهای یزد یکی از بخشهای شگفتانگیز معماری یزد است. باور این موضوع که قدمای ما به چنین اشکال زیبایی در کوچهسازی رسیدهاند عجیب است. شاید آنها میدانستند که بعدها عکاسها به این شهر سفر میکنند و خیره به این ساباطها نگاه کرده و عکاسی میکنند.
ساباطها وظایف مهمی در معماری سنتی بافت تاریخی داشتند. یکی از مهمترین وظایف آنها حفظ دو دیوار کوچه بوده است. ساباطها مانع از حرکت دیوارها میشدند. بعضی ساباطهای یزد از یک اتصال بین دو دیوار هم بیشتر عمل میکنند و با فرمی شبیه تونلهای امروزی ساخته میشوند. این ساباطها علاوه بر کاربری قبلی باعث میشدند که روی کوچهها هم خانه ساخته شود و از سوی دیگر ارتباط آنها با بادگیرهای یزد، باعث میشد که بخشهایی از کوچه در هوای کویری یزد خنک شود. ساباطهای بزرگ یزد محل مناسبی برای فرار از گرما بودند و با سایههای خود عابران را در کوچه پس کوچههای بافت حفظ میکردند.
ساباطهای یزد امروز بخشی از مرمت بدنه بافت تاریخی هستند. سازمان میراث فرهنگی و شهرداری تلاش میکند تا با حفظ این ساباطها هم زیبایی را به بافت برگرداند و هم اینکه مانع از تخریب دیوارها شوند. اما وقتی در کوچهها قدم میزنی ردپای ساباطهای تخریب شده را میبینی. اهالی محل برای بردن مصالح این ساباطها را تخریب میکنند و معتقدند که همه آنها باید برداشته شود. اما نمیدانند که همین ساباطها روزگاری شهرشان را از خراب شدن نجات میداد.
بادگیرهای بدون سر
بادگیر بخشی از فرهنگ معماری یزد است. بادگیرها باعث میشدند که مردم این شهر در گرمای سوزان کویر زندگی کنند. این تحول معماری کویر دمای داخل خانه و برخی ساباطها را تغییر میداد و برای اهالی شهر یزد فرصت بودن در هوای خنک را محیا میکرد. بادگیرها روزگاری از هر خانه یزد سربرافراشته بودند و به همین علت به یزد شهر بادگیرها گفته میشد. اما امروز تعداد بادگیرها کم شده و گاهی در بافت تاریخی باید به جستجوی آنها بپردازی.
اما در این میان دیدن بادگیرهای بدون سر، حکایت دیگری است. این بادگیرها که سرشان را به خاطر بیتوجهی ساکنان نوپای خود از دست دادهاند با هر گردشگری حرف میزنند. انگار صدایی از گلوی رها شدهشان به تو میگوید که روزگار فرهنگ معماری سنتی در بافت تاریخی سرآمده و روزی سر بافت تاریخی را از تناش جدا میکنند. شاید در آن روز ساباطها دیگر نباشند و دیوارهای خشتی کوچهها آجری شده باشد. شاید به جای درها و سردرها، نماهای رومی و درهای فلزی گذاشته شود و خلاصه دستی دستی، بافت تاریخی را قربانی کرده باشند.
آبانبارها و منبع آبها
آبانبار نیاز مردم کویر بود. آبانبارها محل حفظ آب برای مردم هر محله و منطقه در یزد بود. آبانبارها در یزد به دو شکل مرسوم آبانبارهای زیرزمینی و گنبدی شکل دیده میشود. این سنت معماری بیش از هزار سال در بافت تاریخی استفاده میشده و حتی برخی قدمت ساخت آبانبار در ایران را به سالهای خیلی قبلتر هم میبرند. آبانبارها با استفاده از بادگیرهایی که در چهارطرفشان نصب شده بود، آب داخل مخزن خود را خنک نگه میداشتند اما عجیب است که امروز در بافت تاریخی منبع آب، آنهم فلزی زدهاند. البته شاید اینهم بخشی از نیاز ساکنان بافت تاریخی باشد که به جای آب خنک، به آب داغ آفتاب خورده نیاز دارند. وقتی دانشی به اقلیم خود نداشته باشیم، از هر نوع معماری در هر نوع منطقهای استفاده میشود که به گفته اهالی بافت تاریخی پول دور ریختن است.
رستورانها و هتلهای سنتی
هتل سنتیهای بافت تاریخی پاسخ روشنی به کسانی است که معتقدند زندگی در بافت تاریخ امکان ندارد. این هتلها که تعدادشان اندک نیست در بخشهای مختلفی از بافت تاریخی احیاء شدهاند و به گردشگران خدمات میدهند. این هتلها در خانههای تاریخی یزد احیاء شدهاند و در طول سال میزبان تعداد بیشماری گردشگری ایرانی و خارجی هستند.
در کنار این موضوع داخل بافت تاریخی رستورانهای سنتی هم دیده میشود که عموما آنها نیز در خانهها و یا حمامهای تاریخی ساخته شدهاند. مرمت این خانهها به زیباتر شدن چهره بافت هم کمک کرده و باعث شده تا قشر فرهنگی و گردشگری خارجی را به بافت بکشاند. این فضاهای سنتی حتی باعث امنیت در بافت تاریخی هم میشوند.
بازار خان، هویت و کاربری تاریخی
بازار خان یکی از بازارهای سنتی و تاریخی یزد است. هویت این بازار در تولید است. همان هویت کهنه و قدیمی که امروز به سختی ردپایی از آن در بازارهای تاریخی باقی مانده است. وقتی وارد بازار خان میشوید، صدای پتکها و ابزار کار، شما را میخکوب میکند. زندگی در ضربه ضربه پتک استادکارهای بازار خان وجود دارد و این صدا هر شنوندهای را به روایتهای تاریخی بازارها میبرد. بازار خان به سقفی سنتی هنوز هم با ظاهر سنتی پابرجاست. رخنههای سقف این بازار در ساعات مختلف روز تابش نور خورشید را به فضای تاریک و مسقف آن هدایت میکند و به این ترتیب نور بر کسب و کار مردم آن میتابد.
بنای تاریخی بانک شاهی با قدمت قاجاری و شماره ثبتی 2242 از جمله آثار بازار خان است که اکنون در دست برخی دوستداران میراث فرهنگی است. شنیده میشود که ارشاد اسلامی یزد قصد برپایی نمایشگاهی در این بنای تاریخی دارد.
محله شیخداد، کهنه محله ویران
میگویند محله شیخداد قدیمیترین محله یزد است. اما خیلی دنبال قدمای محله نباشید. بلای نوسازی به جان بافت تاریخی این منطقه افتاده و بخشهای زیادی از آن را دستخوش تغییرات خود کرده است. در کوچههای این محله که راه میروی با بار آجر ریخته شده، خانههای متروکه و مخروبه، زمینهای صاف شدهای که به زمین فوتبال بدل شده، حجم وسیع ساخت و ساز، ریخت و پاش زبالهها، آبانبارهای زیبا اما متروکه مواجه میشوید. از آنهمه تاریخ فقط ردپای دیوارهای خشتی و چند کوچه باریک باقی مانده است. البته هنوز هم شیخداد تاریخی است و اگر ساکنان آن بگذارند، تاریخی میماند.
عاشورا و فرهنگ نخلگردانی
نخلها سمبل عزاداری امام حسین (ع) در یزد هستند. در میان نخلهایی که روز عاشورا در بخشی از مراسم مذهبی مناطق کویری مانند، ابیانه، زواره و یزد دیده میشود، نخل یزد از شهرتی جهانی برخوردار است. گفته میشود که نخل یزد بزرگترین نخلهای کشور نیز هست. این نخل در طول سال کنار حسینیه امیر چخماق نگهداری میشود و البته گفته میشود که ساخت آن به سالها قبل بازمیگردد. این نخل چندی پیش بر اثر روشن کردن شمع آتش گرفته بود که بخش کوچکی از آن سوخت و دوباره نوسازی شد.