جهان ربوده شده پیرامون غارت آثار فرهنگی
- ميراث معنوي
- نمایش از دوشنبه, 13 تیر 1390 16:03
- بازدید: 3711
برگرفته از فر ایران
نویسنده: اردشیر سراج
بازگردان از زبان سوئدی به فارسی : سعید مقدم
«جهان ربوده شده» نام نمایشگاهی از « بافتنیهای پاراکا » از کشور پرو در آمریکای لاتین است که در موزه فرهنگ جهانی در گوتنبرگ سوئد برپا است. شگفت اینکه شکلها، رنگها، نمادها و ترکیبهای این بافتنیها همانند فرشها و سوزندوزیهای ایرانی است.
بافتنیهای این نمایشگاه بیش از دو هزار سال در شبه جزیره پاراکا Paraca در پرو در خاک پنهان بوده است. این شبه جزیره میان دره پیسکو Pisco و دره اکا lca در راستای دو هزار کیلومتر از یک سو در کنار دشت و از سوی دیگر هم مرز با دریا است.
آب و هوای خشک دشت به بافتنی و بسیاری از چیزهای دیگری که در این منطقه وجود داشتند امکانی بی همتا داده است تا طی هزاران سال در زیر خاک نگهداری شوند. افزون بر بافتنیهای پاراکا در این نمایشگاه، نشان داده میشود که چگونه سرکنسول سوئد در پرو، « سون کارل »، ( Sven Karel ) در دههی 1930، صد قطعه بافتنی پاراکا را که دزدی شده بود پنهانی خریداری کرد و چگونه ازموزه فرهنگ جهانی در گوتنبرگ سوئد سر درآوردند.
موزه فرهنگ جهانی در گوتنبرگ سوئد، که نخست موزه تبارشناسی نامیده میشد، در پایان سدهی نوزدهم با اشیایی راه اندازی شد که دریانوردان، نظامیان، مبلغان دینی، بازرگانان و جهانگردان، بخشیده بودند. در سال 1913 ارلاند نورد نشولد Erland Nordenskiöld رییس موزه تبارشناسی شد. نورد نشولد پس از آن که رییس این موزه شد، برای پژوهش سفری بسیار دراز به کشورهای پرو، بولیوی و اکوادور کرد. وی با بیش از 4000 شی به سوئد بازگشت. مجموعه بزرگی که با استانداردهای جهانی، بهویژه در زمینه آمریکای لاتین برابری میکرد. امروز، در موزه فرهنگ جهانی در گوتنبرگ سوئد بیش از 100 هزار شی به شکل اسناد، عکسها، نوشتهها و مدارک گوناگون در پیوند به تبارشناسی یافت میشودکه دو سوم این مجموعه از آمریکای لاتین آورده شده است.
این نمایشگاه بیانگر درک انسان اروپایی است که با هنجارها و ارزشهای نگرشی استعمارگرانه آمیخته است که فرهنگها را بهگونهی بالا و پایین، متمدن و بدوی دستهبندی میکند. در کتابچهی راهنمای نمایشگاه، میخوانیم که استعمارگران اسپانیایی از آغاز سدهی پانزدهم میلادی در جستجوی زر، گورها را در پرو به تاراج میبردند. دادوستد با این گنجینه تاریخی امروز هم ادامه دارد و بیشتر از آن به نام بزرگترین بازرگانی غیرقانونی در جهان سوم نام برده میشود. تاراج و قاچاق غیر قانونی اشیایی که پارهای از یادمانها فرهنگی کشورها شمرده میشوند، امروز بیشتر از همیشه ادامه دارد. در سراسر جهان، گورها ویران و چپاول میشوند تا مشتریان بازار جهانی عتیقه فروشی گنجینه تاریخی جهان خشنود شوند. این تاراج پیامدهایی ویرانگر برای باستان شناسی دارد و دانستنیهای ارزشمندی را برای همیشه از دست آدمی میرباید واین امکان را از ما میگیرد که از گذشته آگاهی بیشتری بیابیم. شبکههای پیچیده جنایی به کمک فنآوری تازه، ارتباطات بهتر و شبکه جهانی (اینترنت) تاراج و قاچاق اشیای عتیقهی فرهنگی را به داد و ستد سودآوری در جهان بدل کرده است که هر سال پولی هنگفت در آن دست به دست میشود. بیشتر اشیای تاراج شده از نیمکره جنوبی به شمال و از خاور به باختر جابجا میشوند. از همین رو، بیشتر کشورهای تهیدست، جنگزده و از لحاظ سیاسی ناپایدار از این سوداگری غیرقانونی آسیب میبینند.
در کتابچهی راهنمای نمایشگاه نوشته شده است که بافتنیهای دستبافت این نمایشگاه از پنبه و پشم گوسفند لاما بافته و سپس با نخهای نازک پشم حاشیهدوزی میشدند. این پارچهها نشان میدهد که بافندگان آنها به پیچیدهترین شگردهای شناختهشده امروزی آشنا بودند و در نخریسی با نخ بسیار نازک استاد بودهاند.
به آسانی میتوانیم همانندی بین این بافتنی در پرو و فرشها و سوزندوزیهای ایرانی را هم از لحاظ شکل، رنگ، نماد و ترکیبهای و هم از لحاظ فنی ببینیم. تفاوت شگرف در شیوه بکارگیری از آنها بوده است. بیشتر این پارچهها لباسهای بافته شده سوزندوزیشده بودند. رنگ بافتنیها بیانگر این است که بافندگان آنها دانشی ژرف در رنگرزی و شناخت مواد خام داشتهاند. رنگها را از گیاهان، مواد معدنی و جانوران به دست میآوردند. سایه روشنک و ریزهکاری رنگهای گوناگون را با پیچدن دو نخ با دو رنگ گوناگون به هم درست میکردند.
در این پارچههای سوزندوزی، نمادهایی از چهره انسان، جانوران و گیاهان وجود دارند که در فرشها و سوزندوزیهای ایرانی نیز دیده میشود. دشوار است که دربارهی اهمیت این نمادها یا این که مردمی که در پاراکا زندگی میکردند جهان را چگونه میدیدند، گمانه زنی کرد. اما از این نمادها می توانیم همچون دستاویزی استفاده کنیم که جهان آنها و شیوهای را که آنها برای پیوند با جهان پیرامون خود به کار میبردند بهتر بشناسیم.
شاید اشتراکاتی میان نظام فکری فرهنگهای ایرانی و پرویی وجود داشته باشد. برای یافتن این اشتراکات باید نخست این جهانهای فرهنگی را بشناسیم تا سپس بتوانیم آنها را درک و تفسیر کنیم.